به هر تیمی که می‌خواستم بروم، می‌گفتند این رباط داده است. باز هم می‌گویم رباط دادیم، آدم که نکشتیم!

این بازیکن بیشترین دشمن را در فوتبال ایران دارد!
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

به گزارش "ورزش سه"، آیا عدم حمایت و بی‌مهری‌ها در رقم خوردن سرنوشت یک فوتبالیست تاثیرگذارتر است یا تصمیمات اشتباه و یا حتی بدشانسی؟ این سؤالی بود که به سوژه گفت‌وگو با رحیم زهیوی تبدیل شد؛ بازیکنی که پس از قهرمانی با استقلال خوزستان تبدیل به یکی از ستارگان فوتبال ایران شد و در دوره‌هایی شانس حضور در استقلال و پرسپولیس را داشت، اما با گذشت زمان به حدی کمرنگ شد که تا پیش از حضور در خلیج فارس ماهشهر کمتر کسی می‌دانست که او در لیگ عراق توپ می‌زند.

زهیوی پس از درخشش در صنعت نفت آبادان به استقلال خوزستان پیوست و موفق شد همراه با این تیم عنوان قهرمانی لیگ برتر را در کارنامه خود ثبت کند. او سال بعد در شرایطی که شنیده می‌شد از سرخابی‌ها پیشنهاد دارد، در استقلال خوزستان ماندگار شد و پس از آن لیگ ایران را به مقصد قطر ترک کرد.

این بازیکن پس از حضور کوتاهی در قطر، به ایران بازگشت و در تیم‌هایی مثل فولاد خوزستان، ذوب آهن، مس رفسنجان و... بازی کرد، اما مصدومیت‌ها و همچنین جابجایی‌های پیاپی باعث شد تا او به مرور از روزهای اوج خود فاصله بگیرد و یک‌بار دیگر ایران را ترک کند و این‌ بار به لیگ عراق برود.

زهیوی حالا به ایران بازگشته و در شرایطی که در خلیج فارس ماهشهر برای بقا در لیگ آزادگان می‌جنگد، همچنان رویای بازگشت به لیگ برتر را دارد. ستاره سابق فوتبال ایران امروز در مصاحبه مفصلی با "ورزش سه" درباره دلایل ناکامی‌هایش در فوتبال صحبت کرد و البته در نهایت تاکید کرد خودش مقصر اتفاقات رخ‌داده است.

این مصاحبه را در ادامه می‌خوانیم:

* از عراق برگشتی و به خلیج فارس رفتی. در ابتدا درباره این انتخاب و شرایط فعلی‌ات صحبت کن.

در ابتدا قرار نبود که به خلیج فارس بیایم. من در عراق شرایط خیلی خوبی داشتم و در ۶ بازی، چهار گل زدم و یک پنالتی گرفتم و یک پاس گل هم دادم و در یک چهارجانبه هم قهرمان شدیم. شرایط فوق‌العاده‌ای داشتم، اما از یک تیم بزرگ لیگ برتری به من پیشنهاد دادند و من هم برای پیوستن به آن تیم مجبور شدم مطالباتم را ببخشم و رضایت‌نامه‌ام را از تیم عراقی بگیرم. قصد داشتم به آن تیم که نمی‌توانم اسمش را مطرح کنم بروم اما قسمت نشد. پس از آن، قرار بود به صنعت نفت آبادان بروم که تا همین الان هم بدون مهاجم هستند، اما نمی‌دانم چه کسی جلو آمد و کار ما را خراب کرد. روزهای آخر چند پیشنهاد از لیگ یک داشتم و دوست داشتم خودم را وارد یک چالش جدید بکنم. به همین دلیل به خلیج فارسی آمدم که انتهای جدول است. به این تیم آمدم و آقای هرمزی هم به فوتبال من اشراف داشتند.

* شرایط خلیج فارس را چطور می‌بینی؟

ما بازیکنان جدید خیلی خوبی گرفتیم و توانستیم عملکرد خوبی داشته باشیم؛ بازیکنانی مثل سجاد تقوی، رضا بهمئی و امین کعبی را جذب کردیم که همیشه به شوخی به او می‌گویم تو خیلی بهتر از برادرت عقیل هستی. از زمانی که آمدم سه بازی ‌کردیم و هفت امتیاز گرفتیم که حاصل بازی خودم هم دو گل و یک پاس گل بوده و خدا را شکر می‌کنم که توانستم هم به خودم و هم به تیم خلیج فارس کمک کنم. انشالله که این تیم در لیگ یک خواهد ماند.

