وقتی سپاهان و پرسپولیس گفتند: نباید باشی!
دو پایان شبانه با پرسپولیس و سپاهان؛ خط قرمزهایی روی نامش که او مدعی است دلیل اصلیاش خط قرمزهای زندگی اجتماعیاش بوده است.
به گزارش “ورزش سه”، شایان مصلح نیز حواشی خاص خود را طی این سالها پشت سر گذاشته است. بازیکنی با تفکراتی خاص خارج از فوتبال که دردسرهای جالبی را دنبال کرده ولی اکنون تنها مدعی است که تیم ملی را نشانه گرفته است. مدافع چپ و رودباری اسبق پرسپولیس در سالروز زلزله این شهرستان مهمان استودیو آنتن بود و دقایقی با حمید ابراهیمی به گفتگویی پر تیتر و داغ از دوران اخراجش توسط کالدرون و پایان عجیب همکاریاش در سپاهان پرداخت. توجهتان را به خواندن این گفتگو جلب میکنیم.
*همچنان این لبخند روی لبانت هست و خداراشکر کم نمیشود!
مصلح: ما داستانی داریم با این لبخند؛ همه فکر میکنند مسخره میکنم اما قیافهام همین است.
*فصل خیلی خوبی را با گلگهر شروع کردی اما یکدفعه ماجراهای عجیب کسر امتیاز رخ داد و در نهایت از آن جاه طلبی فاصله گرفتید.
مصلح: فصل بسیار عالیای داشتیم. یکی از بهترین فصلهای فوتبالی خودم و بهترین فصل گلگهر از لحاظ امتیازی بود. من دیر به این تیم اضافه شدم؛ با سپاهان قرارداد داشتم اما شبانه گفتند باید بروی! آقای قلعهنویی مثل همیشه لطف داشتند و تا فهمیدند باید از سپاهان بروم گفتند بیا. تیم هفتههای اول عالی نتیجه گرفت و صدر جدول بودیم و در عین ناباوری حسن یا اریک بازیکن دو اسمه گابنی آن اتفاقات برایش پیش آمد. همه حسن صدایش میزدند ولی در رسانهها به اسم اریک شناخته میشود. وقتی هفت امتیاز کم شد، بچهها اعصابهایشان خراب بود و این بنده خدا هم گریه میکرد. خیلی حالش بد بود. بچه بسیار خوبی است و فصل بعد در ایران بازی خواهد کرد. انگلیسیاش ضعیف است و سخت ارتباط برقرار میکند اما همین قدری که ارتباط برقرار میکند با معرفت است. همه عین لشکر شکست خورده بودیم. ما به سپاهانی که تیم قدری بود چهارتا زده بودیم. پیکان را در تهران بردیم و از استقلال مساوی گرفتیم. چهار هفته را از دست دادیم و فقط مساوی میکردیم. ما امسال دو باخت آوردیم، یکی مقابل استقلال و یکی مقابل فولاد. امسال از این تیمهای بدون باخت بودیم اما بعد از آن هفت امتیاز چهارتا بازی را از دست دادیم و تا رده دهم پایین آمدیم اما دوباره عزممان را جزم کردیم و فصل را با چهارمی تمام کردیم. من احساس میکنم اگر هفت امتیاز کم نمیشد میتوانستیم برای قهرمانی حرف اول را داشته باشیم.
*یعنی به قهرمانی فکر میکردید؟
مصلح: اول فصل قول داده بودیم که سهمیه بگیریم و از من پرسیدند و گفتم باید جلوتر برویم و چرا قول الکی بدهیم ولی وقتی هفته هفتم، هشتم به صدر جدول رسیدیم همه این باور را داشتیم که میتوانیم قهرمان شویم.
*قلعهنویی خیلی دوستت دارد که بعد از آن پنالتیهای عجیب در سپاهان تو را به گلگهر آورد!
