سپاهان خون ریخت اما کارش در نیامد!
گزارشی از روز بدون گل نقش جهان که با عصبانیت و شعار به پایان رسید.
به گزارش "ورزش سه"، وقتی از یک ساعت قبل از شروع مسابقه در ورزشگاه نقش جهان حاضر شدیم و به کنار زمین رفتیم تا ورود بازیکنان به درون مستطیل سبزرنگ را ثبت کنیم، میشد از همان ابتدا به این نتیجه رسید که سپاهان برای پیروزی در این بازی کار بسیار سختی در پیش خواهد داشت.
حضور کمتعداد طلاییپوشان روی سکوهای نقشجهان به نسبت بازیهای گذشته رگههایی از ناراضیبودن هواداران را در بر داشت. با این حال جمعیت کم حاضر در ورزشگاه به شدت تیمشان را در طول مدت زمان گرم کردن تشویق میکردند و تقریبا تمام بازیکنان را به صورت انفرادی حمایت کردند تا برای دیدار با تیم چغر آلومینیوم انگیزه مضاعفی بگیرند.
وقتی برای گرفتن ویدیو و عکس به تماشاگران نزدیک شدیم، میشد به وضوح از قول و قرار هواداران برای درآمدن از خجالت بازیکنان در انتهای مسابقه در صورت کسب نکردن سه امتیاز مطلع شد. جایی که آنها معتقد بودند نمایش ستاره با مبلغ دریافتیشان (اعداد و ارقام را برچه اساسی تخمین میزدند؟) همخوانی ندارد و با تکرار نحوه بازی مقابل فولاد و ذوبآهن این تیم به مشکل میخورد.
اما شروع بازی برای سپاهان بد نبود. با وجود دفاع چندلایه آلومینیوم که البته قابل پیشبینی و منطقی هم بود، سپاهانیها چندبار فرصت نزدیک شدن به دروازه حریف و حتی باز کردن آن را پیدا کردند اما هربار یا در دادن پاس آخر دچار مشکل میشدند یا در زدن ضربه آخر. اتفاقی که چندبار در حرکات یاسین سلمانی و رامین رضاییان و فرشاد احمدزاده محسوس بود و محمد علینژاد هم به جمعشان پیوسته بود تا در نهایت آن طور که باید و شاید موفق به رساندن توپ به مهاجم هدف نشوند. هرچند مغانلو هم از فرصت فوقالعاده به دست آمده در ابتدای بازی و پیش از شکسته شدن سرش بهره کافی را نبرد و توپ را در شرایط تک به تک به بیرون زد.
با وجود بازی قابل قبول سپاهان در نیمه اول، بلافاصله پس از پایان بازی در 45 دقیقه نخست، هواداران سپاهان با شعار بیش از حد عجیب "بازیکن بیغیرت نمیخوایم، نمیخوایم" بازیکنان را به رختکن بدرقه کردند. اتفاقی که وقتی مسعود ریگی با تکان دادن سر و دست به آن گلایه کرد، جایش را به شعار "ریگی باتعصب" داد... هنگام خروج رامین رضاییان از زمین بازی، تشویق سپاهانیها به اوج خودش رسید و آنها که از اخبار و شایعات موجود در رسانهها به حضور رامین در تیم ملی واقف بودند، این بازیکن را جور دیگری تشویق کردند. اما همان سی ثانیه تعجببرانگیز شعاردادن علیه بازیکنان باعث شد تا لیدرهای این تیم بلافاصله با هواداران معترض وارد بحث ملایم شوند و سعی کنند آنها را آرام کنند.
با شروع بازی در نیمه دوم، چیزی که بیش از حد خلق هواداران و حتی خبرنگاران حاضر در جایگاه را تنگ کرده بود، مصدومیتها و روی زمین ماندنهای گاه و بیگاه بازیکنان آلومینیوم بود. اتفاقی که شعارهایی نرم هواداران سپاهان را در قالب اعتراض اولیه به دنبال داشت تا در نهایت در دقایق پایانی به ادبیاتی متفاوت و دور از عرف تبدیل شد.
