حشمت الله فلاحت پیشه در گفت وگویی تصریح کرد: گر اروپایی‌ها نهایتا به این جمع‌بندی برسند که از طریق دامن‌زدن به اعتراضات در داخل ایران نمی‌توانند کاری از پیش ببرند، آن زمان دوباره روی مسئله برجام و مذاکرات با ایران مانور خواهند داد.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

اتحادیه اروپا روز دوشنبه با صدور بیانیه‌ای جزئیات تحریم‌ها علیه ایران ذیل اعتراضات یک ماه اخیر که در شورای وزیران امور خارجه تصویب شده بود را منتشر کرد. آن‌گونه که وب‌سایت اتحادیه اروپا عنوان داشت بسته تحریمی شامل 11 شخصیت و چهار نهاد ایرانی از جمله پلیس امنیت اخلاقی، نیروی انتظامی ایران و شماری از مدیران آن در کنار عیسی زارع‌پور، وزیر ارتباطات است. این اقدام اروپا عملا با واکنش تند و شدید ایران مواجه شد. در همین راستا ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه اعمال بسته تحریمی جدید اتحادیه اروپا را قویا محکوم کرد و عنوان داشت که تحریم‌های متقابلی علیه اشخاص و نهادهای ذی‌ربط اروپایی از سوی ایران اعمال و اعلام خواهد شد. در کنار آن حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه هم در صفحه توییتر خود نوشت: «اتحادیه اروپا امروز با اشتباه محاسباتی طی اقدامی غیرسازنده که مبتنی بر انبوهی از اطلاعات غلط بود، دوباره به ابزار نخ‌نما و بی‌اثر تحریم علیه ایرانیان متوسل شد. اغتشاش و تخریب اموال عمومی در هیچ جای جهان تحمل نمی‌شود و ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست» اما این بسته تحریمی جدید اتحادیه اروپا در کنار اقدام انگلستان، ایالات متحده و کانادا برای اعمال تحریم‌هایی حقوق‌بشری علیه ایران نشان می‌دهد که فضای کنونی و مسائل جانبی تا اندازه بسیار زیادی می‌تواند بر مسائل مهم دیپلماتیک با محوریت برجام و پروسه احیای توافق هسته‌ای اثرگذار باشد. در همین رابطه این گزاره تحلیلی هم وجود دارد که اتفاقا اروپایی‌ها با سرخوردگی دیپلماتیک و ناامیدی از احیای برجام به دنبال تقابل تمام‌عیار با ایران هستند. لذا از هر اتفاق و مسئله‌ای در جهت ایجاد اهرم فشار به تهران استفاده خواهند کرد. اگر این گزاره نزدیک به واقعیت باشد آیا دیگر اروپا اهمیتی برای آینده برجام قائل است؟ آیا مذاکرات برجام دیگر در دستور کار طرفین خواهد بود؟ آیا نشست وین تحت‌الشعاع اعتراضات یک ماه گذشته در ایران قرار خواهد گرفت؟ پاسخ به این سؤالات و پرسش‌هایی از این دست را در گفت‌وگویی با حشمت‌الله فلاحت‌پیشه پی گرفته شده است. در گپ و گفتی با نماینده ادوار مجلس، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل سعی شده است به دیگر ابعاد بسته تحریمی اروپا، گسل قاره سبز با تهران به خصوص در حوزه جنگ اوکراین و ادعای ارسال پهپاد و تسلیحات ایران به روسیه با هدف به‌کارگیری در این جنگ (اوکراین) هم پرداخته می‌شود که در ادامه می‌خوانید.

*** اتحادیه اروپا دوشنبه هفته جاری 11 شخصیت و چهار نهاد ایرانی از جمله پلیس امنیت اخلاقی، نیروی انتظامی ایران، بخش سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شماری از مدیران آن را نظیر محمد رستمی و ‌احمد میررضایی در فهرست تحریم‌ها قرار داد. در کنار آن عیسی زارع‌پور، وزیر ارتباطات نیز به دلیل آنچه مسئولیت وی در قطع اینترنت خوانده می‌شود، به لیست تحریم‌شدگان افزوده شده است. حال برای سؤال اول باید پرسید که آیا اتحادیه اروپا به دلیل ناامیدی از احیای برجام و سرخوردگی دیپلماتیک برای رسیدن به توافق با تهران، عملا به سمت تقابل با ایران پیش رفته است؟

این مسئله بیش از آنکه مربوط به سرخوردگی دیپلماتیک و یا ناامیدی اروپا از ایران برای احیای برجام و رسیدن به توافق باشد، به «تأثیرپذیری» بیش از حد مذاکرات برجامی و دیپلماسی هسته‌ای از موضوعات مختلف بازمی‌گردد.

*** یعنی مذاکرات برجامی با این موضوع مهم و حساس (پرونده فعالیت‌های هسته‌‌ای) و در ابعادی مهم با حضور ایران، آمریکا و ۱+۴ به حدی تأثیرپذیر شده که اعتراضات داخلی هم توانسته است روی آن اثر بگذارد؟

اتفاقی که روی داده این است که برجام و دیپلماسی هسته‌ای عملا تحت‌الشعاع طیف و مجموعه‌ای از مسائل اختلافی بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در یک سطح و در سطح دوم بین تهران و اروپا قرار گرفته است.

*** پس مسئله اعتراضات هم می‌تواند در این چارچوب قرار گیرد؟

تکرار می‌کنم متأسفانه نوع عملکرد یک سال و نیم گذشته دیپلماسی برجامی، ما را در مسیری قرار داده است که هر مسئله‌ای در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی بر دیپلماسی هسته‌ای آثار مخرب خود را داشته است. به همین دلیل است که معتقدم مذاکرات وین به قدری آسیب‌پذیر شده است که می‌تواند تحت‌ تأثیر حوزه‌های اختلاف جدیدی مانند اتفاقات یک ماه گذشته در ایران هم قرار بگیرد.

*** با این تفاسیر این سؤال را هم باید پرسید که تا چه اندازه مسئله ارسال پهپادهای ایران به روسیه می‌تواند به حوزه اختلافی جدید بدل شود، ضمن آنکه واشنگتن‌پست هم در گزارشی ادعا کرد که علاوه بر پهپادها، ایران موشک‌های بالستیک کوتاه‌برد ذوالفقار و فاتح - ۱۱۰ را هم به روسیه می‌فرستد. همچنین گفته می‌شود مستشاران فنی ایرانی در مناطق تحت اشغال روسیه حضور یافته و دستورالعمل‌هایی را درباره نحوه و چگونگی اجرای عملیات با پهپادهای انتحاری را به فرماندهان ارتش روسیه ارائه می‌کنند؟

همان‌طور که گفتم وضعیت برجام به شدت آسیب‌پذیر است و هر مسئله‌ای می‌تواند روی مذاکرات هسته‌ای اثرگذار باشد. متأسفانه عملکرد طرفین حاضر در برجام و مذاکرات هسته‌ای مانند یک هنرمندی شده که یک تابلوی نقاشی را به تصویر می‌کشد، اما نهایتا آن را خط‌خطی کرده و نابود می‌کند. یعنی فرصت‌سوزی طرفین برجامی این وضعیت را برای مذاکرات رقم زد. پس از قبل پیش‌بینی می‌شد که مذاکرات وین یک وضعیت لغزنده و شکننده پیدا خواهد کرد. به دلیل همین لغزندگی و شکنندگی هر مسئله‌ای می‌تواند روی مذاکرات اثرگذار باشد، همچنانی که در صحنه عمل این اتفاق افتاد. در همین راستا، هم اتفاقات یک ماه گذشته و همچنین ادعای ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه برای به‌کارگیری در جنگ اوکراین هم تأثیرات خود را بر مذاکرات داشت. به هر حال اکنون اروپایی‌ها این دو مسئله (مسئله اعتراضات یک ماه گذشته و همچنین مسئله جنگ اوکراین) را به شکل مشخص علیه ایران مطرح کردند.

*** درخصوص جنگ اوکراین و تأثیرات مخرب آن بر مذاکرات با شما گفت‌وگو داشته‌ام، اما ظاهرا ارسال پهپاد از حیث مطرح‌شدن ادعاهای مختلف خاستگاهی کاملا متفاوت دارد، غیر از این است؟