* تو در طور دوران فوتبالت بازیکن بدشانسی بودی که مصدومیت‌های زیادی داشتی. درباره این مسئله صحبت کن.

ما خیلی وقت است از فوتبال بیزار شده‌ایم. من یک‌ بار رباط دادم و پس از آن ناحیه سر آسیب دیدم، اما متاسفانه هیچکسی در استان خوزستان به من کمک نکرد. انگار نه انگار یک بازیکنی بوده که جزء برترین‌های فوتبال ایران بوده است. من مرد سال فوتبال ایران شدم؛ به دست آوردن این عنوان راحت نیست. همچنین من ملی‌پوش بودم و در قطر بازی کردم. الان بسیاری از بازیکنان رباط پاره می‌کنند، اما باشگاهشان پشت آنها می‌ایستد؛ مثل خلعتبری، یونس شاکری، فرشید اسماعیلی، قائم اسلامی‌خواه و... . اما هیچکس حتی در شهر خودم هم به من کمک نکرد و دستم را نگرفت؛ به من اجازه تست دادن هم ندادند. آقای هدایت یزدی، مدیرعامل نفت مسجدسلیمان، آقای رضاییان و آقای قاسمپور صنعت نفت می‌توانستند به من کمک کنند، اما نکردند و حتی رفیق‌هایم هم درباره من صحبت نکردند؛ شاید از ترس اینکه من جای آنها را بگیرم.

* فکر می‌کنی این بدشانسی‌ها چه تاثیری روی فوتبال تو داشت؟

من یک مثال می‌زنم. من سالی که به قطر رفتم، می‌توانستم آنجا بمانم و در این مورد مدیربرنامه‌هایم هم می‌توانند شهادت بدهند. به من گفتند به لیگ پرتغال، آلمان یا یونان برو؛ اما من از روی دلسوزی، تعصب و یا حتی بی‌تجربگی و شهرستانی‌بازی به فولاد برگشتم و ۹ گل هم زدم، اما‌ متاسفانه پشت من را خالی کردند. یک مدیرعامل تهرانی آمد و ما را بیرون انداخت؛ هیچ بحث فنی یا اخلاقی مطرح نبود، اما... . حرف خیلی زیاد است و می‌توانم کتاب بنویسم. از ما گذشت. اما ای کاش با بقیه بازیکنان این کار را نکنند. من هر جا که بودم، جزء بهترین‌های تیم خودم بودم و هیچکس نمی‌تواند از نظر فنی از من ایراد بگیرد اما چه شد؟ چرا هیچکس پشت رحیم زهیوی نبود و نگفت بیا کمکت کنم؟

* بین صحبت‌هایت اشاره کردی که پشت تو را خالی کردند و کمک نکردند و... اما به نظر انتخاب‌های اشتباه خودت هم در سرنوشتت دخیل بوده است. برای مثال می‌گویی که می‌توانستی از قطر به اروپا بروی، اما به ایران برگشتی...

من حتی می‌توانستم از قطر به استقلال و پرسپولیس بروم و خیلی هم دنبال من بودند و باعث افتخار من است. ای کاش آن دوران برگردد تا من دیگر به خوزستان برنگردم. اگر به عقب برگردم صددرصد استقلال و پرسپولیس را انتخاب می‌کنم. به هر حال گذشته و آدم باید از اشتباهات خودش درس بگیرد. واقعا از فرصت‌هایی که داشتم، درست استفاده نکردم. من به شهر و استان خودم عرق زیادی داشتم و هیچ تیمی در استانم نمانده که در آن بازی نکرده باشم؛ نفت مسجدسلیمان، نفت آبادان، استقلال خوزستان و الان خلیج فارس ماهشهر. من در همه تیم‌ها بازی کردم اما قدر ندانستند. متاسفانه فراموش‌کار هستند. من همین الان هم از برخی بازیکنانی که در لیگ برتر بازی می‌کنند، بهتر هستم. با اعتماد به نفس می‌گویم که می‌توانستم الان هم در لیگ برتر بازی کنم اما هیچکس پشت من را نگرفت.

* انتخاب‌های اشتباه خودت را در مسیر فوتبالت تاثیرگذارتر می‌دانی یا بدشانسی‌هایت را؟

مصدومیت جزئی از فوتبال است. اما من هم خیلی بدشانس بودم و دچار مصدومیت‌های بدی شدم. من سرم آسیب دید، در تیم ملی مهدی طارمی به دنده‌ام زد و دنده‌ام شکست که باعث شد ۵-۶ ماه دور باشم و پس از آن هم دستم شکست. نمی‌توانم بگویم که خودم اشتباه نکردم اما خیلی بدشانس بودم.