فرشاد احمدزاده و محمدرضا حسینی به عنوان دو وینگر اصلی سپاهان در ابتدای بازی، نمایش مدنظر مورایس را بازی نکردند تا ده دقیقه بعد از آغاز بازی در این نیمه دوم، جای خود را به بازیکنان جدید بدهند. ضمن اینکه امید نورافکن هم جانشین علینژاد شد. اما حضور عیسی مرادی و آریا یوسفی در ترکیب به جای دو بازیکن با تجربه سپاهان آن هم برای تغییر نتیجه، جای تعجب داشت چرا که اساسا انداختن بار تغییر نتیجه بر دوش دو بازیکن جوان و تازهوارد اردوی سپاهان چندان منطقی به نظر نمیرسید. هرچند بعد از مکالمه سرپایی با سرمربی سپاهان از نگرش خودم پشیمان شدم اما در هر صورت سپاهان نتوانست نتیجه مدنظرش از این تغییرات را به دست آورد.
تغییرات مثبت مهدی رحمتی در ترکیب آلومینیوم هم این تیم را به حفظ نتیجه در دقایق پایانی نزدیکتر کرده بود و حتی اگر ضربه قائدرحمتی نیممتر اینطرفتر را هدف گرفته بود، آنها با یک سه امتیاز رویایی اصفهان را ترک میکردند.
روند موقعیتسازی سپاهان در بازی برابر آلومینیوم به نسبت دیدار مقابل فولاد و ذوب بهبود یافته بود و آنها در نیمه دوم هم چندین بار فرصت باز کردن دروازه حریف را پیدا کردند اما هربار با کمتجربگی یا بیدقتی عناصر تهاجمی فرصتسوزی میکردند.
موضوعی که واکنش مورایس را هم در کنفرانس خبری پس از بازی به همراه داشت و او از نرخ پایین تبدیل موقعیت به گل تیمش ناراضی بود. با نمایش عدد 80 روی اسکوربرد ورزشگاه به معنای رسیدن به ده دقیقه پایانی، هواداران سپاهان دیگر تعارف را کنار گذاشتند و به شدت به بازیکنان تاختند. در این بین، سردادن شعارهای "بازیکن بیغیرت نمیخوایم، نمیخوایم" و "بازیکن دلالی، نمیخوایم، نمیخوایم" از سوی بخش عمده هواداران سپاهان، درگیری شدید لفظی بین آنها و لیدرهایی که اعتقاد داشتند تیم هنوز فرصت رسیدن به گلزنی دارد را در پی داشت. موضوعی که تا لحظه خروج رامین رضاییان از زمین ادامه داشت.
در این بین مورایس هم که به زبان فارسی کمترین تسلطی نداشت و حتی تا لحظه سوال یکی از خبرنگاران حاضر در کنفرانس خبری از محتویات شعارهای هواداران خبر نداشت، با برافروختگی وارد تونل ورزشگاه شد. نوبت به بخش جذاب مسابقه برای ما رسیده بود. حضور در نشست خبری و دیدن دوباره یک سرمربی حرفهای با ادبیاتی که معرف تفکر حرفهای و تصدیقی بر دلایل ساخت رزومه پربارش در فوتبال اروپا و آسیا است.
مورایس در ابتدا صحبتهایش را با توضیح روند بازی و دلایل رقم خوردن نتیجه تساوی آغاز کرد. او از کارهایی که انتظار داشت انجام شود اما نشد گفت؛ برنده شدن جنگ مهاجمین و مدافعین، تزریق سرعت به دو بال کناری و تسریع گردش توپ روی زمین.
