اسرائیل به آرزوی خود برای نابودی برجام رسید؟
این فرض که ایالات متحده برای احیای توافق زمان زیادی دارد، اشتباه است. هر چه توافق بیشتر در وضعیت بلاتکلیف کنونی بماند، ایران انگیزه کمتری برای ازسرگیری اجرای آن خواهد داشت.
دیپلماسی ایرانی نوشت: مذاکرات برای احیای توافق هسته ای ایران موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) هنوز هیچ پیشرفتی ندارد و بعید است که آمریکا، ایران و 1+4 بتوانند قبل از انتخابات میان دوره ایالات متحده در ماه نوامبر به توافقی رضایت بخش برای همه طرفین برسند.
بر اساس گزارش لورا روزن، آخرین پاسخ دولت ایران سبب شده مذاکرات بیش از پیش عقب انداخته شود و مقامات اسرائیل بر این عقیده هستند که دستکم در کوتاه مدت، توافقی حاصل نخواهد شد. یائیر لاپید، نخست وزیر اسرائیل، اخیرا این مساله را مطرح کرده که دولت او درگیر «کارزار فشرده» برای از بین بردن توافق است و باور دارد بیش از هر زمان دیگری به رسیدن به این هدف نزدیک شده. طبق گزارش مطبوعات اسرائیل، رئیس جمهوری بایدن و مقامات آمریکایی اخیرا به لاپید گفته اند که توافق هسته ای در آینده قابل پیش بینی احیا نمی شود. لاپید در روزهای اخیر در مقابل یکی از جنگنده های پیشرفته «اف-35» که اسرائیل از پیمانکار بزرگ آمریکایی لاکهید مارتین خریداری کرده، عکس گرفته تا پیامی به ایران ارسال کند مبنی بر اینکه: «هنوز خیلی زود است که بدانیم آیا واقعا موفق شده ایم توافق هسته ای را متوقف کنیم یا خیر، اما اسرائیل برای هر تهدید و هر سناریویی آماده است.»
با این حال، شکست در احیای توافق هسته ای شکست مشترک ایران و آمریکا قلمداد می شود، چون با طولانی شدن مذاکرات مواضع هر دو دولت دشوارتر می شود؛ اما دولت اسرائیل نیز در کارشکنی و ایجاد اختلال در کارها مسئول است. اسرائیل برای جلوگیری از پیوستن مجدد دولت بایدن به توافق نه تنها از اعمال فشار سیاسی در واشنگتن استفاده کرده، که به عملیات ترور و خرابکاری پنهانی نیز روی آورده است تا بازگشت به پایبندی به برجام را دشوارتر کند.
تلاش های اسرائیل برای خرابکاری در مذاکرات موفق تر از تلاش های آنها برای خرابکاری در برنامه هسته ای ایران بوده است. تاثیر عمده حملات اسرائیل به برنامه هسته ای ایران، تحریک این کشور به گسترش برنامه هسته ای بسیار فراتر از گذشته بوده است. در نتیجه، حملات اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران که ظاهرا با هدف به تعویق انداختن پیشرفت این کشور صورت گرفته، سبب شده است ایران به سمت غنی سازی 60 درصدی و کاهش همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی پیش برود.
پیشروی های ایران در برنامه هسته ای سبب شده است دولت بایدن برای خودداری از ارائه امتیازهای معنادار که می توانستند به نتیجه بخشی مذاکرات بیانجامند، بیشتر تحت فشار قرار بگیرد. در عین حال، دولت بایدن در یک سال و نیم گذشته همه تلاش خود به کار گرفته تا با رایزنی های مکرر و حتی فروش اخیر تانکرهای سوخت رسان که اسرائیل برای حملات خود به ایران به آنها نیاز دارد، به دولت اسرائیل درباره حمایت آمریکا از آن اطمینان دهد؛ اما در ازای همه این تلاش ها، دولت بایدن با ناسپاسی مواجه شده است.
