وقت کشی زیرکانه اروپا درباره ایران ؛ انتظار برای تعیین تکلیف ترامپ
سید جلال ساداتیان در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی ضمن اذعان بر این نکته که تروئیکای اروپا برای حفظ برجام به دنبال وقت کشی دیپلماتیک تا تعیین تکلیف ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ در قالب برگزاری نشست کمیسیون مشترک برجام خواهد بود، پیرامون تاثیر مذاکرات ایران با اعضای ۱+۴ در قالب این دست نشست ها (نشست کمیسیون مشترک برجام) بر تداوم حیات توافق هستهای بر این باور است که اگرچه بعد از اجرایی شدن گام پنجم و نهایی کاهش تعهدات برجامی ایران، اروپا وارد فضای تهدید شد، ولی پاریس، برلین و لندن سعی کردند به موازات این تهدید و اجرایی شدن سازوکار حل اختلافات برجامی با برگزاری نشست کمیسیون مشترک برجام شرایط را به گونهای کنترل و مدیریت کنند که تهران به مسیر گذشته خود باز گردد. به بیان دیگر اساساً آلمان، فرانسه و انگلستان به دنبال کشاندن پرونده فعالیتهای هستهای ایران به شورای امنیت و فعال کردن مکانیسم ماشه نیستند.
پانزدهمین نشست کمیسیون مشترک برجام که در عین حال اولین نشست بعد از گام پنجم و نهایی ایران از یک طرف و از سوی دیگر اعلام سران تروئیکای اروپایی برای فعال کردن ساز و کار حل اختلاف برجام بود، در سطح معاونان وزیر و مدیران سیاسی وزارت امور خارجه ایران و گروه 1+4 چهارشنبه جاری 26 فوریه /۷ اسفندماه به ریاست مشترک سیدعباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشور و هلگا اشمید، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در وین برگزار شد. این نشست حدود ساعت ۱۰ و نیم صبح به وقت اروپای مرکزی در هتل کوبورگ وین با حضور نمایندگان ۶ کشور ایران، آلمان، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین به عنوان اعضای باقیمانده در برجام و نماینده اتحادیه اروپا پی گرفته شد که خروجی این مذاکرات در بیانیه پایانی مطرح شد. اما به واقع تاثیر مذاکرات ایران با اعضای 1+4 در قالب نشست کمیسیون مشترک برجام بر تداوم حیات توافق هستهای چیست؟ آیا در شرایطی که طرفین با اقدامت عملی خود حسن نیتی به همدیگر ندارند می توان در سایه این دست نشست ها به حفظ برجام نیمه جان امیدوار بود؟ مسائلی نظیر بازگشت ایران به لیست سیاه FATF و ترور سردار سلیمانی تا چه اندازه بر این دور از مذاکرات سایه انداخته بود؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ به این سوالات را در گفت وگو سید جلال ساداتیان، سفیر اسبق ایران انگلستان، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی و کارشناس مسائل اروپا پی گرفته است که در ادامه از نظر می گذرایند:
