هیچ کس گول هت تریک رونالدو را نمیخورد
" این یک ننگ مطلق است"؛ هواداران منچستریونایتد هم از بازیکنان و هم از مالکان دست شسته اند.
دورانی بود که فرگوسن جمله معروفی را بیان کرد؛ هدف من به عنوان سرمربی منچستریونایتد این است که به سلطه لیورپول به عنوان تیم برتر انگلیس پایان دهم. اینک “Liver Bird” و رقیب منفور دیرین به جایگاه خود بازگشته است و "همسایه پر سر و صدا"، نقل قول مشهور دیگری از فرگوسن، حاکم مطلق شهر است. حتی چلسی و تاتنهام و آرسنال که با مشکلات عدیده ایی مواجه هستند شرایط بهتری در مقایسه با یونایتد دارند.
گردهمایی بزرگ ضد گلیزرها در سال 2005
ناراحتی و غصه و درد بعد از شکست ۰-۱ مقابل اورتون در منچستر عمیق تر شده است. امید شیاطین سرخ برای قرار گرفتن در جمع چهار تیم برتر این فصل، اکنون دور از ذهن به نظر می رسد و تیره روزی و فلاکت از سر و روی این فصل می بارد. فصلی که یونایتد باز هم موفق به کسب هیچ جامی نشد.
نارضایتی داخل زمین با رویدادها و اتفاقات بد خارج از آن همراه شده تا هواداران در آستانه بازی شنبه در لیگ برتر مقابل نوریچ سیتی اعتراض جدی و سراسری به مالکیت خانواده گلیزر را برنامه ریزی کنند و روز گذشته این اعتراض را اجرایی هم کردند.
از دید یک تماشاگر دلسوز ولی واقع بین که بطور حتم برای طرفداران فوتبال بویژه هواداران ایرانی یونایتد/Mancunian خواندنی و بطور حتم، با نزول هرچه بیشتر تیم بعد از دوران طلایی فرگوسن، تلخ و درد اور خواهد بود. در دورانی که لیورپول و سیتی برای کسب تمامی عناوین با یکدیگر نبرد می کنند؛ مثل امروز ١٦ اپریل ٢٠٢٢ در نیمه نهایی جام حذفی در ومبلی.
این تیمی است پرستاره که نشانی از بزرگی و قدرت دوران فرگوسن ندارد
متن در پیش دقیقا گفته های اسکات پترسون است:
*دورههای زیادی در طول تاریخ منچستریونایتد وجود داشته است که هواداران از آنچه باشگاهشان به آنها عرضه میکرد ناراضی بودند. بیش از ۲۵ سال، بدون تصاحب عنوان قهرمانی پس از آخرین پیروزی با سر مت بازبی در لیگ سپری شد، در این مدت افرادی مانند فرانک اوفارل و دیو سکستون دوران مصیبت بار و وحشتناکی را به عنوان سرمربی سپری کردند، و حتی در اوایل سلطنت "سر الکس فرگوسن " طرفدارانی خواهان برکناری او بودند.
*در مورد "فرگی" نیز همه چیز درخشان نبود، حتی پس از به دست آوردن مدال ها و جام های فراوان و بی شمار. در فصل ٢٠٠٥-٢٠٠٤ مقام سومی در لیگ و شکست در فینال جام حذفی از آرسنال را در کارنامه دارد، در اوضاع و احوال فعلی تیم احتمالا با دستاوردی مشابه می توانست فصل نسبتا موفقی تلقی شود. خصوصا با گند کاری و افتضاحی که در دوران پس از فرگوسن، از دیوید مویس، لوئیس فن خال، ژوزه مورینیو، اوله گونار سولسشر و اخیراً رالف رانگنیک دیده ایم.
