سید جلال ساداتیان:
ایران آمریکا را در گوشه رینگ گرفتار کرده است
لزوم استفاده از منابع داخلی برای حل مشکلات اقتصادی با وجود تحریم ها و شیوع ویروس کرونا
پیگری مناسبات تهران با پکن و مسکو نافی روابط با غرب نیست
سید جلال ساداتیان در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی با تاکید بر این که نه پیگیری بیش از حد سیاست نگاه به شرق و شکل گری دیدگاه های چینوفیل و روسوفیل برای کشور مفید است و نه غربگرایی بی قید و شرط می تواند در این شرایط، کشور را از بحران ناشی از کرونا نجات دهد، پیرامون میزان موفقیت دیپلماسی عمومی و غیر رسمی ایران در شکستن فضای تحریم های ایالات متحده آمریکا برای تقابل با شیوع کرونا بر این باور است که پیگیری دیپلماسی عمومی در این شرایط سبب شده تا افکار عمومی جهان به حمایت از ایران برخیزد و در مقابل مقامات کاخ سفید را محکوم کند. اگرچه در بستر واقعیت عملاً این شرایط نمی تواند باعث شکسته شدن تحریمها شود، اما حداقل پیگیری دیپلماسی عمومی برای شکسته شدن فضای تحریم ها می تواند باعث شود که، نه ایران، بلکه این کاخ سفید باشد که از نظر اخلاقی محکوم شود. در صورتی که اگر در یک شرایط کاملاً برعکس، ایران محکوم بود قطعا ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی از این فضا برای تصویب قطعنامه های شورای امنیت علیه کشور استفاده می کردند. بنابراین ظرفیت دیپلماسی عمومی سبب شده است که اکنون آمریکا در گوشه رینگ گرفتار شود.
با بحرانی تر شدن تداوم شیوع کرونا در کشور و تحت الشعاع قرار گرفتن حوزه بهداشت و درمان و مهمتر از آن اقتصاد و معیشت کشور، تلاشهای دیپلماتیک گستردهای هم در سطح مسئولین دولتی، هم در مجلس شورای اسلامی و حتی در قوه قضائیه برای شکستن فضای تحریم های ایالات متحده آمریکا در دستور کار مقامات قرار گرفته است، چرا که کشور در بحبوحه چالش های بهداشتی و به ویژه اقتصادی ناشی از تداوم شیوع کرونا اکنون با مشکلات مضاعفی در حوزه سیاست فشار حداکثری ایالات متحده آمریکا دست و پنجه نرم می کند که سبب شده است قدرت مانور دولت در تقابل با این ویروس و به ویژه مدیریت معضلات اقتصادی دوران پساکرونا کاهش پیدا کند. اما این تلاش های دیپلماتیک صورت گرفته در صحنه عمل باعث چرخش مواضع آمریکا و شکسته شدن فضای تحریم ها علیه ایران خواهد شد؟ آیا دیپلماسی عمومی می تواند منافع کشور را در شکستن فضای تحریم ها محقق کند؟! آیا دونالد ترامپ در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری از سیاست فشار حداکثری خود ضد تهران عقب نشینی خواهد کرد؟ پاسخ به این سوالات را در گفت وگویی با سید جلال ساداتیان، سفیر پیشین ایران در انگلستان، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی و کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
