ایران در محاصره کانون های بحران
امیرهوشنگ کریمی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: شاید بتوان ادعا کرد کمتر کشوری در جهان است که به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیکی و همجواری با کانون های بحرانی و همسایگی با طیف وسیعی از کشورهای مختلف و متنوع قابل قیاس با موقعیت ژئوپلیتیکی کشور ایران باشد. مجاورت با دو دریا و یک اقیانوس، قرارگرفتن در شاهراه ارتباطی غرب به شرق و قرار گرفتن در محل تلاقی سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا؛ شخصیت و شاخصه جغرافیائی و ژئوپلیتیکی خاصی به سرزمین، تاریخ و کشور ایران بخشیده است.
ایران کشوری است با ژئوپلیتیک منحصر به فرد و روابطی پیچیده با همسایگانی متنوع و متکثر. شاید بتوان ادعا کرد کمتر کشوری در جهان است که به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیکی و همجواری با کانون های بحرانی و همسایگی با طیف وسیعی از کشورهای مختلف و متنوع قابل قیاس با موقعیت ژئوپلیتیکی کشور ایران باشد. مجاورت با دو دریا و یک اقیانوس، قرارگرفتن در شاهراه ارتباطی غرب به شرق و قرار گرفتن در محل تلاقی سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا؛ شخصیت و شاخصه جغرافیائی و ژئوپلیتیکی خاصی به سرزمین، تاریخ و کشور ایران بخشیده است.
از منظر سیستمی، سیستم یا نظام بین المللی از مجموعه از زیرسیستم ها یا سیستم های تابعه منطقه ای تشکیل شده است. کنش ها و تعاملات میان کشورها با این زیرسیستم ها، تأثیر و تأثر متقابل سیستم های منطقه ای بر یکدیگر و رابطه و نسبت میان سیستم های تابعه منطقه ای با سیستم بین الملل، مجموعا ً بر سیاست جهانی و ماهیت نظام بین المللی تأثیرگذار است. مجاورت و نزدیکی کشورها با سیستم های تابعه منطقه ای، تعیین کننده جایگاه و اهمیت آنها در منظومه قدرت جهانی است. از این منظر کشور ایران از موقعیتی فوق العاده و اهمیت ژئوپلیتیکی کم نظیری برخوردار است. ایران در نقطه کانونی و محل اتصال سه زیرسیستم منطقه ای:
1/ زیرسیستم منطقه ای غرب آسیا (به شمول خلیج فارس)، 2/ زیرسیستم آسیای مرکزی و قفقاز (به شمول حوزه دریای خزر) و 3/ زیرسیستم جنوب آسیا (به شمول شبه قاره هند) قرار دارد. موقعیتی که بعید است بتوان در جهان مشابه و معادلی بر آن یافت. توجه به برخی مختصات و ویژگی های اساسی سیستم های تابعه مذکور گویای موقعیت کانونی منحصر به فرد ایران در حوزه پیرامونی و صد البته دشواری و پیچیدگی اتخاذ هرگونه "سیاست همسایگی فعال، پویا و موفق" است.
• مختصات برجسته زیرسیستم جنوب آسیا:
- حضور دو قدرت هسته ای رقیب و دشمن (هند و پاکستان) و برقراری نوعی موازنه وحشت هسته ای میان این دو، جنگ و مناقشه دامنه دار بر سر کشمیر و رقابت شدید ژئوپلیتیکی این دو در افغانستان؛
- منبع اصلی زایش و پرورش تروریسم تکفیری و بزرگترین صادرکننده گروه های تروریستی درجهان (افغانستان و پاکستان)
- بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده مواد مخدر و یکی از بزرگترین کشورهای صادرکننده پناهنده و مهاجرین در جهان (افغانستان)،
- افغانستان کشوری با نیم قرن سابقه کودتای نظامی، اشغالگری خارجی، جنگ داخلی و در حال حاضر کشوری بی دولت و مردمی بدون سرزمین. در واقع افغانستان را می توان پدیده ای بی سابقه و خاص توصیف کرد که سی سال از چهل سال تاریخ معاصرش در اشغال دو قدرت جهانی سپری شده و تجربه جنگ و اشغال توسط هر دو ابرقدرت (شوروی و آمریکا) را در کارنامه خود دارد.
