خباثت روزافزون کانادا علیه ملت ایران
حمایت دولت کانادا از روند اغتشاشات اخیر در ایران، از ابعاد مختلفی مختلف برخوردار است که ماهیت بسیاری از آن ها جدای از اینکه با اصول و ارزش های ادعاییِ دولت این کشور در تضاد هستند، در تضاد آشکار با اصول ابتدایی حقوق بین الملل نیز قرار دارند.
در پی فوت "مهسا امینی" دختر جوان سقزی و بروز برخی اغتشاشات در کشورمان، جریان های سیاسی و رسانه ای غربی و متحدان منطقه ای آن ها که در مورد مسائل مرتبط با ایران، صرفا به دنبال بهانه هستند، جوسازی های گسترده ای را در ابعاد مختلف علیه کشورمان به راه انداختند. در این راستا، شاهد نوعی "جنگ ترکیبی" علیه ایران بوده و هستیم که در قالب آن جدای از سیاستمداران و رهبران غربی، جریان های رسانه ای وابسته به آن ها نیز نقشی مکمل را بازی کرده و می کنند و به انحا مختلف سعی دارند آتش درگیری ها در داخل ایران را روشن نگه داشته و حتی در صورت امکان، هیزم نیز به آن اضافه کنند.
در این میان، جدای از طیفی از کشورهای غربی نظیر آمریکا، فرانسه و آلمان که پیشتر نیز در موارد و نمونه های مختلف، شاهد اقدامات مخرب آن ها علیه کشورمان بوده ایم، دولت کانادا هم رویه و رویکردهای فعالی را در پیش گرفته و به نوعی سعی داشته در اتخاذ مواضع ضدایرانی، گویِ سبقت را از دیگر کشورهای غربی که سال هاست در این حوزه فعال هستند برباید.
حمایت دولت کانادا از روند اغتشاشات اخیر در ایران، از ابعاد مختلفی مختلف برخوردار است که ماهیت بسیاری از آن ها جدای از اینکه با اصول و ارزش های ادعاییِ دولت این کشور در تضاد هستند، در تضاد آشکار با اصول ابتدایی حقوق بین الملل نیز قرار دارند.
در ادامه به برخی از ابعاد رویکردهای منفی و غیرقانونی دولت کانادا در رابطه با کشورمان که جلوه های عینی خود را به ویژه در روزهای اخیر به صورت واضح تری به نمایش گذاشته، اشاره می شود.
یک: کانادا و نقض گزاره عدم دخالت در امور دیگر کشورها
یکی از ابتداییترین اصول و مواردی که دولت کانادا در جریان اغتشاشات اخیر کشورمان به وضوح و به عینه زیر پا گذاشته، گزاره عدم دخالت در امور داخلی دیگر کشورهاست. اصلی که از بنیادیترین اصول حقوق بین الملل نیز است و دولت های غربی همچون کانادا بارها ادعای حمایت و تعهد از/به این اصول را داشته اند. در این راستا، "جاستین ترودو" نخست وزیر دولت کانادا در موضع گیری های مکرر، عملا حاکمیت ملی کشورمان را زیر سوال برده و عجیب آنکه از آنچه وقوع انقلاب در ایران خوانده نیز سخن گفته است.
مواضعی که هیچکدام ارتباطی با دولت کانادا و تعهدات ادعایی آن به قوانین و مقررات بین المللی ندارند و نشان می دهند که تا چه حد اتاوا در این رابطه رویکردی منافقانه دارد. البته که یکی دیگر از عینیترین نمودهای دورویی دولت کانادا در مواجهه با مسائل مرتبط با ایران، در این موضوع قابل مشاهده است که دولت کانادا به مامنی برای آن دسته از افرادی تبدیل شده که اقداماتی هماهنگ را علیه کشورمان سازماندهی می کنند.
دولت کانادا مدعی است که این قبیل افراد از حق آزادی بیان خود استفاده می کنند و اتاوا به حقوق بشر در مواجهه با آن ها کاملا متعهد است. حال این دولت در این رابطه که تحریکات این افراد تا چه حد در ایران ایجاد ناامنی کرده و می کند و منافع مردم عاردی را به خطر می اندازد توضیحی نمی دهد. البته که دلیل اصلی این موضوع نیز این است که دولت های غربی به صورت عام و دولت کانادا به صورت خاص، اساسا برداشتی ویژه از مفهوم حقوق بشر دارند و آن را در راستای اهداف و منافعشان مصادره به مطلوب می کنند.
در این چهارچوب، آن جنس آزادی بیان و حقوق بشری که آن ها بگویند، ملاک کار است و وقتی قرار باشد این اصول به ضرر آن ها باشد، این دسته از کشورها در زیرِ پا گذاشتن اصول ابتدایی آن تردیدی را به خود راه نمیدهند.
دو: استانداردهای دوگانه دولت کانادا
دولت کانادا در مدت اخیر بارها از آنچه استفاده نیروهای امنیتی ایران از ابزار خشونت علیه معترضان ایرانی عنوان کرده، سخن گفته و آن را محکوم کرده است. این در حالی است که خودِ این دولت در موارد مختلفی با استفاده از خشونت، جهت سرکوب اعتراضات در کانادا در حوزه های گوناگون وارد میدان شده است.