مورایس که با انگشتان در همتنیده شده با آرامش خاصی حرفهایش را مطرح کرده بود، منتظر شنیدن سوالات شد. نقاط ضعف تیمش را برطرفشدنی دانست تا درنهایت نوبت به سوالی حساسیتبرانگیز برسد؛ پرسش در مورد ضرورت تقویت کادر با یک دستیار ایرانی! مورایس که به وضوح از چنین پیشنهادی شگفتزده شده بود، تیمش را عاری از مشکلاتی (عاطفی) دانست که بخواهد با حضور یک عضو ایرانی در آن برطرف شود. اما وقتی یکی از خبرنگاران او را از محتویات شعارها مطلع کرد، ناراحت شد و گفت خودت چه نظری داری؟
خبرنگار که گفت نظر خودش با تماشاگران متفاوت است، به او توضیح داد که هواداران احساساتی هستند و او و تیمش سعی می کنند قدم به قدم به خوشحالکردن آنها نزدیک شوند. توضیحات مبسوط مورایس در پاسخ به سوالات خبرنگاران باعث شد تا وقت کنفرانس خیلی زود به پایان برسد و فرصتی برای طرح سوال جدید نرسد. اما دوگانگی ذهنی و جا افتادن مبهم این نگرش در ذهنم که پیشتر از سوی برخی از مربیان ایرانی مبنی بر میدان دادن به بازیکنان جوان در مواقع پیروزی و جلو بودن تیم برای جا افتادن بهتر آنها در ترکیب مطرح میشد، باعث شد تا برای پرسیدن سوالم از سرمربی نسبتا ناراحت (از نتیجه و نه در برخورد) سپاهان به او نزدیک شوم و در پای آسانسور جوابم را از مربیای بگیرم که حداقل برای شخص من، حرفهایش فصلالخطاب بود؛ پس به کمک فردین فقیهی، مترجم باحوصله ژوزه با او وارد گفتگو شدم:
* آقای مورایس، من میدانم که شما به عنوان سرمربی نزدیکترین فرد به تیم هستید و طرح هر سوالی در مورد چرایی بازی دادن به بازیکن ایکس و ایگرگ، غیرحرفهای است. اما من میخواهم در مورد یک فلسفه از شما سوال کنم. فلسفهای که کارشناسان و مربیان فوتبال ایران در ذهن ما ایجاد کردند مبنی بر اینکه باید به بازیکنان جوان در زمانی بازی بدهیم و آنها را به ترکیب اضافه کنیم که فشاری روی آنها نباشد تا خیلی زود از دور خارج نشوند. شما چه عقیدهای در این خصوص دارید؟
مورایس اما با یک لبخند و در شرایطی که گویی کلا ذهنش از نتیجه خارج شده بود و میخواست به عنوان معلم نکتهای را بیاموزد، گفت:" نه! این تفکر صحیحی نیست. بازیکن جوان باید تمام شرایط بازی را تجربه کند. اگر من او را از دقیقه یک به میدان بفرستم، وظیفهاش تغییر نتیجه از مساوی به برد است. دقیقه شصت هم که او را به بازی بفرستم، وظیفهاش تغییر نتیجه است. آنها باید موقعیتهای مختلف بازی را درک کنند و بتوانند برای هر وضعیتی آمادگی داشته باشند. وگرنه که هیچ وقت هیچ ستاره جدیدی متولد نمیشود و همیشه بازیکنان معمولی کنار هم قرار میگیرند. برای کسب تجربه آنها و حضور مداومشان اتفاقا حضور در چنین شرایطی به آنها کمک میکند وگرنه بازی کردن در تیمی که با اختلاف از حریف جلو است، چیزی به آنها اضافه نمیکند. بازیکنی که در تیم ملی امید بازی میکند، باید از تجربه کافی برای تغییر نتیجه بازی در هر شرایطی برخوردار باشد."
به هرحال، سپاهان برخلاف شروع رویایی، چهار هفته بعدی را با دوری از برد جلو رفته است. عادتی که مورایس بهتر از هرکس دیگری میداند که چقدر برای یک تیم مدعی خطرناک است و البته هیچکس هم بهتر از خودش نمیتواند تیم را از آن خارج کند. سرمربیای که کار با بزرگترین ستارگان فوتبال جهان را تجربه کرده و حالا "تیمکردن" سپاهان برای بالانشینی در جدولی که تنها پنج امتیاز از صدر آن دور شده، برایش غیرممکن نیست.
دیدگاه تان را بنویسید