کمیسیون مشترک برجام متشکل از اعضای ایران و گروه 1+4 روز چهارشنبه 26 فوریه/7 اسفندماه در وین و در سطح معاونین ورزاء تشکیل جلسه داد که این جلسه کمیسیون مشترک برجام اولین نشست بعد از گام پنجم و نهایی ایران از یک طرف و از سوی دیگر اعلام سران تروئیکای اروپایی برای فعال کردن ساز و کار حل اختلاف برجام بود. اگر چه در بیانیه پایانی نکات امیدوار کننده ای در خصوص حمایت از ایران و برجام منعکس شد اما گویا در مجموع بنا به روال گذشته جلسه چهارشنبه جاری هم به کلی گویی و انعکاس مواضع اختصاص یافت. از نگاه شما تاثیر مذاکرات ایران با اعضای 1+4 در قالب نشست کمیسیون مشترک برجام بر تداوم حیات توافق هستهای چیست؟ آیا در شرایطی که طرفین با اقدامت عملی خود حسن نیتی به همدیگر ندارند می توان در سایه این دست نشست ها به حفظ برجام نیمه جان امیدوار بود؟
چنان که شما هم به درستی اشاره کردید نشست کمیسیون مشترک برجام که روز چهارشنبه گذشته در سطح معاونین وزراء در وین برگزار شد اولین جلسه این کمیسیون بعد از اقدام سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان به عنوان اعضای اروپایی حاضر در برجام برای فعال کردن ساز و کار حل اختلافات برجامی بود که این اقدام اروپایی ها نیز بعد عملیاتی شدن گام پنجم و نهایی ایران در کاهش تعهدات برجامی بود. بنابراین طرفین با عدم اعتماد و حسن نیت گذشته به وین وارد شده بودند، به خصوص ایران که اساساً رغبتی برای حفظ و تداوم حیات برجام، آن هم به تنهایی ندارد. یعنی اکنون تهران به این باور رسیده است که اگر قرار است که تلاشی برای حفظ برجام صورت بگیرد این تلاش باید تلاشی جمعی و توسط همه اعضای کمیسیون مشترک برجام باشد. چون برای ایران دیگر قابل توجیه نیست که بخواهد به تنهایی بار حفظ برجام را به دوش بکشد و همه تعهدات خود را ذیل توافق هستهای اجرایی کند، اما در آن سو کشورهای اروپایی و دیگر اعضای حاضر در برجام هیچ گونه تعهدی را پذیرا نباشند و به تبع آن ایران کماکان زیر بار فشار ناشی از تحریمهای ظالمانه و یکجانبه آمریکا و سیاست فشار حداکثری کاخ سفید قرار گیرد. پیرو این عرایض چنانی که در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی اشاره کردم اگرچه بعد از اجرایی شدن گام پنجم و نهایی کاهش تعهدات برجامی ایران، اروپا وارد فضای تهدید شد، ولی پاریس، برلین و لندن سعی کردند به موازات این تهدید و اجرایی شدن سازوکار حل اختلافات برجامی شرایط را به گونهای کنترل و مدیریت کنند که تهران به مسیر گذشته خود باز گردد. به بیان دیگر اساساً آلمان، فرانسه و انگلستان به دنبال کشاندن پرونده فعالیتهای هستهای ایران به شورای امنیت و فعال کردن مکانیسم ماشه نیستند. چون در این صورت ایران دیگر، نه تنها هیچگونه تعهد برجامی را پذیرا نیست و در نهایت این اقدام باعث مرگ برجام خواهد شد، بلکه تهران دست به اقدامات انتحاری تری مانند خروج از ان پی تی و یا کاهش همکاری و نظارت های آژانس بینالمللی انرژی خواهد زد که این مسائل به هیچ وجه مطلوب نگاه اروپاییها نخواهد بود.
