تحلیلی بر بیانیههای متعدد اصلاحطلبان
بیانیههایی برای فرار از فراموشی
سایت «خبر سراسری» نوشت: یکی از سوالات جدی نسبت به این بیانهها این است که چنین اظهارنظرها و توصیهها دقیقا برای چه کسانی و چه نیروهایی صادر میشود؟
به گزارش مثلثآنلاین، به نقل از سایت خبر سراسری، سؤال سادهای که جامعه نسبت به بیانهها و رفتار سیاسی دو سال اخیر اصلاحطلبان دارد در تیتر بالا نمایان است. در دو سال اخیر که جامعه درگیر مشکلات اقتصادی، سیاسی و اعتراضی است، جریان مدعی سردمداری طبقه متوسط بدون هیچگونه حضور تعیینکننده و حتی تأثیرگذار بر این وقایع پس از به اتمامرسیدن تمامی مراحل اعتراض و مطالبهگری و تحولات جامعه با صدور بیانیههای به شدت محافظهکارانه رفع تکلیف سیاسی خود را انجام میدهند تا احتمالا بعد ها مانند نهضت ازادی مدعی نقش آفرینی در تحولات سیاسی باشند. یکی از سوالات جدی نسبت به این بیانهها این است که چنین اظهارنظرها و توصیهها دقیقا برای چه کسانی و چه نیروهایی صادر میشود؟ آیا برای نیروهای حزبی اصلاحطلب که از نظر تعداد بنظر به اندازه رأیآوری در شورای شهر یک شهرستان نیز نیستند یا برای عموم جامعه؟ کدام جامعه؟ جامعهای که چنان پای خود را از سبد رأی اصلاحطلبان کنار کشید که دیگر اصلاحطلبان حرفی از کاندیدا محبوبشان نزدند گویی هیچگاه انتخابات 1400 اتفاق رخ نداده است.
رتبهبندی معلمان به عنوان آخرین خبری که هنوز هم بحث آن در جامعه داغ است یک چالش سیاسی پیش روی اصلاح طلبان بود. اصلاح طلبان پس از انجام تمامی رفتار های اعتراضی و مطالبه گری از سوی معلمین و حتی تصویب مجلس بیانیه ای خنثی صادر کرده که بنظر میرسد معلمین و حاکمیت حتی آن را ندیده باشند و یا حوصلهشان به خواندن آخر بیانیه نرسیده باشد. مثلا حزب مردمسالاری به عنوان یک حزب دست راستی در جبهه اصلاحات پیرامون این مسئله بیانه ای منتشر کرده است:« با تاکید بر پاسداشت حقوق صنفی و معیشتی و شأن و منزلت رفیع فرهنگیان و ضرورت آزادی هرچه سریعتر تعدادی معدود از معلمان بازداشت شده در تجمعات اخیر، حزب مردمسالاری اعلام میدارد معلمان از ارکان اصلی و مهم تربیت و آموزش در جامعه بشمار میآیند و هیچگاه نمیبایست حقوق و مزایا و منزلت آنها بازیچه دستان برخی افراد که شناخت حداقلی از ماهیت و جایگاه واقعی این قشر ندارند، قرار گیرد».
بحران آب نیز یکی از مشکلات اخیر جامعه ی ایران بود که اصلاح طلبان در این زمینه نیز صرفا به انتشار بیانیه ای بسنده کردند و بنظر نمی رسد اقدام دیگری در این زمینه از سوی آنان انجام شده باشد. در این بیانه آمده است: «در گام اول نیازمند اجماع ملی بر سر به رسمیت شناختن بحران آب در ایران هستیم: ایران کشوری کمآب است که بعد از دههها کمتوجهی و سوء حکمرانیِ آب اکنون به مرحله بحران آبی رسیدهاست و پیشگیری از تشدید بحران و نتایج سهمگینی که میتواند برای ایران و شهروندانش داشته باشد، مستلزم عزمی ملی و فوری و همافزایی حل مسالهایِ نهادهای حکمرانی، جامعه مدنی و شهروندان است»
شاید برخی تصور کنند آب یک مسئله ی سیاسی نیست و راهکار صنفی و علمی دارد که اصلاح طلبان چندان وارد آن نشدند اما مذاکرات چه؟ مذاکرات هسته ای که بر سرنوشت تمامی ملت سایه افکنده است نیز در رفتار اصلاح طلبان به سرنوشت دیگر بیانهها دچار شد. در بیانهای که تحت عنوان نگرانی نسبت به روند سیاست خارجی از سوی این جبهه منتشر شده آمده است: «موقعیّت دیپلماتیک ایران در نیل به توافق برجام در دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز از سوی مدعیان همان سیاست تخریب شد و به فرجام دلخواه ملّت و تیم تلاشگر مذاکرهکننده ایرانی دست نیافت. با روی کار آمدن دولت جدید و نیل حاکمیّت به قدرت یکپارچه، امید آن میرفت که دستگاه دیپلماسی برای جلب اعتماد و رضایت عمومی هم که شده، به تلاشهای جدّی در زمینه رفع تحریمهای خانمانسوز بینالمللی علیه ملت ایران بپردازد، که با کمال تأسّف، چنین رویکردی در حاکمیت ملاحظه نمیشود».
بحث بر سر جزییات این بیانه ها زمان مفصلی میطلبد و از سویی لزومی نیز در آن وجود ندارد زیرا بیانه هایی با مخاطب زیر چند صد هزار نفر چندان بروز و ظهوری در جامعه برای نقد و بررسی ندارد. نکته قابل تاسف اینجاست که اصلاح طلبان روزی تعیین کننده نسبی روند های سیاسی کشور بودند اما امروز به سرنوشتی دچار شده اند که لازم است با انتقاد جدی به رفتار های سیاسی پیشین خود جامعه را به روز تر بشناسند. بیایید با خود منصف باشیم. امروز که کارگران میهنمان در شرایط سخت معیشتی قرار دارند و در نقاط مختلف کشور نسبت به حقوق خود معترض اند اصلاح طلبان کجای این صحنه قرار دارند؟اگر به کارگران گفته شود اصلاح طلبان برای شما بیانیه داده اند و یا حتی بزرگان آن برای شما سخنرانی کرده اند، بازخورد کارگران چیست؟اگر در آبان 98 به معتضین گفته می شد آقایان خاتمی و نبوی و حجاریان توصیه کردند به خانه هایتان برگردید یا به خانه هایتان برنگردید برخورد مردم چه بود؟
یک ایراد دیگر نیز به شخص محمد خاتمی وارد است. خاتمی به عنوان یک ظرفیت ملی و سیاسی هم برای اصلاح طلبان و هم برای جامعه ایران تحلیل ها و نظراتی را در دو سال اخیر مطرح کرده است که مانند بیانه های این طیف سیاسی به آن ها هیچ توجهی نشده است و جامعه نسبت به اصلاح طلبان بی توجه تر آن است که خودشان تصور میکنند.خاتمی با سخنرانی های درون حزبی و صرفا برای اصلاح طلبان و حتی بدون شرکت در هیچ نشست پرسش و پاسخی خود را به گوشه امن و ناامن سیاسی رانده است. جامعه از اصلاح طلبانی که سال ها به آن ها رای داده و امید و تلاش سیاسی خود را در مسیر سیاست ورزی آنان تنظیم کرده اند توقعی بیش از چند بیانیه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید