نزدیکان مولوی عبدالحمید از جان ایران چه میخواهند؟!
گزاره القایی بعدی نزدیکان مولوی عبدالحمید در نوشته و گفته هایشان معرفی جمهوری اسلامی به عنوان حکومت ظالمتر از اسراییل بود. اثر روانی، اجتماعی و مذهبی این گزاره بر عامه مردم مشخص است.
مهدی جهان تیغی: در همین چند هفته گذشته که جریان نزدیک به مولوی عبدالحمید فرصت یافت عریانتر از قبل تفکرات و برنامههای درونی خود را بیرون بریزد، بهترین فرصت برای شناخت این گروه پشت صحنه هم است. مطالب ذیل از بررسی ساده تنها چند نوشته علنی منتشر شده در رسانه رسمی مسجد مکی زاهدان که بازوی اصلی رسانه ای و سیاسی مولوی عبدالحمید و توسط نزدیکترین افراد به او اداره میشود، استخراج شده است.
یک: ارائه آمار دروغین و بزرگنمایی از کشتههای اعتراضات و اغتشاشات در زاهدان کار مستمر نزدیکان مولوی عبدالحمید بوده است. معرفی تعداد کشتهها به بیش از صد نفر در حالیکه طبق آمار رسمی و بررسی اولیه صحت این آمار نه تنها قابل تایید نیست بلکه به یک دروغ بزرگ شبیه شده است. اهل فن میدانند و تجربه همه حوادث مشابه در داخل ایران و خارج از ایران نیز همین را میگوید که گروههای کارآزموده سیاسی و رسانهای از اصرار به ارایه آمارهای دروغ و بزرگ از کشتهها عموما هدفگذاریهای ضدامنیتی و سیاسی مشخصی را پیگیری می کنند. همچنانکه همزمان برنامه ثابت عملیات روانی سرویس های اطلاعاتی در بزنگاههای امنیتی، القا کشتار وسیع به منظور اوج دادن احساسات، نفرت و خشم در بالاترین سطح ممکن در جامعه هدف و ایجاد بلوای بزرگ ضد امنیتی است. جالب است بدانید نزدیکان مولوی عبدالحمید به همین اندازه نیز راضی نشده و جنازه تعدادی از جانباختگان را داخل مسجد مکی برده و با حوصله شروع به فیلمبرداری از اجساد میکنند و تا جای که توانسته صحنه دلخراش و تحریک کننده تولید میکنند. قدم بعدی نیز ساختن روایتهای احساسی برای کشتهشدگان است که صحت این روایتها نیز با تردیدهای رو به رو بوده و کاملا یک طرفه است. تاکنون نیز بخشی از این فیلمها و روایت سازیهای گفته شده در مواقع حساس که باید جامعه تحریک شود، منتشر شده است.
دو: پس از مطالعه بند اول، حدس زدن از اینکه اقدام ثابت ضدامنیتی دیگر نزدیکان مولوی عبدالحمید چه بوده، نه تنها سخت نیست بلکه بر اساس فرمولهای نخ نما شده ضد امنیتی بسیار آسان و قابل پیشبینی است. بله، گام مهم دیگر تخریب بیسابقه و زیر سوال بردن مشروعیت و مقبولیت دستگاههای امنیتی با بدترین تهمتها و افتراهای ممکن بوده است. اما حتی در این زمینه نیز نزدیکان مولوی عبدالحمید پا را فراتر از همه خطوط امنیتی مرسوم یک کشور گذاشتهاند. تخریب شورای تامین استان به عنوان بالاترین سطح امنیتی در هر استان، مسأله سادهای نیست که نوآموزان معادلات امنیتی نیز از کنار آن به راحتی بگذرند. این حجم تخریب درباره بالاترین سطح امنیتی یک استان، صرفا یک اقدام سیاسی اعتراضی محسوب نمیشود بلکه کاملا در دایره مسایل امنیتی باید به آن پرداخت.
سه: به این دو روند کلان گفته شده باید برجستهسازی هدفمند برخی گزارهها و کلید واژههای مهم دیگر را که نزدیکان مولوی عبدالحمید سعی در پررنگ کردن آن در افکار عمومی از طریق نشر و بازنشر نوشتههای خود داشتند و دارند بسیار مهم است. اشاره به همه آن گزارهها از حوصله این یادداشت خارج است ولی فقط به دو مورد مهمتر به صورت گذرا اشاره میشود.
الف: برجستهسازی کلید واژه رفراندوم با حضور ناظران بین المللی که با توجه به دو بند کلان گفته شده قبلی، اساسا گام سوم به نوعی محسوب می شود و در واقع میوه آن دو بند گفته شده طرح رفراندوم به عنوان یک هدف گذاری سیاسی ولی کاملا امنیتی است. یعنی اول ویرانسازی و سپس صندوق رای گذاشتن بر ویرانهها و برگزاری رفراندوم با دخالت خارجی و نهایتا هم تعیین نتیجه و قرائت برداشت از رفراندوم با عامل خارجی!
ب: گزاره القایی بعدی نزدیکان مولوی عبدالحمید در نوشته و گفته هایشان معرفی جمهوری اسلامی به عنوان حکومت ظالمتر از اسراییل بود. اثر روانی، اجتماعی و مذهبی این گزاره بر عامه مردم مشخص است و مشخصتر از آن نتیجهای است که گویندگان این گزاره میخواهند با تکرار این کلید واژه در ذهن مخاطبین تثبیت شده و نهایتا واکنش رفتاری دلخواه آنها را شکل بدهد. البته این جریان در یکی از یادداشت های منتشر کننده، صحنه اعتراضات در زاهدان را تکرار حادثه جنگ احد در صدر اسلام نامیده و پیدا کردن نقش مشرکین را هم به عهده مخاطب گذاشته است!
چهار: با توجه موارد بالا پاسخ به برخی سوالات مهم را باید به عهده افکار عمومی گذاشت. نزدیکان مولوی عبدالحمید از جان ایران چه میخواهند؟! آنها چه کسانی هستند؟ ماموریت اصلی شان چیست؟
دیدگاه تان را بنویسید