مشکل ایران با باکو سوءتفاهم نیست
احسان موحدیان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اظهارات آشتی جویانه یک طرفه مقامات جمهوری اسلامی ایران در طول سه دهه گذشته بسیار فراوان است و جالب اینکه هر بار بعد از این اظهارات که از سوی باکو با سردی، بی پاسخ گذاشته شده، به مدت کوتاهی رویه خصمانه قبلی از نو آغاز شده و رویکرد ایران همیشه واکنشی، انفعالی و محدود به تعداد کمی رسانه عمدتا مجازی بوده است. کارشناسان حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی در ایران نیز که با واقع بینی و نگرانی این روابط نامتعادل را رصد می کنند، در سطحی محدود و تنها در جواب این گستاخی ها اجازه یافته اند واکنش هایی آکادمیک از خود نشان دهند.
محمدباقر قالیباف، رئیس محترم مجلس شورای اسلامی در بازگشت از سفر ترکیه به تهران و دیدار با رئیس پارلمان باکو اظهار داشت: این اواخر سوءتفاهمهایی با جمهوری آذربایجان پیش آمده بود که این مسائل در دیدار با رئیس پارلمان این کشور برطرف و قرار شد در آینده سفری به باکو داشته باشم.
این چندمین باردر سال های اخیر است که به دنبال بالاگرفتن تنش از سوی جمهوری آذربایجان علیه کشورمان و تهدید منافع ملی و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران از سوی تجزیه طلبان مستقر در شمال ارس، برگزاری مانورهای مشترک نظامی میان آذربایجان و ترکیه، جنجال های شبانه روزی و اهانت به مقامات ملی و مذهبی عالی رتبه کشور توسط رسانه های تحت کنترل دولت طایفه ای حاکم بر باکو و نمایش قدرت از سوی سفیر و مقامات رژیم صهیونیستی در مورد روابط عمیق تل آویو و رژیم علیف، آزار بازرگانان و تجار ایرانی در مرزهای دو کشور که به فاسد شدن میوه ها و سبزیجات صادراتی ایران به روسیه منجر می شود و ده ها مورد رفتار غیردوستانه دیگر حکومت علیف، شاهد برگزاری دیداری میان مقامات دو کشور، اظهارات یک طرفه آشتی جویانه طرف ایرانی، سکوت کوتاه مدت باکو و سپس آغاز مجدد تنش و رفتارهای خضمانه باکو علیه جمهوری اسلامی ایران هستیم.
این فرمول امتحان پس داده و بارها تکرار شده نتیجه ای جز فرسایش و آزار مداوم نیروهای وطن دوست و حامی منافع کشور، قدرت گرفتن لابی باکو در تهران که جز به منافع این کشور جدا شده از ایران نمی اندیشد و در نهایت هجمه به جایگاه و اقتدار نظام در برابر یک کشور کوچک – که امروزه به پایگاهی برای فعالیت های تخریبی رژیم صهیونیستی، ناتو و ترکیه علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران مبدل شده است – ندارد.
سید عباس موسوی سفیر ایران در باکو در 21 بهمن ماه 1400 در گفت وگو با خبرگزاری ایرنا از جهش و همکاری خوب در روابط تهران و باکو، آمادگی ایران برای مشارکت در بازسازی مناطق تازه آزادشده قره باغ، امکان تبدیل روابط ایران و آذربایجان به یک رابطه نمونه در میان همسایگان، تلاش های نیروهای ثالث و بیگانه از طریق عواملی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی با طرح مطالب دور از واقعیت با هدف ایجاد تیرگی میان ایران و جمهوری آذربایجان و از بین رفتن تنش مصنوعی و غیر لازم در روابط دو کشور و توسعه روابط دو کشور خبر داده بود. اما در عمل نه باکو مشارکت ایران در بازسازی قره باغ را اجازه داد، نه دخالت ترکیه و رژیم صهیونیستی و ناتو در این کشور و همکاری ضدایرانی علیف با این دولت ها متوقف شد، نه مانورها و همکاری های نظامی خطرناک این کشورها با یکدیگر دچار خلل شد و نه برنامه های آنها برای تکمیل جاده ها و فرودگاه های نظامی در مرز ایران، ایجاد شهرک های هوشمند صهیونیستی در مجاورت مرز کشورمان و راه اندازی دالان تورانی ناتو با وقفه مواجه شد.
پیش از آن در هشتم مهر ماه 1400 نیز وزیر کشور با اشاره به اقدامات جمهوری آذربایجان، گفت: کشورهای همسایه را به گفتوگو و دوستی دعوت کردهایم. سوءتفاهمات پیشآمده هم با پیگیری وزارت امور خارجه انشاءالله حل میشود. ولی در آن زمان هم باکو از تعقیب سیاست های ضدایرانی خود دست برنداشت و همه آنها با جدیتی روزافزون پیگیری شد.
