رایولا کیست و چگونه فوتبال را تا ابد تغییر داد؟
داستان موفقیت او ترکیبی از استعداد و بی رحمی است. در ایتالیا متولد شد، در کودکی به هلند نقل مکان کرد و در هارلم در رستوران پیتزای خانوادگی بزرگ شد.
به گزارش ورزش سه ، نام او را بی آنکه مایل باشیم، دائما در صفحات ورزشی میدیدیم. در کنار بازیگران قدَر و معروف فوتبال. در تیتر عناوین اول فوتبال. مشاجرات و «کَل کَل»های او با روسا و وکلای مالی باشگاهها و مربیانی چون فرگوسن و مورینیو و گواردیولا. نام او مترادف بود با قراردادهای میلیونی و سرسام آور میان باشگاههای مایه دار و بازیکنان مستعد، با ستارگان. مبالغ هنگفتی که ما طرفداران را بی برو برگرد انگشت به دهان میکرد و زمزمه «این مردک مفت خور» و «خداییش نمیارزه» زیر لب ما مدام تکرار میشد.
همیشه حیران بودیم چگونه ممکن است در هرم فوتبال افرادی مانند او اینگونه تعیین کننده باشند و وزنه مهمی بهحساب آیند. او کسی بود که بازار نقل و انتقالات و معاملات بازیکنان فوتبال و چهره آن را تا ابد تغییر داد. با درگذشت Mino Raiola مینو رایولا در ۵۴ سالگی بازیکنان معروفی مانند «ارلینگ هالند» و « پل پوگبا» که در انتظار جفت و جور قراردادهای جدید میلیونی بودند، بی پدر شدهاند. و زلاتان ایبراهیموویچ رفیق و همدم جانجانی خود را از دست داد.
نام مینو رایولا را پیش از آنکه به این منزلت در جایگاه خود بهعنوان Super Agent، نماینده و مشاور مالی قراردادهای میلیونی بازیکنان دست یابد؛ در اوایل دهه ۹۰ شنیدم، از آنجا بود که به یک دلیل عمده، زرنگی و تیزی و رندی. نام او در پس ذهنم برای همیشه باقی ماند و بعد از آن هرگز فراموش نکردم.
شنیدن حکایت آن خالی از لطف نیست، هر چه باشد او مسئول مستقیم انتقال بسیاری از بازیکنان محبوب من و شما به باشگاههای معتبر و بزرگ بوده است.
رایولا در شهر هارلم هلند پیتزا فروشی داشت و تنها بهعنوان مترجم درگیر انتقال بازیکن محبوب هلندیم، دنیس برگکمپ از آژاکس به اینتر میلان شد. برگکمپ شدیدا چشم مرا از دورانی که در جوانان آژاکس توپ میزد گرفته بود. و پس از آن، قدم به قدم دوران فعالیت ورزشی او را تا پایان دنبال کردم. انتقال او در دوران خودش در هلند و در دنیای فوتبال خبر مهمی بهحساب میآمد.
هنگامی که رایولا در سال ۱۹۹۳ در انتقال دنیس برگکمپ به اینترمیلان اولین موقعیت کاری بزرگ خود را بهعنوان مترجم بهدست آورد، مخفیانه تمام اسناد مربوط به معامله را کپی کرد تا اگر دفعه بعد فرصتی پیش آمد خودش معامله را جوش دهد. ایتالیاییِ باهوش و فرصت طلب. در آن دوران جوانتر بودم و در ته دلم، او را تحسین کردم.
بعدها فهمیدم حضور رایولا و امثال او، ورزش محبوب مرا به چه سویی سوق داد. فعالیتها، مذاکرات و جزئیات شیوه کار او در معاملهها و نام و حضور و عکسهای او در کنار بازیکنان معروف در اخبار ورزشی، مترادف با بوی تعفن و مشمئز کنندهای بود. «پدر خوانده» فوتبال بهراستی نام مناسبی برای اوست.
چگونه یک سرآشپز پیتزا از هارلم در هلند در آپارتمانی مشرف به قایقهای تفریحی در بندر موناکو زندگی میکند و تعطیلات خود را با پوگبا در استخرهای شنای میامی به بحث در مورد تجارت میگذراند؟
داستان موفقیت او ترکیبی از استعداد و بی رحمی است. در ایتالیا متولد شد، در کودکی به هلند نقل مکان کرد و در هارلم در رستوران پیتزای خانوادگی بزرگ شد.
رایولا جوان با پایان دوران فوتبال خود در ۱۸ سالگی، حقوق خواند، تجارت خانوادگی را جمع و جور کرد و باشگاه فوتبال محلی را متقاعد کرد تا مدیریت تیم را به او بسپارند. مهمتر از همه، استعداد زیادی در یادگیری زبان داشت و قادر بود به هفت زبان زنده دنیا، ایتالیایی، هلندی، فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی و پرتغالی بهخوبی صحبت کند.