- سیستم تابعه جنوب آسیا از شرق با اژدهای در حال ظهور چین همسایه است، از شمال با حوزه امنیتی موسوم به "خارج نزدیک" روسیه مجاورت دارد و ایالات متحده آمریکا نیز به طور مستقیم در ترتیبات سیاسی و امنیتی آن نقش آفرینی می کند. بدین سبب سیستم تابعه جنو ب آسیا بخش مهمی از عرصه بازی قدرت های جهانی و منطقه ای است.
کشور (دولت- ملت) ایران به دلیل همسایگی با این سیستم تابعه ظرف نیم قرن گذشته به طور مستقیم و به شدت از تحولات این حوزه پرتلاطم و ناپایدار تأثیرات عمیق و مخربی پذیرفته و سر ریز بحرانِ تهدید وجودی (جنگ و اشغالگری)، بحران امنیتی (تروریسم) و بحران انسانی- اقتصادی (هجوم میلیون ها پناهنده) بر دولت – ملت ایران تحمیل و آوار شده است. طرفه اینکه این وضعیت بدون چشم انداز روشنی از بهبود شرایط، همچنان تا آینده طولانی ادامه خواهد داشت.
• زیرسیستم آسیای مرکزی و قفقاز:
با سقوط و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی، یک زیر سیستم پویا، فعال و مهم در سیستم بین الملل شکل گرفت. سیستم تابعه آسیای مرکزی و قفقاز و حلقه واسط آن یعنی دریای خزر، به طور مستقیم و از شمال حوزه امنیت ملی ایران را تحت الشعاع خود قرار داده و مشخصه بارز آن پیوستگی جغرافیائی و چسبندگی امنیتی با قدرت بزرگ حوزه اوراسیا یعنی فدراسیون روسیه است. مختصات و وجوه ممیزه زیر سیستم آسیای مرکز و قفقاز را می توان بدین شرح احصاء کرد:
- حضور مسلط و تعیین کننده کشور روسیه در روندهای سیاسی و امنیتی این حوزه به مثابه حیاط خلوت یا به تعبیر روس ها حوزه "خارج ِنزدیک"
ژئوپلیتیک انرژی و خطوط انتقال انرژی به عنوان مشخصه برجسته حوزه آسیای مرکزی و قفقاز
- وضعیت خاص و منحصربه فرد دریای خزر به عنوان بزرگ ترین دریاچه بسته دنیا بدون رژیم حقوقی مشخص، مدون و مورد تصویب پنج کشور همسایه
- حوزه ای وسیع و مستعد برای جلب و جذب و فعالیت گروه های تروریستی تکفیری و تبعات امنیتی آن به خصوص برای ایران و روسیه
- مجاورت و همجواری با قدرت درحال ظهور چین و حضور برجسته و پررنگ این کشور در منطقه با احیای جاده ابریشم (ابتکار کمربند - جاده)
- وجود یک کانون فعال تنش با ظرفیت درگیری نظامی در منطقه قفقاز (قره باغ) و تأثیرات مستقیم آن بر امنیت ملی ایران و تغییر ژئوپلیتیک منطقه
- حضور فعال و مخرب بازیگران منطقه ای (ترکیه و اسرائیل) به ویژه در حوزه امنیتی قفقاز
- وجود کانون های بحرانی مستعد برای انجام پروژه انقلاب های رنگی با مدیریت غرب و در نتیجه مداخله نظامی مستقیم روسیه در این حوزه امنیتی (گرجستان، اوکراین و قزاقستان).
- جنگ روسیه علیه اوکراین که در مجاورت زیرسیستم قفقاز واقع شده، به دلیل اهمیت و پیامدهای ژئوپلیتیکی آن بر کشور ایران نیز تأثیرگذار است و به واسطه این بحران سیاست خارجی ایران با چالش بزرگی درخصوص نحوه تنظیم روابطش با کشور مهاجم (روسیه) مواجه است. جنگ اوکراین تازه ترین نمونه بحران از محیط امنیتی بحران خیز اطراف کشور ایران محسوب می شود.