اما اروپاییها می توانند با برگ برنده فعال کردن مکانیسم ماشه، ایران را به فضای مدنظر خود بکشانند؟
این نکته شما درست است، اما در چه شرایطی؟! ما باید این واقعیت را بپذیریم که وضعیت نامطلوب سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک اعضای اروپایی برجام که منبعث از وضعیت داخلی اتحادیه اروپا بعد از خروج بریتانیا از این اتحادیه است، سبب شده است که پاریس، برلین و لندن وارد فضای تهدید و تنش با ایران نشوند و حتی المقدور از هرگونه اقدامی که باعث تشدید این تنشها شود، دوری کنند. اگرچه در راستای این نکته شما اروپا میتواند از برگ برنده خود به نام مکانیسم ماشه استفاده کند، اما در آن سو ایران هم وارد فضایی خواهد شد که میتواند علاوه بر پایان دادن به حیات برجام، همه روابط و مناسبات خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را در قالب کاهش همکاری ها با این آژانس و خروج از ان پی تی رقم بزند که این اقدامات اساساً در راستای منافع اروپاییها و آمریکا نیست، چرا که اکنون آلمان، فرانسه، انگلستان، ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی از کانال و دالان گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که به اطلاعات فعالیتهای هستهای ایران دسترسی دارند که خود این مهم نیز در سایه تداوم حیات برجام میسر خواهد بود. در غیر این صورت این بازیگران دیگر دسترسی اطلاعاتی به فعالیتهای هستهای ایران، آن در شرایط حساس کنونی که این اطلاعات برای آنها بسیار حیاتی است، ندارند. بنابراین اروپایی ها تمایلی به افزایش تنش ها با ایران نداشته و ندارند، بلکه آلمان، فرانسه و انگلستان به دنبال مدیریت شرایط و تعدیل تنش را با ایران هستند. اتفاقا در این راستا است که ما شاهد هستیم نشست کمیسیون مشترک برجامی که چهارشنبه گذشته در وین با اذعان و اعتراف اعضای اروپایی حاضر در برجام مبنی بر شرایط ناامید کننده ای که به واسطه تحریمهای آمریکا و ناتوانی خود اروپا در عمل به تعهداتش صورت گرفته است به برخی تلاش ها برای فعال کردن اینستکس و دیگر تحرکات خود در حمایت از ایران وبرجام اشاره کردند که میتواند باعث کاهش تنشها و تعدیل مواضع تهران شود.
ولی با وجود نکات شما شاهد بودیم که که تنها 5 روز پیش از برگزاری این نشست، گروه ویژه اقدام مالی مجددا جمهوری اسلامی ایران را به لیست سیاه خود بازگرداند که مطمئنا بر عملیاتی شدن همان تعهد تکراری اروپایی ها یعنی اینستکس اثرات سوء جدی خواهد داشت چرا که این اقدام FATF باعث متوقف شدن تلاشها برای راهاندازی این سازوکار مالی خواهد شد. خصوصا که در بیانیه پایانی همین نشست چهارشنبه جاری کمیسیون مشترک برجام اعضاء از تحولات مثبت اخیر در خصوص پردازش اولین تراکنش از طریق اینستکس، اضافه شدن چهار دولت اروپایی به عنوان سهامداران جدید، افق روشن برای افزایش هر چه بیشتر تعداد سهامداران و نیز تشدید تلاش ها به منظور تقویت این ابزار سخن گفته اند. ذیل این نکات اساساً از نگاه شما بازگشت ایران به لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی تا چه اندازه بر این دور از نشست کمیسیون مشترک برجام سایه انداخته بود؟
پیرو این نکته مهم شما و نیز آنچه که از زبان سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه به عنوان نماینده ایران در نشست کمیسیون مشترک برجام از جلسه چهارشنبه منعکس شده است گویا اروپایی ها به دنبال عملیاتی کردن هرچه جدیتر اینستکس هستند. در این راستا به نظر می رسد که اروپایی ها به دنبال راه حل های جدیدی برای اجرایی کردن این سازوکار خود باشند. لذا اگر اینستکس به معنای جدیدش که من هم تا لحظه انجام این مصاحبه با دیپلماسی ایرانی از جزئیات آن بی خبرم عملیاتی شود امکان دارد که بستر برای تعدیل تنش ها و در ادامه انجام برخی اقدامات مثبت از جانب اروپایی ها و جمهوری اسلامی ایران شکل بگیرد. اگرچه در راستای نکته مهم شما اقدام گروه ویژه اقدام مالی در بازگرداندن جمهوری اسلامی ایران به لیست سیاه خود اکنون به عنوان یک مانع جدی بر سر راه عملیاتی شدن اینستکس قرار گرفته است و گویا همین مسئله یعنی تعلل ایران در تصویب دو کنوانسیون پالرمو و CFT هم به عنوان یکی از گلایه های اروپایی ها از مقامات ایرانی در این جلسه مطرح شد. اما در عین حال گویا اروپایی ها، تهران را تشویق کرده اند که کنوانسیون باقیمانده از FATF را تصویب کند تا ایران از لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی خارج شود و به این ترتیب دست اروپا برای فعال کردن ساز و کار خود یعنی اینستکس بازتر شود. بنابراین اکنون مجموعه ای از شرایط پیچیده و موانع در سر راه اروپا و ایران برای حفظ برجام وجود دارد.
