سایه روشن های فرانک لمپارد فوتبال ایران
همهی فوتبال دوستان ایرانی در شناخت محرم نویدکیا به عنوان یک چهره قابل احترام اتفاق نظر دارند ولی وقتی پای مربیگری وسط میآید، چیزهایی تغییر میکند.
محرم با تیمی که از بهترین اسکواد در بین باشگاههای داخلی برخوردار است، سابقهی شکستهای اینچنینی را در مسابقات حساس و سرنوشتساز داشته است. از شکست برابر استقلال و پرسپولیس در لیگ گرفته تا حذف در ضربات پنالتی مقابل آلومینیوم در اراک. باختهایی که در نهایت منجربه خروج سپاهان از جمع مدعیان لیگ شد تا همه چیز به لیگ قهرمانان آسیا موکول شود. اما اینجا هم شرایط آنی نشد که سپاهان میخواست. طلاییپوشان پس از پیروزی مقابل پاختاکور، در دو مسابقه برابر الدحیل و التعاون شکستهای تلخی را پذیرفته تا با وجود شانسی که برای خود متصور بودند، دوباره این احتمال را با خود به دوش بکشند که پیش از پایان رقابتهای گروهی درگیر موقعیتی شوند که در لیگ با آن دست و پنجه نرم میکنند؛ اینکه با همهی امیدهای ابتدایی، تعقیبکننده تیمهایی با شانسهای بیشتر باشد.
فرانک لمپارد کاپیتان سابق چلسی بازیکن بزرگ و مورد علاقه اغلب طرفداران فوتبال در انگلیس است که باوجود در اختیار گرفتن شانس هدایت چلسی، توفیقی در این تیم حاصل نکرد. منتقدین او همواره درباره کیفیت مربیگریاش صحبت میکنند که چیز متفاوتی نسبت به بازیکنی اوست.
این دومین تجربه محرم نویدکیا در آسیا و پس از بازیهای نیمه تشریفاتی در دو دوره قبلی رقابتها به عنوان سرمربی سپاهان است. او که در آن زمان تازه روی این نیمکت نشسته بود، از رقابتهای مهم لیگ قهرمانان برای شناخت بیشتر تیم و به عنوان بازیهای تدارکاتی استفاده کرد و درحالی که به صورت طبیعی سپاهان باید برای جنگ با حریفان وارد این رقابتها میشد، تصمیم بر این شد که آن مسابقات خیلی جدی گرفته نشود تا با کسب تجربه نیمکت جدید از آن، سپاهان وارد مسابقات لیگ شود. اما نتیجه آن هم چیزی جز نایبقهرمانی در لیگ که البته با امتیازات قابل توجه به دست آمد و کنار رفتن از جام حذفی با شکست مقابل فولاد در ضربات پنالتی نبود.
بعد از آن سپاهان فصل را مجددا با نویدکیا و با تقویت بیشتر تیم و افزودن تعدادی از بهترین بازیکنان لیگ به ترکیبش آغاز کرد اما حالا شهریار مغانلو، فرشاد احمدزاده، مسعود ریگی، رشید مظاهری و ... هم نتوانستهاند عامل ایجاد یک برتری قابل توجه در مسابقات داخلی و بینالمللی برای تیمی باشند که هوادارانش به چیزی جز قهرمانی فکر نمیکردند.
حقیقت ماجرا این است که با وجود استایلی که سپاهان از خود نشان داده و بازی رو به جلو و مالکانهای که در فوتبال ایران کمیاب است و البته این رویکرد را باید ستایش کرد، در نهایت فعلا آنچه دست سپاهان را گرفته چیزی جز ناکامی محض و مطلق نیست و این مساله بیش از هرچیز به سرمربی تیم برمیگردد.
صدالبته باشگاه نیز که در حال هدایت این پروژه بوده، کمتقصیر نیست. آنها با چشمپوشی از تزلزلهای میانه راه با هر روشی به دنبال تمام شدن فصل با همین ترکیب و نفرات بودند که شاید این مساله پشتپردههای خود را داشته باشد.
درحالی که تقریبا تمام تیمهای فوتبال ایران ابتدا به دنبال گل نخوردن هستند، گرایش سپاهانِ نویدکیا به فوتبال هجومی و تماشاگرپسند، رویکردی قابل تقدیر است، هرچند که به تنهایی کافی نیست.
اگرچه کمتر کسی در فوتبال ایران دوست دارد که محرم را در موقعیت بازنده ببیند، اما او با همه ویژگیهای مثبت فعلا نتوانسته یک مربی پیروز در فوتبال ایران باشد. اتفاقی که رخدادنش احتمالا مهارت فنی بیشتری میطلبید.
اکنون سئوالی که پیش روی هواداران و مدیران سپاهان قرار دارد، این است که آیا آنها باید همچنان به پای محرم صبر کنند تا مربیای بزرگ برای سالیان طولانی در سپاهان و فوتبال ایران متولد شود یا باید کار محرم را در جایگاه سرمربیگری سپاهان به عنوان تیمی که همواره به دنبال قهرمانی است، حداقل در مقطع فعلی پایانیافته دانست؟
البته که امید کماکان باقیاست و چه بسا سپاهان تیم صعودکننده از گروه هم لقب بگیرد اما سئوالات به قوت خود باقی است ….
دیدگاه تان را بنویسید