* تعداد نسبتا زیادی از فوتبالیست‌های خوزستانی هستند که شرایط و حتی مسئولان را در سرنوشت خودشان دخیل می‌دانند. چرا فکر می‌کنید این مسائل تا این حد تاثیر دارد؟

ما شهرستانی‌ها در شهر خودمان خیلی اجتماعی هستیم و آدم‌های زیادی اطرافمان هستند اما با وجود اینکه شاید بسیاری ناراحت شوند، باید بگویم که افکار اکثر ما بزرگ و حرفه‌ای نیست. برای مثال آقای عارف آقاسی در حال حاضر یکی از بهترین مدافعان ایران است؛ او به استقلال رفت و سپس به فولاد برگشت و خیلی هم خوب کار می‌کند اما اگر در استقلال می‌ماند و این روند را ادامه می‌داد، بازیکن فیکس تیم ملی بود، چون استقلال و پرسپولیس سمبل فوتبال ایران هستند. اینکه می‌گویند در خوزستان یا به طور کلی شهرستان‌ها، چیزهای زیادی دخیل هستند، کاملا درست است. ما در خوزستان اسطوره‌های زیادی داریم اما متاسفانه از آنها استفاده نمی‌کنیم. برای مثال در پنج سال اخیر فولاد خوزستان یک جوان درست و حسابی به فوتبال ایران معرفی نکرده است. مربیانی مثل ایمان مبعلی، سهراب بختیاری‌زاده و حتی خود داریوش هرمزی افرادی هستند که می‌توانند کمک زیادی کنند اما بها داده نمی‌شود. یا حتی می‌توانیم به عبدالله ویسی اشاره کنیم که فرصت ندادند که بازیکن بگیرد و تیمش را بسازد، اما پس از او بازیکنانی به فولاد آوردند که دو دقیقه بازی کردند و بیشترین رقم قرارداد را گرفتند. در مجموع مشکل از کسانی است که در راس کار فوتبال خوزستان هستند.

* به جز مصدومیت‌هایی که حضور تو در برخی‌ از تیم‌ها را به چالش کشید، یک دوره هم مس بودی. چه اتفاقی افتاد که تو را از این تیم کنار گذاشتند؟

در تمرین بودیم که به من اعلام شد که کنار گذاشته شدم و دلیلش را هم به من نگفتند. اما بعد از پنج ماه از طریق یکی از بازیکنان و یکی از اعضای کادرفنی مس متوجه شدم که دلیل این اتفاق چه بود. به من گفتند قضیه از این قرار است که از باشگاه فولاد خوزستان با آقای ربیعی تماس گرفتند و گفتند رحیم زهیوی ارنج مس را به تیم فولاد خوزستان داده است. جالب اینجاست که من سالی که در مس رفسنجان حضور داشتم، یکی از مخالفان فوتبال فولاد خوزستان بودم. از طرفی همه فوتبالیست‌ها من را می‌شناسند و می‌دانند که شرف خودم را نمی‌فروشم که ارنج تیمم را به یک تیم دیگر بدهم. ظاهرا شخصی با آقای ربیعی تماس گرفته بودند که ایشان نمی‌توانست باور نکند؛ من هنوز هم نمی‌دانم آن فرد چه کسی بود.

* اشاره‌ای به دوره حضورت در قطر داشتی و دلیل بازگشتت را هم گفتی. می‌خواهم بیشتر درباره آن دوران صحبت کنی و بگویی که شرایط در الشحانیه برای تو چطور پیش رفت؟

من در قطر فوق‌العاده بودم. حدود ۲۲۰ دقیقه بازی کردم و چهار گل زدم و سه پاس گل دادم و به قدری خوب کار کردم که بعد از من آقای رامین رضاییان هم به الشحانیه آمد و عملکرد خوبی هم داشت و توانست بعد از آن در بهترین‌ تیم‌های قطر بازی کند. ای کاش من هم در قطر مصدوم نمی‌شدم؛ هر چند آنها به من بها می‌دادند اما من اشتباه پشت اشتباه انجام دادم.

* یعنی با وجود اینکه مصدوم شدی، آنها حاضر بودند تو را حفظ کنند، اما خودت تصمیم به جدایی گرفتی؟

بله، دقیقا همین‌طور بود. خودم گفتم جدا می‌شوم. باز هم می‌گویم متاسفانه افکار حرفه‌ای نداشتم.

