بایدن و دردسر ایران و اسرائیل
دیپلماسی ایرانی | گرم شدن روابط اسرائیل و کشورهای خلیج فارس خبر خوشایند نادری در منطقه برای امریکا و اسرائیل است. اما نباید انتظار داشت که دردسر و نگرانی همیشگی آمریکا درباره ایران کاهش یابد.
خاورمیانه بهروشنی در حال تغییر است. با پایبندی کامل دولت بایدن به وعدههایش درباره تمرکز کمتر روی این منطقه پردردسر تاریخی و تمرکز بیشتر روی چین، کشورهای خاورمیانه متوجه جدی بودن این واقعیت شدهاند.
اسرائیل، عربستان و امارات به دلیل نگرانی مشترک از اینکه واشنگتن بیش از حد بر چین و مشکلات داخلی متمرکز شده و ممکن است در رویارویی با جاهطلبیهای ایران، تنش با فلسطینیها یا سایر تهدیدات امنیتی کنار آنها نباشد، روابط تازه ایجاد میکنند و همه جوانب را در نظر میگیرند.
اما بهرغم تمایل بایدن برای کاهش درگیریهای آمریکا در خاورمیانه، آماده شدن منطقه برای آیندهای که آمریکا در آن نقش کمرنگی دارد، لزوما خبر خوبی برای جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده نیست.
توازنی که بایدن بهدنبالش بود در حال شکلگیری است، اما نه طبق شرایط او و نه به شیوهای که به آسانی قابل کنترل باشد، به ویژه با توجه به هدف نامطمئن او برای امضای توافق هستهای تازه با ایران. بدیهی است که کنار گذاشتن دشمنیهای تاریخی توسط کشورهای خاورمیانه تحولی خوشایند است. اما گرم شدن روابط اسرائیل و امارات باعث نمیشود که بنبست هستهای ایران، یا به طور کلی مسائل خاورمیانه، مدیریتپذیرتر شود. به رغم تلاشهای آمریکا برای انتقال اولویتهایش به مناطق دیگر، خاورمیانه همچنان دردسری جدی برای ایالات متحده باقی خواهد ماند.
پس از روی کار آمدن جو بایدن، هیچ تردیدی باقی نماند که تغییر اولویتهای آمریکا ادامه خواهد داشت. شرکای خاورمیانهای آمریکا به درستی باور کردند که کشورهای دیگری جایگزین آنها شدهاند و تمرکز بایدن روی چین بر روابطشان با واشنگتن تاثیر گذاشته است.
اوایل هفته جاری، امارات گفت وگوها پیرامون قرارداد ۲۳ میلیارد دلاری خرید هواپیماهای اف – ۳۵ با آمریکا را تعلیق کرد، چرا که دولت بایدن محدودیتهای بسیاری را برای پیشگیری نفوذ چین به حوزه امنیتی امارات اعمال کرد. همزمان، گسترش روابط اسرائیل با چین ایجاد شکاف در روابط آمریکا و اسرائیل را باعث شده است. بایدن میخواهد از اولویت خاورمیانه به نفع چین بکاهد، اما به نظر میرسد که خاورمیانه از ترس گرفتار شدن در تنشهای فزاینده آمریکا و چین، بایدن را از اولویتهایش کنار میگذارد.
این رویکرد شامل ایران هم میشود. به رغم خصومت تاریخی کشورهای خلیج فارس با تهران، اماراتیها نشان دادهاند که تمایل ندارند که در باتلاق دشمنی آمریکا با ایران گرفتار شوند. تصادفی نیست که امارات اخیرا مشاور امنیت ملی خود را برای دیدار با رئیس جمهوری ایران اعزام کرده است.
عربستان هم ماههاست که درگیر گفت وگو با ایران است و دو طرف درباره ازسرگیری روابط دیپلماتیک مذاکره کردهاند. همچنین نخستین بار در چهار سال گذشته، شورای همکاری خلیج فارس قرار است با محوریت بهبود شکاف بین عربستان و امارات با قطر نشستی ترتیب دهد.
