رئیسی از شهر ممنوعه با دست پُر بازگشت +جزئیات
اگرچه چین مهمترین و اولین شریک تجاری جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود، اما در حوزه سیاسی و دیپلماتیک روابط تهران – پکن آن چنان که باید پر قدرت نبوده و پایین تر از تراز روابط اعلامی بوده است!
به نقل از مشرق، رئیس جمهور درپاسخ به دعوت رسمی همتای چینی خودکه درحاشیه اجلاس سازمان شانگهای در سمرقند(۲۵شهریور) صورت گرفت، در راس هیاتی سیاسی و اقتصادی در سفری سه روزه عازم پکن شد؛ این سفر نخستین سفر یک مقام بلند پایه ایرانی درجایگاه ریاست جمهوری در دو دهه گذشته به «چین» محسوب می شود. دراین سفرکه مقدمات اولیه آن در شهریورماه سال جاری برنامهریزی شده بود، وزرای اقتصاد، امور خارجه، جهاد کشاورزی، راه، صمت، نفت و همچنین رییس کل بانک مرکزی، ریاست جمهوری را همراهی کردند.
همچنانکه از ترکیب تیم همراه برمی آید عمده وزرای همراه رئبس جمهوری، با ماموریت اقتصادی هستند. از این رو این سفر بیش ازآنکه یک سفر سیاسی باشد یک سفر اقتصادی با اهداف مشخص است. بنابراین می توان ادعا کرد؛ این سفر مهمترین گام در راستای نزدیک شدن روابط «تهران و پکن» در سایه امضای توافق فراگیر ۲۵ ساله میان دو کشور به شمار میرود.
روابط دو کشورایران و چین از نادر روابط بین المللی است که درچهل و اندی سال گذشته تقریبا بدون تنش بوده است و روند تصاعدی داشته و همیشه رو به توسعه بوده است.
پس از سه سال بسته بودن درهای ورود به چین به سبب قرنطینه کرونا، نخستین هیأت تجاری رسمی که از جهان به چین میرود، هیأت تجاری همراه رئیس جمهوری ایران است که مقدمات توافقهای ممکن، بین دو طرف طی چند هفته گذشته از سوی تیم کارشناسی انجام شده است. این سفراز ابعاد مختلف دارای اهمیت است؛ به گفته مقامات چینی طی دو دهه گذشته سفری در این حد نداشتهاند. بنابراین اصل سفر و توافقات حاصله در این سفر مهم و واکاوی دقیق آن حائز اهمیت بسیار است.
دو کشور ایران و چین به عنوان دو بازیگر با جایگاه سیاسی و پرستیژ بین المللی و برخوردار از حوزه نفوذ بالا و عقبه راهبردی تمدنی و رویکرد عملگرایی، در سایه دستیابی به یک توافق راهبردی بلند مدت می توانند درسطح بالایی در شکل دادن به ائتلاف ها و اتحادهای منطقه ای و معادلات جهانی در ابعاد سیاسی، اقتصادی و دفاع و امنیت تاثیرگذار باشند وبا اشتراک مساعی درمدیریت جهان درحال گذار به نظم جدید، نقش محوری داشته باشند.
این دو کشور همچنین درتوسعه همه جانبه متقابل نیز نقش مکمل و تمام کنندگی خواهند داشت. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که از نظر ژئوپولیتیک، ژئواستراتژیک و ژئوانرژیک دارای مزیتها و برتری های منحصر بفردی است؛ درکنارکشور چین که دارای دانش و توان اقتصادی و تجاری بالایی است، میتوانندتاثیر راهبردی دروضعیت تعاملات دوجانبه و چند جانبه در سطوح منطقه ای و جهانی به جای بگذارند. بنابراین تصویب و انعقاد یک قرارداد طولانی مدت و استراتژیک امتیازات بسیار زیادی را متوجه دو طرف خواهد کرد.