در رابطه با جنگ اوکراین تأکید دارم که باز هم روسیه مانند هر مسئله دیگری در سیاست خارجی ایران توانست به یک برگ برنده دست پیدا کند. یعنی همان‌گونه که در برجام و مذاکرات هسته‌ای، روسیه برنده شد، در مسئله جنگ اوکراین هم باز این مسکو بود که پیروز شد. درخصوص ارسال پهپاد و دیگر تسلیحات ایرانی اتفاقا خود روسیه بخش عمده‌ای از این اخبار و ادعاها را مطرح کرد، نه ایران، کما اینکه هیچ‌گاه مقامات رسمی در جمهوری اسلامی ایران ارسال این تجهیزات و تسلیحات را به روسیه برای به‌کارگیری در جنگ اوکراین تأیید نکردند، ولی روسیه از همان ابتدا عنوان داشته بود که ما محموله‌های پهپادی را از ایران خریداری کرده‌ایم و آن را در جنگ اوکراین به کار بسته‌ایم. حتی روس‌ها پا را فراتر گذاشتند و از نظر کیفی قدرت پهپادهای ایرانی را زیر سؤال بردند و عنوان داشتند که پهپادهای ایرانی کیفیت لازم و کارایی مدنظر روسیه را در جنگ ندارد. یعنی در همین مسئله هم روسیه برخورد نامناسبی با ایران داشت. اکنون هم با اقدام اروپایی‌ها در تحریم ایران، بیش از همه این روسیه است که بسیار خوشحال است. چراکه مسکو با اقداماتش توانست در جنگ اوکراین یک شریک جرم و از دوشنبه هم یک شریک تحریم برای خود بتراشد و کشور دیگری را در کنار خود در لیست تحریم‌های مربوط به جنگ اوکراین اضافه کند.

*** جناب فلاحت‌پیشه در یک نگاه عمیق‌تر به واقع ریشه سلسله پیروزی‌های مسکو با استفاده از کارت تهران چیست یا بهتر بگوییم حضرت‌عالی دلیل این امتیازدهی‌های پی‌درپی به روسیه را از برجام گرفته تا اوکراین و... ناشی از چه عوامل و پارامترهایی می‌دانید؟

من بشخصه معتقدم یک نظام سیاسی موفق، نظامی است که یک «سازوکار درونی حل اختلاف» را برای خود داشته باشد. لذا جمهوری اسلامی ایران هم باید این سازوکار درونی حل اختلافات را در داخل کشور شکل بدهد تا هزینه‌های برخی مسائل، اتفاقات و رویدادها را برای حفظ و تحقق منافع و امنیت ملی هم که شده کاهش دهد. ضمن اینکه باید یک چارچوب مشخص و ابزارهای روشنی برای پیشگیری را در این زمینه تعریف کرده و به کار ببرد تا هر موضوع داخلی، منطقه‌ای و خارجی به یک حوزه اختلافی و بحران و به تبع آن تشدید هزینه‌ها برای ایران بدل نشود. متأسفانه در داخل کشور بخشی از مسئولان به راحتی اختلاف می‌آفرینند، به راحتی چالش ایجاد می‌کنند و حتی به راحتی کشور را در مشکلات قرار می‌دهند، اما درست زمانی که اختلاف، چالش و بحران اوج می‌گیرد و هزینه‌های زیادی را برای کشور به دنبال دارد همین اختلاف‌آفرینان و همین بحران‌آفرینان خود را در حاشیه قرار می‌دهند و جالب اینجاست که افراد و جریان‌های دیگر را مقصر شرایط معرفی می‌کنند. یعنی در نقطه بحران نوعی سکوت سیاسی را در پیش می‌گیرند و به موازاتش در یک فرار رو به جلو با جنجال‌سازی دیگران را مقصر جلوه می‌دهند و بار مسئولیت را به گردن دیگران نمی‌اندازند. لذا یک بار برای همیشه هم که شده باید تکلیف این افراد و جریان‌ها روشن شود و مهم‌تر از آن یک سازوکار درونی حل اختلافات و ابزارهای روشن برای پیشگیری از به‌وجودآمدن این اختلافات و کاهش هزینه‌ها در کشور تعریف و به کار گرفته شود تا به این «افراطی‌گری‌های ضد نهادمندی» پایان داد. در عین حال برخی تابوهای سیاسی و دیپلماتیک هم در ایران باید شکسته شود.

*** حال با اقدام دوشنبه، اتحادیه اروپا در اعمال دور جدید تحریم‌ها، ذیل اعتراضات یک ماه گذشته و مسئله ادعایی حقوق بشر که اکنون دایره آن به ۹۷ شخصیت و هشت نهاد افزایش یافت، چه نگاهی به تهران دارد؟

صادقانه بگویم که اروپایی‌ها هیچ‌گاه نگاه دلسوزانه‌ای به ایران و ایرانی‌ها نداشته‌اند. یعنی اساسا آمریکا و اروپا هیچ‌گاه به مسئله حقوق بشر و دغدغه و چالش‌های مردم ایران توجه نداشتند و نگران مردم ما نبودند. بنابراین سیاست‌های خصمانه و تحریم‌هایی که علیه ایران در دستور کار اروپایی‌ها قرار گرفته است، در همین چارچوب قابل‌ارزیابی است. البته بیشتر این تحریم‌ها هم جنبه عملی ندارند.