با پررنگ تر شدن ابعاد بهداشتی و سلامت شیوع ویروس کرونا و نیز تبعات منفی و مخرب این ویروس بر اقتصاد و معیشت، سران و مقامات کشور را بر آن داشته است که تلاش های جدی دیپلماتیکی را برای شکستن تحریم های ایالات متحده آمریکا به منظور مقابله هرچه بهتر و موثرتر با ابعاد بهداشتی و اقتصادی این ویروس را از روزهای پایانی سال 98 تا به اکنون در دستور کار قرار دهند. در این راستا از حسن روحانی، رئیسجمهوری و محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه گرفته تا علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و نمایندگان و حتی سید ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه تلاش های جدی را در حوزه دیپلماسی رسمی، دیپلماسی پارلمانی و دیپلماسی قضائی و حقوقی و حتی دیپلماسی عمومی و غیر رسمی به کار گیرند تا بتوانند افکار عمومی بین المللی و سران و مقامات کشورها و بسیاری از سازمان ها، ارگان ها و نهادهای بین المللی را به منظور افزایش فشار بر کاخ سفید برای شکستن و یا حداقل، تعدیل بخشی از تحریم های امریکا به کار گیرند. فارغ از این که در بستر واقعیت این تلاشها چه نتیجه ای در بر خواهد داشت، اساساً استفاده از ابزار دیپلماسی عمومی تا چه اندازه میتواند منافع کشور را محقق کند؟
در پاسخ به سوال شما باید چند نکته مهم را کنار هم قرار داد تا به یک درک درست و تعریف موفقیت از پیگیری دیپلماسی عمومی برای تحقق منافع دست پیدا کنیم. همان گونه که شما هم به درستی اشاره کردید به هر حال استفاده از دیپلماسی عمومی و غیررسمی نیز ظرفیتی است که میتواند در کنار دیپلماسی رسمی مورد استفاده قرار گیرد تا ایران و هر کشور دیگری در راستای منافع و اهداف خود از آن استفاده کند. این یک واقعیت انکار ناپذیر است. لذا می توان از ظرفیت های پیدا و پنهان دیپلماسی عمومی و غیر رسمی استفاده کرد. خصوصاً که اکنون به واسطه تداوم شیوع کرونا ما شاهد یک رکود در رفت و آمد های رسمی دیپلماتیک در سایه سفر سران و مقامات کشورهای جهان هستیم و دیپلماسی رسمی تنها به مذاکرات و گفت و گوهای تلفنی و فضای مجازی کشیده شده است که نمونه اخیر آن برگزاری نشست شورای امنیت در قالب فضای مجازی بود. لذا این شرایط به خودی خود وزن دیپلماسی عمومی و غیر رسمی را پررنگ تر از گذشته می کند. ضمن اینکه بازیگران فعال در حوزه دیپلماسی عمومی و غیررسمی تنها وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی نیست، بلکه فارغ از دیپلماتها و سیاسیون میتواند شامل بازیگران، ورزشکاران، اساتید دانشگاه و به خصوص فعالین حوزه های رسانه باشد. البته در اینجا رسانه ابعاد و شاخه های مختلفی را در بر می گیرد. از این رو یقیناً ظرفیت دیپلماسی عمومی می تواند در راستای تحقق منافع و اهداف کشور به صورت جدی کارگر باشد. البته لازمه موفقیت در این حوزه برنامه ریزی دقیق، وجود هماهنگی و جدیت در پیگیری منافع کشور به واسطه ایجاد یک موج در فضای دیپلماسی عمومی در فضای بین الملل به منظور تاثیر بر افکار عمومی جهانی برای فشار بر کشور هدف است.