واقعیتهای نوین منطقه شامل دولتی اسرائیلی است که نخستین بار در یک دهه گذشته نتانیاهو در راس آن قرار ندارد. نفتالی بنت ضعیفترین نخست وزیر تاریخ اسرائیل است که ریاست ائتلافی بزرگ را به عهده دارد و چهبسا همین ضعفش تضمین کننده بقای این ائتلاف باشد. هیچ یک از طرفین این ائتلاف خواهان بازگشت نتانیاهو به قدرت نیستند، بنابراین نوعی تباهی تضمین شده دوجانبه غالب است. دولت از مسائل حساسی مانند فلسطینیها پرهیز میکند و ترجیح میدهد به تحکیم روابط با کشورهای عربی و حفظ موضع سختگیرانه علیه ایران ادامه دهد.
اختلاف بین بایدن و بنت بر سر موضوع آخر است. بنت در مقایسه با نتانیاهو موضع نرمتری در برابر ایران دارد. اما هیچ تردیدی وجود ندارد که بنت مخالف تلاشهای بایدن برای احیای برجام است و تحریمهای بیشتر، فشار شدیدتر علیه نیابتیهای ایران در سوریه و لبنان و آمادگی برای اقدام نظامی معتبر علیه سایتهای هستهای ایران است.
با این حال، بهنظر میرسد که بنت به خوبی آگاه است که برای رویارویی با ایران به کمک آمریکا نیاز دارد، چه توافق حاصل شود و چه نشود. به همین دلیل است که حتی اگر گفت وگوهای وین به توافق بیانجامد هم بنت ریسک اختلاف جدی و گسستن روابط با واشنگتن را نخواهد پذیرفت. اما نگرانی دیرینه در مورد سیاست نرمتر آمریکا در برابر ایران دلیل اصلی روی آوردن اسرائیل به بهبود روابط با کشورهای خلیج فارس است.
چشم انداز عادی سازی روابط اسرائیل با امارات و بحرین نقطه روشن بیسابقهای در منطقه است. اما این آغاز شکلگیری یک خاورمیانه جدید نیست که در آن سایر اعضای اتحادیه عرب برای صلح با اسرائیل صف بسته باشند. همچنین این بدان معنا نیست که منطقه برای ایالات متحده آمریکا کمتر دردسرساز خواهد شد – به ویژه تا زمانی که مسئله ایران هنوز حل نشده باشد.
هنوز هیچ کشور عربی دیگری از پیمان ابراهیم پیروی نکرده است. پیوستن عربستان به این پیمان امتیاز بسیار ارزشمندی خواهد بود اما بهنظر میرسد تحقق این هدف بدون پیشرفت در حل مساله فلسطین ناممکن است. احتمال درگیری جدی دیگری بین اسرائیل و فلسطینیها بسیار بالاست. همزمان، لبنان، لیبی، یمن و سوریه در مراحل مختلف شکست دولتها قرار دارند. همچنین ایران و نیابتیهایش به اعمال نفوذ گسترده خود ادامه میدهند.
در واقع، ایران تنها مسالهای است که هنوز میتواند آمریکا را تا حد زیادی به منطقه بازگرداند. آمریکا بهروشنی در حال عقب نشینی از خاورمیانه است. اما سالهاست که این کشور صراحتا متعهد شده است که از دستیابی ایران به سلاح هستهای پیشگیری کند؛ از این رو، در صورت لزوم حتما از زور استفاده خواهد کرد. بدیهی است که این مساله بازگشت چشمگیر آمریکا به منطقه را به دنبال خواهد داشت.
کوتاه سخن اینکه، ایران تا مدتها یک چالش باقی خواهد ماند. اکنون بنبست پیشروی بایدن این است که گفت وگوها ظاهرا بحران برنامه هستهای ایران را حل نخواهد کرد – اما گزینه نظامی هم ممکن است راهحلی بسیار بدتر از خود بحران باشد.
دیدگاه تان را بنویسید