*** ولی هدف اعمال این تحریم‌ها چیست؟

به نظر من هدف ایجاد یک فضای منفی علیه جمهوری اسلامی ایران است تا توان چانه‌زنی تهران در عرصه دیپلماسی کاهش پیدا کند. در‌عین‌حال مؤلفه‌های قدرت ملی، منافع ملی و امنیت ملی ایران هم با چالش مواجه شود. یک مصداق و مثال روشن آن به اینستکس بازمی‌گردد؛ زمانی‌ اروپایی‌ها همین کانال مالی را مطرح کردند تا به‌اصطلاح یک آب‌باریکه‌ای بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری برای کشور شکل بگیرد که از طریق آن بخشی از درآمدهای حاصل از فروش نفت ایران در یکی از بانک‌های اروپایی تبدیل به بستری برای خرید و ارسال غذا و دارو به ایران شود‌ اما در عمل حتی یک دلار از این پول برای خرید غذا و دارو صرف نشد؛ چراکه اروپا توان و تمایلی برای انجام این کار را نداشت‌ و عملا هم با تحریم‌های ضد‌بشری ایالات متحده آمریکا، هم در دوره دونالد ترامپ و هم در دوره بایدن همراهی کرد‌. اکنون هم معتقدم پشت تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران هیچ دلسوزی‌ای برای مردم و معترضین در داخل کشور وجود ندارد و ادعای آنها برای حمایت از مردم معترضین، حقوق بشر، آزادی و نظایر آن یک بازی سیاسی با کلمات و لفاظی دیپلماتیک است. همان‌گونه که گفتم اروپا تلاش دارد با این تحریم‌ها مؤلفه‌های قدرت ملی، منافع ملی و امنیت ملی ایران تحت‌الشعاع قرار بگیرد و به دنبال آن توان چانه‌زنی دیپلماتیک تهران هم در عرصه دیپلماسی کم‌رنگ‌تر از قبل شود.

*** اگر این نگاه شما را درست بدانیم و پشت‌پرده تحریم‌های اروپا را هم به این دلایلی که شما عنوان کردید تقلیل بدهیم، باز‌هم توجیهی برای تبیین و تحلیل مناسب وضعیت داخل کشور خواهد بود؟

به‌هیچ‌عنوان؛ نباید این تحلیل‌ها، مقامات و مسئولین کشور را دچار یک گمراهی در تبیین وضعیت داخلی کشور کند. همان‌گونه که در پاسخ به سؤالات قبلی گفتم و دوباره بر آن تأکید دارم، باید جمهوری اسلامی ایران یک سازوکار درونی حل اختلافات و ابزارهایی برای پیشگیری و کاهش هزینه برخی اتفاقات و بحران‌ها را در ساختار و نظام سیاسی تعریف کرده و‌ آنها را به کار بگیرد.

*** در‌ مجموع گفته‌های شما تا به اینجای مصاحبه اگر اروپایی‌ها به هر دلیلی دور جدیدی از تحریم‌ها را علیه ایران اعمال کرده باشند، تأثیرات مخرب خود را بر پروسه مذاکراتیِ مربوط به احیای برجام خواهد داشت، همان‌گونه که هم گفتید برجام به دلیل لغزندگی و شکنندگی به‌شدت تأثیرپذیر هم شده است. با این اوصاف و شکل‌گیری این شکاف سیاسی بین تهران و اروپا آیا دیگر چیزی به نام برجام و مذاکرات وین برای احیای توافق هسته‌ای وجود خواهد داشت؟

برای پاسخ باید این واقعیت را در نظر بگیریم که سیاست‌های برجامی ایالات متحده آمریکا به‌خصوص در دولت جو بایدن و همچنین نگاه مذاکراتی اروپایی‌ها با هدف رسیدن به نوعی آشتی، توافق و مصالحه با جمهوری اسلامی ایران نبوده است.

***پس در چه راستایی بوده است؟

در راستای کنترل ایران؛ یعنی ایالات متحده آمریکا و اروپایی‌ها بر سر کنترل ایران، مذاکرات برجام را در دستور کار خود قرار داده بودند.