مصلح: از نظر فنی من را قبول دارد. لطف اخلاقی به کنار او مرا از نظر فنی قبول دارد و میگوید تورا از زمان سپیدرودی که لیگ دو بودی میخواستم. احساس میکنم کار کردن با امیرخان یک قلقی دارد و اگر قلقش دستت بیاید راحت کار میکنی. مهدی تیکدری امسال شش، هفت هفته اول تحت فشار بود و احساس میکرد نمیتواند کار کند و همه چیز برایش برگشت.
*برسیم به اتفاقات لحظه آخریات، یک دفعه به تو میگویند نباش!
مصلح: من به این قضیه نپرداختم زیاد. برای پرسپولیس برای سه، چهار سال پیش است. بحث فوتبال یک چیز است و خارج از فوتبال چیز دیگری است. گاهی شما به خاطر مسائل فنی کنار گذاشته میشوی اما یکسری وقتها اتفاقات غیرفنی دخیل است. شاید خیلی عجیب باشد.
* جدایی از پرسپولیس به آن بازداشتت ربط داشت؟!
مصلح: هزاران تماس به حراست باشگاه پرسپولیس میشد که این آقا نباید باشد. حتی یک روز مسئول حراست پرسپولیس مرا کنار کشید و چندتا ویسها و زنگهایی که زده میشد را برایم گذاشت و گفتم دیگر نگذار! من خیلی صبورم و گلایه از کسی ندارم. آدمی که خربزه میخورد پای لرزش هم باید بنشیند. بحثم این است که همه چیز فنی نیست. فنی من را برانکو دیده که یکی از بهترین مربیهای تاریخ فوتبال ایران است، آقای قلعهنویی که پرافتخارترین است من را میخواهد. فنی را مربیها باید صحبت کنند. از سبک بازی من شاید ده نفر خوششان بیاید و بیست نفر نه ولی از نظر غیرفنی آرامتر شدهام.
*درباره پرسپولیس میگویند آقای کالدرون هم یکسری خواستهها داشته.
مصلح: من زمان آقای کالدرون مصدوم بودم. من بازی با السد قطر که اخرین بازی آسیایی دوران برانکو بود همسترینگم کش آمد و درگیر آن بودم و قراردادم را تمدید کردم با پرسپولیس. دم پرواز نجف بودم که گفتند بیا تمدید کن. میخواستم لبنان هم بروم که قبل از آن سفر رفتم بستم. مصدوم بودم و دور زمین راه میرفتم ولی آقای کالدرون گفت خیالت راحت، من بازیهای فصل قبلت را دیدم و میخواهیمت ولی اول به سروش گفتند نباید باشی و عصرش به من گفتند. تا دو روز قبلش هم آقای کالدرون میگفت آرام کار کن و چون من فهمیده بودم یکی، دو نفر باید خط بخورند میگفتم لازم است بیایم و میگفت نه. من شنیده بودم قرار بود یکی، دو نفر دیگر بروند ولی به دلیل بحث مالی که پول نداشتند به او بدهند گفتند بماند. بله من شنیده بودم بوژیدار رادوشویچ بود و دیگری هم ایرانی بود و اسم نبرید. همه چیز عوض شد.
*حست در آن لحظه چه بود؟
مصلح: شاید باورتان نشود من، سروش و چند تا از بچههای دیگر در آسانسور بودیم و همه گریه میکردند. با هم رفیق بودیم و در سختترین روزهای تاریخ پرسپولیس کنار هم بودیم. آن روزها ۱۳، ۱۴ نفره از نظر بازیکن داشتن و هجمهها بسیار سخت بود. ما قهرمان میشدیم و تیمهای دیگر میگفتند اینها فلان هستند. لحظات سختی بود. من بغض داشتم ولی گریه نکردم. به خاطر بحث دنیایی ناراحت نبودم و به خاطر رفیقهایم بود. ما مجموعه خیلی خوبی بودیم و به خصوص بعد از محرومیت یک تیم خوبی کنار هم داشتیم و با رفتن آقای برانکو همه آن رفتنها و داستانها شروع شد.
*سپاهان و بازهم یک خداحافظی لحظه آخری.
