محمد هاشمی : حرف آخر را یکی باید بزند
نکته مهم این است که کرونا مربوط به یک قوه نیست که بگوییم مثلا به قوه مجریه و شخص رئیسجمهور مربوط میشود.
محمد هاشمی گفت : هنوز معلوم نیست که پساکرونا در چه زمانی خواهد بود و چه شرایطی را دیکته میکند. در شرایط فعلی نفت که کالای ارزشمندی بود نه تنها کاهش شدید قیمت داشته و مجانی میدهند بلکه پول میدهند که آن را نگهداری کنند.
متن گفت و گوی او با روزنامه آرمان را در ادامه می خوانید :
شرایط کشور و اقدامات دولت در مواجهه با ویروس کرونا را چگونه ارزیابی میکنید؟
این بحث دو بخش دارد؛ نخست بخش بهداشتی، درمانی و کادر پزشکی است که آنطور در رسانهها مطرح میشود و گزارش میدهند تلاش زیادی صورت میگیرد و خیلی از خودگذشتگی دارند، کم کاری نمیکنند و برای مقابله با این بیماری از خود مایه میگذارند. بخش دیگر توانایی و امکانات تشخیصی است؛ آنطور که با کشورهای دیگر که حتی جمعیت کمتری هم نسبت به ما دارند مقایسه میشویم تعداد تستهایی که گرفته میشود نسبت به کشورهای مشابه خیلی کم است که ظاهرا علت آن نیز امکانات پایین است و در تعداد محدودی آزمایشگاه این تستها صورت میپذیرد. منتها بر اساس گزارشهایی که میدهند 50 درصد آلودگی زیاد است و حال با توجه به این آلودگی اما باز هم نسبت به سایر کشورها عملکرد بهتری در خصوص قرنطینه یا جلوگیری از شیوع و انتقال بیماری نداریم. هر چند که از اول نیز این مساله رعایت نمیشد و شل کن سفت کن داشتیم. یک روز گفتند قرنطینه نمیخواهیم، روز دیگر گفتند قرنطینه برای جنگ جهانی است و از پس آن روز گفتند قرنطینه نداریم. با این حال ترددها را مجاز میگذارند کسبه مجاز به فعالیت و پاساژها را باز میکنند. البته دولت محدودیتهایی دارد که نمیتواند زندگی مردم را تامین کند و تعداد کسانی که از تعطیلی آسیب میبینند حدود 4 میلیون خانوارند، گرچه آمارها نیز مشخص نیست. یکسری مشکلات اقتصادی و معیشتی برای مردم وجود دارد که ظاهرا دولت منابعی برای تامین آن ندارد و احتمالا ناچار شده تن به این کار بدهد، اما به هر حال توقع و شیوه در دنیا این است که کنترل شدیدتر باشد. آنگونه که در دنیا میگویند اگر کنترل یا قرنطینه آنطور که باید انجام نشود 70 تا 80 درصد جمعیت را مبتلا میکند. در جمعیت 80 میلیونی ایران اگر 80 درصد جمعیت بخواهند به این ویروس مبتلا شوند چیزی در حدود 60 میلیون نفر خواهد بود و اگر 10 تا 15 درصد نیز با خطر مرگ مواجهه باشند مسلما تعداد زیادی خواهد شد و نمیشود به این مسائل پاسخگو بود. بنابر این نمیتوان گفت که مقابله با این بحران مشخصا کار کیست، قوه مجریه میتواند آن را انجام دهد یا نه، چراکه مجموعه نظام باید آن را انجام دهد. با توجه به توضیحات ارائه شده و شرایط کشور نمیتوان عملکرد دولت را صددرصد منفی دانست و از آن سو هم نمیتوان صددرصد مثبت و مطابق با معیارهای رایج در دنیا دانست. اکنون همه کشورها به این ویروس مبتلا هستند و همه مجدانه برای مقابله با آن تلاش میکنند. البته تلفات نیز زیاد است و میبینید که در آمریکا، اسپانیا و انگلیس مبتلایان و تلفات زیاد است. هرچند عدهای نیز بهبود پیدا میکنند.