نمونه هایی از این دست اظهارات آشتی جویانه یک طرفه مقامات جمهوری اسلامی ایران در طول سه دهه گذشته بسیار فراوان است و جالب اینکه هر بار بعد از این اظهارات که از سوی باکو با سردی، بی پاسخ گذاشته شده، به مدت کوتاهی رویه خصمانه قبلی از نو آغاز شده و رویکرد ایران همیشه واکنشی، انفعالی و محدود به تعداد کمی رسانه عمدتا مجازی بوده است. کارشناسان حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی در ایران نیز که با واقع بینی و نگرانی این روابط نامتعادل را رصد می کنند، در سطحی محدود و تنها در جواب این گستاخی ها اجازه یافته اند واکنش هایی آکادمیک از خود نشان دهند.
واقعیت این است که سه دهه کم توجهی جمهوری اسلامی به منطقه حساس قفقاز و آسیای میانه باعث شده رقبای ایران برای تحقق منافع ملی خود گوی سبقت را از کشورمان بربایند و جای پای خود را در حوزه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، هنری، امنیت و اطلاعاتی در حکومت علیف محکم کنند. رژیم صهیونیستی، ترکیه و ناتو که عملا حکومت علیف را به مستعمره خود مبدل کرده اند، فضای تنفسی را برای نقش آفرینی ایران بسیار تنگ کرده اند و با فعالیت های گسترده رسانه ای، آموزشی و شبه علمی تلاش دارند مردم شمال ارس را از ریشه های هویتی، ملی و مذهبی خود که در پیوند با سایر اقوام ایرانی است، جدا کنند و برای آنان هویتی جعلی در پیوند با ترکان عثمانی جعل کنند.
بنابراین تبلیغات نظام مند که در قالب سریال و انمیشن های متعدد و محتوای تحریف شده کتب درسی دو دهه است به طور جدی در روح و ذهن مردمان شمال ارس کاشته شده، سوتفاهمی ساده نیست، بلکه یک راهبرد ضدایرانی است که با ساده انگاری و بی تفاوتی و برخی خیانت ها به یک غده سرطانی در همسایگی جمهوری اسلامی مبدل شده است.
در ماه های اخیر شخص الهام علیف، رئیس جمهوری آذربایجان با جعل عنوان آذربایجان ج.ن.و.ب.ی برای مناطق آذری نشین ایران از پایمال شدن حقوق مردمان ایرانی این بخش های کشور سخن گفته و در رسانه های باکو که هیچ کدام آزادی عمل ندارند و همگی از سوی دولت باکو و رژیم صهیونیستی هدایت می شوند، تا مرکز ایران، متعلق به رژیم علیف دانسته شده که وارث امپراطوری بزرگ آذربایجان است که توسط روسیه و ایران به دو تکه تقسیم شده است و حالا باید احیا شود! همچنین مقامات عالی رتبه ترکیه و باکو و به خصوص وزرای دفاع دو کشور بارها بر ضرورت تکمیل کریدور زنگزور، اشغال جنوب ارمنستان بدین منظور و وادار کردن مقامات ایروان به کوتاه آمدن با مشت برادرانه! تاکید کرده اند. ایران نیز در واکنش یا سکوت کرده یا جمله همیشگی جمهوری اسلامی هیچ تغییر ژئوپلتیکی در منطقه را نمی پذیرد، تکرار کرده است.
نگارنده و بسیاری از کارشناسان دلسوز حوزه قفقاز اعتقاد راسخ دارند، ریل گذاری روابط ایران و آذربایجان در سه دهه گذشته کاملا اشتباه بوده و باید به طور اساسی مورد بازنگری قرار بگیرد. گفت وگو با باکو باید از موضع قدرت و با هدف اصلاح سیاست های ضد ایرانی این کشور کوچک جداشده از ایران، و نه با هدف دلجویی و آشتی به هر قیمت انجام شود. همچنین باید به مقامات آن کشور هشدار داده شود رویه مذکور می تواند در زمان و مکان مناسب واکنش عملیاتی و عینی ایران را به دنبال داشته باشد.