* فقط در همان مقطع از استقلال و پرسپولیس پیشنهاد داشتی؟

سالی که با استقلال خوزستان قهرمان شدیم، من باز هم در این تیم ماندم؛ در صورتی که باید جدا می‌شدم، چون من دین خودم را ادا کردم و تیم ما قهرمان ایران شد و خودم جزء بازیکنانی بودم که مثمرثمر بودم. من همان سال از استقلال و پرسپولیس پیشنهاد داشتم، اما ماندم و سال بعد هم به قطر رفتم، دوباره پیشنهاد داشتم. یک‌ بار هم در دوره آقای منصوریان با استقلال قرارداد بستم. اما گفتند پنجره بسته است و من هم گفتم با این شرایط نمی‌توانم بمانم، چون در آن دوره به تیم ملی دعوت می‌شدم و باید بازی می‌کردم تا جایگاهم را حفظ کنم. سالی که به فولاد آمدم، از استقلال پیشنهاد داشتم اما رقم قراردادشان خیلی کم بود؛ با این حال، قبول کردم اما یک دلال پیدا شد و کار ما را خراب کرد. آن دلال را هم همه می‌شناسند و می‌دانند که در استقلال برو بیا دارد و اجازه نداد که من قرارداد ببندم. البته من نمی‌توانم اسم او را بگویم، چون تاثیر زیادی روی فوتبال ایران دارد و اگر بگویم سال بعد دوباره کار من را خراب می‌کند.

* یک جمله معروف داری که گفتی رباط پاره کردم، آدم که نکشتم. در آن دوره چه اتفاقی افتاد که باعث شد این جمله را مطرح کنی؟ 

به هر تیمی که می‌خواستم بروم، می‌گفتند این رباط داده است. خیلی از بازیکنان رباط داده‌اند؛ مگر حسین کنعانی‌زادگان چند بار رباط نداد که حالا بهترین مدافع تیم ملی ایران است؟ مگر داریوش شجاعیان رباط نداده که الان در هوادار بازی می‌کند؟ مگر یونس شاکری و خلعتبری و... رباط ندادند؟ باز هم می‌گویم رباط دادیم، آدم که نکشتیم. حداقل کاری که می‌توانید بکنید این است که بگویید بیا برو تست بده که ببینیم سالم هستی یا نه. البته این اتفاق یک‌ بار در دوره حضورم در مس رفسنجان رخ داد و آقای فرهاد مجیدی به مدیربرنامه‌های من پیام دادند که به ایفمارک برو و اگر دکتر رازی اوکی دادند، ما از نظر فنی تو را قبول داریم و به استقلال بیا و قرارداد ببند. ما این کارها را انجام دادیم اما همان دلال دوباره کار ما را خراب کرد.

* پس در دوره فرهاد مجیدی هم از استقلال پیشنهاد داشتی؟

بله و کارم هم تقریبا قطعی شده بود اما نمی‌دانم آن مدیربرنامه چه کاره است و چطور تهدید می‌کند، اما قبلا ثابت شده این افراد در فوتبال ما چه کارهایی می‌کنند.

* ولی نمی‌شود که فقط سایر افراد مقصر ناکامی‌های تو باشند. قبول نداری که خودت هم مقصر بوده‌ای؟

واقعا این حرف درست است. من قبول می‌کنم. ما درست از فرصت‌هایمان استفاده نمی‌کنیم و گاهی مواقع رفتار حرفه‌ای نداریم. البته افراد نزدیک به من می‌دانند که از نظر استراحت و زندگی حرفه‌ای و... من شرایط خوبی دارم، اما با همه اینها درست می‌گویید. خیلی از حرف‌ها بهانه است و در نهایت خود فوتبالیست مقصر ناکامی‌هایش است. در فوتبال ایران شرایط طوری است که اگر صحبت و اعتراض نکنی، حتی اگر یک بازیکن معمولی هم باشی در فوتبال ما می‌مانی؛ این را می‌توانیم در استقلال و پرسپولیس ببینیم که خیلی از بازیکنانی که از نظر فنی قوی نیستند، مانده‌اند؛ چرا؟ چون ساکت هستند. اما رحیم زهیوی همیشه صحبت کرده و از هیچکس ترسی نداشته است. من فوتبال خودم را قبول دارم و می‌دانم از نظر فنی و تاکتیکی چطور بازیکنی هستم و به همین دلیل نمی‌ترسم. اما کسانی که از نظر فنی ضعیف هستند، مجبورند سکوت کنند.

* با همه این شرایط، فوتبال توانست آورده خوبی از نظر مالی برایت داشته باشد؟

شاید از نظر مالی در حد و اندازه بازیکنانی که با من بازی می‌کردند، نباشم اما خدا را شکر کم هم نیاوردم و شرایط خیلی خوبی دارم.

