فارس نوشت: علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و نماینده مجلس ششم گفت: ما یک عمر است که جریان اصلاحات را با کدخدامنشی جلو می‌بریم. من فکر می‌کنم آن چیزی که در درجه اول اهمیت دارد این است که تشکیلات محور کار قرار بگیرد.

موضع‌گیری جنجالی فعال سیاسی اصلاح‌طلب/ بزرگان اصلاحات دیگر نباید محور باشند
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و نماینده مجلس ششم با روزنامه آرمان ملی گفتگویی انجام داده است که مهمترین بخش‌های آن در ادامه از نظرتان می‌گذرد.

- جبهه اصلاحات با دو چالش عمده مواجه است...در انتخابات اخیر ما باز هم شاهد این نوع جدال بین دو طیف موجود در جریان اصلاحات هستیم. دو طیفی که یکی از آنها معتقد به حضور ماندن در قدرت به هر قیمتی است و دیگری که بر این باور است که حضور نباید به هر قیمتی وجود داشته باشد و باید پایگاه اجتماعی را حفظ کرد.

- توازن این دو مجموعه طی انتخابات بعد از 88 به سمت طیف ماندن در قدرت تغییر کرده است. بنابراین زمانی که تیپ‌های پیش‌رو در انتخابات مجلس تایید صلاحیت نشدند و احزاب اهل تعامل فقط توانستند تایید شوند، جهت‌گیری‌ها به نفع حضور در عرصه قدرت است.

- در ادامه این روند باعث شده که جریان هر روز بیشتر از سرمایه اجتماعی خود فاصله بگیرد و در انتخابات ریاست‌جمهوری از فردی مانند حسن روحانی حمایت کند. یا در انتخابات مجلس از نمایندگانی حمایت کرده که عمدتا نه اصلاح‌طلب بودند و نه تفکر اصلاح‌طلبی داشتند. ولی از سرناچاری و برای اینکه در قدرت سهمی داشته باشد از آنها حمایت کرده. فراکسیون امیدی تشکیل داده که این فراکسیون الزاما معدل خاص اصلاح‌طلبی نداشته و طبیعتا چنین فراکسیونی قادر نخواهد بود اهداف اصلاح‌طلبی را پیش ببرد. بنابراین اصلاحات هر اندازه که در عرصه قدرت باقی مانده به همان نسبت سرمایه اجتماعی‌اش را از دست داده است.

- من معتقدم امروز مردم بیش از آنکه از اصلاح رویگردان شده باشند از یک سری چهره‌ها رویگردان شده‌اند. بنابراین بهترین کار این است که اصلاح‌طلبان چه در جریان پیش‌رو و چه در جریان محافظه‌کارتر از عرصه سیاسی تا حدودی کناره‌گیری کنند و این امکان را فراهم کنند تا نیروهای جدیدتری که دل در دعواهای گذشته ندارند حضور پیدا کنند، وگرنه اگر قرار باشد همچنان مقدرات جریان اصلاح‌طلبی بوسیله این افراد رقم بخورد بدون شک اعتماد سرمایه اجتماعی به راحتی قابل بازسازی نیست.

- مشکل اصلاح‌طلبی این است که می‌خواهد همه مجموعه‌ها و طیف‌ها را راضی نگه دارد، اما چنین رویکردی ضروری نیست. یک طیف در دو انتخابات اخیر خودشان را نشان دادند هم در انتخابات شورای شهر که لیست جداگانه در درون اصلاحات معرفی کردند و در انتخابات مجلس که در فقدان احزاب پیش‌رو، لیست دادند و وزن خودشان را نشان دادند. باید توجه داشت که حیات یک جریان سیاسی به ماندن و حضور داشتن در عرصه قدرت نیست.

- من حتی در انتخابات 1400 معتقدم اگر کاندیدای واقعی جریان اصلاح‌طلبی تایید صلاحیت نشود لازم به حضور در انتخابات نیست و قطعا بخشی از مردم در انتخابات شرکت می‌کنند و رییس‌جمهور انتخاب خواهد شد.

- ما تا 1400 سه مسیر را در مقابل خود داریم؛ یکی پالایش درون جریان اصلاح‌طلبی از طیف‌ها و جناح‌هایی که بر ماندن در قدرت به هر قیمت تاکید دارند. دوم پالایش نیروهای قدیمی‌تری که گذر زمان و شرایط جدید باعث شده که آنها کارایی لازم را نداشته باشند. سوم اینکه در انتخابات پیش‌رو استراتژی، یک استراتژی حضور موثر باشد. جـــایی که در کنار مردم قـــــرار بگیرند. اصلاح‌طلبان اگر همین الان بهترین کاندیدای خود را معرفی کنند رای‌آوری‌شان در بین مردم بسیار دشوار خواهد بود، چراکه هنوز اقدامی عملی برای احیا و بازسازی اعتماد و اعتبار پایگاه اجتماعی رخ نداده است.

- بایستی بزرگان اصلاحات همچنان به‌عنوان سرمایه حفظ شوند و از نگرش‌های این افراد استفاده شود ولی اینکه الزاما بخواهند این افراد همچنان محور باشند به‌نظر من از جمله آسیب‌های اصلاح‌طلبی است.

- ما یک عمر است که جریان اصلاحات را با کدخدامنشی جلو می‌بریم. من فکر می‌کنم آن چیزی که در درجه اول اهمیت دارد این است که تشکیلات محور کار قرار بگیرد.

- به‌نظر من شورای عالی سیاست‌گذاری رئیس احتیاج ندارد بلکه فقط یک دبیر می‌خواهد که بخواهد جلسات را اداره کند و حتی می‌تواند به‌صورت گردشی این امر وجود داشته باشد.