نکته مهم دیگر به پیگیری دیپلماسی عمومی در سایه اقتضائات خاص دوران شیوع کرونا بازمیگردد. اگرچه جمهوری اسلامی ایران و در راس آن دستگاه سیاست خارجی و شخص محمد جواد ظریف از همان زمان خروج دونالد ترامپ از برجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ تا به اکنون با برجسته کردن مسئله تروریسم اقتصادی و تبعات مخرب سیاست فشار حداکثری واشنگتن بر اقتصاد و معیشت کشور سعی کرده است موضع به حق ایران را همواره در افکار عمومی و مجامع جهانی زنده نگاه دارد، اما اکنون و در این دوره خاص به واسطه شیوع کرونا، پیگیری اهداف منافع ایران برای شکستن فضای تحریمهای ایالات متحده آمریکا می تواند یک امتیاز دیگر را برای کشور به همراه داشته باشد و آن ثابت کردن خوی ظالمانه کاخ سفید و شعاری بودن تمام مواضع آمریکاییها در خصوص حمایت از مردم ایران و مسئله حقوق بشر است. خصوصاً که اکنون آمریکا و کاخ سفید در برابر خواست بسیاری از کشورهای جهانی و حتی اعضای کنگره ایالا متحده، نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و همچنین بسیاری از فعالین سیاسی و رسانهای این کشور مبنی بر تعدیل بخشی از تحریمها در خصوص ایران به منظور ایجاد فضای لازم برای تقابل با کرونا در کشور، ما شاهد تداوم و حتی تشدید تحریم ها بودیم که این مسئله قطعاً در فضای بین المللی و حافظه تاریخی جهانی ثبت خواهد شد که آمریکا در این دوره ای که ایران نیز مانند هر کشوری با بحران کرونا دست و پنجه نرم می کند، همزمان با تحریم های ظالمانه آمریکا مواجه بوده که نهایتاً تداوم این تحریم ها در این شرایط به افزایش تعداد مبتلایان و قربانیان آن در کشور منجر شده است. لذا پیگیری دیپلماسی عمومی در این شرایط سبب شده تا افکار عمومی جهان به حمایت از ایران برخیزد و در مقابل مقامات کاخ سفید را محکوم کند. اگرچه در بستر واقعیت عملاً این شرایط نمی تواند باعث شکسته شدن تحریمها شود، اما حداقل پیگیری دیپلماسی عمومی برای شکسته شدن فضای تحریم ها می تواند باعث شود که، نه ایران، بلکه این کاخ سفید باشد که از نظر اخلاقی محکوم شود. در صورتی که اگر در یک شرایط کاملاً برعکس، ایران محکوم بود قطعا ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی از این فضا برای تصویب قطعنامه های شورای امنیت علیه کشور استفاده می کردند. بنابراین ظرفیت دیپلماسی عمومی سبب شده است که اکنون آمریکا در گوشه رینگ گرفتار شود. کما اینکه ما در حادثه تلخ زلزله بم شاهد بودیم که جورج بوش پسر در مقام رئیس جمهوری وقت آمریکا انعطافی در تحریم ها علیه ایران نشان داد. نکته مهمتر این است که ما باید در کنار دیپلماسی رسمی وزارت امور خارجه، دیپلماسی پارلمانی و دیپلماسی حقوقی و قضایی را هم فعال کنیم تا بتوانیم با استفاده از ظرفیت ها و توانایی های دیپلماتیک قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه بستر را به سمتی پیش ببریم که یک موج دیپلماتیک جدی در میان افکار عمومی جهانی و نیز مقامات و سران کشورها و همچنین مجالس، نهادها، سازمان ها و ارگان های بین المللی شکل دهیم.
