اسرائیل منتظر واکنش شدید ایران باشد
بدتر از همه این که، حتی اگر تاسیسات هسته ای ایران، همین فردا به شکل معجزه آسایی ناپدید شوند، ایران قادر است با برخورداری از دانشی که در این کشور هست، آنها را ظرف چند ماه سرپا کند. از این گذشته، بر پایه پژوهش و بررسی شورای شیکاگو، برنامه هسته ای در ایران، از پشتیبانی عمومی برخوردار است و بنابراین حتی اگر همین فردا همه چیز در تهران تغییر کند، بعید است که این برنامه کنار گذاشته شود.
دنی ستیرینوویچ Danny Citrinowicz ، عضو غیرمقیم در برنامه های خاورمیانه شورای آتلانتیک است. وی برای مدت 25 سال در مناصب فرماندهی واحدهای اطلاعات دفاعی اسرائیل خدمت کرده و از جمله مسئولیت شاخه ایران در بخش پژوهش و تحلیل آن را عهده داربوده است.
دیپلماسی ایرانی: گزارش ها می گوید که اسرائیل در هفته های اخیر، حملاتش علیه ایران را شدت داده است. برخلاف راهبرد دولت پیشین اسرائیل که بر خرابکاری در برنامه هسته ای و ترور دانشمندان هسته ای ایران متمرکز بود، به نظر می رسد که اکنون دیگر دانشمندان و افسرانی را هم هدف می گیرد که در برنامه های موشکی و پهپادی ایران مشارکت دارند و همچنین اعضای نیروی قدس سپاه پاسداران را. نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل در راستای وعده "مرگ با هزار دشنه"، ظاهرا این حملات را تایید می کند.
بنت، روز هفتم ژوئن، اشاره سنگینی به مسئولیت اسراییل در این زمینه داشت و با اشاره به دکترین اختاپوس خود، به کمیته امور خارجی و دفاعی کنست گفت: "گذشت آن زمانی که ایران مکررا به اسرائیل آسیب می رساند، گروه های ترور را از گذر شاخه هایش در منطقه گسترش می داد و خودش هم آسیبی نمی دید... ما همه جا عمل می کنیم، در همه زمان ها و به این کار ادامه خواهیم داد."
این سخنان بنت، مورد انتقاد اعضای ارشد ساختار دفاعی اسرائیل قرار گرفت که مدعی شدند چنین حرف هایی تنها به افزایش انگیزه ایران برای انتقام جویی از اسرائیل می انجامد و استدلال کردند که در حال حاضر بهترین کار سکوت است.
با این همه، به نظر می رسد که اوج دستاورد اسرائیل، متقاعد کردن دولت جو بایدن به نگه داشتن سپاه پاسداران در فهرست گروه های تروریستی است. قرار گرفتن نام سپاه در این فهرست، که مورد ستایش موکد اسرائیل قرار گرفت، کار را برای بازگشت به توافق هسته ای 2015 بسیار دشوار کرده است.
برای کسی که از بیرون شاهد این ماجراهاست، این طور به نظر می رسد که اسرائیل با ایجاد آشفتگی و کلافگی در میان سران ایران، در حال موفقیت است. اسرائیل همچنین بازدارندگی اش را علیه ایران تثبیت کرده به شکلی که به تقویت وجهه و جایگاه داخلی نخست وزیر می انجامد آن هم در شرایطی که دولت ائتلافی اش در خطر سقوط قرار دارد. اما واقعیت برنامه هسته ای ایران، که در نشست ششم ژوئن شورای حکام در وین آشکار شد، عمق پیشرفت ایران در این زمینه به رغم تلاش های اسرائیل برای خفه کردن این برنامه را نشان می دهد. ایران همچنان به غنی سازی ده ها کیلوگرم اورانیوم شصت درصدی و تولید فلز اورانیوم ادامه می دهد.
همچنین این تردید هست که آیا رویگردانی ایران از توضیح درباره آثار اورانیوم در سایت های اعلام نشده اش، بتواند به اهرمی برای افزایش فشار بر تهران تبدیل شود. اسرائیل در رویارویی با این تحولات، همچنان بر درخواست سوال برانگیزش یعنی "غنی سازی صفر" در ایران چسبیده و بر یک "طرح B" غیرواقع بینانه تکیه دارد. ادامه تحریم های اقتصادی، عملیات مختلف پنهانی و تهدید به بمباران تاسیسات هسته ای، نتوانسته برنامه هسته ای ایران را متوقف کند یا رفتارش را دگرش دهد و تردید بسیاری وجود دارد که در آینده هم چنین چیزی رخ دهد.
