مظنونان همیشگی؛ نابودی معیار و انگیزه به بهانه و نام تاریخ
نگاهی شخصی به تصمیم جدید یوفا برای فرم جدید سهمیه بندی برای حضور در مسابقات اروپایی.
به گزارش "ورزش سه"، نخبگان اروپا همیشه خواهان محافظت از اسکله های تاریخی بوده اند، در برابر پیامدها و حفظ برتری خود و ماندگاری بر مسند قدرت با باج دادن به تیم های باصطلاح نام و نشاندار تاریخ فوتبال.
روزی روزگاری تیم هایی مانند ستاره سرخ بلگراد، دپورتیوو لاکورونیا، پارمای منقرض شده اینالیا، استون ویلا انگلستان، ابردین فرگوسن، مادبرگ سوئد، وردربرمن المان و در سال های خیلی دورتر فیورنتینا و وستهام و بسیاری دیگر دل های ما را گرم می داشتند.
قلدرها رو کنار میزدند و برای لحظه ای به ما گوشزد میکردند همیشه شانسی هست. امید و انگیزه، مرارت و موفقیت. چه لذتی داشت وقتی غول های آشنا به زانو در می آمدند. گویی همه به مهمانی دعوت شده بودند. همه. ولی این روزها ریش و قیچی به هر سو که بنگری در دست دیگران قرار دارد.
بطور مثال هواداران تاتنهام و آرسنال از اینکه دربی آنها برای پنجشنبه ١٢ می ترتیب داده شده بسیار دلخورند. اما بی خبر از انکه باید از آن نهایت استفاده را ببرند. تا زمانی که یوفا و همکاران اسپانسر کننده آن ها نقشه سخیف دیگری را به مرحله اجرا بگذارند. با اجرای عملی آن, بازی های مهم و تماشایی از این دست پشیزی ارزش نخواهد داشت، بی اهمیت خواهد شد، یکی دیگر از آن بازی ها!
دیگر خیلی عادی به نظر می رسد که هر سال یکی دو بازی مهم و پراهمیت با جابجایی در دو هفته پایانی فصل برگزار شود. هیچ یک از دو تیم، تاتنهام و آرسنال، امسال در اروپا حضور نداشتند و پیش از ٢ مارس از جام حذفی/اِف اِی کاپ نیز حذف شدند.
حتم دارم امکان آن بود که این بازی قبل از اواسط ماه مه برنامه ریزی شود. ظاهرا نه، این یک آیتم داغ برای پخش تلویزیونی است. خوشبختانه این مسابقه هنوز هم معنی دارد، زیرا احتمالا تکلیف رتبه و مقام چهارم را معلوم می کند.
با این حال، هنگامی که قالب جدید لیگ قهرمانان اروپا شکل بگیرد، وضعیت مشابه و جابجایی بازی ها و ایجاد هیجان مضاعف بیشتر، تقریباً اهمیتی نخواهد داشت. وقتی که مکان پنجم، چهارم به حساب آید!؟!؟
اساس این انتخاب سابقه تاریخی تیم ها خواهد بود و بسیار تعیین کننده. اینجاست که مشکل و سوالی در ذهن من و بسیاری از فوتبال دوستان واقعی شکل می گیرد. این تصمیم هرگز در باره بهبود و رشد فوتبال نیست. ما با واقعه زیر میزی سوپرلیگ خوب می دانیم، نخبگان اروپا، حتی غول های آن دنبال چه چیزی هستند. همیشه خواستار امنیت و محافظتی ویژه و خاص در رقابت های اروپایی.
حالا اجازه دهید کمی بیشتر وارد جزییات امر بشویم.
روزی منچسترسیتی باید بدون پپ گواردیولا زنده بماند، لیورپول باید بدون یورگن کلوپ کنار بیاید. چلسی بدون رومن آبراموویچ سوز سرد و گداکشی را احساس می کند. بارسلونا، رئال و یوونتوس، فکر می کنید این باشگاه ها قصد دارند آینده را به شانس بسپارند؟
همه آنها دیدهاند که پس از کنارهگیری سر الکس فرگوسن چه اتفاقی برای منچستریونایتد افتاد. مدیران آنقدرها هم که علاقه مندند که ما فکر کنیم، باهوش نیستند، این دار و دسته نگران هستند سکان از دستشان رها شود و همه چیز از هم بپاشد.
در تمامی اروپا حکایت بر این منوال است. رئال مادرید، بارسلونا و یوونتوس خواهان یک سوپرلیگ نبودند. اگر بر این تصور نبودند که بهتر از دیگران هستند. این نوع تفکر در تار و پودشان ریشه دوانده است. لیگ برتر و کلاب های آن از نظر تجاری از آنها پیشی گرفته است و در لیگ داخلی، مورد حمله تیم های فرودستی مانند آتالانتا و ویارئال قرار گرفته اند. آنها می خواهند تا ابد از موقعیت سنتی خود محافظت کنند. آنها می خواهند تاریخ جایگاه آنها را حفظ کند. آنها می خواهند گذشته حامی و همراه و محافظ دائمی شان باشد!