مردی با آغازی فروتنانه و بره وار، به گرگی تبدیل شد و تأثیرات جهانی او در دنیای مدرن فوتبال و قراردادهای میلیونی بازیکنان آن حقیقتا انکار ناپذیر است.
در معاملات بیرحمانه عمل میکرد و همیشه و تا پایان عمر در مرکز بزرگترین انتقالات فوتبال جهان حضور داشت.
مورد تحسین مشتریانی مانند زلاتان ابراهیموویچ بود در حالیکه تقریباً سایرین از او نفرت داشتند. به قدرت رسانه و اخبار واقف بود از اینرو همیشه سعی داشت مطبوعات را تحت تاثیر قرار دهد و با افراد مهم فوتبالی دست و پنجه نرم کند. بهشدت و مستقیم به پپ گواردیولا توهین کرد، با سر الکس فرگوسن درگیر شد و با لگد و فریاد و توهین راه خود را برای انجام معاملات پرسود مختلف باز کرد. به هر قیمتی که شده!، از دیگر القاب او "آقای سیصد میلیون" بود.
زلاتان ابراهیموویچ در دوران جوانی در خدمت آژاکس بود، معرف حضور همه هست؛ بازیکنی فوق العاده و مردی «گنده گو»، بعد از اولین ملاقات با رایولا، او را مردی «عجیب و غریب» و غیر عادی خطاب کرد. و این به زمان قبل از اینکه پیتزا پز سابق ثروت زیادی به هم زند. زمان، رابطه ایندو را تغییر داد.
بعدها در معاملات بسیاری با منچستریونایتد دخیل بود، زلاتان و هنریک میخاتاریان و رکورد جهانی ۱۰۰ میلیون پوندی پوگبا. از این قرارداد رایولا شخصاً ۲۰ میلیون پوند به جیب زد.
ماموری خشن، بی ادب و سازش ناپذیر بود. شرکتش، Maguire Tax & Legal، ادای احترام مستقیمی است به شخصیت فیلم جری «پول را به من نشان بده» مگوایر. نظرات و دیدگاههای او دائما با دونالد ترامپ مقایسه میشد که همیشه دو دستگی و جر و بحثهای بسیاری را میان هواخواهان و مخالفان راه میانداخت.
به هر حال همین ویژگیهای شخصیتی بود که راب یانسن، معروفترین ایجنت هلند را مجاب کرد در زمان انتقال برگکمپ از او بهعنوان مترجم استفاده کند.
رایولا حرفهای بود، سختکوش. شغل تماموقت در شرکت اسپورت پروموشن یانسن بهدست آورد. بنابراین زمانی که رایولا بهطور ناگهانی پست خود را در شرکت یانسن ترک کرد و به تنهایی آغاز به کار کرد، شوک بزرگی برای یانسن بود. رقیب مستقیم و سرسختی در مقابل او قرار گرفت. یانسن از آن زمان دیگر با رایولا صحبت نکرد.
اولین معامله بزرگ رایولا همان معامله|ای بود که پاول ندود را پس از یورو ۹۶ به لاتزیو برد. اما لحظه تغییر زندگی او زمانی فرا رسید که او ابراهیموویچ مهاجم جوان آژاکس را به یک رستوران دعوت کرد. آنجا بود که هر دو دریافتند نگاه و نظرات مشابهی دارند، آنجا بود که هردو دریافتند نظرات و قضاوت دیگران پشیزی اهمیت ندارد. یک روح در دو جسم.
زلاتان در کتاب خاطرات خود می نویسد؛
«این مامور با این قد و وزن و شکم با شلوار جین در برابرم ظاهر شد. این چه مذاکره کنندهای خواهد بود؟، سفارش زیادی شام هم حیرت زدهام کرد، برای پنج نفر کافی بود و او در جا شروع به پر کردن شکم خود کرد."
بعدها حیرت و وحشت اولیه به تحسین تبدیل شد و این جفت، مادام العمر شریک و رفیق زندگی شدند. ابراهیموویچ به رایولا اجازه داد تا با پورشه خود در آمستردام رانندگی کند. نقشه رایوبا و لوسیانو موگی، رئیس یوونتوس، دلیل خروج «ایبرا» از آمستردام بود.
همه خوب میدانیم، پس از آن ابراهیموویچ به باشگاههای اینتر، بارسلونا، میلان، پاری سن ژرمن و منچستر یونایتد انتقال پیدا کرد. و در این میان ارمغان آن برای آقای پنج درصد، نقل مکان به ریویرا Riviera بود و آغاز سبک زندگی پر زرق و برق.
او روبینیو را از منچسترسیتی به آث میلان فروخت و ماریو بالوتلی را در اوج و فرودهای شدید هدایت کرد و با جسارت او را بخش مهمی از فرهنگ ایتالیا توصیف کرد.
ریولا نقش مشوق مشتریان/بازیکنان را بهعهده میگرفت و توصیه معروف او همیشه این بود: "در زندگی، هرگز دیر نیست."
