موهومات خودساخته واشنگتن برای تعامل با تهران
دیپلماسی ایرانی | آنی تریسی ساموئل، تاریخشناس، در اینجا شرح میدهد که چرا هنگام مطالعه روابط آمریکا و ایران، مهم است که به فراتر از عناوین درشت اخبار و چکیده های صوتی نگاه کنیم و بر منابع اولیه - بهویژه منابع خود ایران – متمرکز شویم.
در گزارشی که رویترز در 22 سپتامبر 2017 منتشر کرد، آمده است: «ایران با سرپیچی از ترامپ، تواناییهای موشکی خود را تقویت خواهد کرد». ادامه این گزارش به شرح رژه نظامیای اختصاص دارد که همان روز در تهران برگزار شد. در میان سربازان و تسلیحات به نمایش درآمده در این رژه، موشک بالستیک خرمشهر هم وجود داشت که برای نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران ساخته شده بود. رویترز خاطرنشان کرد که این موشک 2000 کیلومتر برد داشته و «قادر به حمل چندین کلاهک» است. نمایش قدرتی از ایران که با نادیده گرفتن اقتدار آمریکا و ترامپ برگزار شد. یک موشک خطرناک جدید که تلفظ نام آن هم دشوار است. در واقع بدون در نظر گرفتن تاریخچه و زمینهای که در گزارش رویترز از قلم افتاده است، هیچچیزی از این داستان نمیتوان درک کرد.
ایران هر سال در 22 سپتامبر، سالگرد تهاجم عراق به ایران در سال 1980، به مناسبت آغاز «هفته دفاع مقدس» رژه نظامی برگزار میکند. این رژه برای یادبود مقاومت کشور در برابر حمله خارجی است و معمولا شامل رژه نیروهای مسلح، ادای احترام به شهدا و مجروحان و رونمایی از سلاح های جدید میشود. رهبران ایران در سخنرانیهای خود نه تنها به میراث جنگ، بلکه به چالشهای امنیتی معاصر نیز میپردازند، زیرا این دو ارتباط نزدیک و بدیهی با یکدیگر دارند. این واقعیت در سراسر ایران نمایان است، اما برای خوانندگان گزارش رویترز آشکار نیست.
به رغم اشاره به مشخصات موشک جدید و اینکه توسعه توانمندیهای موشکی ایران نشانگر «رد» «مطالبات» آمریکاست، در این گزارش ذکر نشده که نام موشک جدید، یعنی «خرمشهر» در واقع برگرفته از نام شهری است که در اوایل جنگ به تصرف نیروهای عراقی درآمد و بیش از یک سال در اشغال باقی ماند؛ یا اینکه بازپسگیری آن شهر توسط ایران نقطه اوج یک کارزار چند ماهه برای بیرون راندن عراقیها بود؛ و یا نقطه عطفی نه تنها در جنگ، بلکه در تاریخ معاصر ایران و همچنین بیانگر عزم جمهوری اسلامی برای دفاع از استقلالش است. بنابراین، خرمشهر – شهر، جنگ و موشک بالیستیک – نشان میدهد که چگونه جنگ ایران و عراق هم در شکل و هم در محتوای دکترین امنیتی ایران نفوذ میکند و چرا درک تاریخ این جنگ ضروری است.
با این حال، همانطور که در این مثال دیدیم، به رغم مرکزیت جنگ ایران و عراق در دکترین امنیتی ایران و همچنین در سایر حوزهها، این جنگ در خارج از ایران بهخوبی شناخته نشده است.
بهعلاوه و شوربختانه، گزارش رویترز یکی از هزاران نمونه توصیف نادرست مواضع و سیاستهای ایران در رسانههای غربی است که توجه سیاستگذاران و افکار عمومی را جلب میکند. یکی از دلایل اولیه چنین توصیفهای نادرست و ناکامی در درک کامل اهمیت جنگ ایران و عرق را میتوان چشمپوشی از منابع و دیدگاههای ایرانی و تکیه بر تعبیر تحت اللفظی رجزخوانی های دولتمردان ایران دانست. مهمتر اینکه، فایل های صدای مقام های ایرانی در دسترس پژوهشگران و تحلیلگران است، به شرط اینکه ما این منابع را برگزینیم و بخواهیم به گفتههایشان گوش دهیم. همچنین، همانطور که گزارش رویترز و تاریخ روابط ایران و آمریکا نشان میدهد، شناخت درست ایران و تدوین سیاستهای مناسب برای برخورد با جمهوری اسلامی ایجاب میکند که این کار را انجام دهیم.
همانطور که من در کتاب «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق» گفتهام، منابع و دیدگاههای ایرانی، بسیاری از ویژگیهای علمی و عمومی رایج درباره جمهوری اسلامی را به چالش میکشند. تحلیل ارائه شده در این کتاب بر پایه حجم چشمگیری از نشریات فارسی زبان شکل گرفته که با محوریت جنگ و توسط اعضا و واحدهای سپاه پاسداران تولید شدهاند و این فرصت کمنظیر را برای ما فراهم میکنند تا به درون سپاه وارد شویم و تاریخ معاصر ایران را آن گونه بفهمیم که سپاه آن را درک کرده است. با ورود به درون سپاه، یافتههای ما آنچه را تا کنون درباره سپاه و جمهوری اسلامی شناخته بودیم، در هم میریزد چرا که این منابع توسط کارشناسان نوشته یا پژوهش نشدهاند. چندین عامل در این غفلت و بیتوجهی نقش دارند؛ نخست، بخش بزرگی از ادبیات موجود درباره جنگ ایران و عراق در طول این جنگ یا کوتاهزمانی پس از آن و پیش از در دسترس قرار گرفتن منابع سپاه منتشر شدهاند. دوم، در مطالعات موجود به ندرت اثری از نشریات سپاه وجود دارد، بنابراین دلیلی وجود ندارد که پژوهشگران از وجود چنین منابعی آگاهی داشته باشند. نامحسوس بودن این منابع همراه شده با تصویری عمومی که از سپاه پاسداران ارائه میشود و آن را نهاد نظامی ایدئولوژیکی معرفی میکند که بعید است در مطالعات تاریخی هیچ سرمایهگذاریای داشته باشد. دلیل سوم اینکه، تمام منابع سپاه به زبان فارسی است و از این رو بسیاری از غیرفارسیزبانان که در مورد ایران می نویسند، این منابع را نمیخوانند.
چنین کاستیهایی همزمان مطالعات علمی و سیاستگذاریها را محدود کرده و مانع درک و شناخت ما از سپاه پاسداران، جنگ ایران و عراق و بهطور کلی، جمهوری اسلامی شده است. بر این اساس، پژوهشگران و تحلیلگران باید تفسیرهای ماهیتگرایانه و مبتنی بر چکیدههای صوتی از ایران را رد کنند، تفسیرهایی که اغلب ترس را ترویج میکنند و بر آن مبتنی هستند؛ و در عوض بر تحلیلهای انتقادی و در عین حال بیطرفانه از منابع و دیدگاههای ایرانی تکیه کنند.
دیدگاه تان را بنویسید