نماینده مجلس: لیبرالیسم بر اصلاحات حاکمیت دارد/ لاریجانی و روحانی اصلاحطلبند
یکی از افتخارات ما اصلاحطلبان این است که شخصیتهای اصولگرا را بهشکل محترمانه از اصولگرایی عبور داده و به اصلاحطلبی سوق دادهایم؛ امروز هم آقای لاریجانی و هم آقای روحانی اصلاحطلب هستند
الیاس حضرتی قائممقام حزب اعتماد ملی گفتگویی با خبرگزاری تسنیم انجام داده است که بخشهایی از آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
در سال 94 اصلاحطلبان توانستند با لیست امیدی که ارائه کردند 30 کرسی مجلس دهم را به دست بیاورند اما در سال 98 این اتفاق نیفتاد و نتوانستند موفق باشند و 30 کرسی را که به دست آورده بودند به رقیب واگذار کردند، بهنظر شما چه عامل یا عواملی باعث شد که این اتفاق رخ بدهد؟ برخی از اصلاحطلبان موضوع رد صلاحیتها را مطرح میکنند اما برخی نیز اعتقاد دارند عملکرد اصلاحطلبان و بهویژه فراکسیون امید در این موضوع نقش داشته است.
ابتدا این مقدمه را بگویم که جریان اصولگرا و اصلاحطلب بهاعتقاد بنده بیهویت شدهاند، از روزی که صحبت از ایجاد جریان اصلاحطلبی شد بحث بر این بود که به تفکر و اندیشه ناب امام خمینی(ره)، که در طول هشت سال ریاست آقای هاشمی با سیاستهای تعدیلی خدشه وارد شده بود و مباحثی مانند تجملگرایی پیش آمده بود و در روزنامه بیان هم در آن زمان مطالبی درباره آن نوشتیم (مانور تجملی)، ترمیم شود.
در آن زمان یک اتفاقی رخ داد که آرای مردم و نقش پررنگ مردم کمتر بود. اصلاحطلبی که آغاز شد پیامش این بود که انقلاب به جاده اصلیاش بازگردد که آن جاده تفکر و اندیشه امام بود، اندیشه امام همان تشکیل حکومت اسلامی است بهمعنای آنکه توسط مردم با رأی مردم زمینههای اجرای احکام الهی فراهم شود نه صرفاً حضور مردم، حضور مردم یک هدفی دارد بهجهت اجرای دستورات الهی که برای سعادت بشر است.
در چند وقت گذشته آقای کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران نیز این موضوع را بیان میکند که باید یک فلشبک بزنیم به دوم خرداد 76 و ببینیم اصلاً هدف از ایجاد جریان اصلاحطلبی چه بوده است و الآن ببینیم کجا هستیم.
البته بنده صحبتهای آقای کرباسچی را خیلی بهدقت دنبال نکردم، بهخاطر همین است که میگویم که اصلاحات از آن مسیر اصلی خود خارج شده است و دیگر در این جریان صحبت از امام(ره) نیست.
آن هویت اصلی اصلاحطلبی به مسیری رفت که در واقع یک جریان روشنفکری شد که خیلی تعصب به حاکمیت دینی و علاقهای به مبانی دینی ندارد و در فضای سیاسی به بحث رأی مردم و انتخابات آزاد خلاصه شد، انتخابات آزاد جزو اصول کار انقلاب است ولی در کنار این موضوع، موضوعات دیگری هم وجود دارد.
از آن طرف اصولگراها هم به این بدبختی دچار شدهاند، این جریان هم ضمن اینکه خیلی توجهی به دیدگاه امام(ره) ندارد و دعواهایی را با جناح چپ هم بر سر این دیدگاه دارد که نمونهاش را در مجلس سوم و همین مجلس دهم بنده مشاهده کردم، این جریان هم هویت خودش را از دست داده بهسمتی رفتند که جریان آیت الله مصباح و امثال ایشان حاکمیت کامل به این جریان پیدا کردهاند.
همین طور که در اصلاحطلبان جریان لیبرالیسم حاکمیت پررنگ پیدا کرده، آن طرف هم جریان آیت الله مصباح حاکمیت پیدا کرده است.
پس از انتخابات اخیر مجلس که با شکست اصلاحطلبان همراه شد، خیلی از اصلاحطلبان گفتند که باید بازنگری در جریان اصلاحات صورت گیرد و معتقد بودند که "باید مانیفست جدیدی برای فعالیتهای سیاسی این جریان نوشته شود تا لااقل در انتخابات 1400 دیگر شاهد شکست اصلاحطلبان نباشیم". عدهای دیگر از اصلاحطلبان نیز معتقدند که "اصلاحطلبان باید مدتی از قدرت کنارهگیری کنند و برای بازسازی این جریان به اصلاح رابطه با مردم بپردازند."، در چنین شرایطی با توجه به اینکه بسیاری از اصلاحطلبان عملکرد شورای سیاستگذاری را عامل شکست خود در انتخابات اخیر مجلس میدانند، شما چه راهکاری را برای نحوه حضور اصلاحطلبان در انتخابات 1400 مناسبتر میدانید؟
اینکه شورای سیاستگذاری پیش از انتخابات در بیانیهای اعلام کرد که برنامهای برای ارائه لیست در انتخابات ندارد، برای این نبود که دیگر احزاب اصلاحطلب را از حضور در انتخابات منع کند بلکه شورای سیاستگذاری در همان بیانیه اعلام کرد که احزاب آزادند که بهشکل مستقل و یا با ائتلاف با یکدیگر در انتخابات شرکت کنند.