در هفته های اخیر یک خوش بینی عمومی مجدد در میان دولت های اروپایی به احیای توافق هسته ای دیده می شد. امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه، حدود 10 روز پیش ابراز امیدواری کرد که مذاکرات ظرف چند روز با موفقیت به پایان برسد؛ اگرچه بار دیگر ثابت شد که این امید نابهجاست. به نظر می رسد مقامات اروپایی تنها کسانی هستند که به شدت نگران شکست احتمالی مذاکرات هستند و اگر تلاش های مداوم و واسطه گری های اروپایی نبود، روند مذاکرات ماه ها قبل متوقف می شد.
اما متاسفانه به نظر می رسد درخواست های مقامات اروپایی در واشنگتن و تهران شنیده نمی شود، چرا که هیچ یک در مسیر سازش گام برنمی دارند. دولت ایران همچنان به تحقیقات آژانس بین المللی انرژی اتمی (خارج از محدوده برجام) اعتراض دارد که این مساله خود به یک مانع در مسیر مذاکرات تبدیل شده است. اگر ایالات متحده و ایران در نهایت موفق شوند اختلافات خود را کنار بگذارند، همچنان این واقعیت نگران کننده وجود خواهد داشت که توافق هسته ای احیا شده تنها برای دو سال دوام می آورد و دولت بعدی ایالات متحده مجددا آن را ترک می کند.
از طرف دولت بایدن هیچ فوریتی برای احیای توافق هسته ای دیده نمی شود. این روند از 2021 که دولت بایدن آغاز به کار کرد، مشهود بود و اکنون که نزدیک به دو سال از فعالیت این دولت می گذرد، هنوز راه حلی به دست نیامده است. ورود مجدد ایالات متحده باید سریع و ساده بلافاصله پس از روی کار آمدن بایدن اتفاق می افتاد، اما دولت بایدن رویکردی کند و مشکل ساز را در پیش گرفت و فرصت را برای جمع بندی مسائل پیش از پایان ریاست جمهوری حسن روحانی از دست داد.
ایالات متحده به جای پذیرش مسئولیت ایجاد مشکلات ایجاد شده در رابطه با پرونده هسته ای ایران در نتیجه خروج دولت دونالد ترامپ از برجام و نقض تعهدات بین المللی آمریکا از طریق تحریم های «اعمال فشار حداکثری» و جنگ اقتصادی مخرب، مسئولیت احیای توافق را بر گردن ایران انداخته و در حالی که از هر گونه عقب نشینی از آن تحریم ها خودداری کرده، همواره گفته که توپ در زمین ایران است.
در طرف دیگر مذاکرات، دولت ابراهیم رئیسی در ایران نیز عجله ای برای توافق ندارد و به دنبال مذاکراتی سرسختانه تر از دولت پیش از خود است که همین امر، یکی از عوامل بن بست فعلی بوده است.
اگرچه به نظر می رسد همه طرف ها متوجه شده و بر سر این مساله توافق نظر دارند که فروپاشی برجام تنها به تشدید تنش ها و احتمالا بحران رقابت هسته ای می انجامد، اما ایالات متحده حاضر به هیچ گونه سازشی که بن بست را بشکند، نشده است. دولت بایدن شکست یا پایان مذاکرات را نمی خواهد، اما حاضر نیست برای پیشرفت گفت و گوها نیز مشوقی به ایران بدهد که دولت رئیسی را به سازش ترغیب کند. اگر دو طرف حاضر به تغییر رویکرد خود نشوند، به احتمال زیاد توافق هسته ای از بین خواهد رفت یا تنها روی کاغذ باقی خواهد ماند.
این فرض که ایالات متحده برای احیای توافق زمان زیادی دارد، اشتباه است. هر چه توافق بیشتر در وضعیت بلاتکلیف کنونی بماند، ایران انگیزه کمتری برای ازسرگیری اجرای آن خواهد داشت. ایران در زمان اجرای کامل برجام از مزایای نسبتا کمی برخوردار شد و در چهار سال و نیم گذشته هیچ مزیتی دریافت نکرد. دورنمای دو سال کاهش تحریم ها به سختی می تواند برای ایران انگیزه بخش باشد. هیچ زمانی به اندازه زمان حال برای احیای یکی از قوی ترین توافقنامه های منع گسترش سلاح های هسته ای مناسب نیست. اگر آمریکا و ایران نتوانند از این فرصت استفاده کنند، احتمالا همه جهان با نتیجه منفی این ناتوانی مواجه خواهند شد.
دیدگاه تان را بنویسید