فاز اقتصادی بهجای امنیتی؛ فصل مشترک جدید ایران و عراق
انصاف نیوز: نصرتالله تاجیک دیپلمات پیشین و کارشناس مسائل بینالملل، در گفتوگو با انصاف نیوز میگوید: سفر نخست وزیر عراق به تهران یک سفر دیپلماتیک روتین است که سعی در بهبود شرایط دارد و نتیجهای ندارد؛ او همچنین میگوید شاید ضرورت بوده که ما در برههای بیشتر همکاریهای نظامی-امنیتی با عراقیها داشته باشیم و الان آن ضرورت از بین رفته است و باید تغییر رویکردی در این زمینه داشته باشیم و بیشتر به سمت همکاریهایی در بستر اقتصادی برویم.
/ نصرت الله تاجیک در گفتوگو با انصاف نیوز /
1 روز پیش 0 خواندن این مطلب در 8 دقیقه
مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق هفته آینده به ایران خواهد آمد ولی این سفر نسبت به سفرهای گذشته دارای تفاوتی است. چندی پیش در عراق عکسهای مقامات ایران را پایین کشیدند از سوی دیگر اتفاقاتی چون مسائلی که برای کنسولگری ایران اتفاق افتاد، رخ داد که همگی اینها حواشی ایجاد کرد و تحلیلهای متفاوتی را برانگیخت؛ همچنین ترور سردار قاسم سلیمانی در عراق توسط نیروهای آمریکایی نیز حساسیتهایی را در ایران ایجاد کرد. با احتساب تمامی این مسائل سوالات متعددی درمورد سفر نخست وزیر عراق به تهران وجود دارد که آنها را از نصرت الله تاجیک پرسیدهایم، این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
آقای مصطفی الکاظمی قرار است این هفته به ایران بیایند. لطفا درباره اهداف و نتایجی که ممکن است در این سفر اتفاق بیافتد، صحبت کنید.
نصرت الله تاجیکنوع طراحی سفر ایشان، فقط سفر به ایران نیست، سفر به عربستان و ایران است. نوع طراحی سفر نشان میدهد که دو عنصر مهم و موثر در عراق، ایران و عربستان هستند. ایران و عربستان همسایگان عراق هستند و به همراه دیگر همسایگان، یعنی ترکیه و سوریه چهار کشوری هستند که در عراق تاثیرگذارند. البته تاثیر این چند همسایه مساوی نیست. هرکدام در جهت تخریبی و یا سازندگی تاثیرات متفاوتی دارند. شاید بیشترین تاثیر را چه از نظر سیاسی و چه مردمی، ایران داشته باشد؛ به دلیل سوابق تاریخی و روابط دینی و مذهبی. سایر همسایگان هم بازیگران منفعلی نیستند. آنها هم هریک به نوعی تلاش دارند با سرمایهگذاری در عراق، تاثیرات خودشان را افزایش دهند. بعضی مثل ترکیه تاثیرات اقتصادی دارند. بعضی مثل عربستان تاثیرات سیاسی دارند و بعضی ها هم تاثیرات امنیتی دارند مثل سوریه یا شرایط کنونی سوریه. نکته بعد این است که در حال حاضر عراق حالت باثباتی ندارد؛ بعد از مدتها نخست وزیر انتخاب شده است. هم مشکلات داخلی دارد و هم مشکلات منطقهای و هم مشکلات بین المللی؛ برای حل این مشکلات نیاز به ثبات و آرامش دارد. طبیعی است که تلاش میکند با روابط متوازن با همسایگان، این ثبات نسبی را فراهم کند تا بتواند به مشکلات داخلی خودش از جمله ثبات، امنیت و تامین زیرساختهایی که در دوران داعش تخریب شده بپردازد.
من بعید میدانم سفر آنچنان تعیین کننده باشد یا دستاورد مهمی داشته باشد. یک سفر روتین است، معمولا نخست وزیرهایی که ظرف دو سال گذشته انتخاب میشوند به ایران سفر میکنند و یکسری مذاکرات هم صورت میگیرد. بیشتر مذاکرات حول همکاریهای مشترک است و اینکه بتوانند برای بحث ثبات و امنیتشان کمک بگیرند.
آیا روابطمان با عراق دچار تحولی میشود یا خیر؟
بعید میدانم تحول خاصی در روابط ایران و عراق الان شکل بگیرد. دلیلش هم این است که عراق مشکلات عدیدهای دارد. مشکلات سیاسی و اقتصادی و امنیتی. ما هم اکنون بیشتر از نظر اقتصادی مشکل داریم و بنابراین هر دو کشور نگاهشان تا حدی به حل مشکلات داخلی خودشان است. ولی ظرفیت همکاری ایران و عراق بیش از چیزی است که الان وجود دارد. مخصوصا در بعد اقتصادی. من فکر میکنم که در دوران پساداعش که عراقیها به دنبال ایجاد ثبات و امنیت در داخل عراق هستند، خوب است که ما طراحی مناسبی در روابط بین دو کشور داشته باشیم که بیشتر بستر اقتصادی داشته باشد. بازار عراق بازار مطلوبی برای کالاها و نیروهای کار ماست. در زمینهی توسعه فناوریهایی که ما به آن دست یافتیم و در همه زمینهها میتواند شروع مناسبی برای یک تحول اقتصادی، تجاری و زیرساختی و عمرانی برای همکاری دو کشور باشد. هم دستاورد ارزی برای کشور خواهیم داشت و هم اینکه سطح روابط و همکاری بین ایران و عراق افزایش پیدا میکند.