اما چیزی که بیش از هر چیز فصل ٠٥-٢٠٠٤ را بسیار دلخراش کرد، واگذاری مالکیت به گلیزرها بود. باورکردنی نیست که چگونه Glazers آزمون مالی را با ارائه مدارک خود پشت سر گذاشتند و با تصاحب بخش اعظم یونایتد باشگاه را در بدهی تقریباً یک میلیارد پوندی فرو بردند. قابل توجه و اشاره است که حتی "لیگ برتر" FA/ فدراسیون فوتبال انگلستان اجازه چنین معامله ایی را داد.
*در حالی که مغز کما بیش توانایی آن را دارد ما را در برابر وحشت و مصیبت محافظت کند و ما را یاری دهد تا تاریک ترین دوره ها را پشت سر بگذاریم و فراموش کنیم، ولی در حال حاضر به سختی میتوان بخاطر داشت، یا هواداران یونایتدی را پیدا کرد که از وضعیت فعلی تیمش به این اندازه مأیوس، عصبانی و ناراحت باشد.
در جریان تساوی خانگی اخیر ١-١ مقابل لستر، پس از اینکه فرصت و شانس دیگری در محوطه ١٨ قدم ناکام ماند، با شکایت و غرغرهای اطرافیانم همراه شدم. مردی در نزدیکی به من گفت: "اگر کمتر اهمیت بدی، تماشای بازی آسون تره. وقتی برای آنها (بازیکنان) اهمیتی نداره، چرا برای تو داشته باشه؟"
دیروز هم در حاشیه بازی مقابل نوریچ سروصداهای تندی علیه گلیزرها درگرفت و حتی شعارها به سمت آرزوی مرگ برای آنها رفت!
این چیزی است که من از آن روز به آن فکر میکنم و ذهنم را مشغول کرده است، با نمایش مفتضحانه در گودیسون پارک، حتی تیم ضعیف و بدحال اورتون، همه جوره در کار کردن، جنگیدن و عملکرد بهتر از منچستریونایتد بود.
ما پیش از این نیز بازیکنان بدی داشتهایم، مربیان بد، بازی های بد، نتایج بد، اما نمیتوانم زمانی را به یاد بیاورم که بخش عظیمی از هواداران چنین احساس مشابه ایی داشته باشند؛ عدم ارتباط با بازیکنان و مجموعه ایی که تیم را تشکیل می دهد.
*سرمربی غالبا اولین فردی است که هواداران نشانه می گیرند، با یکی دو بازیکن که با عملکرد ضعیف، ناراحتی های ما را تشدید می کنند. اما اکنون هواداران برای نام بردن حتی تعداد انگشت شماری از بازیکنانی که دوست دارند یا خواهان ماندن آنها در باشگاه هستند، مشکل دارند.
حتی منطقیترین و پرشورترین هوادارانی که برای تماشای بازی های تیم سفر کردهاند، معتقدند باید از شر تعداد زیادی از آنها خلاص شویم.
یونایتد رها شده است، اجازه داده شد تا بپوسد و بگندد. حالا حتی بازیکنی وجود ندارد که با ما ارتباط برقرار کند و امیدوار مان نگه دارد به آینده!
هت تریک رونالدو ممکن است برای دقایقی شما را به وجد بیاورد اما این یک وضعیت موقتی است.
*یونایتد فعلی از نظر توانایی به هیچ وجهی با منچسترسیتی، لیورپول یا چلسی برابری نمی کند، اما از نظر دستمزد و پرداخت حقوق مالی با همه آنها قابل مقایسه است. یونایتد بازیکنان زیادی دارد که پول لعنتی هنگفتی به دست میآورند اما هیچکدام ذره ایی تلاش به خرج نمی دهند تا جامی را به کابینه جامهای اولدترافورد اضافه کنند.
حداقل خواسته ما "تلاش" در زمین است. این کمترین چیزی است که هر هواداری حق مطالبه آن را دارد، از بازیکنانی که اصلا برای همین دستمزدهای میلیونی دریافت می کنند.