عدهای به هر بهانهای و این بار به بهانه کرونا به تسویه حساب سیاسی با دولت میپردازند؛ اساسا نگاه سیاسی به کرونا تا چه حد میتواند مقابله متمرکز با کرونا را به حاشیه ببرد؟
نکته مهم این است که کرونا مربوط به یک قوه نیست که بگوییم مثلا به قوه مجریه و شخص رئیسجمهور مربوط میشود.کرونا مجموعه کشور و نظام را درگیر کرده و همه مسئولند. مجلس، قوه قضائیه، دولت، نهادهای امنیتی، عمومی و اشخاص و افراد همگی مسئول هستند. با این حال عدهای از آب کره میگیرند و منتظرند تا مسالهای را به رئیسجمهور و دولت نسبت دهند و تخریب کنند. اینها نه سیاسی کردن کرونا بلکه بیماریهای سیاسی است که همیشه در جامعه ما وجود داشته و اکنون نیز وجود دارد و به قول معروف عقدهگشایی است. اما واقعیت کرونا این نیست که شخص رئیسجمهور، دولت، یک وزارتخانه یا نهاد دیگری مسئول باشد، همه حتی مردم تک تک مسئولند. بهخاطر اینکه اگر مردم رعایت کنند زودتر این قضیه جمع میشود و اگر رعایت نکنند ویروس بیشتر انتشار پیدا میکند، مرگ و میر بیشتر، زمان طولانی، مشکلات اقتصادی و مسائل اجتماعی و روانی بیشتری در جامعه بهوجود میآید. واقعیت امر بر این است اما همانطور که گفتم عدهای بیمار سیاسیاند و میخواهند عقدهگشایی کنند از این رو از هر چیزی سوژه درست میکنند. اینها مصداق این شعر هستند که نیش عقرب نه از ره کین است؛ اقتضای طبیعتش این است. آنهایی که بیمار سیاسی هستند طبیعت کارشان است که مثل عقرب میمانند که نیش میزند.
مسلما جامعه از شرایط کرونایی عبور کرده و به پساکرونا پای خواهد گذاشت؛ از دیدگاه شما دولت و دیگر بخشهای حاکمیتی در پساکرونا باید چگونه عملکردی داشته باشند که جامعه به سلامت آن مقطع زمانی را نیز پشت سر بگذارد؟
هنوز معلوم نیست که پساکرونا در چه زمانی خواهد بود و چه شرایطی را دیکته میکند. در شرایط فعلی نفت که کالای ارزشمندی بود نه تنها کاهش شدید قیمت داشته و مجانی میدهند بلکه پول میدهند که آن را نگهداری کنند. اساسا وضعیت اقتصاد جهانی، تولید، روابط بینالمللی و اجتماعی و حتی خانوادگی بهم ریخته است. بنابراین نمیشود گفت که در شرایط پساکرونا جامعه چه چیزی را اقتضا میکند و آیا مثل شرایط فعلی جهان نظام سلطهگری دارد یا اینکه شرایط اقتصاد جهانی، قدرتمداری، روابط اجتماعی و بینالملل تغییر خواهد کرد. از آنجایی که نمیدانیم چه جامعهای خواهیم داشت نمیتوان در مورد شرایط پساکرونا و آینده جامعه پیشبینی دقیق داشت.