*** اکنون با این تحریم‌ها، دیگر اروپا و آمریکا می‌توانند سیاست‌های برجامی را برای کنترل ایران داشته باشند؟

اتفاقات یک ماه گذشته در داخل ایران این تصور را برای اروپایی‌ها به وجود آورده است که اکنون بستری برای فشار مضاعف بر ایران شکل گرفته است. یعنی این ارزیابی در طرف اروپایی و آمریکا به وجود آمده است که اعتراضات یک ماه گذشته بستری به‌مراتب بهتر، ایدئال‌تر و کارآمدتر از مذاکرات برجام را برای کنترل ایران شکل داده است. بنابراین باید نهایت سوءاستفاده را در جهت تداوم و تشدید این اعتراضات در داخل کشور فراهم کرد تا در راستای پاسخ به سؤالات قبلی شما توان چانه‌زنی دیپلماتیک ایران در عرصه‌های مختلف سیاست خارجی و در موضوعات دیگری مانند برجام تحت‌الشعاع قرار گیرد و ایران از موضع ضعف وارد مذاکرات آتی شود و در کنار آن مؤلفه‌های قدرت ملی، منافع ملی و امنیت ملی ایران هم شکننده شود. در این رابطه اگر اروپایی‌ها نهایتا به این جمع‌بندی برسند که از طریق دامن‌زدن به اعتراضات در داخل ایران نمی‌توانند کاری از پیش ببرند، آن زمان دوباره روی مسئله برجام و مذاکرات با ایران مانور خواهند داد. بنابراین این یک اشتباه تحلیلی است که فکر کنیم برجام، دیپلماسی هسته‌ای و سیاست‌های دیگری از این نوع در راستای آشتی، مصالحه، مذاکره و رسیدن به توافق با جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ تأکید دارم اروپایی‌ها و آمریکا از هر مسئله و موضوعی برای «کنترل» ایران استفاده می‌کنند، نه پذیرش و توافق با ایران.

*** از ابعاد و زوایای مختلفی مسئله را بررسی کردید‌ ولی سؤال من بی‌پاسخ ماند. آیا در کل شرایط، اتفاقات و فضای کنونی حکایت از آن دارد که مذاکرات برجامی و توافق هسته‌ای دیگر به تاریخ پیوسته است؟

من نمی‌گویم که مذاکرات برجامی دیگر به شکست رسیده است. تکرار می‌کنم اگر اروپایی‌ها نهایتا به این جمع‌بندی برسند که از طریق دامن‌زدن به اعتراضات در داخل ایران نمی‌توانند کاری از پیش ببرند، آن زمان دوباره روی مسئله برجام و مذاکرات با ایران مانور خواهند داد. باز‌هم در راستای گفته‌های خودم بر این نکته تأکید دارم که فعلا برجام و دیپلماسی هسته‌ای «تحت‌الشعاع» اتفاقات، موضوعات و مسائل متعدد از اعتراضات یک‌ماهه در کشور تا جنگ اوکراین و دیگر رویدادها قرار گرفته است. یعنی به‌راحتی هر موضوع داخلی، منطقه‌ای و جهانی می‌تواند روی روند احیای برجام اثرگذار باشد؛ چرا‌که عملکرد طرفین مذاکرات واقعا وضعیت لغزنده و شکننده‌ای را برای احیای برجام شکل داده و به همین دلیل هم شدت «تأثیرپذیر» شده است. من بارها عنوان کرده‌ام که جمهوری اسلامی ایران نباید فرصت‌های مذاکره برای احیای برجام را‌ چه در دولت روحانی و چه در دولت رئیسی از دست می‌داد. چون که برجام یکی از «ضعیف‌تری‌» و «تأثیرپذیرترین» سازوکارهای دیپلماتیک در عرصه دیپلماسی بود.

*** از چه نظر «ضعیف‌ترین» و «تأثیرپذیرترین»؟

از این نظر که واقعا دیپلماسی برجامی به‌راحتی می‌تواند تحت‌الشعاع هر مسئله‌ای قرار بگیرد.

*** چندین بار در مصاحبه به همین لغزندگی، شکنندگی و به دنبالش تأثیرپذیری برجام از اتفاقات و موضوعات مختلف اشاره داشتید. اگر نگاهی آسیب‌شناسانه به این موضوع داشته باشیم، به باور شما دلیل یا دلایل این اقتضائات مدنظرتان برای برجام چیست؟

چون عزمی که در پشت دیپلماسی برجامی بود، یک عزم جدی و محکم برای «حل اختلاف» نبود.