مصلح: آن یک چیز عجیب و غریب خودش بود. این را تا امروز بهش نپرداختم ولی اینطور بگویم؛ این حرفها سیاسی نیست و حرفهای عقیده است. یکی از مسئولین یکِ اصفهان صحبتی کردند که من در کانال تلگرامم یک جوابیه هم از نظر اعتقادی و هم اجتماعی نوشتم. یک ساعت نگذشته بود به من گفتند فردا ساعت یازده کمیته انضباطی باشگاه سپاهان باش. رفتیم و یکسری صحبتها کردند. آن مسئول زنگ زده بود که با من برخورد کنند. محاکمهی من بود در واقع ولی من آنها را محاکمه کردم! آخر سر هم گفتند حق با شما است درست میگویی ولی بیخیال شو و به فوتبالت برس.
*درباره جداییات از این تیم بیشتر بگو.
مصلح: شبانه آقای محرم نویدکیا به من زنگ زدند که شایان بیا کارت دارم. آمدند و گفتند از حراست باشگاه گفتهاند شما نباید باشی؛ بهترین دفاع چپ دنیا هم بخواهی میآوریم ولی ایشان نباید باشد! محرم نویدکیا خیلی آدم با مرام و معرفتی است. یک مجری هم به ایشان جسارت کرده و به نظرم آدمهای درست را نباید کنار بزنیم. شاید ایشان فنی من را قبول نداشته باشد اما از نظر اخلاقی آدم شریفی است. به او گفتم فصل شروع شده و نمیشود شما پای من بمانی؟ جالب است اول نقل و انتقالات گلگهر زنگ زده بود بیا و چه مبلغ خوبی میتوانستم بگیرم ولی بعد با نصف آن مبلغ به گلگهر رفتم. من یک آپشنی داشتم، رضایت مدیرعامل! گلایه دارم از آقای ساکت و به ایشان هم گفتم. این رضایت جزو قرارداد من بود و قرار بود به من بدهند ولی ایشان برگشتند گفتند این مبلغ را از قراردادت کم کن و من به عنوان رضایت مدیرعامل مینویسم و به تو میدهم. فصل تمام شد و این را هم ندادند. ورود ما به اصفهان خیلی خوب بود ولی خروجمان چیزی نبود که دوست داشته باشیم. همهشان را دوست دارم. آقای نویدکیا حتی از نظر مالی به من لطف کردند. یکجا میخواستم خانه بگیرم و ۲۰۰ میلیون به من قرض دادند و بعد از دو سه ماه به او برگرداندم. آدم با معرفتی است و خیلی با شخصیت است. ایشان کم به من بازی داد و تفاوت دیدگاه فنی طبیعی است. یک بار خوابش را دیدم و چندماه پیش به او زنگ زدم و گفت خدا به خیر کند! (با خنده) از آقای ساکت گلایه داشتم و نوع برخورد هنگام بدرقه باید بهتر میبود.
*این شماره 69 از سپیدرود به بعد همیشه همراهت است.
مصلح: سالگرد زلزله رودبار ۳۱ خرداد ۶۹ است. سی و دومین سالگرد این حادثه را تسلیت میگویم. من آن موقع به دنیا نیامده بودم و خیلی اتفاقات مختلفی افتاد. یک دلیلش آن است و یک دلیل عدد ابجد اسم حضرت زینب ۶۹ است و همراهم است.
*از لیگ دو با سپیدرود شناخته شدی و داشتی با استقلال قرارداد میبستی اما آمدی پرسپولیس و خیلیها میگویند استقلالی هستی.
مصلح: من پایههای استقلال بازی کردم و علاقه عجیبی به سپیدرود، ملوان و چوکا که تیمهای گیلان هستند دارم. داماش لیگ سه است و مدام میگفتم کاش میرفتم بازی داماش در لیگ سه را میدیدم. هنوز هوادار و پیگیر تیمهای گیلان هستم. به نظرم هرتیمی اول باید طرفدار تیم استان خودش باشد. آن سال هر دو تیم استقلال و پرسپولیس مرا میخواستند. با آقای منصوریان و آقای خرمگاه جلسهای گذاشتیم و با استقلال هم زودتر مذاکره کردیم. با آقای پندار توفیقی برخوردی داشتیم که اذیتم کرد. از سال ۸۹ تا ۹۳ در پایههای استقلال بودم.