و اینک اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) این آرزو را برای نخبگان و غول های اروپا برآورده کرده است:
منبعد هر ساله دو تیم، سکو و جایگاهی بر مبنای پیشینه و تاریخ خود در مقدماتی لیگ اروپا خواهد گرفت. ممکن است یک تیم در رده پنجم یا حتی برنده جام حذفی باشد. تنها معیار، حضور و پیشینه تاریخی در رقابت های اروپایی است.
از اینرو تیم هایی مانند وستهام یا وولوز با کسب رده پنجم به پارتی دعوت نخواهند شد و در خانه باقی خواهند ماند. اما تاتنهام، آرسنال یا منچستریونایتد سیبی از درخت خواهند چید و به طور قطع ارتقا خواهند یافت.
مثال دیگر کریستال پالاس است. پالاس اگر جام حذفی را تصاحب کند در لیگ اروپا باقی می ماند. اما اگر چلسی از جمع چهار تیم لیگ برتر خارج شود اما در ومبلی پیروز از میدان خارج شود، جایگاه خود را در لیگ قهرمانان حفظ خواهد کرد.
از ما بهترون همیشه بالای مهمانی خواهند نشست. چمن بازی برای آن ها سبز خواهد ماند و بقیه در زمین های خاکی لگد خواهند زد. قصه آشنای همیشگی.
کدخدایان تصمیمات نهایی را صادر می کنند و اریستو کرات ها از این راه به مال و منال و برتری, مزیت و تفوق، ارشدیت و رفعت خواهند رسید و بزرگی خود را ماندگار و ابدی خواهند کرد.
حالا دیگر ضریب امتیازهای لیگ قهرمانان اروپا ارزش بیشتری نسبت به لیگ اروپا دارد، بنابراین همان "مظنونان همیشگی" همچنان به عنوان تیم پنجم بازمیگردند. برای آنها مبارزه برای شرکت و حضور، سعی و تلاش در مهمترین جام اروپایی معنایی ندارد، میراث پدری است و تاریخی، و تا زمانیکه همان اطراف بالای جدول باشند کافی خواهد بود.
در حالیکه برای سایرین چنین نیست. تحت این سیستم، دیدار تاتنهام با آرسنال بی معنی خواهد بود. برنده چهارم می شود و به طور خودکار واجد شرایط، بازنده هم در مکان پنجم نیز بدون هیچ قید و شرطی واجد شرایط خواهد بود!؟!
اکنون این فصل فوتبال اروپا را فریز کنید. بدون هیچ تغییری. مکانهای تاریخی در انگلیس و ایتالیا به آرسنال و رم میرسند. دو باشگاهی که بدون شک کمک خیرهکنندهای به فوتبال اروپا داشته اند اما هر دو تیم تنها یک جام به رسمیت شناختهشده توسط یوفا را بین خود به دست آورده اند. برد آرسنال در فصل ١٩٩٤-١٩٩٣ در رقابت منقرض شده اروپا، جام برندگان جام. هیچ کدام از این دو تیم در یکی از رقابت هایی که امروز من و شما احتمالا دنبال میکنیم، لیگ قهرمانان یا لیگ اروپا جامی تصاحب نکرده است. فقط تاریخ و فرم خوب در بعضی فصول. دیدگاهی که یوفا از پذیرش تاریخی دارد. ترس از غیبت تیمی های نظر کرده در خیمه شب بازی و بالماسکه اروپایی است.
عدم حضور تیمی چون آرسنال که در زمین خود در آخر هفته ٢-١ از برایتون شکست خورد. دوشنبه گذشته ٣ بر صفر به کریستال پالاس باخت، ٢-٠ در برنتفورد، ١-٢ در اورتون، ٨-٠ در مجموع چهار بازی گذشته مقابل لیورپول و ٧-١ طی دو بازی اخیر برابر منچسترسیتی.
شکاف بزرگی بین آرسنال و بهترین باشگاه های انگلیسی وجود دارد که به حق و بطور مستقیم به اروپا راه می یابند. خیلی عامیانه بیان کنم، خداییش باید گفت حتی از دیدگاه تاریخی، آرسنال مستحق چمباتمه زدن و صبر است. ١٢ سال پیش از این بود که آرسنال آخرین بار به مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا رسید.
در مورد رم هم این ادعا مستدل و معقول است و به همان اندازه قابل قبول. در این فصل از ونزیا در خطر سقوط، ورونا و بولونیا در میانه جدول شکست خوردند، و خوش شانس هستند که در مرحله یک چهارم نهایی کنفرانس لیگ اروپا با تیم بودو/گلیمت برخورد کردند. خوب است که بدانید در مرحله گروهی اول در برابر این تیم نروژی ٦-١ به زانو در خمدند..