این ها علاوه بر آن است که ما باید شرایط داخلی و نگاه مقامات در خصوص لوایح باقیمانده از FATF مد نظر قرار دهیم. چرا که در سایه اقتضائات مجلس دهم و شرایطی که دولت دوازدهم در آن قرار داشت، تمام تلاش رقبا بر این بود که اعتبار حل مسائل با غرب از دولت آقای روحانی گرفته شود که یکی از مصداق های بارز این مسئله کوشش همه جانبه برای عدم تصویب دو لایحه پالرمو و CFT بود که به نظر می رسد با روی کار آمدن جریان اصولگرای تندرو در مجلس یازدهم دست دولت بیش از پیش در این قبیل مسائل بسته خواهد شد. یعنی در واقعیت با روی کار آمدن مجلس آتی فضا و بستر تصویب این دو لایحه عملاً از بین خواهد رفت که این مسئله خود میتواند چالشهای جدی برای اروپاییها ایجاد کند. ضمن اینکه با روی کار آمدن مجلس یازدهم اساسا مسئله اینستکس دیگر مد نظر ایران نخواهد بود، بلکه سقف انتظارات به همان ۱۱ تعهدی باز می گردد که اروپایی ها بعد از خروج آمریکا از برجام بر عهده گرفتند. لذا اگر اروپا جدای از اینستکس، مسئله فروش نفت ایران و انجام مراودات بانکی را تسهیل نکنند، قطعاً با روی کار آمدن نیروهای رادیکال خود نشست مشترک کمیسیون برجام می تواند تحت الشعاع قرار گیرد.
پیرو بازگشت مجدد ایران به لیست سیاه FATF که در راستای نکات تا اندازه ای بر نشست چهارشنبه نشست کمیسیون مشترک برجامی سایه انداخته بود، ترور سردر سلیمانی تا چه انداه این مذاکرات را تحت الشعاع قرار داده است. چرا که بر اساس برخی تحلیل ها جمهوری اسلامی ایران بعد از اقدام ترامپ در صدور فرمان ترور سردار سلیمانی و رادیکال شدن فضای سیاسی دیگر تمایل جدی به تداوم مذاکرات حتی در قالب کمیسیون مشترک برجام و پیگیری تلاش های دیپلماتیک برای حفظ حیات توافق هسته ای ندارد. کما این که همین فضای سیاسی رادیکال بعد از ترور سردار سلیمانی، ایران را به سمتی سوق داد که به هیچ وجه دو کنوانسیون پالرمو و CFT تصویب نکند؟
اگرچه برخی از مقامات اروپایی به خصوص نخست وزیر انگلستان حمایت نسبی خود را از تصمیم دونالد ترامپ در خصوص ترور سردار سلیمانی در آن زمان اعلام کرده بود، اما قاطبه سران و مقامات اروپایی این تصمیم و اقدام کاخ سفید را به شدت نکوهش کرده و آن را منشاء بسیاری دیگر از تنش ها و ناامنی ها در منطقه عنوان کردند. لذا در طول این مدت اروپایی ها هم به انحاء مختلف، چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم اقدامات، تحرکات و تصمیمات ایالات متحده آمریکا را از خروج ترامپ از برجام گرفته تا بازگشت تحریم ها و دیگر مسائل تقبیح کرده و می کنند، اما مشکلی که اکنون ایران با اروپایی ها دارد مسئله مواضع سیاسی و دیپلماتیک حمایتی آنان نیست، بلکه ناتوانی عملی آلمان، فرانسه و انگلستان در برابر ایالات متحده در عمل به تعهداتشان است که به چالش کنونی ایران بدل شده است. بنابراین نمی توان مسئله تبعات سوء ترور سردارسلیمانی را بر جلسه کمیسیون مشترک در شرایط کنونی چندان موثر دید. از این رو من معتقدم اگر در همین شرایط اروپاییها تلاش جدی تری برای عملیاتی کردن تعهدات خود داشته باشند می توان گسل شکل گرفته میان تهران با اروپا را حتی در دوران پساسردار ترمیم کرد.
