محمد قوچانی سردبیر روزنامه سازندگی در سرمقاله امروز نوشت، حتی اگر رئیس‌جمهور آینده اصلاح‌طلب باشد تا مرز میان اصلاح‌طلبی با فرصت‌طلبی و مرز اصلاح‌طلبی با قدرت‌طلبی روشن نشود، ملت به اصلاحات رای نمی‌دهد.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

محمد قوچانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی که همزمان سردبیری ارگان رسانه ای این حزب را برعهده دارد، در سرمقاله شماره امروز (دوشنبه) روزنامه سازندگی به تشریح هدف حزب متبوعش از بیان انتقادات اخیر به مدیریت جریان اصلاحات پرداخته است.

قوچانی در ابتدای این سرمقاله در دفاع از اظهار نظرات اخیر دبیرکل حزب کارگزاران نوشته است: "غلامحسین کرباسچی به هیچ وجه متعرض کاریزمای سیاسی جناب‌آقای خاتمی نشده است و گرچه نقد روسای‌جمهور از آقای هاشمی تا آقای روحانی ذنب‌لایغفر نیست اما آنچه آقای کرباسچی از آن سخن گفته به جز نقد مدیریت دکتر محمدرضا عارف «رئیس شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان» (که دیگر معنای محصلی ندارد) انتقاد از رخوت در جبهه اصلاحات و دعوت به اصلاح آن بدون توجه به افراد و اشخاص بوده است".

خبرگزاری تسنیم نیز در سلسله گزارش ها و گفتگوهایی به موضوع بازنگری در جریان اصلاحات پرداخت. اینکه جریان اصلاحات 23 سال بعد از دوم خرداد 76 باید خود را تعریف کند و مرزش را با اپوزیسیون و اصولگرایی مشخص کند. هرچند این نامشخص بودن مرز اصلاح‌طلبی این فرصت را به آنها می‌داد که هرکس را به راحتی به عضویت جریان خود درآورند.

امروز قوچانی نیز همین مسئله اشاره کرده و گفته است، اگر رئیس‌جمهور آینده اصلاح‌طلب باشد تا مرز میان اصلاح‌طلبی با فرصت‌طلبی و مرز اصلاح‌طلبی با قدرت‌طلبی روشن نشود، ملت به اصلاحات رای نمی‌دهد و تا مرز میان «اصلاحات در حکومت» با «اصلاحات بر حکومت» روشن نشود حاکمیت به اصلاحات مجال سیاست‌ورزی نمی‌دهد.

* چرا عارف استعفا نمی دهد؟


وی بار دیگر پیکان انتقادات خود را به سمت محمدرضا عارف نشانه رفته و خاطرنشان کرده است: "در هر جای جهان رهبران احزاب شکست‌خورده در انتخابات اگر استعفا نمی‌دهند لااقل پاسخگو می‌شوند و سکوت پیشه نمی‌کنند. انتخابات برای احزاب اوج کنش سیاسی (نه الزاما اجتماعی) است. چگونه است که رهبران ائتلاف‌ها و احزاب سیاسی ایران با هیچ شکستی ناگزیر به استعفا یا حتی استیضاح نمی‌شوند"؟

این عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در ادامه با انتقاد از انفعال شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان در انتخابات اخیر مجلس نوشته است: "این پرسش جدی وجود دارد که شورایی که اساسا برای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان تشکیل شده است و نه‌تنها از خود در تنها ماموریت قانونی‌‌اش (انتخابات) خلع ید می‌کند بلکه ریاست آن شورا خود به مصوبه‌ی «تحریم خاموش انتخابات» تمکین نمی‌کند و در انتخابات رای و لیست داد، چرا همچنان فعالیت دارد"؟

قوچانی با دامن زدن به گمانه زنی های مطرح شده مبنی بر فعالیت های پشت پرده عارف برای کاندیداتوری در انتخابات 1400 تاکید کرده است: "در شرایطی که انتخاباتی در کار نیست، آیا این شورا قرار است به ستاد انتخاباتی دکتر محمدرضا عارف در سال 1400 تبدیل شود؟ چرا ریاست محترم شورا در یک کنفرانس خبری یا گفت‌وگوی رسانه‌ای علت تحریم خاموش انتخابات مجلس را توضیح نمی‌دهد؟ چرا در تمام چهار سال که ریاست فراکسیون امید را برعهده گرفته‌اند برای افکار عمومی علت سکوت سیاسی خود را توضیح نمی‌دهند"؟