*** اگر برجام ماهیت حل اختلاف نداشت، چه رویکردی داشت؟

عزمی که در پشت شکل‌گیری برجام بود، یک عزم برای «کنترل متقابل» بود. همان‌گونه که اروپایی‌ها و آمریکا و حتی چین و روسیه با مذاکرات برجامی به دنبال کنترل ایران در حوزه فعالیت‌های هسته‌ای بودند، ایران هم در آن‌سو تلاش داشت با این مذاکرات و توافق برجام کنترلی بر رفتارها و تحریم‌های طرف مقابل داشته باشد. بنابراین جمهوری اسلامی ایران از ابتدا این آگاهی را داشت که تحقق برجام به‌معنای پایان اختلافات با بلوک غرب نیست. در‌عین‌حال اروپا و آمریکا هم به‌خوبی می‌دانستند اگر برجام امضا شود، فقط ایران در حوزه توان هسته‌ای قابل‌کنترل خواهد بود‌ اما چالش با ایران در دیگر مؤلفه‌های قدرت مانند نفوذ منطقه‌ای و توان دفاعی و موشکی کماکان پابرجاست و نمی‌توان روی آن کنترل داشت. به همین دلیل اختلافات با ایران ادامه پیدا خواهد کرد. واقعا اروپا و آمریکا از همان ابتدا به دنبال کنترل، مهار و در‌نهایت تضعیف ایران بودند. از این نظر برجام و مذاکرات هسته‌ای به‌شدت تأثیرپذیر و اکنون در حاشیه قرار گرفته است.

*** روی بخشی از گفته‌های شما تمرکز بیشتری داشته باشیم. عنوان کردید که طیفی از افراد و جریان‌های داخلی با اقدامات و مواضع خود به دنبال بحران‌آفرینی و چالش‌آفرینی هستند. احتمالا در جریان اعتراضات یک ماه گذشته ایران هم شاهد سطح نازلی از تحلیل و تبیین واقعیات کشور توسط همین طیف‌ها بوده‌ایم. این سطح نازل از آسیب‌شناسی وضعیت کنونی کشور به قدری با واقعیت‌ها فاصله دارد که ظاهرا امید به اصلاح ساختاری و در راستای گفته‌های شما ایجاد سازوکارهای درونی حل اختلاف را تضعیف می‌کند؛ مثلا تحلیل می‌شود سخنرانی رئیسی باعث شد در مجمع عمومی غربی‌ها بر آتش اعتراضات بدمند. چرا باید در این وضعیت حساس و ملتهب که ضرورت تبیین درست و واقع‌بینانه اوضاع بیش از زمان دیگری اهمیت و کارکرد خود را دارد، باید با این میزان از فاصله و گسل معنادار بین واقعیت‌ها و ضرورت‌ها و سطح نازلی از تحلیل کنشگران سیاسی و اجرائی مواجه باشیم؟ تا زمانی که آن سازوکار درونی حل اختلافات که بر روی آن تأکید داشتم، شکل نگیرد و ابزارهای روشن و مشخصی هم برای پیشگیری از تشدید هزینه‌ها تعریف نشود، متأسفانه هر جریانی به‌راحتی می‌تواند با برخی اقدامات و مواضع خود برای کشور چالش و بحران ایجاد کند؛ اما درخصوص سخنرانی رئیسی در مجمع عمومی سازمان ملل هم باید به این نکته اشاره کرد تا زمانی که دیپلماسی ایران یک دیپلماسی «سخنرانی‌محور» باشد، از شاخصه‌های واقع‌گرایانه هم دور خواهد بود.