متاسفانه باید پذیرفت که بسیاری از مردم شمال ارس به خاطر دهه ها تبلیغات و آموزش های مسموم ضدایرانی دیگر شیعه مذهب نیستند و به وهابیت، تسنن، بی خدایی و غیره گرایش یافته اند و حمایت ضعیف ایران از نیروهای مطلع از شرایط عینی این منطقه مانند حسینیون هم باعث شده برای تغییر وضعیت نامطلوب فعلی به سال های طولانی کار و تلاش مضاعف نیاز باشد. در پایان برای هشدار به باکو برای توقف رویه های ضدایرانی می توان از رویکردهای زیر بهره گرفت:
- افزایش استفاده عملیاتی از مسیر جایگزین کریدور دریایی به روسیه بدون مزاحمت باکو با تقویت ناوگان کشتی رانی جمهوری اسلامی ایران در دریای کاسپین، ساخت و واردات انواع شناور و تکمیل راه آهن رشت به منطقه آزاد کاسپین در نزدیکی بندر انزلی
- تکمیل راه آهن چابهار به زاهدان
- حمایت از گروه های تحت ستم در ترکیه و باکو مانند تالشی ها و لزگی ها در جمهوری آذربایجان و کردها و علوی ها در ترکیه و فراهم آوردن تاسیس دفاتر نمایندگی آنها در تهران (مشابه اقدامی که ترکیه و باکو انجام داده اند)
- حمایت جدی تر از حسینیون و بهره گیری از ظرفیت های گسترده فرهنگی و علمی و دینی آنان
- راه اندازی هر چه سریع تر کنسولگری جمهوری ارمنستان در شهر تبریز
- پیگیری دیپلماسی فعال با روسیه و ارمنستان بهمنظور انعقاد یک پیمان دفاعی و اقتصادی سهجانبه
- ایجاد ارتباط اقتصادی گسترده تر با گرجستان (حلقۀ ارتباطی ایران – ارمنستان با اروپا) و تعریف نوعی منافع مشترک سیاسی – امنیتی و اقتصادی – تجاری میان ایران و گرجستان
- افزایش ارتباطات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی با جمهوری های مسلمان نشین روسیه در منطقه چچن با تمرکز بر تهدید ناتو از طریق جمهوری باکو
- تقویت جدی دیپلماسی عمومی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز: ایجاد و تقویت محورهایی نظیر مطالبه حقوق شیعیان آذربایجان مانند شیعیان زندانی و شکنجه و اعدام شده، افشای روند تخریب مساجد، نقد ممنوعیت آیین های مذهبی نظیر عاشورا، پیگیری حقوقی – دیپلماتیک کشتار تاریخی نارداران و آزادی رهبران مذهبی شیعه زندانی در آذربایجان، سیاست گزاری جذب نخبگان شیعی در مراکز علمی دانشگاهی و حوزوی و تربیت نخبگان اسلام گرا و طرفدار ج.ا ایران؛ نشر آثار علمی – فرهنگی – هنری به زبان آذری با اولویت هویت بخشی به شیعیان آذربایجان شمالی و بازتولید هویت ایرانی مناطق جداشده از کشور در اداوار تاریخی گذشته، تولید و نشر نمادهای ایرانی – اسلامی در جامعه هدف، تمرکز بر شناسایی و خنثی سازی شبهات و تحریفات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی القائی توسط باکو و آنکارا علیه ایران، تبلیغات رسانه ای و موضع گیری های رسمی و غیر رسمی توسط سازمان های مردم نهاد و انجمن های ایرانی علیه محدودیت های مدنی اکثریت شیعه آذربایجان، زمینه سازی برای ایجاد مطالبه بومی بازگشت بخش های جداشده از ایران به سرزمین مادری و موارد مشابهی از این دست و در نهایت بازگذاشتن دست شبکه های صدا و سیما برای پاسخ به شبهات و دروغ پراکنی رسانه ای باکو و ترکیه و پخش برنامه های شبکه سحر در داخل کشور
- تغییر سیاست فرهنگی کشور در استان های آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل: اقداماتی نظیر تعریف و گنجاندن 4 واحد درسی زبان و ادبیات آذری در دانشگاه های این سه استان، به صورت اختیاری و بر اساس قرائت جمهوری اسلامی ایران از واقعیات تاریخی منطقه قفقاز از یکسو و 2 واحد درسی آشنایی با داستان های فولکلور زبان آذری در مقطع متوسطه دوم با قرائت یادشده و با هدف تقویت هویت ایرانی، می تواند خنثی کننده بخشی از تحریک های رسانهای قومی – زبانی خارجی و تحریف واقعیات تاریخی در این منطقه باشد. کشورهای یادشده در کتاب های درسی مدارس و دانشگاه هایشان، ضمن تحریف تاریخ منطقه و تاریخ سازی جعلی، به دنبال تقویت مطالبه تجزیه شمال شرق ایران (آذربایجان جنوبی در روایت جعلی) و الحاق آن به آذربایجان هستند، در حالی که بخش هایی از آذربایجان نظیر نخجوان، گنجه، شکی، شیروان، قره باغ و ... از سرزمین مادری ایران جدا شده است. همچنین باید عموم مردم آگاهی بیشتری از تحولات اخیر در منقطه قفقاز به دست آورند. لذا باید صدا و سیمای جمهوری اسلامی، شبکه سحر، شبکه پرس تی، شبکه العالم، سایت ها و خبرگزاری های مهم، دستگاه های فرهنگی و هنری، وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری با تولید محتوای چندرسانه ای، موشن گرافیک، پوستر، فیلم و سریال در این زمینه برای آگاه سازی مردم اقدام کنند.
- تداوم رزمایشهای نظامی در شمال غرب و آمادگی برای پاسخ متناسب در صورت اقدام عملیاتی آذربایجان و ترکیه برای اشغال جنوب ارمنستان و قطع مرز ایران با این کشور | منبع: دیپلماسی ایرانی
دیدگاه تان را بنویسید