در کنار برخی مواضع سران و مقامات کشورهای جهانی به ویژه چین، روسیه، بلاروس و پاکستان پیرامون درخواست برای لغو تحریم های ایران شاهدیم که حتی در خود آمریکا نیز اعضای کنگره، برخی از چهرهای سیاسی و رسانه ای نیز به دنبال ایجاد فشار بر کاخ سفید هستند. در این راستا برخی منابع خبری مدعی شدند که «الکساندریا اوکازیو کورتز» با حمایت تنی چند از سناتورها و اعضای مجلس نمایندگان آمریکا نامهای را خطاب به مایک پمپئو و استیو منوچین، وزیران امور خارجه و خزانه داری آمریکا تهیه کرده که خواستار لغو تحریمها علیه ملت ایران در بحبوبه شیوع ویروس کرونا است. به گفته این منابع، «ایلهان عمر»، عضو دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا، «جرد هافمن»، «باربارا لی»، «خواکین کاسترو» و «آیانا پرسلی» نمایندگان دمکرات از ایالتهای کالیفرنیا، تگزاس و ماساچوست و همچنین «اد مارکی» سناتور ایالت ماساچوست و نیز «برنی سندرز» و «الیزابت وارن» دو سناتور ارشد دموکرات آمریکایی که این نامه را امضا کردهاند، به همراه کورتز در تلاش هستند تا حمایت دیگر قانون گذاران آمریکایی را نیز برای تحت فشار گذاشتن دولت ترامپ جلب کنند. حتی جو بایدن رقیب نهایی انتخاباتی دونالد ترامپ از حزب دموکرات نیز بارها خواستار تعدیل بخشی از تحریمها علیه ایران برای مقابله هرچه بهتر تهران با کرونا شده است. اینها علاوه بر آن است که دیانا فینشتین، سناتور دموکرات آمریکایی در نامهای به دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا خواستار کمک به ایران برای مقابله با ویروس کرونا خصوصا موافقت با درخواست تهران برای دریافت وام ۵ میلیارد دلاری از صندوق بین المللی پول شد. مضافا که به تازگی ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه در گفت وگویی تلفنی با همتای پاکستانی خود وعده داده است که موضوع لغو تحریمها علیه ایران همزمان با شیوع جهانی کرونا در اجلاس آتی گروه ۲۰ به بحث گذاشته خواهد شد. آیا مجموعه این شرایط و فشارهای داخلی در صورت تداوم و احتمالا تشدید میتواند در ادامه کاخ سفید را مجبور به اعمال برخی معافیت های تحریمی علیه ایران، ولو به صورت محدود و موقت کند؟
چنان که در پاسخ به سوال اول شما هم مطرح کردم قطعاً استفاده سران و مقامات جمهوری اسلامی ایران، به خصوص محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در استفاده از ابزاری به نام دیپلماسی عمومی برای تحتالشعاع قرار دادن افکار عمومی جهانی و افکار عمومی در داخل ایالات متحده آمریکا باعث شده است که حتی برخی از سران و مقامات کشورهای جهانی و حتی بخشی از ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا به این نتیجه برسند که اکنون فارغ از نگاههای سیاسی و اختلافات و گسل هایی که میان تهران و واشنگتن وجود دارد باید در خصوص اعمال معافیت های تحریمی در حوزه بهداشتی و دارویی برای ایران، اقدامات جدی در دستور کار قرار گیرد، چرا که تداوم و خدای ناکرده تشدید شیوع کرونا به واسطه اعمال تحریم های آمریکا در ایران نه تنها قطعاً باعث تقویت این ویروس منحوس در داخل ایران خواهد شد، بلکه بهداشت و سلامت جهانی را نیز تهدید می کند. در این راستا اگر شما به روزهای اولیه شیوع کرونا در چین و شهر ووهان نگاه کنید بسیاری تصور می کردند یک بیماری داخلی و محلی است. لذا کمتر کسی این باور را داشت که روزی کرونا بیش از ۲۰۰ کشور جهان را درگیر خود کند. بنابراین همه کشورهای جهان اکنون در مقابله با ویروس کرونا در یک کشتی قرار دارند. اگر آمریکا و خصوصا ترامپ برای حفظ سلامت شهروندان خود در داخل خاک این کشور تلاش های جدی دارد، باید در کنار آن به فکر اعمال معافیت های تحریمی، ولو محدود و موقت در خصوص ایران، ونزوئلا و دیگر کشورها باشد. چون اگر حتی ایالات متحده بتواند در هفتهها و ماههای آتی بر کرونا غلبه کند مادامی که دیگر کشورها با آن درگیر باشند، کماکان آمریکا نیز در معرض تهدید و خطر قرار دارد. زمانی که حدود یکمیلیون و نهصد هزار تا دو میلیون نفر در سراسر جهان به کرونا مبتلا شده و چیزی حدود ۱۱۵ هزار نفر جان باختهاند دیگر جایی برای تامل، دست دست کردن و لجاجت سیاسی مقامات کاخ سفید وجود ندارد. لذا اکنون ویروس کرونا یک آزمایش بسیار سختی را پیش روی مقامات کاخ سفید قرار داده است؛ یعنی در راستای شعارهای توخالی که رئیسجمهور آمریکا، وزیر امور خارجه این کشور و دیگر مقامات کاخ سفید برای حمایت از مردم و ملت ایران سر داده اند، اکنون باید معافیت های جدی تحریمی برای دستیابی تهران به اقلام دارویی و بهداشتی برای مبارزه هر چه بهتر با کرونا اعمال شود، در غیر این صورت افکار عمومی داخلی در ایالات متحده آمریکا و نیز در سطح جهان دروغ گویی و تناقض در مواضع سران و مقامات کاخ سفید را فراموش نخواهد کرد.