در باشگاهی مانند یونایتد، جایی که ظاهراً تنها چهار باشگاه دیگر در جهان درآمد بیشتری از آن تولید میکنند، حداقل باید فوتبالیستهایی که در سطح جهانی قرار دارند، با قلب خود بازی کنند و عزم داشته باشند، کیفیت و تعصب مثال زدنی از خود نشان دهند و زیر نظر یک مربی مشهور جهان، استانداردها را تعیین کنند. باید در لیگ برای قهرمانی چالش و مبارزه کنند، برای تصاحب جام ها و افتخارات بزرگ رقابت کنند و برای هر تیمی در لیگ قهرمانان اروپا قرعهای ترسناک به نظر برسند.
*یونایتد میلیون ها مایل با این نقاط اشاره شده فاصله دارد. این دیگر درباره قربانی کردن یکی دو بازیکن برای فرار از واقعیت نیست، چرا که حتی به سختی می توان بیش از یک یا دو بازیکن را نام برد که به نظر برسد واقعاً نگران سرنوشت فعلی یونایتد باشند.
نمایش بی تفاوتی به امری عادی و معمولی تبدیل شده است، اگرچه هنوز وقتی جمعیت حاضر در استادیوم یا هواداران برابر صفحه تلویزیون با دیدن تابلوی زمان باقیمانده با غرش خود، تیم را ترغیب و تشویق به حمله و مبارزه می کنند تا شاید امتیاز بیشتری کسب کنند، بازیکنان در این لحظات حساس، همچنان با همان رویکرد ضعیفی که در طول ٩٠ دقیقه قبل ارائه داده اند به بازی ادامه میدهند. "این یک ننگ مطلق است".
پل پوگبا سمبلی از بازیکنان فعلی یونایتد؛ بااستعداد و گرانقمیت اما ناکارآمد و بدون جام.
*اعتراضات ضد گلیزر قرار است دو باره از روز شنبه ١٦ اپریل با قدرت کامل آغاز شود، زمانیکه یونایتد در اولدترافورد به مصاف نوریچ خواهد رفت. یک گروه هوادار به نام The 1958 در شبکه های اجتماعی تظاهراتی را برای هواداران مسابقه به راه انداخته تا قبل از شروع بازی از کافه Toll Gate به سمت اولدترافورد راهپیمایی کنند و ١٧ دقیقه اول بازی را از دست بدهند، یک دقیقه برای هر سالی که گلیزرها منچستر یونایتد را در دست داشته اند. حتی اگر تاکنون، اعتصابها و ورود دیرهنگام به استادیوم هرگز مورد استقبال قرار نگرفته است، پیشبینی میشود که راهپیمایی با حضور گسترده ایی از طرفداران همراه باشد.
برخلاف واکنش منفی شدید به تشکیل سوپر لیگ در سال گذشته که صدها هوادار به زمین ریختند و دیدار برابر لیورپول را به تعویق انداختند، این تظاهرات کاملا قانونی و صلح آمیز خواهد بود. با این همه خشم و نارضایتی در تمامی سطوح. باورنکردنی است که گلیزرها برای آرام کردن و راضی نگه داشتن هواداران اینقدر غفلت به خرج داده باشند.
*بعد از اعتراضات مارچ گذشته، جوئل گلیزر پس از شکستن سکوت خود، اشتباهات مرتکب شده را تصدیق کرد و مدعی شد تغییراتی اساسی انجام خواهد شد، بعد از آن، سکوت تنها چیزی است که جنبه واقعیت به خود گرفته است.
در ماه دسامبر، باشگاه اعلام کرد؛ هیئت مشورتی هواداران با هدف تقویت گفتگو بین یونایتد و طرفداران با انتصاب هفت هوادار ایجاد شده است. یک ماه قبل از آن، MUST سازمان طرفدران منچستر یونایتد بیانیهای منتشر کرد که نشان میداد بحثهایی با مالکان بر سر طرح اشتراک طرفداران داشته است و جوئل گلیزر شخصا در ژوئن سال گذشته متعهد شد این امر صورت خواهد گرفت. این سازمان گفت که بحثها اکنون «بهخوبی پیشرفت کردهاند» و با اطمینان خاطر نشان ساخت سهام حامیان یونایتد از حقوق و رای مشابه سهام گلیزرها برخوردار خواهد شد.