حوزه آسیای مرکزی و قفقاز، دنباله حوزه تمدنی و فلات ایران محسوب می شود و بخش قابل توجهی از تاریخ ایران ِعصر امپراطوری و دوران سلاطین ایرانی با این دو منطقه جغرافیائی قابل تعریف و تبیین است. در واقع تا دو قرن قبل، زیرسیستم مذکور بخشی از قلمرو پادشاهی ایران محسوب می شد. لذا در اوان شکل گیری زیرسیستم آسیای مرکزی و قفقاز (حوزه خزر) به دلیل پیوستگی جغرافیائی، پیوندهای فرهنگی و اشتراکات تاریخی؛ این حوزه به مثابه فرصتی دست به نقد و مهیا برای بسط نفوذ ایران اسلامی و ایران تمدنی تلقی شد. اما این انگاره به دلایل مختلف به سرعت رنگ باخت و جای خود را به تحدیدها و تهدیدات درون و فرامنطقه ای داد. هم اینک نیز رخدادهای امنیتی حوزه قفقاز به ویژه بر سر موضوع قره باغ، فشار ژئوپلیتیکی مضاعفی را بر حوزه امنیت ملی ایران وارد آورده و تهدیدها و تحدیدهای با منشاء این زیرسیستم را می توان فراتر از فرصت ها و ظرفیت های ناشی از آن ارزیابی کرد.
زیرسیستم غرب آسیا (خاورمیانه و خلیج فارس)
بدون تردید درحال حاضر زیرسیستم غرب آسیا مهم ترین، پویاترین، پیچیده ترین و بحرانی ترین حوزه ژئوپلیتیکی و زیرسیستم در سیستم بین الملل به شمار می رود که با مجموعه متنوع و متکثری از کشورها، کنشگران فروملی و بازیگران فراملی، قدرت های فرامنطقه ای، کثیری از چالش ها و کانون های بحران، مسائل لاینحل و اختلافات عمیق مواجه است. برخی مشخصه های ممیزه این زیر سیستم عبارتند از:
- تجربه پنج جنگ در مقیاس بزرگ ظرف چهار دهه اخیر (جنگ تحمیلی، اشغال و آزادسازی کویت، جنگ و اشغال عراق، جنگ و فروپاشی سوریه و جنگ شش ساله یمن)، به اضافه جنگ و اشغالگری هفتاد ساله رژیم اسرائیل در سرزمین فلسطین (و جنگ های چهارگانه با کشورهای عربی)
- کانون اصلی شیوع، گسترش وتوسعه تروریسم تکفیری و تشکیل حکومت یک گروه تروریستی تحت عنوان دولت اسلامی عراق و شام (داعش)
- استقرار رژیم اسرائیل در سرزمین های فلسطینی که به ایجاد عمیق ترین بحران انسانی و طولانی ترین منازعه در منطقه انجامیده و رژیم اسرائیل را به بزرگ ترین منبع نا امنی و منشاء صدور تروریسم دولتی در زیرسیستم غرب آسیا تبدیل کرده است
- وجود کشمکش و رقابت عمیق ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک میان سه کشور اصلی مسلمان منطقه: ایران، عربستان و ترکیه
- تداخل چندوجهی و پیچیده ژئوپلیتیک (رقابت بر سر قدرت)، ژئواکونومی (رقابت بر سر انرژی و خطوط انتقال انرژی) و ژئوکالچر (رقابت بر سر سیادت و برتری ایدئولوژیک) در زیرسیستم غرب آسیا
- وجود سه گلوگاه ژئواستراتژیک در این حوزه شامل تنگه هرمز، باب المندب و سوئز و دو آبراه راهبردی خلیج فارس و دریای سرخ به عنوان مسیرهای کلیدی برای انتقال انرژی
- خلیج فارس به عنوان حوزه جغرافیائی محلی با تأثیرات جهانی که علاوه بر هشت کشور واقع در این حوزه، شاهد حضور و قدرت نمائی قدرت های فرامنطقه ای و جهانی است.