با توجه به کاهش شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی و وجود تحریمها کشورمان در آینده با مشکلات شدیدتر اقتصادی روبهرو نخواهد بود؟
مشکلات اقتصادی وجود دارد و مسلما بخشی از اقتصاد دچار مشکل خواهد شد، اما بخشی از آن نیز دچار شکوفایی میشود. هماکنون این نوع رویکردی که نسبت به شرکتهای دانش بنیان، برخی از تولیدات که در زمان کرونا مصرف دارند، برخی تولیدات غذایی و وسایل گوناگون پیدا شده باعث رونق گردیده است. بنا بر این هرچند اقتصاد در برخی جاها با مشکل و بحران مواجه میشود اما در مواردی نیز نه تنها بحران ندارد بلکه شکوفایی خواهد داشت. حال باید ببینیم زمانی که بخشی از اقتصادی که دارای شکوفایی است با آن بخش که گرفتار بحران خواهد شد در تقابل قرار گیرند چگونه است و چه شرایطی پیش خواهد آمد. به نظرم آنچه با توجه به شرایط فعلی اثر تحریمهای آمریکا روی اقتصاد و نظام بینالملل کمتر خواهد شد و آمریکا دیگر تنها قدرت مسلط نخواهد بود بلکه در کنارش قدرتهای دیگری بهوجود خواهند آمد. حتی در خود آمریکا مشکلاتی بوجود آمده و طبق اعدادی که میدهند بیش از 20 میلیون از مردم شغل خود را از دست دادند و بیکار شدند. حتی در رسانهها بود که ترامپ از مردم دعوت به شورش اجتماعی میکند. بنابراین روند فعلی نشان میدهد که قدرت آمریکا کاهش پیدا کرده و خواهد کرد. آمریکا اکنون پاسخگوی نیازهای داخلی خودش نیست و بسیاری از فرمانداران ایالتها علیه ترامپ در حکومت مرکزی اعتراض کرده و از عدم پاسخگویی و ناتوانی وی ابراز نارضایتی میکنند. برخی نیز خواهان استقلال و جدا شدن هستند. در اتحادیه اروپا میبینیم که پس از خروج انگلیس در این شرایط برخی کشورهای دیگر خواهان خروج از این اتحادیه شدند. بنابراین بهنظر میرسد که قدرتهای متمرکز متلاشی شوند و شرایط سابق حاکم نباشد.
اقدامات حمایتی دولت مثل بستهای معیشتی یا تخصیص وام یک میلیون تومانی را چطور میبینید؟ این اقدامات کافی است یا دولت باید بیش از این به حمایت از مردم در شرایط کرونا بپردازد؟
این اقدامات دولت قطره چکانی اما کافی نیست. نمیدانیم زندگی کسانی که این وام به آنها تعلق میگیرد چگونه است. الان یک میلیون تومان پولی نیست که مردم بخواهند روی آن حساب کنند و بهواسطه آن تغییری در زندگی خود بهوجود بیاورند. اینها کمک معیشتی خوبی است که اگر اجاره خانهای عقب افتاده یا پول غذا و... ندارد استفاده شود اما کافی نیست و ظاهرا دولت نیز راه دیگری ندارد. منتها نهضت جدیدی که در ایران به راه افتاده این است که عدهای که مقداری توانایی دارند به مستضعفین و اقشار ناتوانی که میشناسند کمک میکنند. مخصوصا در پیش از ماه مبارک رمضان اخبار زیادی در مورد جمعیتهای پیرامونی میشنوم. گروههای مختلفی مشغول جمع آوری کمک هستند و به صورت نقدی و بسته غذایی به کسانی که میشناسند کمک میکنند. یعنی آن اتفاقی که در اسلام و اقتصاد اسلامی میتواند فاصله طبقاتی را پر کند مقداری در حال شکلگیری است. چون در اقتصاد اسلامی یکسری وجوهات از قبیل مالیات، خمس و زکات و این مسائل داریم. ولی بحثی که برای پر کردن فاصله طبقاتی است و بسیار برای آن ثواب ذکر شده و جزو مستحبات است بحث انفاق است که در شرایط کرونایی فعلی در جامعه در حال پر رنگ شدن است و هرکسی توانایی دارد احساس میکند که باید به کسی که ناتوان است و میشناسد، کمک کند. البته دولت نیز تواناییها و امکانات محدودی دارد و به نظرم در حدی که میتواند عمل میکند. منتها وقتی دولت وام یک میلیونی میدهد برخی انتقادات و تخریبها را نیز در پی دارد که چرا از یارانه برداشت میشود و سود نگیرد و مجانی بدهد. این مباحث همیشه وجود دارد و نمیتوان ارزیابی صحیحی از درستی یا نادرستی آن داشت.