*همانطور که مشخص است، هیچ طرحی در کار نیست، باشگاه با خواسته های مطرح شده توسط MUST به توافق نرسیده است، و گروه هواداران ناامیدی خود را از تاخیرهای ممتد ابراز کردند. شاید اعتراضات بیشتر و بیشتر، روند را تسریع کند. شاید گلیزرها هرگز قصد واقعی برای واگذاری هیچ قدرتی به طرفداران نداشته اند و شاید هنوز شدت و وخامت اوضاع را درک نکرده اند، شاید دوباره با اقدام طرفداران، خطر را بیش از پیش در بیخ گوش خود احساس کنند.
پیش از این بخاطر نبوغ فرگوسن، هواداران یونایتد عمیقا باور کرده بودند برنده شدن و کسب عنوان قهرمانی حق مسلم و همیشگی آنهاست. بدیهی است که قهرمانی در لیگ چیزی است که باید به سختی به چنگ آورد. بازیکنان و سرمربی باید برای آن تلاش کنند، باور داشته باشند که می توانند آن را انجام دهند، ساختاری برای آن داشته باشند، بپذیرند شدنی خواهد بود و تحقق خواهد یافت.
آن روزها خاطره ای دور است.
هواداران ما به این بازیکنان اعتماد ندارند. آنها نه تنها به گردانندگان و مدیران برای گرفتن تصمیم درست و صحیح اعتماد ندارند بلکه به صاحبان باشگاه هم اعتماد ندارند. همگی در فکر پر کردن جیب های خودشان هستند.
*در حالی که اریک تن هاگ مربی آژاکس امستردام محبوبترین گزینه در میان هواداران برای پست مربیگری منچستر است، ولی خبر اینکه معامله کم و بیش انجام شده، واکنشهای شدیدی را به همراه داشته است. باور چندانی میان هواداران وجود ندارد که هر کسی بتواند وضعیت کنونی باشگاه را تغییر دهد، نه با این بازیکنان و بطور مسلم نه با این اربابان امریکایی.
بدون شک گلیزرها ریشه اصلی و عامل سقوط یونایتد هستند ولی باید تاکید کرد بازیکنان دیگر نمی توانند بزدلانه پشت مالکان یا مربیان پنهان شوند. این بازیکنان در خدمت هر تیمی هم که بودند، هواداران چنین نمایش های شرم آوری را نمی پذیرفتند، چه رسد به باشگاهی مانند یونایتد که استانداردها تماما در سطح بالایی قرار دارد.
*به هر مصاحبه ای با هر بازیکن یونایتد در دو دهه اخیر گوش دهید، مانند یک فیلمنامه از پیش نوشته شده، به نظر می رسد که همگی در مورد توقعاتی که از یکدیگر دارند صحبت می کنند. همیشه بنری/پرچمی در اولدترافورد می بینید با چهره های اریک کانتونا، روی کین و برایان رابسون که زیر آن نوشته شده است:"استانداردها" تا به تیم و بازیکنان یادآوری کند که ما هواداران از آنها چه انتظاری داریم.
در حال حاضر میل و شوق و حرفه ایی بودن و ماندن، در رختکن فعلی وجود ندارد.
تا زمانی که گلیزرها در این اطراف هستند، هیچ راه حلی وجود ندارد. هواداران باید مبارزه بیشتر و سخت تری را در خارج از زمین پی بگیرند.
دیگر در اولدترافورد هیچ احساس غرور یا عزت نفسی وجود ندارد و این نابخشودنی است که به این نقطه رسیده ایم.
زمان رو به اتمام است. وقت رسیدن "تغییر" است، باید بیاید.
دیدگاه تان را بنویسید