از آئینهای نوروزی چه میدانیم؟
میر نوروزی
آیین به راه انداختن میر نوروزی یا پادشاه نوروزی تا یکی دو دههی آغاز سدهی چهاردهم شمسی در بیشتر شهرها و آبادیهای ایران رایج بوده است. در این مراسم، مردی را از میان تودهی مردم و از پایینترین قشرهای اجتماعی به منصب میر نوروزی برمیگزیدند و حکومت شهر و فرمانروایی بر امور جاری شهر را در چند روز به عهدهی او میسپردند. میرنوروزی تنی چند از مردم را به عنوان ندیم و خدم خود انتخاب میکرد. او در مدت پادشاهی خود اقتدار فراوان داشت و میتوانست هر دستور و فرمانی را صادر کند. فرامین او یا هر تنبیه و مجازاتی که تعیین می کرد توسط ملازمانش به اجرا در میآمد و پس از پایان دوره ی حکومتش نیز برای صدور آن احکام مجازات نمیشد. مدت فرمانروایی میرنوروزی را پنج روز و در ایام پنجهی دزدیده دانستهاند. چنان که در بیت حافظ ذکر شده:
سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
در برخی نقاط ایران مانند اسفراین، حکمرانی میرنوروزی مدت 13 روز، از اول تا 13 فروردین، طول میکشید.
نوروزی خوان
نوروزخوانان، گروهی از پیکهای نوروزی هستند که با دورهگردی و خواندن ترانههای نوروزی، آمدن بهار و نوروز را به مردم نوید میدهند. نوروزخوانی از دیرباز در بیشتر نقاط ایران، به ویژه گیلان و مازندران و آذربایجان و فارس رواج داشته است.
در ترانههای نوروزیخوانان گیلان، برخی از پدیدههای طبیعی مانند مهر و نور و خاک و باد و زمین که نزد ایرانیان جنبهی تقدس دارد، با معتقدات مذهبی شیعه درآمیخته است. مثلا برخی از این ترانهها با یاد دوازده امام شیعیان آغاز و با وصف نوروز و سال نو پایان مییابند. این اشعار ترجیع بندند. به عنوان مثال این بیت به عنوان ترجیع تکرار میشود:
به یاسین و الف لام و به فیروز
دهید مژده که آمد عید نوروز
در اردبیل، پیکهای نوروزی چند دسته اند، یک دسته «تَکَمچی»ها هستند. هر یک از آنها یک «تکه» در دست دارند و می گردانند و نوروز را با فریاد اعلام میکنند. تکه، تندیس چوبی شتر کوچکی است که دمی از مو بر آن چسباندهاند و برسرش پر مرغ یا خروسی گذاشته اند و آن را با تکهپارههای قالی و گلیم و آینه و منجوق آراسته اند. دسته ی دوم، «یِملیکچی»ها هستند. یملیکچیها از روستاهای پیرامون سبلان به در خانهها میروند و در حالی که ترانههایی در وصل نوروز میخوانند درها را میکوبند و به هر خانواده، دستهای گل و سبزی میدهند. دستهی دیگر پیکهایی هستند که با یک سینی بزرگ که در آن نقل و نبات و سبزه ریختهاند و شمعی افروخته و شمایل حضرت علی (ع) را در آن قرار دادهاند به در خانهها می روند. پیکهای دیگری نیز هستند که با تخممرغ رنگی، دانههای اسپند به نخ کشیده شده، یا سبدهای ماهی به در خانهها میروند و با اهدای آنها به خانوادهها نوروز را بشارت میدهند.
پیکهای نوروزی با پولهایی که از مردم هدیه گرفتهاند نقل و نبات و خشکبار و لباس میخرند و پیش از تحویل سال نو به روستاهای خود بازمیگردند.
سبزه رویاندن
کاشتن دانههای غلات و حبوبات در روزهای پیش از نوروز و نظارهی رشد آنها طی دوازده روز جشن نوروزی، از آیینهای کهن ایرانیان بوده است. مردم کشاورز ایران، رشد بیشتر هر یک از دانههای کاشته شده را، مظهری از رشد خوب آن دانه در طی سال نوی زراعی میدانستند. از این رو با کاشتن دانهها و رویاندن و سبزکردن آنها هم آغاز دوبارهی کشت را در سال نو تقدیس میکردند وهم به دانههای کاشته شده برای زراعت در سال نو تفأل میزدند. تفأل و پیشبینی آینده با کشت دانهها در رسوم سومر و بابل نیز دیده میشود، چنانکه با کاشت هفت دانه و نظارهی نحوهی رشد آنها، جشن تقدیرات را برگزار میکردند. رسوم پیشبینی آب و هوای کل سال نیز بین برخی اقوام رایج بود.
ایرانیان رسم سبزه رویاندن را نیز از جمشید میدانستند و باور داشتند که پس از سرکوب اهریمن و پیروانش توسط جمشید، در نوروز، هر چوب و درختی که خشک شده بود، دوباره رویید و سبز شد و هر کس به تبرک این روز، در تشتی جو کاشت و این رسم نزد ایرانیان پایدار ماند.
در دورهی ساسانی دانههای مختلف را 25 روز قبل از نوروز میکاشتند. بنا بر نوشتهی جاحظ، در صحن دارالملک دوازده ستون از خشت خام برپا میشد و بر هر ستونی دانهای مانند گندم، جو، برنج، عدس، باقلا، کاجیله، ارزن، نخود، کنجد و ماش میکاشتند. در روز ششم فروردین که «نوروز بزرگ» بود، سبزهها را با سرودخوانی میچیدند و بر کف سرای شاهی میپراکندند. میپنداشتند سبزهی هر دانه ای که بلندتر و سبزتر باشد، محصولش در آن سال بهتر خواهد بود. معمولا تا مهر روز از فروردین ماه (16 فروردین) سبزهها را جمع نمیکردند.
فاطمه بداغآبادی / دانشآموخته کارشناسیارشد باستانشناسی، دانشگاه تربیت مدرس
دیدگاه تان را بنویسید