کشور چین اکنون یا قدرت اول اقتصادی و تجاری جهان است و یا اینکه در چند سال آینده به این جایگاه دست پیدا خواهد کرد و از بازیگران واجد شرایط ابرقدرتی بعد از گذار از جهان تک قطلبی با محوریت آمریکا محسوب می شود. ایران نیز در چند دهه گذشته در ابعاد مختلف اقتدار، استقلال و توانمندیها، خود را درحوزه دفاعی و امنیت و دیپلماسی عمومی و مدیریت بحرانهای داخلی و منطقه ای به اثبات رسانده است از این رو قدرتی بی بدیل و متحدی مطمئن است که می تواند به عنوان یکی از اضلاع معادلات و نظم آینده درکنار چین نقش آفرینی کند.
دلیل حساسیت بالای قدرتهای مخالف دو کشور و دشمنان مشترک «پکن و تهران» که تلاش می کنند از طریق عملیات روانی و رسانه ای بدنبال تخریب سند همکاری جامع ایران با چین و توسعه روابط دوکشور عمل هستند را نیز باید دراین راستا ارزیابی کرد.
شاید بتوان ادعا کرد دلیل تاخیر ۵، ۶ ساله نهایی نشدن سند توافقی ایران و چین نیز در همین مساله بوده است. این سفر در کنار دستاوردها و امتیازات بسیاری که خواهد داشت نقش بالایی در عبور افکار عمومی از دوقطبی شکل گرفتن در باره سند همکاری دو کشور و همچنین روابط تهران و پکن خواهد داشت و به سوالات و ابهامات موجود درباره فضای حاکم بر روابط دو کشور پاسخ خواهد داد.
نهایی کردن توافق جامع راهبردی و توفقات جدید در سفر اخیر سبب خواهد شد که یک منافع راهبردی و درازمدت برای طرفین تعریف شود تا اختلافات مقطعی نتواند تبعات و آثار سوئی بر این همکاری های راهبردی و بلندمدت داشته باشد. علی الخصوص که جمهوری اسلامی ایران و چین، هم از نظر سیاسی و دیپلماتیک و هم از نظر تجاری و اقتصادی روابط خوب، مستحکم و دیرینه ای دارند به گونهای که «چین» از مهمترین شرکای تجاری و اقتصادی تهران، محسوب می شود.
اهمیت سفر
قدرت اروپا و ایالات متحده رو به افول و اضمحلال است و از سوی دیگر شاهد رفتار معقولانه آنها در قبال کشورمان نیستیم. به اندازه کل عمر انقلاب اسلامی و حتی بیشتر از آن، غربیها علیه ایران دست به اقدام زدند و همواره از طریق راههای مختلف در صدد مشکلآفرینی برای انقلاب اسلامی بودهاند.
در این تغییر و چرخش قدرت و روند رو به کاهش قدرت غرب آنچه نیاز است همکاری با قدرتهای نوین و بلوکبندیهای جدید است. دولت سیزدهم با فهم این موضوع، رویکرد متوازن در دیپلماسی را در دستور کار خود قرار داد. توسعه همکاری با همسایگان، تقویت روابط خود با کشورهای حوزه شرق و بلوکبندیهای جدید مانند شانگهای و بریکس از جنله این اقدامات بوده است.
جمهوری اسلامی برای تأمین منافع ملی و تحقق راهبردهای سیاست خارجی خود نگاه ویژه به چین دارد. زیرا این کشور دارای ظرفیتهای مهمی میباشد. چین به عنوان یک قدرت نوظهور میتواند در به فعلیت رساندن ظرفیتهای اقتصادی ایران کمک نماید. سفر اخیر رئیسجمهور کشورمان میتواند رابطه با چین را از رفتارها و تحولات مقطعی دور داشته و وارد روابط راهبردی نماید و همکاری وزمینهساز توسعه دیپلماسی پایدار میان دو کشور باشد. مسئلهای که در دولت قبل و به علت رفتار غربگرای دولت سابق بر زمین ماند.
شرایط زمانی و سیاسی سفر
الف- شرایط ایجابی و مثبت
۱- کارنامه روشن و صریح و شفاف دولت آقای رئیسی در رویکرد غرب ستیزی، مبارزه با راهبرد یکجانبه گرایی دارد. این مساله باعث جلب اعتماد چین و پاک شدن تصویر ذهنی آنها از تجربه تلخ همکاریهای دو کشور دردولت روحانی دارد از این رو دولت سیزدهم با رویکرد و نگاه مثبت به چین سبب خواهد شد، رویکرد تعاملی چینی ها نیز با تهران متفاوت از گذشته باشد.