*** چرا؟

چون مسئولان اجرائی با سخنرانی به دنبال تبیین، تشریح و تحلیل اوضاع هستند؛ کما‌اینکه در مجمع عمومی سازمان ملل هم همین دیپلماسی سخنرانی‌محور در دستور کار رئیسی بود و از آن منظر به مسائل و موضوعات مختلف و مهم جاری در سطح منطقه و جهان نگریسته شد. ما در حوزه دیپلماسی با یک «دیپلماسی رسمی» و مقوله‌ای به نام «دیپلماسی عمومی» سروکار داریم؛ سخنرانی‌های مقامات و مسئولان در چارچوب دیپلماسی عمومی جای می‌گیرند که بیشتر در راستای اعلام موضوع کشورهاست؛ اما مسئله اینجاست که وقتی دیپلماسی عمومی و اعلام موضع و سخنرانی به جای تحلیل، تبیین و تشریح درست اوضاع، ملاک عمل و تصمیم‌گیری قرار گیرد، متأسفانه ما را از واقعیت‌ها دور می‌کند؛ در‌حالی‌که همه هیئت‌های دیپلماتیک در راستای دیپلماسی رسمی به دنبال تکاپوی جدی در حوزه سیاست خارجی برای تحقق منافع ملی هستند؛ یعنی سران و مقامات دیگر کشورها در راستای دیپلماسی رسمی در تلاش‌اند تا دیدار، گفت‌وگو، رایزنی و ترسیم سند توافق با دیگر کشورها را عملی کنند؛ اما متأسفانه ما صرفا به یک دیپلماسی سخنرانی‌محور بسنده کردیم و با این ارزیابی غلط که این سخنرانی یک دستاورد مهم است، شخص رئیسی سریعا به ایران بازگشت. به‌همین‌دلیل هیچ‌گاه سفرهای نیویورک رؤسای جمهور ایران نمی‌توانند به یک دستاورد مهم ختم شوند؛ مشکلی که متأسفانه در سفر رئیسی به نیویورک به شکل پررنگی تکرار شد. این در حالی است که همه وزارتخانه‌ها سخنگو دارند و همه آنها هم تریبون لازم را دارند؛ بنابراین دیگر بسیاری از سخنرانی‌ها از سوی مقامات تکراری می‌شوند و کارکردی هم ندارند؛ ولی آن چیزی که هیچ‌گاه تکراری نیست و همواره کارکرد و تأثیر خود را دارد و به‌عنوان دستاورد سفرها تلقی می‌شود، این است که کشورها بتوانند در راستای دیپلماسی رسمی قرارها، دیدارها و توافقاتی را ترسیم و تعریف کنند تا از یک طرف به اختلافات، تنش‌ها یا نگرانی‌های مشترک پایان دهند و از طرف دیگر منافع مشترکی را برای خود تعریف کنند؛ اتفاقی معمولا از سوی هیئت ایرانی صورت نمی‌گیرد. از این منظر حضور رئیسی در نیویورک و مجمع عمومی سازمان ملل هم یکی از «سخنرانی‌محورترین» حضورهای رؤسای جمهوری اسلامی ایران در نیویورک بود. اگر این سازوکار تعطیل شود، قطعا به سود ایران است. ضمن اینکه ایران در حوزه سیاست خارجی تاوان برخی موضوعات را می‌دهد که به‌هیچ‌عنوان ربطی به منافع ما ندارد. این در حالی است که بسیاری از کشورها با نادیده‌گرفتن قوانین به‌راحتی منافع خود را تأمین می‌کنند. متأسفانه با این نگاه غلط همواره منافع جمهوری اسلامی ایران قربانی منافع دیگر کشورها شده است.

*** به مسئله ارسال پهپاد و موشک از سوی ایران به روسیه بازگردیم. در این مورد مشخص شاهد یک فضای دوگانه و چندگانه در داخل کشور بودیم؛ از یک طرف وزیر امور خارجه و سخنگوی دستگاه دیپلماسی از تماس‌های تلفنی با مقامات اوکراینی و دیگر مقامات اروپایی گرفته تا نشست‌های رسانه‌ای بارها این مسئله را تکذیب کردند؛ اما در مقابل علاوه بر موج‌سواری دیپلماتیک و رسانه‌ای روسیه بر روی تسلیحات دریافتی از ایران، اوکراینی‌ها هم با در اختیار گرفتن لاشه پهپادهای منهدم‌شده منسوب به ایران نکات تهران را زیر سؤال بردند. اگرچه مسکو، کی‌یف و دیگر کشورهای اروپایی و ایالات متحده هرکدام از منظر منافع خود به این ادعا دامن زدند؛ اما نکته حائز اهمیت اینجاست که در داخل کشور هم برخی رسانه‌ها و جریان‌های سیاسی درست برخلاف ادعای رسمی جمهوری اسلامی ایران و وزارت امور خارجه و با انتشار اخبار و تصاویر عملکرد پهپادهای ایران در جنگ اوکراین روی ادعاهای اروپا و آمریکا درخصوص حمایت تسلیحاتی ایران از روسیه در جنگ اوکراین صحه می‌گذارند. واقعا این دوگانگی در داخل کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