به طور خاص، در پی اعتصاب سال گذشته کامیونداران کانادایی بود که دولت جاستین ترودو اعلام وضعیت فوقالعاده ملی کرد و با در پیش گرفتن سیاست مشت آهنین و زور، به اعتصابات آن ها که کانادا را تا سرحد فلجشدنِ کامل پیش برده بود، خاتمه داد. جالب اینکه به تازگی جاستین ترودو با حضور در نهادهای قانونی کانادا و انجام تحقیقات آن ها در این رابطه به صراحت اعلام کرده که دستور وی به استفاده از زور و اختیارات وضعیت فوق العاده، تنها راه حل در دسترس وی و البته ضروری ترین اقدامی بوده که وی می توانسته انجام دهد و حتی همین حالا نیز از این تصمیم دفاع می کند.
از این منظر، دولت کانادا اعمال خشونت از جانب خود علیه مردم کشورش را بد نمی بیند اما اعمال خشونت ادعایی ایران جهت مقابله با برخی اغتشاشات و حراست از نظم و امنیت در این کشور را به مثابه اقدامی مذموم می بیند که باید در عرصه بین المللی با آن برخورد جدی شود. گزاره ای که نمودی عینی از سیاست ها و رویکردهای ریاکارانه دولت کانادا را به ویژه در رابطه با ایران به نمایش می گذارد.
سه: همراهی های گسترده کانادا با کارزار فشار حداکثری علیه ایران
یکی دیگر از جلوه های عینی مواضع و رویکردهای ضدایرانی دولت کانادا علیه ایران، همراهی های گسترده این دولت با فشارهای فراوانِ به ویژه دولت آمریکا علیه ایران در قالب کارزار فشارحداکثری است. کارزار مذکور که در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا علیه ایران پایه گذاری شده است، هدف اصلی و بنیادین خود را بر به اوج رساندن فشارها علیه ایران جهت به تسلیم داشتن آن قرار داده بود.
کارازری که البته با کارزار مقاومتِ حداکثری ایران نیز رو به رو شد و راه به جایی نبرد با این حال، در مسیر اجرایی شدن آن، دولت کانادا یکی از متحدان و همران سرسخت آمریکا جهت تحمیل بی سابقه ترین تحریم ها و فشارها علیه ملت ایران بود. تحریم و فشارهایی که با ایجاد مشکلات برای مردم عادی در حوزه هایی نظیر دارو و دیگر نیازهای اساسی، سالهای سختی را رقم زدند و البته پرده از چهره و ماهیت واقعی سیاست های دولت های غربی در رابطه با ایران برداشتند.
چهار: کانادا و تبدیل شدن به پناهگاهی برای مجرمانِ مخالف با ایران
در نهایت یاد گفت که دولت کانادا در سال های اخیر به نحو گسترده ای به افرادی که به طور مشخص اقدام به انجام فسادهای اقتصادی در داخل ایران کرده اند و یا به طور خاص در جریان تحولات اخیر کشورمان، با تحریک به ایجاد ناامنی و آشوب، در ایجاد برخی اغتشاشات دست داشته اند نیز پناه داده و از این منظر به نحوی عینی رویکردهای ضدایرانی خود را به نمایش گذاشته است.
در یک معنا، اینطور به نظر می رسد که دولت کانادا به نوعی در حال اتخاذ مواضعی نظیر مواضع کلی دولت فرانسه علیه ایران و پناه دادن پاریس به تشکیلات ضدایرانی نظیر گروهگ منافقین است و از رسیدگی به جرایم افرادی که اقدام به نقض منافع و حقوق ملت ایران کرده اند، به نحوی فعال، به بهانه حمایت از حقوق بشر و آزادی بیان و دموکراسی، ممانعت می کند.
پنج: دولت کانادا و سیاسیکاریِ فعال علیه ایران
هر آنچه تاکنون گفته شد تا حد زیادی حاکی از این مساله است که اساسا موضع رسمی دولت کانادا در مواجهه با ایران، نَه بر پایه واقعیات بلکه بر خصومت ورزی صرف استوار است. در این چهارچوب، اتاوا به دنبال مواجهه سازنده با ایران و در پیش گرفتن تعامل با این کشور جهت حل مشکلات ادعایی اش نیست و به نحوی کور صرفا از سیاست رسمی دولت های غربی مخصوصا آمریکا علیه کشورمان تبعیت می کند.
در این فضا، پذیرش اینکه گفته شود دولت کانادا حامی جریان دموکراسی و حقوق بشر علیه ایران است، به همان اندازه ای غیرواقعی به نظر می رسد که مثلا بگوییم دولت های آمریکا یا فرانسه به دنبال موارد مذکور برای ایران هستند. جهان هنوز هم فراموش نکرده که غرب در نمونه هایی نظیر عراق، لیبی و سودان نیز به کرات مدعی ایجاد جهانی بهتر برای آن ها شده بود با این حال گذشتِ زمان، کذب بودن این مساله و البته ایجاد شرایطی کاملا بحرانی برای مردم کشورهای یاد شده را به خوبی نشان داد.
از این منظر، اینطور به نظر می رسد که مواضع و رویه های دولت کانادا علیه ایران، تا حد زیادی به تابعی از سیاستبازیهای دولت های غربی علیه ایران تبدیل شده است و ماهیتی کور دارد.
دیدگاه تان را بنویسید