نگاهی در دو پرده به دیدار رفت و برگشت لیور پول منچستر یونایتد در اولدترافورد و آنفیلد در فصل جاری ٢٠٢٢-٢٠٢١

وقتی دلمان برای هری مگوایر هم می‌سوزد!
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

چه دوست داشته باشیم یا خیر، لذت ببریم یا نه، و به هر دلیل خواهان تماشای چنین نبردهایی باشیم یا نه، خاطره تلخ این "حقارت تاریخی" که معنایش بیش از تعداد گل، امتیازات و رکوردهای کتاب‌ها و منابع بود، به گمانم، به این زودی‌ها پاک نخواهد شد.

پرده اول:

اولدترافورد ٢٤ اکتبر ٢٠٢١

مربیان: سولشایر/ یونایتد و کلوپ/لیورپول

این متن پی از دیدار رفت نوشته شده، بدون هیچ تغییری:

دیشب سقوط برزیل در خانه خود در نیمه نهایی جام جهانی ٢٠١٤ برایم تداعی شد. جایی‌که ماشین جنگی آلمان، اگر می‌خواست، به‌راحتی می‌توانست برزیل را به نابودی و حقارت کامل برساند. چشمان اشکان برزیلی‌ها در داخل و خارج زمین و تمامی طرفداران معتدل فوتبال در سراسر جهان، پیروزی دو رقمی در آن روز دور از انتظار نبود. در آن شب آهی از خرسندی کشیدیم، زمانی‌که که تانک‌ها و بمباران آلمان‌ها متوقف شد.

هیچ‌گاه از تماشای نبردهای نابرابر، Men against Boys, لذت نبرده‌ام، حتی اگر یک سر قضیه، تیمی باشد که به آن سمپاتی دارم و محبوب‌تر به‌شمار آید. نبرد پایاپای، نزدیک و نفس‌گیر میان رقبای دیرینه هیجان و معنای دیگری دارد. نظاره‌گر، شکاف و تَرَک، به گِل نشستن، سقوط و لِه شدن رقیب "حتی" دشمن دیرینه سخت است. و همه این با "تحقیری" همراه می‌شود که برایم مشکل ساز است. تحقیر در دنیایم جایی ندارد.

شب گذشته منچستر یونایتد، هواداران و مربی تیم اوله گونار سولسشر با حضور الکس فرگوسن کبیر بر روی سکوها در اولدترافورد، در یکی تاریک‌ترین روزهای تاریخ خود توسط رقیب دیرینه در نیمه اول به‌طور تمام و کمال و به‌سادگی و به معنای واقعی کلمه، "تحقیر" شد. باور دارم لیورپول بسان آلمان در استادیو مینرایو برزیل قادر بود خاک و خون را ادامه دهد. که نداد.

خوشحالم.

تاریخ به دست کسانی شکل گرفته که بی رحمانه و تا پایان به سوی دشمن تاخته‌اند. اما کارزار جنگ با میادین سبز استادیوم‌های ورزشی دنیایی فاصله دارد. روح مبارزه، تا پای جان جنگیدن از دوران گلادیاتورها در ورزش دمیده شده، و هیجان و علاقه و حتی تعصبات ما به‌عنوان هوادار، امری است طبیعی و ضروری. شکست و پیروزی اجتناب ناپذیر است. اما آنچه احتمالا همه ما را بیش از پیش به ذوق می‌آورد، مبارزه ایست برابر.

روی تار مویی راه رفتن، شمشیر داموکلس در بالای سر، لذت پیروزی و طعم شکست در چنین کارزاری، زیبایی، هیجان وافر و عشق عمیق مرا به ورزش شکل داده است.

10 سال پس از پیروزی ٦-١ منچسترسیتی در اولدترافورد، لیورپول تنها بعد از ٥ دقیقه بوی خون زخمی رقیب به مشامش خورد. سربازان انفیلد به رهبری کلاپ و شاه مصری خود یونایتد را در تئاتر رویاها و در اولدترافورد تحقیر کردند. هرگز به چشم ندیده بودم طرفداران یونایتد تیم خود را هو کنند یا در پایان یک نیمه از استادیوم خارج شوند. هرگز.

این بزرگترین پیروزی لیورپول مقابل یونایتد از سال ١٩٢٥ بود. ٧ امتیاز بیشتر از تیم سولشایر در جدول لیگ برتر. در رده دوم، و تنها یک امتیاز با چلسی پیشرو فاصله دارد. راه درازی در پیش است، این دو تیم به‌همراه سیتی در پی قهرمانی فصل هستند و جاه‌طلبی یونایتد و بازگشت به دوران فرگوسن بعد از این بعد ظهر بیش از  پیش غیرقابل دسترس به‌نظر می‌رسد.

یادمون هست، خوزه مورینیو در دسامبر ٢٠١٨، پس از شکست ٣-١ در مقابل لیورپول در آنفیلد و زمانی‌که یونایتد در رده ششم جدول لیگ برتر قرار داشت، از سمت خود اخراج شد. با بازی‌های سخت چند هفته آینده و اوضاع خط دفاعی، شرایط سولشایر و یونایتد متزلزل‌تر از همیشه به‌نظر می‌رسد. تایتانیک پر عظمت فرگوسن سال‌هاست غرق شده و یونایتد همچنان در جستجوی کاپیتانی است تا قایق سرگردان را به سواحل آرامتری برساند. 