*پیشبینیات برای فصل آینده چیست در گلگهر میمانی؟ پرسپولیس سیگنال داده؟
مصلح: قرارداد دارم با گلگهر و چندتا پیشنهاد هم داشتم. من فعلا چیزی نمیگویم چون قرارداد دارم و اگر بگویم فلان تیم مرا میخواهد میگویند بازارگرمی کرد. اگر بمانم انشاالله تیم خوبی داشته باشیم و امیدوارم مثل این فصل مثمر ثمر باشم. گل لحظه آخر پارسال ما به تیم خیلی کمک کرد و چهارم شدیم.
*بازیکنانی که از استقلال و پرسپولیس آمدند در این تیم جمع شدید. مرتضی تبریزی بود و میگفتند نمیتواند گل بزند اما امسال آمد و درخشید. اشخاص دیگری مثل فرشید باقری، آرمین سهرابیان، زکی پور، خانزاده و برزای اکثرا از پرسپولیس و استقلال آمدند.
مصلح: این بازیکنانی که میگویید پتانسیل دارند که در استقلال و پرسپولیس بازی کردند. فوتبال سلیقهی مربی است و ممکن است یک مربی از سبک بازی شما خوشش بیاید و دیگری از سبک بازی شما خوشش نیاید و دلیلی ندارد بازیکنی که در تیم شانزدهم جدول بازی میکند بازیکن بدی باشد؛ ممکن است آن بازیکن سلیقه مربی ۳ یا ۴ تیم اول نباشد و طبیعی است. همین الان اکثر این بچهها پیشنهادات خوبی دارند. منظورم خودم نیستم اما خیلی از این بچهها پیشنهادات خوبی دارند و به قول امیر خان باید بلد باشی از بازیکن بازی بگیری! ایشان از بسیاری از بازیکنانی که مربیان دیگر نمیتوانند بازی بگیرند بازی میگیرند و به ایشان جواب دادند. تنها مربیای است که هر سال ۲۴-۲۳ بازیکن آس از هر تیمی که بوده جمع میکند، یعنی ۲۴-۲۳ بازیکن یک سطح جمع میکند و به همه آنها بازی می دهد و ۹۰ درصد آنها از وضعیت پیش آمده راضی هستند. شاید ۵-۴ نفر باشند که خیلی کم به آنها بازی میرسد اما به بقیه ۲۰ نفر اکثرا بازی میرسد و همه راضی هستند.
*یکی از اعتراضاتی که به تیم شما میشد این بود که در تهران تمرین می کردید. حتی فرهاد مجیدی گفته بود ما هم زمین نداریم پس برویم در سیرجان تمرین کنیم.
مصلح: ببخشید اما به کسی مربوط نمیشود که تیمی در کجا تمرین میکند. مثلا من الان بگویم چرا فلان تیم در فلان جا تمرین میکند؟ طبیعی است و همه ما باید بدانیم مسائل تیم خودمان به خودمان مربوط است. با احترام این حرف را میگویم و منظور بدی ندارم. میخواهم بگویم ارتباط هر تیم و مسائلش به شخص تیم و کادر مدیریتی تیم مربوط است و زمانی که بیشتر بازیکنان میآیند تا با گلگهر قرارداد ببندند، مثلا در همان ابتدا برای من ۲ مسئله مهم بود؛ اول اینکه قرارداد ۲ ساله میبندم و آیا آقای قلعه نویی دو سال را هستند؟ بسیار مهم است که شما میخواهید با کدام مربی کار کنید که آنها گفتند یک سالش را هستند و من میخواستم یک ساله ببندم اما گفتند باید قرارداد ۲ ساله ببندی. مطلب دوم این است که تیم کجا تمرین میکند؟ من بچه شهرستان رودبار هستم اما زمانی که به شهر بزرگتر می آیی و زندگی میکنی دوباره برای تو سخت است که برگردی و در یک شهر کوچک زندگی کنی و این طبیعی است. بر مبنای کلاس گذاشتن نیست بلکه شما به امکانات یک شهر عادت کردی و زندگی در آن شهر برای تو عادت شده است. بچههای این تیم اکثرا در تهران بازی کرده بودند و هر کسی میآید می پرسد در کجا تمرین میکنیم؟ این به معنی شرط گذاشتن بد نیست و میگویند بیشتر آن تهران است و بعضی اوقات به سیرجان میرویم. چون خانواده آنها اینجا هستند و ممکن است بازیکنی همسرش به سیرجانی که امکاناتش مانند رودبار است و امکاناتش کمتر از تهران است عادت نکند. این مسئله طبیعی است و بیاحترامی نیست. ببخشید اما کرایه زمین الیاف را میدهند و کسی رایگان به ما زمین نداده است که گلگهر آنجا تمرین کند. زمینش هم آنقدر عالی نیست و معمولی است و حتی در قسمتهایی خراب است اما به دلیل اینکه بچه ها دوست دارند و شرایط آرامش ذهنی تیم در تهران بیشتر است تیم اکثرا در تهران می ماند. البته گاهی اوقات در سیرجان میمانیم.
