بایدن و خروج از تنگنای مذاکرات وین
دیپلماسی ایرانی | تا به این لحظه دولت بایدن موفق نشده است فشار واقعی بر تهران اعمال کند چرا که در افزایش تولید نفت برای کاهش قیمت در سطح جهان موفق نبوده است. کشورهای حاشیه خلیج فارس با این مسئله مخالف هستند زیرا باعث زیان فراوان آنها میشود.
تهران توجهی به مذاکرات ندارد و برای بدست آوردن زمان آن را پذیرفته است تا به این ترتیب توانمندیهای خود را تا سطح ساخت سلاح هسته ای افزایش دهد و هم زمان تحریم جدیدی بر این کشور اعمال نشود. به این ترتیب واشنگتن و متحدان اروپاییاش آماده میشوند تا گزینههای جایگزین برای اعمال فشار علیه ایران را پیدا کنند.
در اینجا مخمصهای که دونالد ترامپ با خروجش از توافق و اجرایی کردن سیاست فشار حداکثری، بایدن را در آن گرفتار کرده مشخص میشود. دولت بایدن از طریق تجربه متوجه شد که تحریمهای اقتصادی به تنهایی نمیتوانند فشار کافی برای توقف ایران اتمی ایجاد کنند. ایران از قبل برای تحریمها آماده بود. دراین راستا روابط اقتصادی راهبردی با کشورهای منطقه برقرار کرد. روابطی که این کشور را قادر ساخت تا حدودی بر مشکل تحریمها غلبه کند. به این ترتیب که این کشور بیشتر نفت خود را با قیمتی کمتر از قیمت جهانی به چین صادر میکند. فرآوردههای گازی و نفتی خود را از طریق چین و امارات به جهان صادر میکند. به ترکیه گاز صادر میکند و علاوه بر این ایران در پیدا کردن راههای دریایی غیر مستقیم از طریق کشتیهایی مهارت دارد که با دستگاههای ردیابی رصد نمیشوند.
تا به این لحظه دولت بایدن موفق نشده است فشار واقعی بر تهران اعمال کند چرا که در افزایش تولید نفت برای کاهش قیمت در سطح جهان موفق نبوده است. کشورهای حاشیه خلیج فارس با این مسئله مخالف هستند زیرا باعث زیان فراوان آنها میشود و دیگر اینکه کاهش قیمت تضمین نمیکند که تهران از برنامه هستهای، موشکی خود یا طرح توسعهطلبانهاش دست بردارد یا اقدامات تحریک آمیزش در خلیج فارس را متوقف کند بلکه نتیجه برعکسی دارد.
ایران میخواهد ثابت کند یک کشور منطقهای و اتمی است هرچند آن را اعلام نکند. ایران همچنین خواستار توافقی است که از نظر برداشته شدن تحریمهای اقتصادی و بازگشت به بازارهای جهانی به نفعش باشد؛ اما بدون اینکه امتیاز بزرگی در برنامه هستهای، موشکی و طرح توسعه طلبانهاش ارائه دهد.
تهران روی تمایل بین المللی برای بازگشت به توافق هستهای، تهدید به افزایش سطح غنیسازی و بحرانی کردن ثبات منطقهای و دریانوردی در خلیج فارس و محدودیت گزینههای بایدن و ناتوانیاش در متوقف کردن صادرات نفت ایران حساب میکند.
بایدن باید راهی برای حفظ آبروی خود در برابر رای دهندگان و مخالفانش پیدا کند. او در کنار تمرکز روی وارد کردن فشار بر ایران در مذاکرات به دنبال راهی است تا تحریمها را فایدهمند کند. از این رو باید موضوعات پیچیده و درهم تنیدهای را مدیریت کند و راهی را برای خروج از این تنگنا پیدا کند. این روند را با تمرکز بر امارات شروع کرد چرا که شرکت های این کشور نقش بزرگی در تجرت با ایران ایفا میکنند.
او همچنین باید به دنبال ماموریت دشوارتری باشد و آن ارائه امتیاز به چین، یعنی بزرگترین وارد کننده نفت ایران است و هم زمان باید عربستان را قانع کند تا سطح تولید نفت را بالا ببرد و قیمت را کاهش دهد. این امر به نفع چین است و به این کشور اجازه میدهد به دنبال جایگیزنی برای نفت ارزان ایران باشد.
تمام اینها هم زمان با سفر وزیر دفاع اسرائیل به واشنگتن صورت میگیرد. او در واشنگتن به دنبال بحث و گفت وگو درباره طرحهای جایگزین یعنی اقدام نظامی محدود در صورت شکست مذاکرات است. واشنگتن تمایلی به استقرار نیروهای بیشتر در منطقه ندارد و چه بسا به اکتفا کردن به حملات سایبری اسرائیل علیه تهران تمایل دارد براین اساس که اسرائیل بیشترین زیان را از این مسئله خواهد داد چرا که اقدام نظامی شور و هیجان یهودیان برای مهاجرت به اسرائیل را کم خواهد کرد.
دولت بایدن همچنان موضوع گروه های مسلح ایران را از مذاکرات هستهای جدا میداند براین اساس که واشنگتن از نقش آنها در خاورمیانه بهره میبرد تا زمانی که تحت سیطره آمریکا هستند. این مسئله یعنی پرونده گروه های مسلح شیعه برگه مهمی در دست واشنگتن برای اعمال فشار بر کشورهای حاشیه خلیج فارس است.
عجیب نیست بعد از این همه تنشزایی متقابل، آمریکاییها و ایرانیها با میانجیگری اروپا و ایفای نقش روسیه و چین به فرمولی برای توافق دست یابند. فرمولی که برخی تحریمها علیه تهران را که از فشار مردمی رنج میبرد، کاهش میدهد. اما این امر این واقعیت را از میان نمیبرد که ایران در آستانه تبدیل شدن به کشوری اتمی است؛ اما ممکن است امتیازهایی ارائه دهد که شامل برخی گروه های نظامی موجود در چهار کشور عربی میشود.
دیدگاه تان را بنویسید