اما بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران معتقدند که سران و مقامات کاخ سفید اساساً مشکلی با ارسال کمکهای بهداشتی و دارویی به ایران برای مقابله با کرونا ندارند، بلکه چالش کنونی به تلاشهای کاخ سفید برای عدم دستیابی ایران به پول نقد بازمیگردد، چرا که دونالد ترامپ، مایک پمپئو، برایان هوک و غیره بر این باورند که اگر تهران به پول های نقد دست پیدا کند، آن را در مسیرهایی غیر از تقویت اقتصاد داخلی و یا مقابله با ویروس کرونا خارج خواهد کرد؛ تحلیل شما پیرامون این نکته چیست؟
ببینید واقعیت این است که مقامات کاخ سفید یا نمی فهمند و یا نمی خواهند بفهمند که مقابله با ویروس کرونا یک پروسه بسیار زمان بر است. لذا بسیار خوش خیالی و حتی احمقانه است که تصور کنیم طی یکی دو ماه آینده تقابل با ویروس کرونا در ایران و جهان تمام خواهد شد. این یک ویروس عالم گیر است که قطعاً مبارزه با آن می تواند تا اواسط سال ۲۰۲۱ میلادی نیز ادامه یابد. در چنین شرایطی قطعاً علاوه بر دستیابی ایران به اقلام دارویی و بهداشتی برای مقابله با ویروس کرونا باید توجه جدی به آثار و تبعات ناشی از تداوم شیوع این بیماری بر اقتصاد نیز داشت؛ اینجاست که کشور به منابع نقدی برای حمایت از اقتصاد و کسب و کارهای خود نیازمند است. ما نمیتوانیم به واسطه برخی تحلیلها و اظهارنظرهای مقامات آمریکایی، کشور را از داشتن منابع نقدی برای برون رفت از چالش های اقتصادی ناشی از کرونا محروم کنیم. البته این اتهامت چیز جدیدی نیست. از روز آغاز حیات انقلاب اسلامی تاکنون مقامات آمریکایی اتهامات متعددی را متوجه ایران کردهاند. دلیلی ندارد که کشور بخواهد پاسخگوی این اتهامات واهی باشد. ما مشکلات جدی تری از آن داریم که وقت خود را صرف جدل بیهوده با کاخ سفید، آن هم در این موقعیت حساس کنیم. لذا باید تمام تلاشهای خود را برای دستیابی به منابعی در خصوص حمایت از اقتصاد داشته باشیم. خصوصاً که به هر میزان که تداوم شیوع کرونا باعث رکود و تعطیلی در اقتصاد و کسب و کارها شود، به همان میزان کشور نیاز بیشتری به منابع مازاد نقدی برای حمایت از اقتصاد خواهد داشت.