تسنیم: ولی بهشکل نامحسوس احزابی که در عرصه رقابتها حضور داشتند، بهانحای مختلف مورد تخریب قرار میگرفتند.
طبیعی بود که وقتی استراتژی شورای سیاستگذاری عدم شرکت در انتخابات یا همان تحریم محترمانه انتخابات بود، در راستای همین هدف نیز اقداماتی انجام شود، ولی به هر حال آنچه در بیانیه شورای سیاستگذاری آمده بود، احزاب اصلاحطلب را از حضور در انتخابات منع نمیکرد.
در جریان اصلاحات همواره درباره اینکه بهچهنحوی در انتخاباتها حضور پیدا کنند، اختلاف نظر وجود داشته است ولی مهم این است که در نهایت به یک اجماع و اتفاق نظر میرسند، حتی شخص آقای خاتمی نیز اگر درباره مسئله خاص نظری بدهد، این نظر میان جریانهای مختلف به بحث گذاشته میشود. اما اینکه شورایعالی سیاستگذاری به کار ادامه بدهد یا نه، بله امکان دارد که نام این شورا تغییر پیدا کند. ولی در هر صورت اگر احزاب اصلاحطلب در کنار اشخاص تأثیرگذار این جریان در کنار هم بنشینند و از تمامی ظرفیتهای خود استفاده کنند، باید یک اسم واحد روی آن جمع گذاشته شود.
اگر قرار باشد هر حزبی بهشکل مستقل وارد انتخابات شود که این یک نوع خودکشی است، بنابراین کمترین نشانه عقل، انجام کار جمعی است، حال شما اسم آن را شورایعالی سیاست گذاری بهریاست آقای عارف بگذارید یا اینکه بگویید شورای هماهنگی بهریاست فلان شخص، در هر صورت کار جمعی لازمه فعالیت سیاسی است و این کار جمعی نیز نیازمند یک رهبر یا دبیر یا هدایتکننده است.
اما در بُعد نظرات مختلفی که در جریان اصلاحات نسبت به نحوه سیاستورزی اصلاحطلبان وجود دارد، به هر حال عدهای از اصلاحطلبان معتقد به این هستند که بخشی از مشکلات موجود مربوط به ایرادات ساختاری موجود در جمهوری اسلامی است و تا زمانی که این ایرادات ساختاری مرتفع نشود تفاوتی نمیکند که بهطور مثال در رأس مجلس چه شخصی با چه گرایش سیاسی حضور داشته باشد.
گروهی دیگر از اصلاحطلبان معتقدند اشکالات ساختاری نه دست اصلاحطلب است و نه دست اصولگرا و این ایرادات به این آسانی قابل حل نیست و اگر بخواهیم بهسمت اصلاح این ساختار معیوب برویم که بخشی از آن بهمعنای اصلاح قانونی اساسی است شاید حتی موجب بدتر شدن اوضاع نیز بشود و چارهای جز حضور در انتخابات با همین سازوکار فعلی نیست.
شورای سیاستگذاری با همین سازوکار فعلی قرار است ادامه پیدا کند؟
قطعاً شیوهها و روشها رنگینتر و بِروزتر میشود، ولی به هر حال در درون جریان اصلاحات امروز این رویکرد وجود دارد که معتقد است تا زمانی که اصلاحات ساختاری صورت نگیرد، نمیتوان بهدرستی نقشآفرینی داشت.
آیا اصلاحطلبان برای انتخابات 1400 باز هم بهسراغ کاندیدای بهتعبیر خودشان اجارهای میروند یا اینکه باید شاهد حضور اصلاحطلبی شناسنامهدار در عرصه انتخابات ریاست جمهوری باشیم؟
البته کاندیدای اجارهای کلمه خوبی نیست. امروز هم آقای لاریجانی و هم آقای روحانی اصلاحطلب هستند و هر دو آنها از گفتمان اصولگرایی عبور کردهاند. بهطور کلی یکی از افتخارات ما اصلاحطلبان این است که شخصیتهای اصولگرا را بهشکل محترمانه از اصولگرایی عبور داده و به اصلاحطلبی سوق دادهایم که این مسئله تنها محدود به آقای روحانی و آقای لاریجانی نیز نمیشود و در گذشته نیز آقای ناطق نوری چنین وضعیتی داشته است.
بعید نیست در آیندهای نزدیک شاهد اصلاحطلب شدن حزب مؤتلفه هم باشیم! (با خنده) چنانچه شاهد بودیم مرحوم عسگراولادی در سالهای پایانی عمر خود روحیاتی اصلاحطلبانه داشت.
دیدگاه تان را بنویسید