- وجود پایگاه های نظامی و ناوگان های دریائی قدرت های فرامنطقه ای در بحرین، قطر و عراق، و تردد پرحجم ناوگان های نظامی قدرت های بزرگ در خلیج فارس که آن را به هسته داغ و فوق بحرانی با پتانسیل منازعه و درگیری نظامی تبدیل نموده است.
کشور (دولت – ملت) ایران در همسایگی و مجاورت سه زیرسیستم حساس، پویا و پرتلاطم جنوب آسیا، غرب آسیا، آسیای مرکزی و قفقاز قرار دارد و ضمن تأثیرگذاری بر این حوزه ها از تحولات، کنش ها و رخداد های عمدتا ًمنفی و مخرب آن تأثیر می پذیرد. حوزه های واقع در شمال و شرق مرزهای ایران، حوزه های نفوذ و حضور سنتی ایران تمدنی و ایران فرهنگی محسوب می شوند و حتی کمتر از دو سده قبل، بخشی از قلمرو و سرزمین پارس بودند. اما در نیم قرن اخیر به ویژه در عصر جمهوری اسلامی، جهت گیری اصلی سیاست خارجی ایران به سمت غرب آسیا بوده و اکنون نیز بیش ترین تأثیر و کنش متقابل را با زیر سیستم غرب آسیا دارد. جنگ تحمیلی، رقابت های ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیک، نبرد با تروریسم تکفیری در میدان سوریه و عراق، مقابله با تهدیدات وجودی رژیم اسرائیل، حمایت از ملت فلسطین و تشکیل و حمایت از محور مقاومت؛ از مهم ترین وجوه و برجسته ترین جنبه های سیاست خارجی ایران در چهار دهه اخیر به شمار می رود که محیط عملیاتی آن تماما ً در زیرسیستم غرب آسیا (خاورمیانه و خلیج فارس) بوده است. به علاوه برخلاف دو حوزه دیگر، جمهوری اسلامی ایران در زیرسیستم خاورمیانه و خلیج فارس مستقیما ًبا قدرت های غربی از جمله ایالات متحده آمریکا برخورد و اصطحکاک نظامی داشته و گونه ای از منازعه و درگیری با قدرت های غربی را تجربه کرده است.
آنچه از نگاه به نقشه جغرافیای سیاسی به دست می آید موقعیت مرکزی کشور ایران و محاصره آن با کانون های بحران در سه زیرسیستم متلاطم و پرچالش غرب و جنوب و مرکز آسیا است. مناسبترین مدل سیاستگذاری در برابر این کانون های بحران و زیرسیستم های پرچالش، ایفای نقش فعال و متوازن در آنها و اجتناب از درگیر شدن در یک زیرسیستم خاص است. موقعیت محوری و مرکزی ایران به گونه ای است که در کانون این زیرسیستم ها واقع شده و همزمان به هیچ زیرسیستمی تعلق ندارد. این وضعیت تناقض نما، موقعیتی منحصر به فرد و البته بسیار پیچیده و دشوار را برای کشور ایران رقم زده است. منحصر به فرد از آن رو که به دلیل ظرفیت های تاریخی، تمدنی، فرهنگی و ژئوپلیتیک از توانائی ایفای نقش موثر در هر سه زیرسیستم برخوردار است، اما در مقابل به دلیل عدم توازن در تعامل با این زیرسیستم ها و مهم تر از آن نبود متحد یا متحدان طبیعی، از نوعی "تنهائی استراتژیک" (در میان دولت ها و نه ملت های منطقه) رنج می برد. بنابر این مشابه نقش بریتانیا در اروپای قرن نوزدهم (یک کشور اروپائی ِغیر اروپائی!) که ایفاگر نقش سنتی بالانسر بوده، ایران نیز می تواند نقش توازن بخش و موازنه ساز در سه زیرسیستم غرب، جنوب و مرکز آسیا را ایفاء کند.
دیدگاه تان را بنویسید