در راستای تلاشهای ایالات متحده آمریکا برای عدم دستیابی ایران به پول نقد و نیز تحرکات دیپلماتیک و حقوقی دولت برای دسترسی به این منابع در خارج از کشور، شاهد یک همزمانی در مواضع مشترکی میان برخی از نمایندگان مجلس، چهره ها و جریانات سیاسی داخلی با تعدادی از مقامات کاخ سفید در استفاده دولت از منابع داخلی مانند ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی و صندوق توسعه ملی هستیم. فارغ از نگاه و نیت آمریکاییها در بیان این موضوع، اساساً تهران باید ذیل تحلیل برخی از چهره های داخلی، استفاده از این منابع را به منظور تقابل با کرونا در دستور کار قرار دهد یا خیر، به ویژه که سقوط شدید بهای نفت سبب شده دولت برای تحقق درآمدهای حاصل از فروش نفت خام که در بودجه امسال روی فروش روزانه یک میلیون بشکه با بهای ۵۰ دلار حساب باز کرده بود باید بیش از ۳ میلیون بشکه در روز به فروش برساند، آن هم در شرایطی که اکنون صنعت نفت کشور با تحریم های گسترده و تقریباً بیسابقه ایالات متحده آمریکا مواجه است و همین تحریم ها موجب شده است که فروش نفت خام ایران در روز به عددی بسیار کمتر از آنچه در گذشته بود، کاهش پیدا کند و از سوی دیگر ما شاهد رکود و تعطیلی چند هفته ای کسب و کارهای خُرد، مشاغل خدماتی به واسطه تعطیلی در سایه شیوع کرونا هستیم که میتواند تاثیرات مخرب جدی بر وضعیت اقتصادی کشور در سال پیش رو بگذارد. خصوصا که همین مسئله سبب شده است اکنون تردیدهای جدی برای تحقق درآمدهای مالیاتی مد نظر دولت در بودجه امسال شکل گیرد که کسری بودجه شدیدی را برای امسال، هم به دلیل احتمال عدم تحقق درآمدهای حاصل از فروش نفت خام و هم عدم وصول درآمدهای مالیاتی به وجود خواهد آورد. ارزیابی شما در این خصوص چیست؛ آیا نزدیک شدن اقتصاد ایران به مرز ورشکستگی عمومی می تواند دلیلی برای استفاده از منابع داخلی به منظور مقابله با ابعاد بهداشتی و سلامتی ویروس کرونا و تقویت اقتصاد شود؟
من در راستای پاسخ به این سوال مهم شما حدود چند هفته پیش مطلبی در همین رابطه را به رشته تحریر در آوردم؛ همان جا به صراحت عنوان کردم که منابع درآمدی در ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان و دیگر جاها متعلق به مردم و ملت ایران است. لذا بدیهی است که بدون کوچک ترین شکی باید در این برهه حساس این منابع برای حل مشکلات اقتصادی و بهداشتی مردم مورد استفاده قرار گیرد. من کاری به نیت مواضع آمریکاییها ندارم که با چه دلیل و هدفی این سخنان را علیه ستاد اجرایی فرمان امام مطرح کرده اند، اما من معتقدم در این شرایط که کشور از یک سو با چالش های عدیده ای مانند تحریم های ایالات متحده آمریکا در صنعت نفت و حوزه بانکی و پولی مواجه است و از طرفی دیگر چالش ناشی از سقوط بهای نفت خام در بازارهای جهانی باعث شده است که ما درآمدهای حاصل از فروش نفت خام مصوب در بودجه سال جاری را از دست بدهیم و نیز دولت چشم انداز روشنی برای دستیابی به درآمدهای مالیاتی به واسطه تعطیلی کسب و کار ندارد، باید کشور به سمت استفاده از دیگر منابع برای مدیریت امور برود. در این شرایط باید دولت حتی علاوه بر دسترسی به منابع فرادولتی مانند منابع ستاد اجرای فرمان امام برخی از منابع خود را که به صورت املاک و دارایی و منابع منجمد است و هیچ سوددهی هم برای دولت ندارند برای دستیابی به منابع بیشتر واگذار کند.