۲- اتخاذ راهبرد نگاه به شرق و همسایه محوری از سوی ایران؛ و سرلوحه قرار دادن شعار نگاه به شرق و همسایه محوری درسیاست خارجی ایران؛
۳- نقش چین در عبور از بحران کرونا، پیوستن ایران به سازمان شانگهای و الحاق به بریکس پلاس
این سفر در زمانی صورت می گیرد که روابط دوکشور و غرب، بیش از هر زمان دیگری دچار تنش و چالش جدی است و هیچ افق روشنی برای احیای برجام دیده نمی شود؛
۴- عبورموفق ایران از یک جنگ هیبریدی پیچیده در چند ماه اخیر و به نمایش گذاشتن چهره ای قدرت مند، مقتدر و مطئمن و با ثبات و پایدار از نظام سیاسی، درایت و هوشمندی نظام سیاسی در عبور از بحرانی بزرگ توانست پشتوانه ای از ظرفیت استراتژیک برای نظام سیاسی درافکار عمومی جهانی ایجاد کند؛
۵- مخالفت دو کشور با سلطهطلبی و یکجانبهگرایی و باورمند دو کشوردر احترام به حقوق و منافع همه کشورها متقابل و دیگر کشورها؛
۶- وجود متن تفاهم نامه برنامه مشارکت جامع راهبردی ۲۵ ساله که برهمکاری های دو کشور درابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، دفاعی، امنیتی و فرهنگی و اجتماعی و فناوری و علمی تصریح دارد؛
۷- تشدید تنش های میان دوکشور با آمریکا به عنوان بازیگر مزاحم درحوزه نظم جهانی و دفاعی و امنیتی و اقتصادی؛
۸- همسویی و هماهنگی توام با همکاری دو کشور در جلوگیری از راهبرد غرب برای گسترش ناتو به شرق بویژه حوزه های نفوذ و قلمروهای سیاسی و امنیتی و اقتصادی دوکشور در آسیایی میانه و قفقاز؛
۹- فراهم شدن تمهیدات و مقدمات فیزیکی و فکری «ابتکار کمربند – راه» به عنوان یک کریدور بینالمللی موثر در توسعه و ایجاد یک تحول تمدنی و صنعتی که ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی و ترانزیتی نقش و جایگاه کلیدی در آن دارد؛
۱۰- جهان به سرعت در حال تغییر است. ما در حال تغییر جریانها و بلوکهای قدرت در نظام بینالملل هستیم. نظام بینالملل از یک نظام تکقطبی به یک نظام چندقطبی در حال گذار است. ایران در غرب آسیا و چین در شرق آسیا دو کشور بسیار قدرتمند و مستقل هستند. چین یک قدرت جهانی و ایران مهمترین قدرت منطقهای در غرب آسیاست.
۱۱- افزایش نفوذ چین و افول نفوذ و محبوبیت آمریکا در خاورمیانه:با افزایش نفوذ چین در خاورمیانه، نفوذ آمریکا در منطقه رو به افول گذاشته است. روندکاهشی محبوبیت، اعتبار، نفوذ واشنگتن در منطقه خاورمیانه وجهان؛ به دلیل نقض عدالت و قوانین بینالمللی؛
۱۲- آغاز تحول در رویکرد سیاست خارجی کشورهای منطقه از غرب به سمت شرق: کشورهای خاورمیانه اکنون به دنبال تنوع بخشیدن به توسعه روابط دیپلماتیک خود با سایر کشورهای منطقه و توسعه روابط با قدرتهای خارجی مانند چین و اروپا هستند؛
ب- شرایط سلبی و منفی
۱- این سفر تقریبا دوسال پس از امضای برنامه همکاری جامع ایران و چین انجام می شود، اما هنوز هیچ یک از مفاد این برنامه در قالب قرارداد، اجرایی نشده و دو کشور گام روشن و ملموسی به سمت همکاری راهبردی برنداشته اند. نوعی بدبینی و ذهنیت منفی میان دوطرف وجود دارد و اراده لازم برای اجرای آن فی مابین دوکشور وجود دارد؛
۲- تنش های سیاسی، دیپلماتیک و رسانه ای میان دو کشور بعد از امضای بیانیه های دوجنبه با بن سلمان و شورای همکاری خلیج فارس ازسوی رئیس جمهور چین؛
اهداف سفر به چین چه بود؟
اهداف سفر را از جهات مختلف می توان بررسی کرد. از منظر کلان می توان اهداف این سفر را در دو بخش اهداف سیاسی و اهداف اقتصادی دسته بندی کرد و از منظر برنامه جامع همکاری ۲۵ ساله میان دو کشور اهداف فرا تر از اهداف سیاسی و اقتصادی، بخش های دفاعی، امنیتی و نظامی، علمی و فناوری و فرهنگی و اجتماعی را نیز شامل می شود. دو کشور با سفر رییس جمهور چین به ایران در نخستین روزهای سال ۲۰۱۶میلادی، یک همکاری استراتژیک جامع برقرار کردند و از آن تاریخ تاکنون دو طرف کوشیدهاند همکاریهای خود را در چارچوب طرح «یک کمربند - یک جاده» گسترش دهند. هرچند در دولت روحانی همه تلاش بر این بود تا حلقه ارتباط با چینی ها وصل نشده و قرارداد ۲۵ ساله اجرایی نشود ولی دولت رئیسی بدنبال شکستن این سد هستند.
