تهران راهش را از روسیه جدا کند
آرمان ملی- احسان انصاری: با افزایش تحریمهای بینالمللی علیه روسیه و ادامه تنشها در اوکراین برخی تحلیلگران از احتمال استفاده روسیه از سلاح هستهای استفاده میکنند.
موضوعی که در روزهای اخیر با واکنشهای زیادی همراه بوده است. رفتارشناسی پوتین در ماههای اخیر نشان میدهد وی برخلاف پیشبینیها عمل میکند و به همین دلیل همه احتمال درباره پایان بحران در اروپا وجود خواهد داشت. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع با دکتر پیروز مجتهدزاده تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده است. دکتر مجتهد زاده معتقد است: «پوتین وضعیتی را ایجاد کرده که بیش از آنکه به دشمنان فرضی خود آسیب برساند به خودش آسیب رسانده و کنترل خود را از دست داده است. به همین دلیل برخی این احتمال را در نظر میگیرند که اگر تحریمها علیه روسیه بیشتر شود پوتین ممکن است از سلاح هستهای استفاده کند. من فکر میکنم هنوز پوتین در کاخ کرملین قادر مطلق نیست و کسانی در اطراف وی حضور دارند که مراقب وضعیت کنونی هستند. این افراد بهخوبی به این نکته آگاهی دارند که استفاده از سلاح هستهای پیش از اینکه به دیگران آسیب برساند در مرحله نخست روسیه را به خطر خواهد انداخت. سیاستمداران روسیه میدانند که در جهان امروز کسی که از سلاح هستهای استفاده کند در مرحله نخست خود را از بین برده است. امیدوارم نزدیکان پوتین در کاخ کرملین شرایط را به وجود بیاورند که روسیه به سمت استفاده از سلاح هستهای پیش نرود.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید. با افزایش آتش جنگ در اوکراین موضوع احتمالا استفاده پوتین از سلاح هستهای مورد توجه قرار گرفته است. به چه میزان این احتمال جدی است و ممکن است پوتین در شرایط سخت از سلاح هستهای استفاده کند؟ هنوز موضوع استفاده از سلاح هستهای را جدی نمیبینم. پوتین در جنگ اوکراین نشان داده که از محدودههای عقل و منطق عبور کرده است. اما گمان نمیکنم این عبور از منطق بهاندازهای باشد که وی قصد داشته باشد از سلاح هستهای استفاده کند. وضعیت باید به شکل جنونآمیزی برسد که پوتین تهدیدات حیرتانگیز اتمی خود را علیه جهان عملی کند. اظهارات امروز پوتین درباره تهدید کشورهای جهان ما را به یاد اظهارات و تهدیدات صدام حسین میاندازد. زمانی که صدام به کویت حمله کرده بود همه جهان را تهدید میکرد. این وضعیت امروز برای پوتین نیز به وجود آمده و وی همه جهان را تهدید میکند. اخیرا ویدئویی از اظهارات پوتین منتشر شده که عنوان میکند در صورت افزایش فشارها به روسیه موشک اتمی به سمت قاره آمریکا میفرستد و برای وی مهم نیست که این موشک در چه نقطهای فرود میآید. وی همچنین کشورهای اروپایی و خاورمیانه را نیز تهدید میکند. این اظهارات حیرتانگیز است و باورکردنی نیست. این اظهارات از کسی که هنوز به نظر میرسد بر منطق خود کنترل دارد بعید است. کسانی در اطراف پوتین حضور دارند که بهخوبی به این نکته آگاهی دارند که در صورت استفاده روسیه از سلاح هستهای در مرحله نخست روسیه نابود خواهد شد. من معتقدم در کاخ کرملین کسانی حضور دارند که هنوز بر منطق و شعور خود مسلط هستند. اگر تحریمها علیه روسیه افزایش پیدا کند و روسیه از نظر اقتصادی در تنگنا قرار بگیرد آیا احتمال این وجود ندارد که پوتین به سمت استفاده از سلاح هستهای حرکت کند؟ پوتین به دلیل اقداماتی که انجام داده با فشارهای زیادی مواجه شده است. به همین دلیل کنترل خود را از دست داده است. کسی که در ابتدا عنوان میکرد به دلیل سیاستهای آمریکا و احتمال پیوستن اوکراین به ناتو درصدد نازی زدایی از اوکراین است امروز به حدی کنترل خود را از دستداده که عنوان میکند اگر لازم شد کشورهای دیگر را نیز مورد اصابت موشک قرار خواهد داد. حتی هیتلر و صدام حسین نیز به این شیوه جهان را تهدید نمیکردند. به نظر میرسد پوتین کنترل و منطق خود را از دستداده است. حتی در شوروی سابق و در کشورهایی که دارای حکومت تندرو بودند مانند کوبا و کره شمالی نیز چنین تهدیداتی علیه جهان وجود نداشت. پوتین وضعیتی را ایجاد کرده که بیش از آنکه به دشمنان فرضی خود آسیب برساند به خودش آسیب رسانده و کنترل خود را از دستداده است. به همین دلیل برخی این احتمال را در نظر میگیرند که اگر تحریمها علیه روسیه بیشتر شود پوتین ممکن است از سلاح هستهای استفاده کند. من فکر میکنم هنوز پوتین در کاخ کرملین قادر مطلق نیست و کسانی در اطراف وی حضور دارند که مراقب وضعیت کنونی هستند. این افراد بهخوبی به این نکته آگاهی دارند که استفاده از سلاح هستهای پیش از اینکه به دیگران آسیب برساند در مرحله نخست روسیه را به خطر خواهد انداخت. سیاستمداران روسیه میدانند که در جهان امروز کسی که از سلاح هستهای استفاده کند در مرحله نخست خود را از بین برده است. من امیدوارم نزدیکان پوتین در کاخ کرملین شرایطی را به وجود بیاورند که روسیه به سمت استفاده از سلاح هستهای پیش نرود. پوتین ثابت کرده که در وضعیت روحی خطرناکی قرار گرفته و کنترل اعصاب خود را از دستداده است. پوتین در قرن بیست و یکم پیشقراول نسل جدید دیکتاتورهای سرکوبگر و اقتدارگرا است. چرا پوتین به این سمت حرکت کرده است و به چه میزان این احتمال وجود دارد که رهبران سیاسی کشورهای دیگر نیز راه پوتین را در پیش بگیرند؟ فکر میکنم رهبران سیاسی جهان با توجه به اتفاقاتی که رخداده در مسیر پوتین حرکت نخواهند کرد. واکنش جامعه جهانی به اقدام پوتین برای حمله به اوکراین و تحریمهایی که علیه روسیه اعمال شده و در آینده نیز اعمال خواهد شد تعیینکننده بوده است. ما هنوز در ابتدای کار قرار داریم. تحریمهایی که از سوی سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا علیه روسیه اعمال شده است تازه آغاز شده و هنوز به نتایج واقعی و عمیق خود نرسیده است. من معتقدم نتایج واقعی تحریمهایی که علیه روسیه اعمالشده روسیه را نابود خواهد کرد. این وضعیت بهخصوص درباره اقتصاد روسیه وجود خواهد داشت که تا پیش از این اقتصاد خود را فعال میدانست. اگر قرار باشد روسیه نتواند در آینده نفت و گاز بفروشد و ارتباط اقتصادی با کشورهای دیگر نداشته باشد و از سوی دیگر هواپیماهای روسی نتوانند در خطوط هوایی دیگر کشورها پرواز کنند پیامدهای وحشتناکی برای اقتصاد روسیه به وجود خواهد آمد. به همین دلیل من گمان نمیکنم واکنشهایی که در سطح جهانی به اقدامات پوتین داده شد باعث نخواهد شد که دیکتاتورهای دیگر در مسیر پوتین حرکت کنند. رهبران سیاسی جهان امروز به این آگاهی دست پیدا کردهاند که موجودیت و امنیت آنها به حفظ توازن قدرت در جهان بستگی دارد. شاید کشوری قصد داشته باشند با توازن قدرت در سطح جهانی شوخی کند اما هیچ کشوری قادر نیست توازن قدرت را از بین ببرد. بهم خوردن توازن قدرت در جهان چه پیامدهایی دارد؟ جهانی که متوازن نباشد هر لحظه امکان دارد در معرض نابودی قرار بگیرد. به همین دلیل دیکتاتورهای کنونی جهان مسیر پوتین را برای آینده خود در نظر نخواهند گرفت. اگر به اظهارات پوتین دقت کنید متوجه خواهید شد که اظهارات وی مانند صدام حسین است. نسل جدید ممکن است اظهارات صدام حسین را به یاد نداشته باشد اما وی نیز دقیقا در مسیری قرار داشت که امروز پوتین در آن قرار دارد. ما امروز با این سؤال مواجه هستیم که چرا باید میراث جنونآمیز صدام حسین به پوتین قرن بیست و یکمی برسد؟ شاید پوتین فکر میکند پس از اقداماتی که انجام داده وارد مذاکره خواهد شد و امتیازهای موردنظر خود را به دست خواهد آورد. من گمان نمیکنم وی به اهداف خود دست پیدا کند. اگر کشوری در جهان قصد داشته باشد نسبت به جنایتی که پوتین در اوکراین انجام میدهد موضعی بهجز محکوم کردن در پیش بگیرد کشورهای دیگر جهان علیه چنین کشوری خواهند بود. به همین دلیل من چنین خطری را مشاهده نمیکنم که با اقدامات پوتین دیکتاتورهای دیگر نیز تشویق شوند که در این مسیر حرکت کنند. آیا مواضعی که ایران درباره جنگ در اوکراین اتخاذ کرد متناسب با منافع ملی بود؟ در گذشته هشدار دادم که ایران نباید به دنبال رابطه یکطرفه با روسیه باشد و باید این موضوع را اثبات کند. بهترین راه برای نشان دادن این موضوع نیز پیگیری تصمیمات سازمان ملل متحد خواهد بود. تقریبا نیز به همین شیوه عمل شد. مهم نیست آقایرئیسی در تماس تلفنی با پوتین چه گفت و چه واکنشهایی در سطح جامعه به همراه داشت. مهم این است که ایران در رأیگیری سازمان ملل درباره تجاوز روسیه به اوکراین رأی ممتنع داد. امیدوار بودم ایران حتی به تنبیه روسیه رأی مثبت بدهد. با اینوجود همین رأی ممتنع نیز نشان میدهد عقلانیت نسبت به گذشته بیشتر شده است. آقای رئیسی میتواند از اظهارات پوتین که ایران را متحد خود نمیداند بهترین استفاده را کند و تلاش برای ارتباط یکطرفه با روسیه را متوقف کند. ایران میتواند از این فرصت برای لغو همه قراردادهای مورد سوءظن ملت ایران با روسیه استفاده کند. همه میدانند که قراردادهایی که در سالهای اخیر بین ایران و روسیه بستهشده مورد سوءظن ملت ایران قرار دارد. شرایط به شکلی شده که امروز درسی بالاتر از این برای مقامات جمهوری اسلامی وجود ندارد که دوستی یکطرفه با روسیه به سود منافع ملی نیست و عاقبت خوبی ندارد و این احتمال وجود دارد که خطرات عظیمی متوجه ملت ایران کند. این سخن به معنای این نیست که ایران به سمت آمریکا یا اروپا تمایل پیدا کند. امیدوارم کار بهجایی برسد که مقامات ایران استقلال بین شرق و غرب را حفظ کنند. یکی از مسائلی که در دهههای گذشته در عرصه بینالمللی برای ایران اعتبار به وجود آورده بود رویکرد نه شرقی و نه غربی و استقلال از هر دو بلوکبندی جهانی بوده است. در شرایط کنونی پوتین بهترین فرصت برای ایران به وجود آورده که ایران به سیاست نه شرقی نه غربی گذشته خود بازگردد. چگونه میتوان به این شعار بازگشت و آیا ارادهای در این زمینه وجود دارد؟ ما به شکلی در عرصه بینالمللی رفتار کردیم که آمریکا و کشورهای اروپایی به این برداشت رسیدند که روسیه متحد ایران در مذاکرات است. ما چنین اجازهای دادیم و زمینه این وضعیت را ایجاد کردیم. روسیه بهتنهایی نمیتواند معجزه کند. ما باید بپذیریم که دولتهایی که در ایران در چهار دهه گذشته روی کار آمدهاند در زمینه سیاست خارجی پیشرفت چشمگیری نداشتهاند. ما در سیاست خارجی دچار شعارزدگی ایدئولوژیک بودهایم و به همین دلیل در طول این چهار دهه گذشته درجا زدهایم. در شرایط کنونی نیز حاضر به بازنگری در این رویکرد نیستیم. عملکرد ما در عرصه سیاست خارجی به شکلی بوده که برخی کشورها اعتماد خود را نسبت به ما از دست دادهاند. از سوی دیگر موفق نشدهایم اعتماد کشورهای جدیدی را به دست بیاوریم تا منافع ملی خود را تأمین کنیم. امروز ما نمیتوانیم روسیه را سرزنش کنیم. اگر منظور این است که روسیه رویکرد استعماری دارد سؤال این است که در جهان امروز کدام کشوری را میشناسید که برای منافع ملی خود رویکرد استعماری نداشته باشد؟ ما نباید اجازه بدهیم کشوری با ما بهصورت استعماری برخورد کند. ما نباید اجازه بدهیم کشوری از دوستی با ما سوءاستفاده کند. ایران یک کشور سرزنده، معتبر و بسیار مهم در منطقه است. اگر کشوری با ما رفتاری بهجز این میکند تقصیر خودمان است. ما در سیاست خارجی درایتهای لازم را به کار نمیبریم. اگر ما به دنبال متحد سیاسی در عرصه بینالمللی هستیم باید از چنان درایت و سیاستی برخوردار باشیم که بتوانیم برای خود شریک قابلاعتماد درست کنیم. ما باید این هنر را داشته باشیم که یک دوست معمولی و یک کشور بیطرف را به یک شریک قابلاعتماد تبدیل کنیم. شرایط به شکلی نیست که یک کشور بدون هیچ دلیل و پیشزمینهای برای کشور دیگر قابلاعتماد باشد. چنین چیزی در جهان امروز وجود ندارد. هنر در سیاست این است که دشمنان خود را نیز به دوست تبدیل کنید. بهصورت طبیعی هیچ کشوری در عرصه بینالمللی دوست یا دشمن کشور دیگر نیست.
دیدگاه تان را بنویسید