من باز هم تاکید میکنم که پروسه مقابله با کرونا یک پروسه کوتاه مدت یکی دو ماه نیست، بلکه ما حداقل تا یک سال آینده کمابیش با ویروس کرونا دست به گریبان هستیم و به تبع این واقعیت آثار و عواقب منفی و سوء آن بر اقتصاد ایران سایه خواهد انداخت. لذا به هر میزان که تداوم شیوع کرونا باعث شود که اقتصاد و معیشت کشور تحت الشعاع قرار گیرد باید منابع بیشتری برای جبران این خسارت را در اختیار دولت قرار داد. حال که دولت به واسطه شرایط و اقتضائات کنونی نمی تواند امیدی به درآمدهای حاصل از فروش نفت خام و درآمد مالیاتی داشته باشد باید از کجا این منابع را برای مدیریت شرایط بحرانی و رکود اقتصادی ناشی از تداوم شیوع کرونا به دست آورد؟! از طرف دیگر چنان که مطرح کردید آمریکایی ها نیز تمام تلاش خود را به کار گرفته اند که ایران نتواند در خارج از کشور به منابع نقدی دست پیدا کند. در این خصوص کاخ سفید حتی با درخواست وام ۵ میلیارد دلاری ایران از صندوق بینالمللی پول مخالفت کرده است. بنابراین چارهای جز استفاده از منابع داخلی وجود ندارد. در غیر این صورت مطمئناً رکود ناشی از کرونا باعث افزایش چشمگیر فقر، بزه و جرایم و در نهایت نارضایتی عمومی خواهد شد. بنابراین دولت و حاکمیت «باید»، تاکید میکنم «باید» دسترسی به این منابع را برای تقابل با چالش های اقتصادی ناشی از تداوم شیوع کرونا در اختیار مقامات و مسئولین قرار دهد. یقینا مسئله ورشکستگی عمومی برای اقتصاد کشور تنها منحصر به دولت نیست، بلکه آثار و عواقب آن برای تمام کشور و جامعه خواهد بود. در چنین شرایطی باید به سمتی پیش رویم که حتی المقدور از وقوع آن جلوگیری کنیم. واقعاً باید بپذیریم مسئله افزایش فقر، پررنگ شدن انواع جرایم و بزه ها و همچنین شکلگیری نارضایتی های اجتماعی به طور فراگیر در کل کشور سه چالشی است که قطعاً در ماه های پیشرو و به خصوص در نیم سال دوم میتواند در کشور بروز و ظهور جدی پیدا کند.
به موازات چالشهای دیپلماتیک ایران برای شکستن فضای تحریم های آمریکا در دوران کرونا شاهد برخی حواشی به واسطه سلسله کنش ها و واکنش های کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت و آقای چانگ هوا، سفیر ایران در چین در ایران بودیم که باعث احیای مجدد دوگانگی سنتی مواضع مخالف و موافق در میان چهره ها، شخصیت ها و جریان های سیاسی و حتی جامعه پیرامون مناسبات تهران – پکن شد. در این راستا برخی معتقدند که اکنون تهران به واسطه گرایش و همراهی بیش از پیش با پکن و مسکو، سیاست و دیپلماسی با نگرش چینوفیل و روسوفیل در کشور پیاده کرده است، اما در مقابل بسیاری هم معتقدند که به واسطه برخی اقدامات و تصمیمات به ویژه خروج دونالد ترامپ از برجام، بدعهدی اروپایی ها در عمل به تعهدات خود در توافق هسته ای و نظایر آن، نباید و نمی توان امیدی به بهبود مناسبات با اروپا و ایالات متحده آمریکا داشت، لذا باید تقویت مناسبات با روسیه و چین و پررنگ تر شدن سیاست نگاه به شرق را در دستور کار قرار داد. تحلیل شما از حاشیه به وجود آمده چیست؟