برخی معتقدند که در بحرانها باید مردان بحران به صحنه بیایند؛ از این رو ناخود آگاه همه اذهان به سمت مرحوم آیتا...هاشمی و تدبیر و درایت ایشان برای خروج از بحران میرود؛ از دید شما این شرایط مدیریت و عملکرد هاشمیوار نمیطلبد؟
آنچه که آقای هاشمی به عنوان مرد بحرانها شناخته شد این بود که ایشان در بحرانهایی که پیش میآمد راهکار پیدا میکرد، تصمیم میگرفت و اجرا میکرد. یعنی خود تصمیمساز، تصمیمگیر و مجری بود. لذا دیگر وقت را به بطالت نمیگذراند که مثلا کسی پیشنهاد داده بررسی شود که موافق و مخالف دارد و اصلا میشود اجرا کرد و فردا یا جلسه بعد تصمیم بگیریم. یکی از این نمونهها مساله جنگ بود. آن زمان که آقای هاشمی به این نتیجه رسید که دیگر جنگیدن درست نیست و با جنگ نمیتوانیبم پیروز شویم خدمت امام(ره) رسید و گفت و من به عنوان نماینده شما قطعنامه را میپذیریم و اعلام میکنم و شما بگویید من را محاکمه کنند و هر مجازاتی که خواستید اعمال کنید. خب؛ ما این نوع تصمیمگیریها را در کشور نداریم و کسی حاضر نیست که جان، حیثیت و آبروی خود را فدای یک تصمیم کند و بگوید که مسئولیت آن را میپذیرم. در این جریان کرونا واقعیتهایی که میبینیم یک ستاد تشکیل دادند تا تصمیم بگیرد. این ستاد تصمیم میگیرد و یکسری موارد را مطرح میکند و عدهای به آن خدشه وارد میکنند که از نظر اقتصادی فلان مشکلات را دارد و انجام نشود. یا عدهای لبخند میزنند که قرنطینه نداریم. این نوع مسائلی که اکنون وجود دارد برای حل بحران کافی نیست. مرد بحران باید تصمیم گرفته و مسئولیتپذیر باشد و تصمیمش را اجرا کند. اکنون میبینید میان تصمیمات ستاد مبارزه با کرونا و برخی از تصمیمات دیگر تناقض آشکار وجود دارد. اگر ستاد مسئول است و تصمیم گرفته باید اجرا شود. مرحوم حاج احمدآقا به برخی دوستان میگفت شما میگویید اینگونه ما قبول داریم و بعد میگویید اما و همین اما کار را خراب میکند. اکنون نیز شرایط همینگونه است ستاد تصمیم میگیرد اما کس دیگری در تصمیم ستاد یک اما در میآورد. میبینید سخنگوی ستاد حرف و خواسته دیگری دارد اما عمل چیز دیگری است. از طرفی مردم به جای اینکه حرف ستاد را قبول کنند بر عکس بر اساس آنچه خود فکر میکنند عمل مینمایند. یعنی بحث اینگونه است که مردم، مسئولان و ستادها هیچکدام حرف آخر را نمیزنند و هرکسی برای خود اجتهاد کرده و حرفی میزند. شرایطی که اکنون شاهدش هستیم ناشی از همین مساله است.
پس اساسا امروزه به نگاه آقای هاشمی در مسائل کشور و عبور از شرایط بحرانی نیازمندیم؟
نه تنها به نگاه آقای هاشمی بلکه به عمل آقای هاشمی نیز نیازمند هستیم. ممکن است نگاه ایشان وجود داشته باشد اما عملکردی مثل عملکرد ایشان وجود ندارد. چرا که آقای هاشمی تصمیمساز، تصمیمگیر و مجری بود. البته مشورت میکرد و به جمعبندی میرسید اما وقتی که دیگر به نتیجه میرسید و مشخص میشد که راهکار چیست مشورت نمیکرد و در این تصمیم با توکل به خدا تصمیم خود را انجام میداد. امروز بیش از نگاه آقای هاشمی عملکرد ایشان را نیاز داریم. ممکن است در خیلی جاها نگاه ایشان باشد و حرفشان را بزنند و حتی تصمیمش را بگیرند اما کسی که عمل کند پیدا نمیشود.
دیدگاه تان را بنویسید