و لیورپول؟، با تجربه فصل پیش و واگذاری جام قهرمانی بسیار زودهنگام به سیتی، بازگشت ویرجیل و آرامش بیشتر در خط دفاعی، فعالیت خیره کننده فرمینو و معجزات صالح در بهترین فرم زندگی فوتبالی خود و رکورد شکنی‌های پیاپی و اعتماد‌به‌نفس کلی تیم و هدایت و سیستم کلاپ، در عین ناهموار بودن راه و وقایع غیر قابل انتظار، فصل دلپذیر و بسیار پر هیجان و پایاپایی را نوید می‌دهد.

پرده دوم:

آنفیلد ١٩ اپریل ٢٠٢٢

مربیان: کلوپ/لیورپول و رالف رانگنیک/یونایتد

لیورپول ٩ منچستریونایتد صفر. سولشایر مدت‌هاست از در خارج شده، اما گویی آب از آب تکان نخورده است.

واضح است این نتیجه بازی شب گذشته نیست. ولی مجموع گل‌های زده و خورده در دو بازی لیگ جاری است. چه خوب و چه بد،  این بازنویسی و تغییر دیگری در کتاب رکوردهای فوتبالی است.

لیورپول هرگز باشگاهی به نام منچستریونایتد را در یک فصل با این اختلاف شکست نداده بود. آن‌ها "نیوتن هیث"   Newton Heath را در سال‌های ١٨٩٥-١٨٩٦ با این نتیجه شکست دادند و بعدها، آن باشگاه به منچستر یونایتد مدرن تبدیل شد، به هر حال، باز هم بستگی به خود شما دارد  که به تاریخ و رکوردهای ان چگونه نگاه می‌کنید.

رنگ سبز و طلایی این روزها به‌طور فزاینده‌ای در اطراف اولدترافورد و در میان تماشاگران یونایتد به‌چشم می‌آید. اعتراض به گلیزرها، خریدهای گران و اسف بار ادواردز، و عواقب تصمیمات غلط از بالا تا پایین سیستم تیم بزرگی که بد جوری با سر سقوط کرده است. شاید این نتیجه و بازی خجالت‌آور بازیکنان یونایتد ادای احترام و مهر تاییدی به همه آن اعتراضات بود!

در دوران مدرن، هیچ تیمی تاکنون در دو بازی لیگ برتر موفق نشده بود با اختلاف هشت گل یونایتد را به زانو درآورد، چه رسد به ٩. این شامل برد منچسترسیتی می‌شود در فصل ٢٠١٢-٢٠١١ نیز می‌شود که در اولدترافورد ٦-١ به پیروزی رسید. ولی سیتی ‌در دیدار برگشت با فقط یک گل به‌عنوان برنده از زمین خارج شد.

در هر دو دیدار، همه ما می‌دانیم که نتیجه پایانی می توانست خیلی سنگین‌تر از این باشد. 

بزرگترین توهین برای یونایتد و دستاورد برای لیورپول در دیدار دیشب نتیجه آن نبود!؟

قرمزها در بیشتر بازی با شیاطین سرخ مانند تیمی از پایین جدول بازی می‌کردند، در حالی‌که یونایتد واقف بود هنوز گوشت در ساندویچ گاز زده باقی‌مانده و می‌دانست با ٣ امتیاز شانس خود را برای مقام چهارمی و حضور در لیگ قهرمانان زنده نگاه خواهد داشت. حکایت این بازی، شاید از قصه بازی اولدترافورد هم غم انگیزتر بود. در کمتر از یک ربع بازی دو بر صفر شد و دائما این احساس وجود داشت که لیورپول می‌تواند دوباره گل بزند تا مشت خود را پر و پرتر کند.

چه عکس درخشانی از وضعیت رخ داده در انفیلد.اینجا تحقیری رخ داده که شاید در ته دل دوستش نداشته باشیم.

لیورپول در سه دیدار اخیر خود، اکنون ١٣ گل به یونایتد زده است. جای تعجب نبود که بسیاری از طرفداران مغموم یونایتد خیلی زودتر از همیشه از آنفیلد خارج شدند تا شاید ترافیک M62 را شکست دهند.

این بازی از پیش باخته بود، قبل از آنکه حتی آغاز شود.

نگاهی به عناوین و تیترهای مجلات و سایت‌های ورزشی کافیست تا در ان واحد ببینیم؛ خفت و شکوه را.

دو تیم نیرومند و پرافتخار شمال انگلستان مسیر متضادی را در پیش گرفته‌اند. گویی لیورپول تنها کسی است که توانایی از پای در آوردن خود را، در راه افتخار و کسب چهار گانه دارد. 

اما یونایتد نفرین شده و مربی هلندی در راه، باید اجرهای قصر خود را دوباره و از نو روی هم بچینند.