* مبلغ قراردادهایت در قطر و عراق چطور بود؟

رقم قرارداد من در قطر ۵۵۰ هزار دلار بود، در صورتی که قرارداد رامین رضاییان بعد از من ۲۵۰ هزار دلار بود. با این حال من مصدوم شدم و فقط ۲۰۰ هزار دلار گرفتم و مابقی را به خاطر اینکه برگردم، بخشیدم. قرارداد من یک سال و نیم بود و از پولم گذشتم تا زودتر به ایران برگردم. در عراق هم ماهیانه پول می‌دهند و دستمزد من به نسبت تیم قطری خیلی کمتر بود اما فقط به آنجا رفتم که حال و هوایم عوض شود و از لحاظ روحی و روانی به شرایط خوبی برسم و برگردم که خدا را شکر شرایط هم خیلی خوب پیش رفت. پیشنهادی هم از تیم نفت الوسط عراق داشتم اما قبول نکردم.

* فکر می‌کنی کدام سرمربی بیشترین تاثیر را در فوتبالت داشته است؟

مجید باقری‌نیا کسی است که به فوتبال من کمک زیادی کرد. همچنین عبدالله ویسی، سیروس پورموسوی هم تاثیر زیادی داشتند و دست‌شان درد نکند.

* تا اینجا بهترین لحظه و بدترین لحظه فوتبالی‌ات کدام لحظات بوده‌اند؟

بدترین لحظه‌ام در بازی ذوب آهن و فولاد بود که در شهر خودم و مقابل چشمان هواداران، رفقا و خانواده‌ام مصدوم شدم. بهترین لحظه هم دو گل قهرمانی که در استقلال خوزستان زدم.

* به عنوان بازیکنی که زمانی یکی از ستارگان فوتبال ایران بودی، در حال حاضر حضور در لیگ یک حس بدی به تو نمی‌دهد و باعث نمی‌شود انگیزه‌ات را از دست بدهی؟

گاهی که درباره این مسئله فکر می‌کنم واقعا اذیت می‌شوم اما در نهایت نمی‌توانم همه را مقصر بدانم و باید قبول کنم خودم اشتباهاتی داشتم که به اینجا رسیدم. همه‌چیز که بدشانسی نیست... به هر حال دوباره برگشته‌ام و تلاش می‌کنم که سال بعد دوباره به لیگ برتر برگردم و شکی هم ندارم که این اتفاق رخ می‌دهد.

* ابتدای صحبت‌هایت گفتی که از فوتبال بیزار شده‌ای...

بله. از این فوتبالی که هیچکس به بازیکن فنی‌اش کمک نمی‌کند و به بازیکنانی که از نظر فنی خوب نیستند کمک می‌کنند؛ چرا؟ چون با مربی مچ هستند و یا رابطه مالی و... دارند. می‌توانید در خیلی از تیم‌ها ببینید که مربی، بازیکنی را که هیچ کار خاصی نکرده با خودش می‌آورد و قراردادش را هم می‌بندد اما ما جزء هیچ باندی نبودیم. این چیزها باعث می‌شود که بیزار شوید.

* الان ۳۳ ساله هستی؛ فکر می‌کنی چند سال دیگر می‌توانی بازی کنی که هدفت هم بازگشت به لیگ برتر است؟

من ۳۳ ساله هستم، اما ما بازیکنان ۳۸ ساله‌ای داریم که هنوز بازی می‌کنند. سن یک عدد است و در فوتبال حرفه‌ای باید به مسائل دیگر هم توجه شود. همه چیز به سن نیست، به فن هم هست. برخی از بازیکنان هستند که در هر سنی کارشان را به نحو احسن انجام می‌دهند. وقتی یک بازیکن کارش را درست انجام بدهد، یک مربی دیگر چه چیزی می‌خواهد؟ برای مثال اشکان دژاگه با ۳۶ سال سن همچنان در فولاد بازی می‌کند و عملکرد بسیار خوبی هم دارد و کسی نمی‌تواند از او و فنش ایرادی بگیرد. اما ببینید به او که دو سال بیرون بوده کمک می‌کنند که برگردد و یا خلعتبری را به فولاد برمی‌گردانند، اما کسی به ما کمک نمی‌کند.

* صحبت‌ پایانی؟

من فقط دوست دارم دینم را به ماهشهری‌های عزیز هم ادا کنم و کمک کنم تا این تیم در لیگ یک بماند. از آقای داریوش هرمزی و موسی قنواتی هم تشکر می‌کنم که با همه بی‌مهری‌ها واقعا در این تیم تلاش می‌کنند. ما اینجا حتی لباس هتلی نداریم و شرایط سخت است، اما تلاش می‌کنیم که در لیگ بمانیم.