ایران از دولت اسد حمایت نکرد؟ چرا؟ همشهری نوشت: مگر ممکن است دولتی نخواهد و ارتش بنای مقاومت نداشته باشد و یک کشور دیگر ورود مستقیم کند؟ این حتما عبور از محکمات مردم‌سالارانه جمهوری اسلامی است. ​

اسد نخواست،ایران حمایتش کم شد
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

محسن مهدیان در سرمقاله همشهری نوشت: این روزها یک سؤال خیلی در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود و آن اینکه چرا ایران در فتنه اخیر سوریه حضور نداشت؟ و حالا با سقوط سوریه همان سؤال تبدیل به یک قضاوت نادرست شده و اینکه عدم‌دخالت ایران باعث پیروزی تروریست‌ها شده است. اجازه دهید سؤال را دقیق کنیم. چرا جمهوری اسلامی سال‌ها پیش در سوریه ورود نظامی کرد و چرا امروز ورود نکرد؟

این سؤال مبتنی بر یک فرض غلط است و آن اینکه ایران در فتنه اخیر کنار سوریه نبوده است. بله، این حضور شبیه گذشته نبود، اما جمهوری اسلامی حاضر بود؛ به 3دلیل روشن:

اولا همچنان نیروهای نظامی ما در میدان سوریه بودند. اتفاقا در سطح فرماندهی نیز حضور داشتند. نمونه‌اش شهادت سردار پورهاشمی. دوم اینکه در سطح سیاسی توسط وزیر خارجه و نماینده ویژه رهبری پیام ویژه حمایت به اسد داده شد. سوم اینکه در سطح دیپلماتیک، دولت ایران برای حل مسئله سوریه با دیگر کشورها وارد گفت‌وگو می‌شود.

پس ایران از سوریه حمایت کرد؛ هرچند این حمایت شبیه گذشته نبود. اما چرا تغییر کرد؟

برای پاسخ به چرایی این تفاوت 2موضوع باید حل‌وفصل شود. اولا چرا جمهوری اسلامی در گذشته به سوریه ورود کرد و چه دستاوردی داشت؟ دوم اینکه در این دوره چه اتفاقی افتاد و چه تفاوتی حاصل شد که نحوه حمایت تغییر کرد؟  محکمات حضور ایران در گذشته برآمده از چند اصل راهبردی بود.

یکم. اصل حمایت از مقاومت                  دوم. خواست مردم

سوم. خواست دولت و ارتش سوریه         چهارم. امنیت داخلی ایران

پنجم. دفاع از حرمین شریف

مسئله اول اینکه ایران با حضور در سوریه کمک کرد محور مقاومت تقویت شود. ثمره آن حضور را این روزها در منطقه شاهدیم؛ بی‌آبروشدن رژیم صهیونیستی به شکلی که خودشان اعتراف می‌کنند که ماه‌ها برای حفظ موجودیت‌شان جنگیدند و با دست خالی از همه اهداف اولیه مجبور به آتش‌بس شدند. واقعیت این است که امروز جبهه مقاومت در اوج بلوغ و قدرت است و هر روز نیز تقویت می‌شود. نمونه‌اش نیز عملیات تاریخی طوفان‌الاقصای حماس و مقاومت تماشایی حزب‌الله. خلاصه اینکه امروز مقاومت مثل گذشته نیست و روی پای خودش است و البته مسیر حمایت جمهوری اسلامی از محور مقاومت نیز صرفا متوقف به سوریه نیست. مگر حمایت ایران از یمن از مسیر سوریه است؟

مسئله دوم خواست دولت و ارتش و حمایت مردم سوریه از ورود جمهوری اسلامی است. این بخش به‌غایت با اهمیت است.

مسئله سوم این بود که اگر در سوریه با داعش نمی‌جنگیدیم باید در تهران با این تروریست‌ها روبه‌رو می‌شدیم. امروز از داعش جاهلی خبری نیست؛ نه از حیث تهدید مرزهای ایران و نه اقدامات تکفیری در حرمین شریف. این به‌معنای ارتقای تروریست نیست؛ بلکه به‌معنای تغییر سیاست‌های اوست چون به حمایت مردم سوریه و نظام بین‌الملل نیاز دارد. هرچند ایران همچنان در میان‌مدت باید از حیث امنیتی به حضور تروریست‌ها با چشم تهدید نگاه کند، درهرصورت میدان در سوریه تغییر کرده‌است.

با این توضیح تغییر مدل حمایت ایران در فتنه اخیر روشن می‌شود؛ مجدد به همان محکمات رجوع کنیم.

 از محکمات جمهوری اسلامی این است که سرنوشت هرکشوری را خود مردم تعیین می‌کنند. در دور اخیر نه دولت سوریه درخواستی برای حضور ایران داشت، نه ارتش بنای مقاومت و ایستادگی و نه بخش قابل اعتنایی از مردم به این دولت و ارتش دل بسته بودند که همچنان از ماندگاری آنها حمایت کنند. اینکه چرا اسد و دولت و ارتش به اینجا رسیدند بماند برای  بعد؛ اما اجمالا این شرایط منطبق با گذشته نبود و طبیعی است که سیاست جمهوری اسلامی تغییر می‌کند. مگر ممکن است دولتی نخواهد و ارتش بنای مقاومت نداشته باشد و یک کشور دیگر ورود مستقیم کند؟ این حتما عبور از محکمات مردم‌سالارانه جمهوری اسلامی است.

خلاصه اینکه حمایت ایران از دولت سوریه را باید متناسب با شرایط امروز میدان تحلیل کرد و از قضاوت‌های تک‌خطی و ساده‌سازی‌‌های گزاره‌ای پرهیز کرد.