* حمایت کارگزاران نبود خاتمی رئیس جمهور نمی‌شد


سردبیر روزنامه سازندگی در بخش دیگری از این سرمقاله در واکنش به اظهار نظر برخی چهره های اصلاح طلب که انتقادات اخیر حزب کارگزاران از رویه حاکم در جریان اصلاحات را حاصل ماهیت غیراصلاح طلب این حزب عنوان می کنند، خاطرنشان کرده است: "چگونه می‌توان تشکیلاتی از بنیان‌گذاران اصلاح‌طلبی سیاسی را به عبور از اصلاح‌طلبی متهم کرد؟ کارگزاران سازندگی ایران به شهادت تاریخ اولین تشکیلاتی بود که به آقای سیدمحمد خاتمی پیشنهاد بازگشت به سیاست (پس از استعفا از وزارت و برای نامزدی در مجلس پنجم) را داد تا بر یأس و ناامیدی اجتماعی در جناح چپ غلبه کند و باز به شهادت تاریخ (که بخشی از آن در خاطرات آقای هاشمی از سال‌های 75 و 76 و نیز روایت‌های آقای خاتمی از آن دوران آمده است) بدون حمایت کارگزاران امکان پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری دوم خرداد حداقل در سپهر سیاسی کشور وجود نداشت".

*محمود صادقی؛ سیاستمداری تازه وارد و در اوج ناآگاهی تاریخی


قوچانی در کنایه به اظهارنظرات محمود صادقی که بارها کارگزاران را با عنوان حزبی فرصت طلب و فاقد ریشه اصلاح طلبانه مورد خطاب قرار داده نوشت است: "اینکه سیاستمدار تازه‌آمده‌ای چون جناب آقای محمود صادقی،‌ تبار کارگزاران را مستقل از اصلاح‌طلبان معرفی کند و اصلاح‌طلبی را با معیارهای چپ‌گرایی از دست رفته و منسوخ‌شده‌ی دهه‌ی 60 می‌سنجد اوج ناآگاهی تاریخی و فقر دیدگاه نظری است اما اینکه روشنفکر برجسته‌ای مانند جناب آقای علیرضا علوی‌تبار دفاع کارگزاران سازندگی از «دین مدنی» و «الهیات سیاسی» را مقدمه‌ی «همزیستی با برخی از گرایش‌های قدرتمند سیاسی» ارزیابی کند فارغ از دقت این انتقادات نشان می‌دهد که ما در درون جبهه اصلاحات به شدت نیازمند گفت‌وگوی انتقادی هستیم.

*اکثریت مطلق احزاب اصلاح طلب به هیچ مبحث تئوریکی اهتمام ندارند


عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با تاکید بر اینکه "برخلاف اکثریت مطلق عددی شورای سیاست گذاری (به جز احزابی مانند اتحاد ملت که دارای اندیشه سیاسی روشنی هستند) که به هیچ مبحث تئوریکی اهتمام ندارد و تنها کلوب‌هایی برای مشارکت در قدرت هستند"، بر این باور است که "جبهه اصلاحات در شرایط کنونی به مجمع‌الجزایری از اشخاص حقیقی، احزاب تک‌‌نفره، تشکیلات موازی و سازمان‌های سایه بدل شده است. پاره‌ای از این احزاب فقط برای ایجاد توازن سیاسی در جبهه اصلاحات شکل گرفته‌اند و در واقع احزاب نیابتی هستند و در حالی که پاره‌ای گرایش‌های اصلاح‌طلبانه فاقد نماینده واقعی در شورای عالی هستند برخی گرایش‌ها چند حزب در شورا را دارند"!

*جبهه اصلاحات؛ نام مستعار عارف برای ریاست جمهوری 1400


قوچانی همچنین با ذکر این مطلب که "«فرم» در تکوین «محتوا» نقش اساسی دارد"، نوشته است: "«فرم» کنونی جبهه اصلاحات یا آن را به بی‌عملی سیاسی مانند انتخابات مجلس یازدهم سوق می‌دهد یا آن را به ابزار اعمال نظر یک جریان سیاسی خاص بدل می‌سازد. این جریان می‌تواند نام مستعار دکتر عارف برای ریاست‌جمهوری 1400 باشد یا نام مستعار طیفی که در پی تحریم انتخابات هستند و اصلاحات را مصادره کرده‌اند".

