دولت نیازی به دستکاری بورس و ارز ندارد
من به هیچوجه چنین تحلیلی را قبول ندارم. دولت آنقدر دارایی غیرمولد دارد که با فروش بخشی از آن هم میتواند هزینههای یک سال خود را پاسخ دهد.
آرمان ملی: پس از رشد لجامگسیخته شاخص بورس و جهش دوباره نرخ ارز، سکه و طلا، بار دیگر گروهی از کارشناسان دولت را متهم به پوشش کسری بودجه از طریق بالابردن قیمتها و شاخصها در بازارهای دارایی کردند. با این حال برخی از کارشناسان همچنان اعتقاد دارند که دولت برای این کار نیازی به دخالت در بازارهای مالی ندارد و از طریق فروش داراییهای غیرمولد میتواند کسری بودجه را پوشش دهد. با این حال به نظر میرسد دولت در این زمینه هم بورس را مورد هدف قرار داده و قصد دارد از طریق واگذاری داراییهای خود در بورس تاحدودی منابع درآمدی خود را افزایش دهد. در این زمینه «آرمان ملی» گفتوگویی با مهدی پازوکی، اقتصاددان، انجام داده است که در ادامه میخوانید.
برخی از کارشناسان و شهروندان اعتقاد دارند رشد شاخص بورس و قیمت ارز و طلا ریشه در سیاستهای دولت برای جبران کسری بودجه دارد. نظر شما در این باره چیست؟
خیر؛ من به هیچوجه چنین تحلیلی را قبول ندارم. دولت آنقدر دارایی غیرمولد دارد که با فروش بخشی از آن هم میتواند هزینههای یک سال خود را پاسخ دهد. از این رو دلیلی ندارد که بخواهد با دستکاری بورس یا نرخ ارز، طلا و سکه درآمد خود را افزایش دهد. اینها تحلیلهایی هستند که ریشه بنیادی ندارند و به نظر میرسد افراد تحت تاثیر جو موجود و یا جذب مخاطب بیشتر چنین اظهارنظراتی انجام میدهند. از این افراد انتظار میرود در تحلیلهای خود دلایل علمی را بگنجانند. اگر اعتقاد دارند که دولت برای جبران کسری بودجه دست به دامان بازارهای مالی میشود، نشانههای آن را هم بگویند. این یک حرف کلی است که دولت با تقویت قیمت سهامهای بورسی قصد درآمدزایی دارد. آنها باید توضیح دهند که دقیقا با تقویت کدام نماد و سهام بورسی درآمد دولت افزایش پیدا میکند؟ حال پیشنهاد میشود دولت برای پوشش کسری بودجه پیش از هر اقدامی دارایی غیرمولد خود را به شکل مولد درآورد. طبق برآوردهای وزارت اقتصاد، دارایی دولت به 7000 هزار میلیارد تومان میرسد. اگر فقط نیم درصد از این داراییها مولد شود، کارایی دولت افزایش مییابد و به همین شکل چابکسازی هم اتفاق میافتد. در این صورت دولت برای تامین بودجه جاری دیگر نیازی به فروش نفت، افزایش تعرفههای مالیاتی و ... نخواهد داشت و این درآمدها را صرف پروژههای عمرانی خود میکند و از اتهام افزایش نرخ ارز و طلا برای پوشش کسری بودجه مبرا میشود. با این حال تحقق این امر عزم و ارادهای جدی را میطلبد که طی دهههای گذشته در دولتهای ایران وجود نداشته است.
دولت اعلام کرده که سهام 18 شرکت بزرگ دولتی را در قالب سه صندوق ETF عرضه میکند. عواید فروش این سهام که به دولت میرسد. آیا این سیاست میتواند راهگشا باشد؟
باید توجه داشت که دولت در شرایط کنونی چارهای جز این نداشته که سهام بنگاههای دولتی را در بورس عرضه کند.
به فروش داراییهای غیرمولد اشاره کردید. مصداق داراییهای غیرمولد چیست؟
میتوان سازمان خدمات درمانی را مثال زد که بهرغم هزینههای میلیاردی کرونا، یکی از ساختمانهای بیمههای سلامت در تهران با مساحتی بسیار بالا فقط خاک میخورد. یکی از این ساختمانها در محله دروس بیش از 20 هزار مترمربع وسعت دارد که خالی مانده است و فقط دولت پول آب و برق آن را میپردازد. ساختمان دیگر هم در شهرک غرب مشاهده میشود که فقط در آن ساختمان به متقاضیان خدمات داده میشود. چرا دولت باید چنین ساختمانی را برای خود نگه دارد؟ این فقط یک نمونه است؛ هزاران مورد شبیه این ساختمان را میتوان مثال زد که در سازمانهای و نهادهای مختلف وجود دارد. اکنون همه سازمانها مجتمعهایی را در اختیار خود گرفتهاند و از آن بهعنوان خانههای سازمانی یاد میکنند. فقط کافی است یک بار به شهرک سامان برویم و ببنیم چه کسانی در این واحدها سکونت دارند. بیشتر ساکنان این مجتمعها افرادی هستند که خانه شخصی خود را اجاره دادهاند و خانواده و زندگی خود را به این واحدها آوردهاند. خانههای سازمانی وزارت دفاع در خیابان پاسداران دیگر مصداقی است که میتوان به آن اشاره کرد. یا نهادی دیگر که دهها مجتمع فرهنگی برای خود راهاندازی کرده چه احتیاجی به این مجتمعها دارد؟ خانههای سازمانی را میتوان شکل دیگری از رانت دانست که در اختیار عدهای خاص قرار دارد. من بشدت طرفدار تبدیل داراییهای غیرمولد به داراییهای مولد هستم؛ بهویژه در شرایطی که امروز در آن به سر میبریم.
چه روشی را برای واگذاری این داراییها پیشنهاد میدهید؟
مزایده و مناقصه راحتترین و علمیترین راهی است که میتوان به آن تکیه زد. هر که قیمت بالاتری پیشنهاد داد، صاحب این داراییها شود. هرگاه مخارج مجلس کاهش یافت آنگاه میتوان از تعادل درآمدها و هزینههای کشور سخن گفت. مجلسنشینان که باید قانونگذاران این کشور باشند هر روز هزینههای خود را افزایش میدهند. روزی نیست که در میدان بهارستان تهران شاهد ساختوسازهای جدید در جوار ساختمان مجلس نباشیم. همه اینها هزینههایی است که دولت باید آن را بپردازد. شهرداری هم دستکمی از مجلس ندارد. این نهاد منابع خود را باید صرف عمران و توسعه شهر کند؛ چه احتیاجی به خانه سازمانی دارد؟
در این واگذاریها هم همواره موضوعاتی نظیر اهلیتنداشتن خریداران به بهانه تبدیل میشود. آیا این نشانهای برای ارادهنداشتن دولت است؟
همین باشگاه پرسپولیس و استقلال را میتوان مثال زد. اگر نگاهی به تاریخچه این دو باشگاه بیندازیم متوجه میشویم که خصوصیسازی در ایران فراتر از یک شوخی نیست. اهلیت چه معنایی دارد؟ سرمایهگذاران را هم بدین شکل از اقتصاد خارج میکنند. همه این اتفاقات ریشه در رانت دارد.
دیدگاه تان را بنویسید