پروژه از پیش شکستخورده حسن روحانی
اکنون و برخلاف سال92 نیروهای بسیاری اندکی حاضر به همگرایی با روحانی میشوند و چهبسا بسیاری از اصلاحطلبان میخواهند دوری خود از او را ثابت کنند.
سایت فردا: تحرکات سیاسی حسن روحانی بیشتر شده است. او به تازگی در نشستی با اعضای شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان دیدار و گفتوگو کرده است و البته این نشست در ادامه دیدارهای او با گروهها و احزاب سیاسی است که در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان میتواند معنادار باشد. حالا پرسش آن است که هدف او از این دیدارها و گفتوگوها چیست؟
گفته میشود روحانی میخواهد در انتخابات مجلس خبرگان شرکت کند اما به نظر میرسد هدف اصلی و نهاییاش خبرگان نیست و میخواهد در عین حال که خودش وارد مجلس خبرگان میشود، طیف خود را نیز وارد مجلس کند تا به نوعی قدرت تعیینکنندگی به دست آورد. روحانی میداند با توجه به عملکرد ضعیف دو دولتش جایگاه خاصی در میان مردم ندارد که مردم او را در صحنه سیاسی زنده نگاه دارند؛ بنابراین به خوبی متوجه است که اگر بیش از این از صحنه سیاست به دور ماند عملا از نگاه عموم حذف میشود. با این اوصاف او دنبال احیای حیات سیاسی خود است که از سال1400 تا کنون در اغماست.
روحانی با افزایش تحرکات سیاسی میخواهد طیفهای نزدیک به خود چه در میان اعتدالیها و چه در میان اصلاحطلبان را تقویت کند تا بتوانند وارد مجلس شوند. به موازات هم خودش وارد خبرگان شود. برای پیشبرد این هدف البته افراد دیگری مانند محمدجواد ظریف به کمک او آمدهاند و میبینیم که ظریف هم به موازارت روحانی مشغول فعالیت است و مدام سخنرانی میکند و از قضا سعی میکند حرفهایی جنجالی بزند تا دیده شود.
برخی میگویند روحانی در پی این تحرکات و اقدامات، هدفی بلندمدت را دنبال میکند و میخواهد خود را برای ریاستجمهوری 1404 آماده کند. البته هدفی که نسبتا دور از دسترس به نظر میرسد زیرا تا اینجای کار سابقه نداشته است فردی بعد از دو دوره ریاستجمهوری بار دیگر رئیس جمهور شود و حتی فارغ از این موضوع روحانی فردی نیست که مردم بار دیگر به او اعتماد کنند. عملکرد ضعیف او در دولتهای یازدهم و دوازدهم تقریبا در تمام عرصهها از یاد مردم نرفته است و بسیاری از مردم وضعیت اقتصادی این روزهای کشور را ناشی از زمینههای نادرستی است که در دولت روحانی ایجاد شد. برجام هم که روحانی و ظریف به عنوان بزرگترین دستاور دولتشان معرفی میکنند، آنچنان توفیقی هم به حساب نمیآید زیرا مردم میپرسند چگونه دستاورد بیضمانت اجرایی بود که آمریکا به راحتی از آن بیرون رفت و تحریمهای بسیار سنگینی هم علیه ایران وضع کرد؟ پس حتی برجام هم در نگاه عمومی برگ برنده روحانی محسوب نمیشود.
افزون بر این روحانی نیروهای سیاسی زیادی در پیرامون خود ندارد. مثلا در سال92 که او توانست پیروز انتخابات شود، همه اصلاحطلبان یکسره از او حمایت کردند. حتی خاتمی عارف که معاون اولش دولتش بود را کنار زد تا از روحانی حمایت کرده باشد. آن زمان هاشمی رفسنجانی هم زنده بود و او هم توانست نیروهای خود را پیرامون روحانی جمع کند. با این اوصاف روحانی که خود به صفت شخصی هیچ سرمایه اجتماعیای نداشت، با کمک همهجانبه جبهه اصلاحات، روحانی و هاشمی پیروز شد اما اکنون چنین شرایطی وجود ندارد. هم خود اصلاحطلبان دیگر سرمایه اجتماعی سابق را ندارند و دیگر چندان مورد توجه مردم قرار ندارند و هم آنکه بسیاری از اصلاحطلبان به هیچوجه راضی به ائتلاف یا همگرایی با روحانی نیستند و حتی برعکس میخواهند به مردم نشان دهند که با حسن روحانی فاصله بسیاری دارند. در این شرایط برای روحانی نیروهای اندکی باقی میماند که بعید است بتوانند کار ویژهای را برای رئیسجمهور سابقی که به هیچ وجه محبوب نیست، انجام دهند.
دیدگاه تان را بنویسید