وی در بخش دیگری از مطلب با تاکید بر لزوم تشکیل پارلمان اصلاحات که سال گذشته در مقطعی در دستور کار شورای هماهنگی جبهه اصلاحات قرار گرفته بود، خاطرنشان کرده است: " تشکیل پارلمان اصلاحات یا همان مجمع ملی اصلاح طلبان از «محفلی» شدن اصلاحات و تبدیل کردن احزاب به سیاهی لشکر آن محفل، از «جنبشی» شدن اصلاحات و از دست رفتن نهاد اصلاحات و تبدیل آن به حرکتی خیابانی و «از فردی» شدن اصلاحات و تبدیل آن به یک کیش شخصیت جدید جلوگیری می‌کند".

*روحانی ذاتا به اصلاح طلبان نزدیکتر بوده تا اصولگرایان


قوچانی در ادامه این سرمقاله گریزی به نقش حسن روحانی در موفقیت خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 زده و خاطرنشان کرده است: " اگر به آرشیو روزنامه‌های سال 1376 رجوع کنید نام بوروکرات‌هایی مانند دکتر محمدرضا عارف را به راحتی می‌توانید در گمانه‌زنی روزنامه‌نگاران از کابینه‌های آقایان خاتمی و ناطق نوری ببینید. اما همان زمان رجالی سیاسی مانند حسن روحانی و حسن حبیبی با وجود فاصله داشتن از جناح چپ با خودداری از نامزدی و عدم حمایت از رقیب سیدمحمد خاتمی نقش محوری در پیروزی اصلاحات داشتند و در مبانی تئوریک اصلاحات، (در توسعه، دیپلماسی، دموکراسی و...) به اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر بودند تا اصول‌گرایان".

این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه اصلاح‌طلبی ربطی به ژنتیک ندارد و انتخابی استراتژیک در سیاست‌ها، اندیشه‌ها و کارکردهاست، تاکید کرده است:"حتی اگر رئیس‌جمهور آینده اصلاح‌طلب باشد تا مرز میان اصلاح‌طلبی با فرصت‌طلبی و مرز اصلاح‌طلبی با قدرت‌طلبی روشن نشود، ملت به اصلاحات رای نمی‌دهد و تا مرز میان «اصلاحات در حکومت» با «اصلاحات بر حکومت» روشن نشود حاکمیت به اصلاحات مجال سیاست‌ورزی نمی‌دهد. ما باید به ملت توضیح دهیم و با حاکمیت گفت‌وگو کنیم تا روشن شود می‌خواهیم اصلاحات کنیم تا به حکومت برسیم یا می‌خواهیم به حکومت برسیم تا اصلاحات کنیم؟ جبهه اصلاحات در یک انتخاب تاریخی است نه بر سر شکست یا پیروزی که بر سر حیات و مرگ اصلاح‌طلبان".

*خاتمی باید رهبر همه اصلاح طلبان باشد نه فقط یک جریان خاص


قوچانی در بخش پایانی مطلب خود با تاکید بر اینکه خاتمی باید رهبر همه اصلاح‌طلبان باشد و نه فقط یک جریان خاص، تصریح کرده است: "محدود ساختن سیدمحمد خاتمی به محمدرضا عارف و حتی حزب اتحاد ملت جفا به سیدمحمد خاتمی است، همچنان که محدود ساختن اکبر هاشمی‌رفسنجانی به حزب کارگزاران سازندگی ایران... همه ما در انتظار تصمیم سیدمحمد خاتمی برای بازسازی تاریخی، گفتمانی، تشکیلاتی و راهبردی جبهه اصلاحات هستیم و همه‌ی کارگزاران (از جمله دبیرکل) در این هدف‌گذاری تردیدی ندارند حتی اگر دوستان و دشمنان نشانی غلط بدهند! این عبور از خاتمی نیست؛ دعوت از خاتمی است. دعوت از خاتمی به مدیریت جبهه اصلاحات نه واگذاری آن به چپ و راست اصلاحات. چریک‌هایی که می‌خواهند اصلاحات را به خیابان ببرند و بوروکرات‌هایی که می‌خواهند اصلاحات را در راهروهای قدرت حبس کنند".