یکی دیگر از محورهای مثبت خروجی نشست چهارشنبه که در بیانیه پایانی مصرح شد این بود که اعضاء بر مسئولیت جمعی خود جهت تداوم پروژههای کلیدی عدم اشاعه که بخشی اساسی از برجام محسوب میشود، تاکید کردند و در این راستا اعضاء از تلاشهای مستمر کارگروه اراک و رؤسای مشترک آن یعنی انگلستان و چین، جهت پیشبرد مدرنسازی تأسیسات اراک استقبال کردند. مضافا که تحولات اخیر در خصوص تأسیسات فردو را مد نظر قرار داده است و حمایت قاطع خود را از روسیه به منظور تداوم اجرای پروژه ایزوتوپهای پایدار ابراز داشتند. آیا این قبیل مسائل در تایید نکته شما مبنی بر تلاش سیاسی و دیپلماتیک سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان در تعدیل تنش با ایران و جلوگیری از انجام اقدامات انتحاری تر از جانب تهران در بیانبه پایانی درج شده است؟
قطعاً چنین است. همان گونه که گفتم اروپایی ها اکنون به واسطه شرایط بعد از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و هم چنین وضعیت نابسامان سیاسی و تا اندازه اقتصادی که برای فرانسه و آلمان به وجود آمده است در وضعیت چندان مناسبی قرار ندارد و همین مسئله سبب شده است که آلمان، فرانسه و انگلستان نسبت به اعمال فشار ایالات متحده آمریکا در موضع قدرت نباشند. با وجود آنکه تروئیکای اروپا به خصوص فرانسوی ها به دنبال استقلال جدی تر اتحادیه اروپا از سیاست ها و نگاه ایالات متحده آمریکا به ویژه در دوران دونالد ترامپ هستند، اما متاسفانه توان، ظرفیت و پتانسیل لازم برای تحقق این استقلال سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی از جانب اروپایی ها وجود ندارد تا بتوانند رویه ای جدای از کاخ سفید در خصوص مسائل مختلف بین المللی اتخاذ کنند و همین نکته سایه ای جدی بر مواضع عملی اروپا در خصوص برجام داشته است. یعنی اگر چه توافق هسته ای از ابعاد گوناگون برای اروپاییها بسیار اهمیت دارد و به تبع آن هم اروپا تمام تلاش خود را هم برای حفظ و تداوم حیات سیاسی برجام به کار گرفته است و در طول مدت زمانی که از خروج دونالد ترامپ از برجام می گذرد تا به امروز این اقدام کاخ سفید از سوی اروپایی ها نکوهش شده و در ادامه مواضعی در حمایت از ایران و برجام شکل گرفته است، اما نکته مهم اینجاست که به دلیل نبود ظرفیت عملی برای پیگیری رویه مستقل اروپا از آمریکا، قاره سبز در بستر واقعیت های عملی میدانی نتوانسته اند برای استقلال خود کاری صورت بدهند و پیر واین ناتوانی، نه توانسته اند تلاش های جدی برای حفظ برجام را عملیاتی کنند و نه حتی توان عملیاتی کردن ساز و کار خود به نام اینستکس را دارند.