*بچههای رشت در تیمتان زیاد است.
مصلح: آقای پورعلی، فروزان و ۳ یا ۴ نفر دیگر گیلانی داریم.
*اگر فوتبالیست نمی شدی چه کاره می شدی؟
مصلح: رشته من مهندسی صنایع است. شاگرد ممتاز کلاس بودم. در ریاضی و فیزیک خوب بودم و تیزهوشان بودم. من در سال سوم دبیرستان از رودبار دور شدم و برای فوتبال به تهران آمدم و نتوانستم دانشگاه را بخوانم و کلا بیخیال آن شدم. در دانشگاه آزاد تهران شمال مهندسی صنایع خواندم. سخت است و در آزاد تهران قبول شدن تراز بالا میخواهد و خداراشکر قبول شدم و لیسانسم را گرفتم. برای آزمون ارشد مدیریت جهانگردی زدم و باید دید به چه صورت است و برویم و دنیا را بگردیم!
*از وقتی به مالدیو رفتی خوشت آمده!
مصلح: بله. جهانگردی ما هم خوب است. احساس میکنم توانایی برای مجری شدن دارم و ۳-۲ کار انجام دادم و برنامهای به نام خط سانسور اجرا کردم. جدیدا با بچههای "من لهجه دارم"، گوینده زبان تاتی رودباری هستم و برنامه آن بیرون میآید.
*فکر میکنی می توانی ورزشی اجرا کنی؟
مصلح: ورزشی هم میتوانم. استعداد فنیام صفر است با اینکه رشتهام فنی و مهندسی است اما اگر برقی خراب شود و بگویند درستش کن بلد نیستم! تمام درسهای من خوب بود اما وقتی به حرفهوفن میرسیدم صفر بودم و بقیه به من کمک می کردند اما فکر میکنم در اجرا، حرف زدن و کلام استعداد دارم.
*کتابت به کجا رسید؟ اگر در پرسپولیس بودی تا این اندازه استقبال می شد؟ کتابت منتقد داشته؟
مصلح: خیر. طبیعی است. منتقد هم داشته اما انتقاد سازنده خیلی کم بوده است. نگوییم از روی عقده و حسادت اما از روی ناآگاهی از فضای شعر من بوده است. یعنی شخصی کتابم را نخوانده و نظر داده است. من از سال ۸۹ یا ۹۰ به خانه شاعران میرفتم که استاد ساعد باقری شاعر سرود رسمی کشور است آنجا بودند. الان برای استاد امینی شعرهایم را میفرستم و آن را نقد میکنند و با اساتید بزرگ ادبیات ارتباط دارم و به این صورت نیست که شعرم را نوشته باشم و چهار هوادار آن را خریده و دیده باشند. این بزرگان می گویند شعرت نسبت به شعر امروز، شعر خوبی محسوب می شود. ضعف دارم و در بسیاری از قسمتها از لحاظ ساختاری به آن نقد وارد است اما به این صورت نیست که شعر ضعیفی باشد.
