«اگر تصمیم داور درست باشد مربیگری و فوتبال را کنار می‌گذارم» جمله‌ای پرکاربرد در فوتبال ایران که دیگر کسی آن را جدی نمی‌گیرد.

سیاه چاله ای  که مربیان فوتبال ایران را می‌بلعد
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به گزارش "ورزش سه"، فرهاد مجیدی پس از حذف تیمش در جام حذفی به دست نساجی، در اعتراض به گل مردود شده آرمان رمضانی ادعا کرد که در صورت درست بودن تصمیم داور، مربیگری را کنار می‌گذارد. او از جمله و ادعایی برای نشان دادن اطمینان خود از اشتباه بودن تصمیم داور استفاده کرد که از فرط استفاده در فوتبال ایران دیگر اعتنای زیادی برنمی‌انگیزد. حتی اگر مشخص می‌شد که تصمیم داور در این مورد اشتباه بوده باز به کار بردن چنین جمله‌ای از سوی مجیدی که مسبوق به سابقه نیز است نمی‌تواند چندان زیبنده سرمربی صدرنشین لیگ باشد.

فرهاد مجیدی که در دو سال اخیر سعی کرده خود را یک مربی متفاوت با دیگر مربیان فوتبال ایران نشان دهد و در این راستا ابایی از طعنه زدن به برخی هم‌صنفان خود نداشته، مرتکب گافی شد که احتمالا تا مدت‌ها سوژه‌ی طعنه‌ی هواداران رقیب می‌شود. برای مردی که می‌خواهد اثبات کند به دنبال علم روز مربیگری است و نباید او را با همتایان ایرانی‌اش در یک کفه ترازو قرار داد، استفاده از ادبیات منسوخ شده یک نمره منفی محسوب می‌شود.

فرهاد مجیدی به خوبی و با بینش مناسب نسبت به شاخصه‌ها و ملزومات امتیازگیری در فوتبال ایران، توانسته استقلال را پس از مدت‌ها در آستانه‌ی قهرمانی لیگ قرار دهد. کاری که چند تن از مربیان مدعی در به سرانجام رساندن آن ناکام ماندند. از این نظر او توانسته خود را به فوتبال ایران اثبات کند. تیم او در مقابل نساجی نیز اگرچه به خوبی روزهای درخشان آبی‌ها در این فصل ظاهر نشد اما توانست بازی خود را به حریفش دیکته کند. پس او نیازی به این ندارد که بخواهد همچون برخی از مربیان بهانه‌جو، که به دنبال راه فرار از انتقادات فنی هستند، حذف تیمش را به داوری و اشتباهات آن نسبت دهد. آن هم در حالی که مشخص شده هم در بازی با پیکان و هم در بازی با نساجی تصمیمات داوری بحث برانگیز به درستی اتخاذ شده است.

از آن مهمتر، ارتباط دادن تصمیمات داوری به توطئه‌های بیرونی و اراده‌هایی که با هدف قهرمان نشدن استقلال، به دنبال استفاده از ابزار داوری برای متوقف کردن استقلال هستند، باعث کمرنگ شدن شمایل او به عنوان یک مربی منطقی خواهد شد. البته مجیدی در همان ورطه‌ای افتاده که تقریبا تمامی مربیان ایرانی در آن استاد شده‌اند و آن توجیه ضعف‌ها و نتایج با ابزار و بهانه‌ی دست‌های پشت پرده است.

می‌توان گفت، هم مجیدی و هم گل‌محمدی به عنوان مربیان دو باشگاه پرطرفدار، امسال نتوانستند نمره‌ی قبولی در مدیریت ادبیات خود بگیرند. دو مردی که قرار است پرچمدار نسل مربیان علم‌گرا و صاحب سبک در فوتبال ایران باشند آنچنان در مدیریت رفتار خود پس از ناکامی در نتیجه گرفتن دچار لغزش شده‌اند که دیگر نمی‌توان آنها را چهره‌های استثنایی مربیگری در فوتبال ایران معرفی کرد. یحیی گل محمدی که پس از دربی مشغول قهر و آشتی و از آن مهمتر خودزنی بوده است و مجیدی نیز در آستانه‌ی کسب یک قهرمانی، از آرامش لازم برای هدایت یک تیم در هفته‌های پایانی و سرنوشت‌ساز برخوردار نیست و آثار آن را می‌توان هم در کوچینگ او در کنار زمین و هم در افت فنی استقلال پس از دربی مشاهده کرد. حتی یکی از این دو مربی، نتوانسته از ابزار جنگ روانی به نفع خود و تیمش بهره ببرد و آنچه آنها از خود بروز داده‌اند بیشتر تشویش و اضطراب را به اردوی خودی منتقل کرده تا اردوی رقیب. یکی اعتماد به نفس تیمش را به دست خود نابود کرده و دیگری دائم با دادن سیگنال توطئه، اذهان بازیکنان خود را مشوش کرده و تمرکز را از آنها گرفته است.

لیگ با هر نتیجه‌ای و با قهرمانی هر کدام از دو قطب پرهوادار فوتبال ایران تمام شود، باز نمی‌توان سطح آن را در ابعاد مختلف بالاتر از دوره‌‌های قبلی آن قلمداد کرد. همه چیز بر همان مدار می‌چرخد و از همه بدتر رفتار حرفه‌ای مربیانی که خود را مدعی و حرفه‌ای می‌دانند.