اتفاقاً در سایه مجموعه این نکات است که اروپا به دلیل اشراف بر ناتوانی خود برای اتخاذ رویه مستقلی از آمریکا از یک سو و همچنین نیاز مبرم برای حفظ برجام سعی می کند تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر ۲۰۲۰/ آبان ماه سال ۱۳۹۹ وقت کشی دیپلماتیک را در سایه هوشمندی و انعطاف سیاسی با برگزاری مداوم نشست های کمیسیون مشترک برجام پیش بگیرد تا ضمن اینکه ایران به سمت تشدید تنش و خروج از برجام پیش نرود، دونالد ترامپ راهم در یک وضعیت خاکستری در قبال توافق هسته ای و دیگر فعالیت های تهران نگه دارد. با این اوصاف اروپا نیز در این مدت تلاش جدی برای روی کار آمدن حزب دموکرات دارند، خصوصا اینکه حمایت های پررنگ جامعه آمریکا از برنی سندرز، یکی از دو گزینه مهم دمکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا سبب شده است تا برخی امیدها در میان اروپایی ها شکل بگیرد. اگر چه که در این میان احتمال دارد میان خود کشورهای اروپایی برای حمایت از دونالد ترامپ یا گزینه های دموکرات اختلاف شکل گیرد. یعنی اکنون برخی کشورهای اروپایی که در آن اندیشه های راست رادیکال و پوپولیستی قدرت گرفته است با محوریت بریتانیا و شخص بوریس جانسون، نخست وزیر انگلستان به دنبال پیروزی مجدد دونالد ترامپ هستند تا بتوانند در ۴ سال آینده ریاست جمهوری ترامپ نفوذ و قدرت خود را در اروپا بیشتر و بیشتر کنند، اما در آن سوی داستان برخی کشورهای اروپایی با محوریت فرانسه و آلمان نیز تمایلی جدی به شکست ترامپ و پیروزی سندرز و یا جو بایدن دارند.
البته در این میان چند نکته بسیار مهم وجود دارد؛ اول این که اروپایی ها علیرغم اینکه به دنبال حفظ برجام هستند و در این راستا ضمن تلاش برای عملیاتی کردن ساز و کار خود موسوم به اینستکس، همراهی نسبی هم با فعالیتهای هستهای ایران در فردو و اراک نشان دادهاند، اما تمامی این تعهدات فعلا در موضع سیاسی و دیپلماتیک خود را نشان داده است و عملیاتی شدن آن قطعاً بدون گرفتن امتیاز از ایران توسط اروپایی ها انجام نخواهد شد. چون اروپا سعی میکند به عنوان یک بازیگر مستقل جهانی، علیرغم تمام تلاش ها برای حفظ برجام فشارهای خود را به ایران داشته باشد تا تهران از برخی گام های کاهش تعهدات هستهای بازگردد. یعنی همین حداقلهایی که اساساً حتی در کف انتظارات جمهوری اسلامی ایران هم قرار ندارد با پیش شرط و گرفتن امتیاز عملیاتی خواهد شد.
نکته دومی که باید مورد ارزیابی قرار گیرد این است که حتی اگر بر فرض محال این دست توافقاتی که در نشست کمیسیون مشترک برجام و در بیانیه پایانی مورد بحث و بررسی قرار گرفت به مرحله عملیاتی برسد، احتمال دارد با بازیگری مخرب کشوری مانند ایالات متحده آمریکا به بن بست برسد. چرا که در سایه مجموعه نکاتی که در طول مصاحبه اشاره شد به این نتیجه رسیدیم که اکنون اروپایی ها توان، ظرفیت و پتانسیل تقابل با آمریکا را ندارند. بنابراین اگر آمریکا ببیند مجموعه گفتوگوها و مذاکرات میان ایران و اعضای 1+4 در قالب نشست های کمیسیون مشترک برجام به یک نتیجه می رسد و این نتیجه بر خلاف اهداف و منافع دونالد ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا قرار دارد، قطعاً مانع از اجرای آن خواهد بود.
.
دیدگاه تان را بنویسید