تسنیم/ عضو سابق پارلمان افغانستان می‌گوید: مردم در افغانستان احساس می‌کردند که اگر چنانچه داعش به آنجا بیاید، سردار سلیمانی برای حمایت از آنها حاضر خواهد بود.

ناگفته‌های جدید درباره سردار قاآنی و حاج قاسم سلیمانی
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

بیش از 100 روز از شهادت سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس به دست تروریست‌های ارتش آمریکا در فرودگاه بغداد می‌گذرد و هر روز برخی ابعاد شخصیتی و مختصات فرماندهی ایشان توسط افراد مختلف بازگو شده و افکار عمومی با ناگفته‌های بیشتری از زندگی «حاج قاسم» آشنا می‌شوند.
نیروی قدس به عنوان شاخه برون مرزی سپاه، در کشورهای منطقه همواره در خط مقدم مقابله با استکبار، تروریسم و دشمنانی بوده که منافع ملت‌ها را تهدید کردند و بدون شک یکی از این کشورها افغانستان است.
به همین منظور تسنیم در گفتگو با «نصرالله صادق زاده نیلی» نماینده سابق مردم ولایت دایکندی از ولایات مرکزی افغانستان در مجلس این کشور به بررسی نقش نیروی قدس و سردار سلیمانی در افغانستان پرداخت.
نصرالله صادق‌زاده فرزند شهید صادق‌زاده از مجاهدین جهاد اسلامی افغانستان است که بیش از یک دهه به عنوان نماینده پارلمان این کشور حضور داشته و از جمله افرادیست که در تدوین قانون اساسی افغانستان نیز نقش داشته است.

او چند سالی را نیز به عنوان مهاجر در ایران و در شهر قم زندگی کرده است.

مهمترین بخش اظهارات نصرالله صادق‌زاده فرزند شهید صادق‌زاده از مجاهدین جهاد اسلامی افغانستان در گفتگو با تسنیم را در ادامه بخوانید:

در زمان جنگ‌های داخلی پس از شکست شوروی است که گروه‌های تروریستی مثل القاعده شکل گرفتند. در آن مقطع هم جمهوری اسلامی ایران در کنار مردم افغانستان ایستاد. باز هم تاکید می‌کنم که به هیچ وجه موضوعاتی مثل شیعه و سنی مطرح نبود و آنها در سخت‌ترین شرایط، با همه مردم افغانستان همکاری کردند.

یادم هست در مقطعی که تروریست‌ها عرصه را بر مردم مناطق مرکزی و دیگر جاها تنگ کرده بود، جمهوری اسلامی با هواپیما، مواد غذایی و دیگر امکانات زندگی را برای مردم در این مناطق می‌ریخت.

در افغانستان نیرویی به نام «سپاه محمد» از مجاهدینی که سابقه جنگ و جهاد داشتند تشکیل شده بود که این نیروها تاثیر بسیار زیادی در مقابله با القاعده داشتند و می‌توان گفت که اگر اینها در کنار احمدشاه مسعود و دیگر نیروهایی که در داخل افغانستان مقاومت می‌کردند حضور نداشتند، پیروزی به این سرعت حاصل نمی‌شد.

بعد از حمله آمریکا به افغانستان (پس از حادثه 11 سپتامبر) هم همین نیروها بودند که رفتند و پایگاه‌های تروریست‌ها را تسخیر کردند.

اینها تاثیرات حضور جمهوری اسلامی ایران و نیروی قدس بود که خاطرات خوبی در اذهان مردم افغانستان به یادگار گذاشته است.

کشوری که در سخت‌ترین شرایط کنار مردم افغانستان ایستاد ایران بود

ایران برخلاف شوروی و آمریکا دخالتی در امور افغانستان نکرد

نیروهای ایرانی مثل مجاهدان افغان زندگی می‌کردند. نان خشک می‌خوردند و علیه اشغالگران می جنگیدند.

اگر همکاری ایران و نیروی قدس نبود، نه احمد شاه مسعود موفق می‌شد نه آقای دوستم و نه اسماعیل‌خان و نه آقای محقق و نه دیگر چهره‌های عرصه جهاد افغانستان.

من سردار سلیمانی را از سال‌های 77- 78 شناختم. آنهم بواسطه تغییر و تحولاتی که پس از فرماندهی ایشان در نیروی قدس به وجود آمد و ما این تغییرات را در صحنه میدانی افغانستان به وضوح می‌دیدیم.

اول اشراف اطلاعاتی عمیقی بود که ایشان از منطقه داشت و ضرورت‌های هر کشور و مردمش را می‌شناخت و می دانست مثلا افغانستان چه ضرورتهایی دارد و چه نوع همکاری باید در آن صورت بگیرد تا اعتماد آنها را به دست بیاورد. در عراق و سوریه و بقیه کشورها هم همینطور. ایشان دقیقا روی این مضوعات اشراف داشت و بر اساس همین ضرورت‌ها برنامه‌ریزی می‌کرد و این در روح و جان مردم نفوذ می‌کرد.

شاید ما بعد از شهادت ایشان، این موضوعات را بهتر درک کنیم. سردار سلیمانی بعد از شهادت، زمین تا آسمان با سردار سلیمانی وقتی که زنده بود و ما می‌شناختیم متفاوت است.

موضوع دوم اخلاص و صداقت او بود.

سردار قاآنی از جمله همان افرادیست که اغلب در سخت‌ترین شرایط، خودش داخل افغانستان بود و مسئولین افغانستان را از نزدیک می‌شناسد.

من معتقدم خون سردار سلیمانی نه تنها ایران، بلکه همه جهان اسلام را مصون کرده است و از این جهت جای هیچ نگرانی نیست.