در این مورد هیچ ایرادی به او و نصیحت آمیخته و مملو از انگیزه او نیست.
نظر رایولا در مورد گواردیولا در بارسلونا هم شنیدنی است؛ «او یک آدم شرور است» او کسی بود که ایبرا را به بارسلونا برد و بعد با او خیلی بد تا کرد.
رایولا همیشه مدعی بود که طرفدار ناپولی است و سعی کرد رابطه خاصی با این باشگاه ایجاد کند، اما رئیس آنها، آئورلیو دی لورنتیس، او را "دردی در پشت" نامید.
فرگوسن هم از او شدیدا دلخور بود. از تاثیرات نامناسب و منفی روی خانواده پوگبا. تا جاییکه بازیکن ۱۹ ساله اولدترافورد را در سال ۲۰۱۲ ترک کرد و به یوونتوس منتقل شد.
فرگوسن در کتاب خود از رایولا نوشته است: «از همان لحظهای که با او آشنا شدم به او بی اعتماد بودم. یکی دو نفری در فوتبال هستند که من آنها را دوست ندارم و مینو رایولا یکی از آنهاست. ما پل را تحت قراردادی سهساله در اختیار داشتیم، بههمراه گزینه تمدید یکساله و مشتاق به امضای دوباره. اما رایولا ناگهان در صحنه ظاهر شد. اولین ملاقات ما یک شکست کامل بود. از اولین جلسه، من و او، مثل آب و روغن بودیم. از همان اول، غاز ما پخته شد! به دردسر بزرگی افتادیم و بین ما کاملا شکرآب شد. رایولا موفق شده بود پل و خانوادهاش را راضی کند، من منافع پوگبا را در اولویت قرار دادم ولی او با یوونتوس قرارداد امضا کرد.»
رایولا معمولاً شهرت و خوش نامی را نادیده میگرفت؛ «شاید فرگوسن فقط کسانی را دوست داشته باشد که از او اطاعت میکنند. تصویر عمومی و آنچه آدمها درباره من چگونه فکر میکنند برایم اهمیتی ندارد، در این دنیا همیشه کسی وجود دارد که شما را دوست دارد و بهخاطر آنچه میگویید یا انجام میدهید از شما متنفر است»
روبرتو مارتینز، مربی سابق اورتون و سرمربی تیم ملی بلژیک از دیگر افرادی است که با ریولا تن به تن شده بود. زمانیکه رایولا با نفوذ خود در رسانهها اعلام کرد؛ «مارتینز قصد فروش روملو لوکاکو از اورتون به پاریسسنژرمن را دارد»، و مارتینز خیلی دیپلماتیک گفت: "من بازی سرگرم کننده شایعات را دامن نمیزنم."
در پایان، نگرانیها و استرس و فشار دائم رایولا را مجبور کرد، پسر مورد اعتماد خود ویچنزو را وارد تجارت و بازی خود کند. و بهطور حتم نام او را مانند پدر دائما خواهیم شنید.
تابستانی در بروسیا دورتموند بود که شاهدان از روز و حال او شوکه شدند. وقتی رایولا آنقدر خسته بود که با عصبانیت شروع به لگد زدن به صندلیها و میزها کرد، و این فقط برای احتمال عدم انتقال و شکست ۲۸ میلیون پوندی میختاریان به یونایتد بود!، اگرچه خیلی زود میختاریان به یونایتد پیوست.
فوق ستارگان رایولا را دوست داشتند، و این ترفند و کلید او بود. حتی کسی با شخصیت ابراهیموویچ که روزی از او خواهم نوشت انتقادات و نصایح او را میپذیرفت.
«امکان فروش تو در بازار نیست، باید گلهای بیشتری بزنی»
رابطه منحصر بهفرد آنها، ایجادگر انگیزه و پشتکار در زلاتان شد.
«از خودم خیلی راضی بودم و فکر میکردم همهجوره کامل هستم. اما این نگرش اشتباه بود. خیلی تنبل بودم ولی شروع کردم به عرضه هر چه در تواناییم بود، در تمرینات و در مسابقات»
مینو رایولا تا پیش از مرگ، ثروتی بیش از ۵۰۰ میلیون پوند از قراردادها و دستمزد بازیکنان بهدست آورد، تا پایان با تی شرت، گرمکن ورزشی و جین در همه جا حاضر شد.
و هرگز اهمیتی هم نداد هر یک از ما درباره او چگونه فکر میکنیم. با یکدندگی و بی حیایی و بدون هیچ ابا و خجالتی، تمامی مجموعه فوتبال و بازار نقل و انتقالات را برای همیشه عوض کرد.
قضاوت خوب و بد آن با شما.
برای او تنها قضاوت و رضایت مشتریان و فوق ستارگان فوتبال در اولویت بود: «من در این دنیا نیستم که دیگران را راضی کنم، فقط کاری را که درست است برای نزدیکانم انجام میدهم. و (فقط) در خدمت مشتریانم هستم».
دیدگاه تان را بنویسید