*پرسپولیس برای کتابت هم خیلی کمکت کرده.
مصلح: برای فروش بله. الان از نظر فروش اوضاع کتاب افتضاح است و کسی کتاب نمیخرد. این مسئله را کاملا قبول دارم. فروش یک مسئله است و بحث محتوای کتاب یک مسئله دیگر است. من حاضرم دوستان محتوای کتاب را نقد کنند و از این مسئله بسیار استقبال میکنم. قرار است در یکی از دانشگاهها یک جلسه نقد بگیریم و استقبال خواهم کرد و عالی است.
*با همین خنده میروی و مگر کسی جرات نقد دارد!
مصلح: من همیشه میخندم اما یک سری مسائل در نقد سلیقه است.
*اما هواداران پرسپولیس میخرند.
مصلح: دستشان درد نکند و دمشان گرم. با اینکه از پرسپولیس رفتم اما لطف دارند. طبیعی است در فوتبال ایران هوادارنش بیشتر از همه تیمها هستند و شما باید در استقلال و پرسپولیس باشی تا شناخته شوی. در زندگی من لطف خدا، اهل بیت و خانوادهام به کنار اما در خیلی جاها مدیون لطف هواداران پرسپولیس هستم و همیشه به من لطف داشتند و ممنون آنها هستم.
*عاقبتت چه می شود؟ فکر میکنی می توانی فوتبال را ادامه دهی؟
مصلح: در حال ادامه دادن هستم و کی به کی است! حاشیهام را کم کردم. منظورم از حاشیه بیان یک سری مسائل است. نمیشود گفت هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد چون در یک سری مکانها دلم میسوزد. برای مثال شما نمیدانی ۲×۲ چهار میشود و از قدیم به شما گفتند پنج می شود. من کلاس اول و دوم ابتدایی را خواندم و فهمیدم ۲×۲ چهار میشود اما به شما گفتند پنج میشود. من دلم میسوزد که شما تا آخر عمرت آن را پنج میدانی در صورتی که واقعا چهار میشود. فقط به همین دلیل است و آدم با این مسائل بزرگ نمیشود یا من شعر بخوانم و حاشیه درست کنم بچه که نیستیم!
*اگر حرفی باقی مانده بگو.
مصلح: در بحثهای فوتبالی این شعر خیلی از وقتها کاوری در جلوی فوتبالم است. گلایهای از خودم یا کسی ندارم اما آدمیزاد است. در خلوت خودم می نشینم و میگویم چرا مثلا فنی و آماری نگاه کنیم؟ به عنوان مثال از نظر نمره متریکا نفر سوم یا چهارم دفاع چپهای لیگ هستم ولی مانور روی نفر هفتم یا هشتم بسیار بیشتر از من است. مثلا صحبت از دفاع چپ میشود و نفر دهم آمار به تیم ملی دعوت میشود و چرا من نباید خیلی از جاها دعوت شوم؟ دید فوتبالی روی آدم کم است. گلایهای ندارم و سبک زندگیام است و شاید اعتقادات کاور شده و به همین دلیل است که میگویند شبانه برو و کاری به این مسائل ندارم.
من در ۴ هفته آخر لیگ ۲ گل زدم و در ۳ هفته آن منتخب لیگ هفته شدم و اگر در آمار بگردیم فکر نمیکنم که دفاع چپی داشته باشیم که ۳ هفته متوالی منتخب هفته شده باشد. این کاور است و خیلی از مسائل دیده نمیشود و فقط دوست دارم دیده شود. احساس میکردم شاید حق من بیشتر از اینها باشد. روزی که از سپید رود آمدم هیچ وقت فراموش نمیکنم که هوادارنش به من میگفتند برو که به تیم ملی و اروپا بروی. چون من سالها و شروع عجیب و غریب و فوقالعادهای داشتم. از خودم و دیگران گلایهای ندارم و به هر حال سبک زندگیام است اما این کاور تا حدی بزرگ شد که بسیاری از مسائل فنی شاید نادیده گرفته شد.
دیدگاه تان را بنویسید