متاسفانه چون ما در کشور دچار یک سیاستزدگی شده ایم، این سیاست زدگی باعث شده است که دیدگاه، ارزیابی و تحلیل ما حتی در خصوص مسائل کلان و مهم دیپلماتیک بسیار محدود و خطی شود. در این راستا هر دو طیف سنتی مخالف و موافق با تداوم مناسبات تهران - پکن و تهران - مسکو و نیز مخالفان و موافقان گسترش روابط و مناسبات ایران با اروپا، شرایط را به گونه ای تحلیل می کنند که گویا تلاش ایران برای تداوم و تشدید مناسبات با روسیه و چین در تقابل با هر گونه کوششی به منظور پررنگ تر شدن روابط ایران و اروپا قرار دارد و یا بلعکس؛ در صورتی که هیچ کدام از این مناسبات مانعی برای پیگیری دیگر روابط دیپلماتیک ایران نیست. به عبارت دیگر بهترین، منطقیترین و واقع بینانه ترین سناریو برای مناسبات دیپلماتیک ایران پیگیری روابط جامع کشور با تمام بازیگران جهانی، چه روسیه، چه چین، چه اروپا و چه حتی ایالات متحده آمریکاست. ما نمیتوانیم سیاست و دیپلماسی را به گونهای تعریف کنیم که به یک طرف کنیم غش کنیم. نه پیگیری بیش از حد سیاست نگاه به شرق و شکل گری دیدگاه های چینوفیل و روسوفیل برای کشور مفید است و نه غربگرایی بی قید و شرط می تواند در این شرایط، کشور را از بحران ناشی از کرونا نجات دهد. ما باید واقعیت ها را هم در نظر بگیریم. هیچ کشوری نمیتواند مناسبات خود را تنها در یک حوزه و یک بُعد خاص و یک بلوک بندی دیپلماتیک پی بگیرد. زمانی کشور میتواند از مناسبات دیپلماتیک خود نهایت استفاده را ببرد که یک برنامه دقیق، جدی و مدون برای پیگیری مناسبات جامع با تمام کشورهای جهان را در دستور کار قرار دهد. متاسفانه این مسئله مهمترین و بزرگترین چالش کشور در حوزه سیاست خارجی ما در طول چهار دهه گذشته بوده است. یعنی به واسطه دشمنی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا هرگونه تلاش برای تعریف مناسبات با واشنگتن و اروپا در طول این سالها مورد انتقاد و تقبیح قرار گرفته است و به موازات آن شاهد پررنگ شدن سیاست نگاه به شرق بودهایم و به این واسطه هر زمان که مسئولین و مقامات، به خصوص دولت حسن روحانی به سمت برجام رفتند، دولت محکوم به غرب گرایی، وطن فروشی، بی غیرت و غیره شد. از طرف دیگر برخی نگاه های سطحی به روابط تهران مسکو و تهران پکن نیز سبب شده کشور متهم به مستعمره شدن سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی چین و روسیه شود. هیچ کدام از این مناسبات درست نیست. ما باید تحلیل واقع بینانه ای از مناسبات خود با همه کشورها داشته باشیم. در غیر این صورت تمام مشکلاتی که در طول چهار دهه گریبان کشور را گرفته است، در ادامه نیز با شدت بیشتری چالش های زیز و درشتی برای ما ایجاد خواهند کرد.
همان گونه که به درستی اشاره کردید مسئله به یک جدل سیاسی و دیپلماتیک میان سخنگوی وزارت بهداشت کشورمان با سفیر چین در ایران باز نمی گردد، چون همین کشمکش کوتاه مدت اکنون تحلیل ها، مواضع و برخی سخنان تند را از هر دو جناح مخالف و موافق به همراه داشته است که کماکان نیز ادامه دارد. این مسئله از این نشان دارد که مشکلات کشور در حوزه تعریف مناسبات دیپلماتیک بسیار عمیق تر از آن است که ما بخواهیم آن را در یک مجموعه مواضع مقامات ایران و چین تحلیل کنیم. اتفاقاً همین نگاه های سطحی و خطی به مناسبات دیپلماتیک باعث شد که ما نتوانیم از توافق هستهای و امتیازهای اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی آن استفاده و بهره لازم را ببریم.
دیدگاه تان را بنویسید