برای پاسخ به این سؤال شما اجازه دهید من مسئله ارسال پهپاد ایران به روسیه را با ارسال پهپاد از سوی ترکیه به اوکراین مقایسه کنم. اکنون بیشترین استفاده از پهپادهای ترکیه در جنگ از سوی اوکراین انجام شده است. روی این مسئله تبلیغات گسترده‌ای هم از طرف ترکیه، اوکراین و دیگر کشورها انجام شده است تا جایی که به‌کارگیری پهپاد ترکیه در جنگ اوکراین توانسته است بازار جدیدی برای پهپادها و دیگر تسلیحات ترکیه فراهم کند؛ اما در طرف مقابل، ایران وضعیتی کاملا عکس ترکیه دارد. از یک سو مقامات جمهوری اسلامی ایران رسما ارسال پهپاد به روسیه را تکذیب کرده‌اند و به موازات طرف روسی با زیر سؤال بردن موضع رسمی ایران، کیفیت پهپادهای به‌کار‌رفته ایران در جنگ اوکراین را هم زیر سؤال می‌برد و با عنوان داشتن این موضوع که پهپادهای ایرانی توانایی و کارایی لازم را در میدان جنگ ندارد و اینکه پهپادهای ایران در جنگ اوکراین انتظارات روسیه را برآورده نکرد، عملا مانور مخربی هم روی توان پهپادی و موشکی ایران انجام می‌دهند؛ یعنی در اینجا برخلاف شرایط کنونی ترکیه که رسما تأیید شده از پهپادهای این کشور در تقابل با تجاوز روسیه استفاده می‌شود و افزون بر آن، پهپادهای ترکیه کارایی و کیفیت لازم را دارند و از این طریق بازار جدیدی برای تسلیحات ترکیه شکل گرفته است، هم ادعای جمهوری اسلامی ایران در ارسال تسلیحات به روسیه با هدف به‌کارگیری در جنگ زیر سؤال رفت و هم از آن طرف روس‌ها این پهپادها را بی‌کیفیت نشان داده‌اند. فارغ از اینها و در یک نگاه تحلیلی عمیق‌تر واقعا اقدام برای ارسال پهپاد به روسیه با هدف به‌کارگیری در جنگ اوکراین در کجای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران قابل تعریف و توصیف است؟ اصلا حضور مستقیم یا غیرمستقیم ایران در کنار روسیه و در تجاوز به خاک اوکراین در کجای منافع ایران قرار دارد؟ در راستای چه سیاستی این همراهی با روسیه برای تجاوز به خاک اوکراین قابل تعریف است، آن هم در شرایطی که جامعه جهانی این اقدام روسیه را یک تجاوز می‌داند و پوتین هم در طول 9 ماه گذشته به‌عنوان یک جنایتکار جنگی در جامعه جهانی تصویر شده است؟ از طرف دیگر وقتی ایران از سوی وزارت امور خارجه که از نهادهای مستقیم در این زمینه است، عنوان کرده که پهپادی به روسیه با هدف به‌کارگیری در جنگ اوکراین ارسال نشده است، چرا رسانه‌های داخلی باید برخلاف آن موضع‌گیری کنند و هزینه‌های گزافی را بر کشور تحمیل کنند تا این‌گونه ایران متهم به شریک جرم روسیه در سیاست‌های ضد حقوق‌بشری در جنگ اوکراین شود؟ به واقع منافع ایران عملا تحت‌الشعاع منافع روسیه در جنگ اوکراین قرار گرفت. همان‌گونه که بارها عنوان کردم، همان‌گونه که برجام و مذاکرات وین تحت‌الشعاع جنگ اوکراین و منافع روسیه قرار گرفت، اکنون هم منافع ایران در جنگ اوکراین که هیچ ربطی به این جنگ ندارد، قربانی منافع روسیه شد. من می‌خواهم این مسئله را در کنار چند اظهار نظر رؤسای دولت‌های پیشین جمهوری اسلامی ایران از جریان سیاسی قرار دهم. رؤسای دولت‌های پیشین عنوان کردند که ارسال و صادرات گاز ایران به اروپا چندان صرفه تجاری ندارد؛ اما تاریخ اثبات خواهد کرد که این موضع‌گیری صرفا به دلیل فشار و سایه سنگین روسیه بر ساختار تصمیم‌گیری در داخل کشور بود؛ چون در واقعیت اولین کشوری که اقدام به کشیدن خط لوله به اروپا کرد، جمهوری اسلامی ایران بود. این کار در نیمه اول دهه ۱۹۹۰ انجام شد و این اقدام درست در اوج ضعف افول، نزول و بیماری روسیه پیش از روی‌کار‌آمدن پوتین بود؛ اما هم‌زمان با این اقدام تهران، روسیه یک برنامه و استراتژی بلند‌مدت را با هدف وابستگی انرژی اروپا برای خود ترسیم کرد و همین مسئله سبب شد که ایران نتواند در عمل اقدامی برای صادرات انرژی به اروپا در دستور کار قرار دهد؛ در‌حالی‌که ما بخشی از این خط لوله انرژی را تا ترکیه کشیده بودیم. متأسفانه در داخل کشور برخی مقامات عملا منافع ایران را قربانی منافع روسیه کردند. در پایان تنها به این جمله بسنده می‌کنم که واقعیت‌ها حکایت از آن دارند که همچنان منافع ایران، حتی بیش از دوره‌های گذشته در حال قربانی‌شدن پیش پای منافع روسیه است. همچنان که اقدام اتحادیه اروپا برای اعمال تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران با ادعای ارسال پهپاد در جنگ اوکراین بیش از همه به خوشحالی روسیه انجامید؛ چرا‌که مسکو توانست یک شریک جرم به نام ایران را برای خود در جنایت‌ها و تجاوزش به خاک اوکراین بتراشد. | منبع: شرق