گزینه "فشار حداکثری" دوران ترامپ هم در جهانی که با کمبود نفت روبه روست و خواهان عبور از تحریم هاست، دیگر کارآیی ندارد. درآمدهای ایران از محل صادرات نفت، به رغم رژیم تحریم ها، همین واقعیت را نمایان می سازد. ایران نه تنها خود در دور زدن تحریم ها، مهارت دارد بلکه اکنون با جنگ در اوکراین، "ائتلاف کشورهای تحریمی" شامل روسیه و چین را گسترش داده، کشورهایی که در پی مقابله با تهدیدهای آمریکا هستند. دولت بایدن هم به دلیل قیمت بالای بنزین، مایل به تشدید فشار نیست. کشورهای عربی همسایه ایران هم از اینکه ایران به گوشه ای رانده شود، هراس دارند و چندان مایل به اجرای تحریم ها نیستند. همچنین این تصور نادرستی است که یک "تهدید معتبر نظامی" علیه ایران وجود دارد.
آخرین باری که ایران واقعا احساس تهدید کرد، در سال 2003 بود که ده ها هزار نیروی آمریکایی به عراق یورش بردند و نیروهای دیگر آمریکا هم در افغانستان حضور داشتند و تهران در این هراس بود که هدف بعدی آمریکاست. این نوع تهدید با توجه به وجود بحران های فوری تر و نیز تمایل آمریکا به کاهش حضورش در خاورمیانه، دیگر باز نمی گردد.
بنابراین هرچند که اسرائیل از پیروزی های خیره کننده تاکتیکی لذت می برد، دستاوردی راهبردی برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هسته ای ایران نداشته است. اسرائیل همچنان به ذهنیت دهه های گذشته خود چسبیده بی آنکه درک کند که جهان، دگرگون شده به ویژه که برنامه هسته ای ایران ارتقا یافته است. در واقع پایه سیاست اسرائیل همچنان بر این نگرش قرار دارد که کسی می تواند ایران را از رسیدن به توانمندی هسته ای باز دارد در حالی که برنامه هسته ای ایران، اکنون آن جایی نیست که چند دهه پیش بود. ایران موفق شده بر موانع چشمگیر فن آورانه غلبه کند به ویژه در زمینه غنی سازی و تولید سانتریفیوژها. دانش ایران گسترده است و در ذهن دانشمندانی بیشمار جای گرفته و قابل حذف شدن نیست.
بدتر از همه این که، حتی اگر تاسیسات هسته ای ایران، همین فردا به شکل معجزه آسایی ناپدید شوند، ایران قادر است با برخورداری از دانشی که در این کشور هست، آنها را ظرف چند ماه سرپا کند. از این گذشته، بر پایه پژوهش و بررسی شورای شیکاگو، برنامه هسته ای در ایران، از پشتیبانی عمومی برخوردار است و بنابراین حتی اگر همین فردا همه چیز در تهران تغییر کند، بعید است که این برنامه کنار گذاشته شود.
در آخر این که، راهبردِ "هزار دشنه" اسرائیل در اصطلاحا "جنگ میان جنگ ها" همچنین در زمینه های منطقه ای هم به اجرا در آمده اما حملات اسرائیل به سوریه و لبنان نتوانسته جاگیری ایران را دگرش دهد یا حزب الله لبنان را تعضیف کند. هرچند ایران، به مشکلی برای جامعه بین المللی تبدیل شده، اسرائیل به گونه ای خود را در خط مقدم جبهه نبرد با ایران قرار داده است که در معرض تلافی قرار دارد.
با توجه به این واقعیت هاست که اسرائیل تنها به یک پیروزی بسیار پرهزینه علیه ایران می رسد. در بهترین حالت، حملات اسرائیل، برنامه هسته ای ایران را متوقف می کند و در بدترین حالت، انگیزه ایران برای حرکت سریعتر را افزایش می دهد. اسرائیل باید بازسنجی کند و راهبردی را در پیش بگیرد که متناسب با مرحله کنونی برنامه هسته ای ایران باشد و به اسرائیل اجازه دهد که نفوذ بیشتری بر افکار عمومی بین المللی داشته باشد.
شاه بیت ماجرا این است که اسرائیل در حال انباشتن موفقیت های تاکتیکی است اما راهبردش در برابر ایران، بی نتیجه می ماند. شکافی فزاینده میان مواضع مقام های رسمی اسرائیلی با واقعیت های روی زمین وجود دارد. ضروری است سیاست متوازنی در پیش گرفته شود که موقعیت کنونی برنامه هسته ای ایران را پیش از آنکه دیر شود، در نظر گیرد. مقام های اسراییلی باید در نظر داشته باشند که به گوشه راندن ایران و تغییر معادله بازدارندگی میان دو کشور، می تواند به واکنشی شدید از طرف تهران بیانجامد که به یک جنگ منطقه ای ختم خواهد شد. | منبع: تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیدگاه تان را بنویسید