اهداف اصلی این سفر به دو بخش اهداف اقتصادی و اهداف سیاسی و راهبردی قابل تقسیم است:
۱- اهداف اقتصادی : در حوزه اقتصادی راهبرد جمهوری اسلامی ایران سیاست همگرایی اقتصادی با تمرکز بر حوزه آسیا است؛ چراکه قدرت و ثروت جهان در حال حرکت از سمت غرب به شرق می باشد؛ و نقطه تمرکز آن آسیا و به خصوص چین است و همه کشورهای غربی تمایل به ارتباط با چین دارند و حتی دولت آمریکا از زمان اوباما به سمت چین چرخش پیدا کرده است و به دنبال رقابت با پکن درحوزه های راهبردی است؛
۲- گسترش روابط اقتصادی درچارچوب توافق جامع راهبردی دوکشور، که در فازمقدماتی اجراء آن هستیم. چین به عنوان شریک نخست تجاری ایران در سالهای اخیر بوده است(در ۱۰ ماهه امسال، صادرات ایران به چین به ۱۲.۶ میلیارد دلار و واردات از این کشور هم به ۱۲.۷ میلیارد دلار رسید).
آنچه بهعنوان سند جامع بلندمدت بین ایران و چین تعریف شده، عرصههای سیاسی، اقتصادی، نظامی، گردشگری، ورزشی و دیگر بخشها را شامل میشود اما آنچه در این سفر به آن پرداخته میشود، عمدتاً مسائل اقتصادی و زیستمحیطی است که نیاز اولویت ایران نیز در این دو بخش می باشد.
پیشنهاداتی ساده برای احیای رابطه استراتژیک
گرچه چین مهمترین و اولین شریک تجاری جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود، اما در حوزه سیاسی و دیپلماتیک روابط تهران – پکن آن چنان که باید پر قدرت نبوده و پایین تر از تراز روابط اعلامی بوده است. به گونهای که سفر ۲۳ ژانویه ۲۰۱۶ (سوم بهمن ۱۳۹۴) شی جین پینگ، رئیس جمهور چین به ایران نتوانست نقطه عطف جدی در روابط دو کشور به خصوص در مسائل استراتژیک و راهبردی ایجاد کند، به بیانی سفر رئیس جمهور چین نتوانست یک چهارچوب منسجم و معناداری به روابط سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی تهران و پکن بدهد. لذا این مسئله تا اندازه ای بر پیگیری سند جامع مناسبات تجاری و اقتصادی طرفین سایه انداخت. دفتر مطالعات سیاست بین المللی به عنوان مسئول پیش برد این مساله باید تمرکزش را برروی این ماموریت ملی راهبردی متمرکز کند و با عبرت آموزی از تجربه تلخ دوره روحانی با هوشمندی و اقدامات مستمر به تحقق این مساله مهم اهتمام بورزد.
