«مثلثآنلاین» گزارش میدهد؛ هدف اصلاحطلبان از القای روسیههراسی چیست؟
پشت پرده حمله مشکوک اصلاحطلبان به سفر اخیر رئیسی
اصلاحطلبان در هشتسالی که کشور را در اختیار داشتند نمونهای کمنظیر از غربگرایی را ارائه دادند.
گروه سیاست مثلثآنلاین: توپخانه اصلاحطلبان که تا همین چند وقت پیش مدعی بودند سنگ جلوی پای رئیسی نمیاندازند تا او بتواند برنامههای خود را با موفقیت پیش ببرد، حالا روشن شده است؛ بهانه هم سفر او به روسیه است که گویی تا کنون هیچ رئیسجمهوری و در هیچدورهای به روسیه سفر نکرده است.
سید ابراهیم رئیسی چند روز پیش عازم روسیه شد و دیداری با پوتین داشت. جلسه آنها مایه حملات بیسابقه اصلاحطلبان و البته رسانههای اپوزیسیون خارج از کشور شد و به همه چیز انتقاد کردند؛ از اندازه میز بین رئیسی و پوتین گرفته تا جملهبندیهای رئیسی تا نماز خواندن او در کاخ کرملین. حتی برخی نوع نشستن پوتین را هم توهین به ایران دانستند و به طوری القا کردند که انگار رئیسی مسئول چگونه نشستن پوتین است.
در این بین تمام اصلاحطلبان حتی کارشناسان حوزه دیپلماسی اصلاحطلب سعی کردند اصل موضوع یعنی گشترش ارتباط ایران و روسیه را به حاشیه ببرند؛ همانهایی که چند روز پیشتر و در جریان سفر حسین امیرعبداللهیان به چین، تفاهمنامه 25ساله با این کشور را سند استمعار ایران معرفی میکردند!
همه اینها اما پوسته ماجراست؛ به این معنی که خود اصلاحطلبان هم میدانند چنین نقدهای جانبدارانه وجهی از منطق و عقلانیت سیاسی را با خود به همراه ندارد اما چرا در شرایطی که هر فرد منصفی میداند این انتقادها بلاموضوع است، آنها همچنان بر مواضع خود اصرار میکنند؟
پاسخ به این پرسش را میتوان در دو محور خلاصه کرد. نخست آنکه اصلاحطلبان به این موضوع پی بردهاند که سیاست چندجانبهگرایانه دولت سیزدهم در حوزه دیپلماتیک میتواند ایران را از بنبستهای ایجادشده از سوی غربیها رهایی بخشد. در حالت طبیعی هر ایرانی باید از این شرایط خشنود شود اما اصلاحطلبان خوشحال نمیشوند زیرا توفیق دولت رئیسی به معنای اثبات نادرستبودن سیاستهای هشتساله آنهاست. اصلاحطلبان در هشتسالی که کشور را در اختیار داشتند نمونهای کمنظیر از غربگرایی را ارائه دادند؛ تا حدی که روحانی به عنوان رئیسجمهور برگزیده اصلاحطلبان آبِ خوردن مردم ایران را هم در گرو برجام میدانستند. آنها هشت سال تمام تخممرغهایشان را در سبد برجام گذاشتند و وقتی ترامپ از برجام خارج شد و اروپاییها هم از ترس آمریکا عقب نشستند و نتوانستند یا نخواستند که تعهداتشان را اجرا کنند، دولت روحانی عملا هیچ اقدامی نکرد و دولت دوم روحانی به یک دولت بیعمل تبدیل شد. یعنی روحانی حتی در صورت عهدشکنی آشکار آمریکا و انفعال اروپاییها تصمیمی به باز کردن مسیرهای تازه مانند گسترش ارتباط با شرق یا گسترش ارتباطات منطقهای نگرفت. روحانی نهتنها چنین نکرد که حتی با بیاعتنایی کامل به چین باعث سردی ارتباط دو کشور شد تا آنکه مقام معظم رهبری، علی لاریجانی را مسئول امور چین کردند. بنابراین اصلاحطلبان میدانند توفیق رئیسی در حوزه سیاست خارجی عیانشدن شکستشان در پیشگاه عموم مردم است.
دومین عامل انتقادهای آنها بیشتر وجه ایدئولوژیک دارد. اصلاحطلبان از دیرباز قائل به یک بلوکبندی سنتی شرق و غرب هستند و هنوز تصور میکنند جهان در جنگ سرد به سر میبرد. آنها سالهاست که انتخاب خود را کردهاند و باور دارند هر توسعه و پیشرفتی از مسیر غرب میگذرد. این موضوع را آشکارا میتوان در دولتهای خاتمی و روحانی مشاهده کرد. اصلاحطلبان چنان به آمریکا اعتماد دارند و تصور میکنند آمریکا کدخدای جهان است که بعد از خروج ترامپ از برجام هم تابوی آمریکا در ذهنشان شکسته نشد. حالا در این شرایط سفر رئیسی به روسیه و اجراییشدن تفاهمنامه 25ساله با چین برای آنها بسیار سنگین تمام شده است.
یک عامل سومی هم شاید در کار باشد؛ اینکه اصلاحطلبان اساسا به منافع ملی باور ندارند و شاید ترجیح میدهند کشور به صورت دائمی در بحران باشد وگرنه هر عقل سلیمی میداند گسترش ارتباط با کشورهای مختلف و بیاثرکردن تحریمها و به موازات همه اینها انجام مذاکرات منطقی با غربیها میتواند کشور را از بحرانهای سالهای اخیر رهایی بخشد.
دیدگاه تان را بنویسید