حالا بدنیست به تاریخچه رم در لیگ قهرمانان نگاهی بیندازیم که شامل نیمه نهایی در ٢٠١٨-٢٠١٧، یک چهارم نهایی در ٢٠٠٧-٢٠٠٦ و ٢٠٠٨-٢٠٠٧ است. رم در سال های ١٩٨٤-١٩٨٣ که حقا تیم فوق العاده یی بود به فینال جام قهرمانی اروپا برابر لیورپول رسید، حکایت معروف بروس گروبلار و قهرمانی اروپا در آن ضربات پنالتی بطور حتم در خاطر فوتبال دوستان قدیمی تر هست. یک بازی کلاسیک. در همان فصل داندی یونایتد از اسکاتلند به نیمه نهایی رسید. آیا در این دوران امکانش هست؟ ولی هیچ کس به این فکر نمی کند که به آنها جایگاهی در اروپا بدهد.
ناتینگهام فارست به تنهایی افتخار تاریخی بیشتری نسبت به آرسنال و رم، روی هم، دارد.
این بحث دیگری است، گذشته های بهتر با نتایج غیرقابل انتظار و قهرمانان ناشناخته. البته این دیگر مهم نیست و نباید هم باشد. ناتینگهام فارست در حال حاضر کیفیت لیگ قهرمانان اروپا را ندارد، چنانچه هیچ باشگاهی که قادر نباشد در لیگ خود در میان چهار تیم برتر بالای جدول باشد.
قرار است براستی رقابت نخبگان باشد، نه یک پناهگاه نیمه راه برای آنانی که به نزدیکی خط پایان هم نرسیدند. تیم هایی که شاید سابقه تاسیس طولانی ولی تاریخ نه چندان پرافتخاری دارند.
در سطح تیم های ملی نیز با حکایت مشابهی مواجه ایم. اصلا آیا شبکه های ایمنی بی پایان برای صعود به جام جهانی به نفع ایتالیا بود؟ بطور حتم جواب "نه" بزرگی است. این قوانین آنها را محق و از خود راضی ساخت و عاقبتش عدم حضور در دو دوره متوالی در جام جهانی شد. تغییر معیار و پایین آوردن سطح و کوتاه کردن موانع مسلما بر کیفیت کار تاثیر خواهد گذاشت. هر بازی بنفسه باید مبارزه ای باشد میان مرگ و زندگی، بودن و نبودن.
هیچگاه در میان تیم های لندنی، "پایتخت فوتبال"، آرسنالی نبودم. ولی هیچگاه تماشای تیم دوران آرسن ونگر، تیم فصل Invincible/شکست ناپذیر، و فوتبالی که هنرمندانه در جلوی چشمانم با کمپ و هانری و بقیه ترسیم میشد فراموش نکردم.
شاید به جرات بشود گفت؛ ونگر اولین فردی بود که فوتبال بریتانیا را بهطور کل به هم ریخت و از هر حیث معیارهای نویی را پایه گذاری کرد. معیارها را تغییر داد و سطح فوتبال انگلستان را تمام و کمال بالا کشید.
آیا این قوانین جدید تاثیری در برنامه های مالک آرسنال، استن کرونکه نخواهد گذاشت؟ مطمئن باشید از جواب مدیران مالی. زمانیکه توقع زیادی از تیم شما ندارند، وقتیکه مقام پنجمی به اندازه کافی خوب باشد، تضمین شده هستی و قانع میمانی. وقتی ١٠ برای قبولی کافیست کی بهدنبال ٢٠ می رود؟ وقتی انگیزه ای برای بهتر شدن نیست چه اتفاقی خواهد افتاد؟
همه جواب را خوب می دانیم.
این را یواشکی میگویم. این نیز حمله دیگری به ارزش ها و محبوبیت لیگ برتر است. یکی از نقاط قوت آن فروش هیجان است، و ایجاد شانس، هر چند اندک و غیرمحتمل، برای تیم های ناشناخته تر یا به قول دوستان فیفایی؛ بدون تاریخ.
قهرمانی شگفت انگیز لستر را هنوز مزه مزه می کنیم یا پیروزی هال سیتی را در جام حذفی.
فیفا برای خوش خوشان بسیاری با طرحی جلو آمده که برای موفقیت در آن لازم نیست در میان چهار تیم برتر باشید. پنجم شوید، یا جامی را ببرید که با بازیکنان ذخیره پر شده است. همین کافیست. تازه همین هم البته برای تیم همه ما نیست، برخی از ما.
شاید اشتباه خود ما فوتبالی هاست. زمانیکه در تاریخ، بهدنبال کاه و ساختن کوه بودیم.
در تمامی ادوار، همه بزرگان تاریخ با حمایت هواداران خود تاریخ را نوشتند.
شاید باید همه آنچه راکه باید رها میکردیم همه آنچه که ورزش محبوبمان را در دست گرفته است ثروت و قدرت و حتی تاریخ را. شاید...
دیدگاه تان را بنویسید