در صورت عملیاتی شدن این سند تهران باید به نقش و جایگاه ایران در پروژه راهبردی یک کمربند - یک جاده توجه جدی داشته و دقت کند که ایران تا چه اندازه میتواند نقشی جدی در این ابر پروژه «که نقش محوری در تحقق اهداف و دیگر محورهای توافق شده دارد، داشته باشد. از این رو تنظیم روابط با کشورهایی که با «چین» همکاری های گسترده در زمینه اجرایی شدن این ابر پروژه دارند، بسیار مهم است و نقش بنیادین در پایداری و توسعه روابط ایران - پکن دارد. ؛ متاسفانه انفعال و کم کاری ایران در خصوص نهایی شدن و عملیاتی کردن سند همکاری های راهبردی با چین باعث شد در ارتباط با تعریف نقش ایران در تحقق ابر پروژه «یک کمربند، یک جاده» تاخیر ایجاد شود و ایران نسبت به دیگر بازیگران در این زمینه بسیار عقب است که باید جبران شود.
به دلیل فرصت سوزی صورت گرفته در دولت قبل، ایران نتوانسته است، نقش جدی در تحقق و پیشبرد این پروژه داشته باشدو منافع حاصل از آن را عاید کشور کند؟ درصورتی که ۱۸کشور عربی با تمرکز براین پروژه جایگاه نقش خود را در طراحی سازوکارها، ساختار به شکل کامل به انجام رساندند. بنابراین درکنار تمامی توافقات شفاف سازی نقش و جایگاه ایران در کلان پروژه یک کمربند-یک چاده» بسیارمهم است.
آمریکا همانگونه که از تقویت روابط تهران و مسکو نگران است، نسبت به گسترش روابط تهران و پکن نیز بسیار نگران است و آن را چالشی در مقابل سیاستهای خود در خاورمیانه میداند. بنابراین توافق ایران و چین منجر به خشم آمریکا شده است. از این رو، تلاش خواهند کرد تا با اعمال فشارهای بیشتر از محقق شدن توافقات و دستاوردهای این سفر جلو گیری نماید. از این رو لازم است سازو کار و مکانیزم هوشمندانه دقیق برای مقابله با سناریو های احتماعی آمریکایی ها برای به شکست کشاندن نتایج این سفر تدبیرکرد و تدارک دید.
نتیجهگیری
با وجود اینکه در تمام سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به دلیل وجود اراده رهبران دو طرف برای توسعه روابط، منحنی روابط ایران و چین همواره سیر صعودی داشته است، اما درشرایط انجام توافقات و شروع فرایند عملیاتی شدن آنها، لازم است؛ درتعامل با این بازیگر قدرتمند که روند تکامل سیاسی و اقتصادی خود برای کسب جایگاه ابرقدرتی درنظام سیاسی و امنیتی جهانی را طی می کند، ملاحظات اطلاعاتی، امنیتی و راهبردی را مدنظر داشت و درعین همکاری و تعامل سازنده و پیش برنده نباید از آسیب های محتمل آن درآینده غفلت کرد. بویژه در بخش توافقات بلند مدت که لازمه آن حضور و نفوذ ودسترسی به برخی منابع، اطلاعات و امکانات زیرساختی است. خلاصه رعایت مرزبندیهای شراکت با منافع راهبردی و خطوط قرمز سیاسی، اطلاعاتی امنیتی و فرهنگی کشور درتعامل بلند مدت بسیار مهم است.
باید توجه داشت؛ آنچه مهم است خروجی سفر است و این که در پایان سفر مشخص شود آیا چینی ها عزم و اراده جدی برای اجرای برنامه ۲۵ ساله همکاری جامع ایران و چین دارند یا نه؟ آیا چینی ها آمادگی عبور از تحریم های یک جانبه آمریکا درتعامل راهبردی با ایران را دارندیاخیر؟
نکته پایانی اینکه تعاملات راهبردی ایران و چین نباید تحت شعاع تشریفات و گزارش های های پررنگ و لعاب و اقدامات قرار بگیرد. اصل را باید بر روی خروجی محسوس سفر قرارداد و تلاش کرد این مساله در فضای میدانی وبیرونی نیز محقق شود. لذا بزرگترین دستاورد سفر آقای رئیسی به چین باید عملیاتی شدن برنامه همکاری جامع ایران و چین و توافقات حاصل از سفر باشد.
دیدگاه تان را بنویسید