هم عربستان و هم امارات به عنوان سردمداران مخالفت با اندیشه‌ اخوانی در جهان شناخته می‌شوند.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مهدی خانعلی‌زاده، مدرس دانشگاه، در فرهیختگان نوشت: سقوط حکومت بشار اسد در سوریه و تبدیل این کشور به یک «دولت فرومانده» یا همان Failed State که با حضور گروه‌های داخلی متعدد و قدرت‌های خارجی مشخص –‌نظیر ترکیه، آمریکا، قطر و اسرائیل‌– شکل گرفته، یکی از ستون‌های راهبردی «شبکه مقاومت» را دچار آسیب جدی کرد و مسیر دستاوردهای عملیات طوفان ‌الاقصی را که از سال گذشته آغاز شده بود، مسدود کرد. حضور پررنگ عملیاتی رژیم‌صهیونیستی در روزهای اخیر در سوریه و تلاش برای از بین بردن زیرساخت‌های دفاعی و راهبردی‌اش در کنار ورود زمینی ارتش اسرائیل به خاک این کشور و حضور در مناطقی فراتر از جولان اشغالی، مشخص می‌کند که راهبرد تل‌آویو در روزها و ماه‌های پیش‌رو، پیشبرد طرح مطلوب خود به منظور ایجاد نظم نوین در منطقه‌ غرب آسیاست. 

در چنین شرایطی، نیاز به یک تغییر راهبرد از سوی شبکه مقاومت و در رأس آن ایران وجود دارد که بتواند این فرآیند را متوقف و حتی معکوس کند. نگاهی به مسیر طراحی‌شده از سوی طرف غربی در سال 2000 میلادی به منظور ایجاد «خاورمیانه‌ جدید» که با عملیات نظامی علیه عراق و افغانستان همراه بود، نشان می‌دهد اتخاذ یک راهبرد دقیق و درست از سوی ایران علاوه‌بر اینکه توانست از ادامه‌ این پروژه‌ دومینویی و سرایت آن به تهران جلوگیری کند، زمینه را برای تکمیل و تثبیت شبکه‌ مقاومت به‌عنوان راهبرد بنیادین منطقه‌ای کشورمان نیز فراهم کرد. یکی از محورهای سخنان رئیس‌جمهور وقت آمریکا درباره‌ ترور سرلشکر شهید قاسم سلیمانی، تاکید بر نقش وی در زمین‌گیر کردن نظامیان آمریکایی در عراق و جلوگیری از پیشرفت پروژه‌ خاورمیانه‌ جدید بود. 

حالا و در شرایط کنونی نیز نیاز به چنین اقدامی، ضروری به نظر می‌رسد. پروژه‌ نظم نوین غرب آسیا که با عملیات میدانی اسرائیل در حال پیشروی است، با سقوط حکومت اسد در سوریه به یک دستاورد بزرگ رسید، اما هنوز فاصله‌ زیادی با پیروزی دارد و اینجا دقیقا همان نقطه‌ای است که ایران می‌تواند با طراحی و اعمال یک راهبرد درست، ورق را برگرداند؛ همان‌طور که در سال‌های پس از اشغال عراق و افغانستان از سوی ایالات متحده، ورق برگشت و مدیریت نظم امنیتی منطقه در اختیار مقاومت قرار گرفت.

یکی از نقاط کانونی در این راهبرد جدید، باید توجه به عربستان سعودی و امارات متحده عربی باشد؛ دو کشوری که در نگاه کلان، بخشی از پازل کنترل قدرت ایران در منطقه هستند، اما در شرایط فعلی و در چهارچوب جدیدی که در منطقه وجود دارد، به دلایل مختلف می‌توانند همکاری مقطعی تاکتیکی با تهران برای تغییر در روندهای امنیتی داشته باشند. در زمینه‌ چرایی امکان ایجاد این همکاری، دو محور قابل طرح است؛ محور اول که رویکرد ایدئولوژیک دارد و بخش کمرنگ ماجراست و محور دوم که ابعاد واقع‌گرایانه دارد و بخش پررنگ ماجراست. 

هم عربستان و هم امارات به عنوان سردمداران مخالفت با اندیشه‌ اخوانی در جهان شناخته می‌شوند؛ مدلی از اسلام سیاسی که در جهان اهل‌سنت طرفداران بالایی دارد و در تقابل مستقیم با اندیشه‌های این دو کشور است. ترکیه و قطر به عنوان سردمداران اندیشه‌ اخوانی توانستند با مدیریت رویدادهای مرتبط با فلسطین و همچنین طراحی مرتبط با تحولات سوریه، نهایتا به پیروزی در این میدان دست پیدا کنند و حالا دست برتر را در زمینه‌ ایدئولوژیک دارند. این مسئله باعث می‌شود این دو کشور به صورت تاکتیکی در کنار ایران قرار بگیرند و امکان طراحی مشترک وجود داشته باشد.