خطاهای ما در عراق چه بوده است؟
عراق به دلایل عدیدهی سیاسی، اقتصادی، مردمی، تاریخی و ژئوپولتیکی، عمق استراتژیک ما محسوب میشود. از طرف دیگر، عراق دروازه شرقی دنیای عرب است که به روی ما باز میشود. یعنی اگر روابط متوازنی با عراق داشته باشیم، میتواند دروازه ورود ما به کشورهای عربی هم باشد. از طرف دیگر ما هم یک پشتیبان استراتژیک برای عراقیها هستیم. این پشتیبانی را دوران داعش و سایر زمانها ارائه دادیم. ما نباید خودمان را منحصر به مسائل نظامی و امنیتی کنیم؛ بنابراین به عقیدهی من باید سطح این همکاریها را به سطوح بالاتر و بیشتر در بستر اقتصادی بیاوریم. ما سرمایهگذاری زیادی در مبارزه با داعش کردیم، چه مادی و چه معنوی و این حق ماست که در آنجا دارای منافعی باشیم. فقط این منافع را باید خوب تعریف کنیم. منافعی تعریف نکنیم که باعث حساسیت همسایگان، چه عربستان به عنوان قدرت منطقهای و چه آمریکا به عنوان قدرت فرامنطقهای شود. ما باید یک الگوی توسعه اقتصادی در همکاری بین دو کشور را طراحی کنیم و یک مدل اقتصادی بسازیم و از آن طریق بتوانیم هم نفوذمان را حفظ کنیم و هم منافعمان را تامین کنیم.
من جوابم را نگرفتم. ما در عراق چه خطاهایی داشتیم؟
وقتی میگویم که ما بهتر است مثلا منحصر به مسائل امنیتی و نظامی نشویم و به سمت اقتصادی برویم، یعنی ممکن است یکی از اشتباهات ما این باشد و البته شاید هم ضرورت بوده است و نمیتوان گفت لزوما اشتباه بوده. شاید ضرورت بوده که در یک برههای بیشتر همکاریهای نظامی امنیتی با عراقیها داشته باشیم و الان آن ضرورت از بین رفته است. به عقیدهی من باید یک تغییر رویکرد در این زمینه داشته باشیم و بیشتر به سمت همکاریهایی در بستر اقتصادی بیاییم.
حساسیت آقای صدر بر روی ایرانیها چه مبنایی دارد؟
آقای مقتدی صدر شخصیت ویژهی خودش را دارد، جاه طلبی به معنای منفی نه، بلکه جاه طلبی دارد که بتواند رهبری بخشی از نیروهای سیاسی عراق را در دست داشته باشد. این مسئله فی نفسه بد نیست. از طرف دیگر مقتدی صدر یکی از نزدیکترین همپیمانان ماست؛ بعنوان یک روحانی شیعه و بعنوان یک جوان که با بخشی از نیروهای سیاسی عراق در ارتباط است و یا حتی تاثیر گذاریاش در بخشی از پارلمان. اینها همه نکات مثبتاند. ایشان بعضی مواقع سیاستهایی از نظر خودش تعریف میکند که ممکن است برای ما مطلوب نباشد، یا حتی ممکن است با مرجعیت عراق یعنی آیت الله سیستانی زاویه پیدا کند؛ به هرصورت در عالم سیاست اینها مسائل مذمومی نیستند. ما نمیتوانیم بگوییم اگر یک سیاستمدار طراحی سیاسیای داشت که با سیاستهای ما نخواند، لزوما این بد است یا باید طرد شود. من تا جایی که میدانم جمهوی اسلامی به دنبال همکاری با ایشان و جذبشان بوده است. چه بصورت مستقیم و چه بصورت غیرمستقیم و از طریق سایر نیروهای سیاسی منطقه.
بعنوان یک نیروی سیاسی تاثیرگذار و یک فرد ریشهدار، حتی اگر سیاستهایش بعضا با ما همگن نباشد، این فی نفسه بد نیست و جمهوری اسلامی تلاش دارد تا با همه نیروهای سیاسی عراق همکاری کند و آنها را جذب کند.
در عالم سیاست اختلاف طبیعی است، مهم چگونگی حل آن اختلاف است که باعث حرکتی مثبت شود. ما هم نباید انتظار داشته باشیم که نیروهای سیاسی بعنوان عامل و کارگزار و پروکسی برای ما کار کنند. باید سعی کنیم باتوجه به واقعیات عراق و اختلافاتی که بین ملتهای گوناگون براساس فرهنگشان وجود دارد عمل کنیم؛ درست است که مردم عراق شیعه هستند اما نوع آن شیعه، با شیعهی لبنانی، با شیعهی ایرانی، با شیعهی افغانستانی فرق میکند؛ این گوناگون بودن انواع، مذمت آنها نیست بلکه تفاوتی بر اساس فرهنگهاست. به عقیدهی من حجت جمهوری اسلامی در آن است که بتواند این اختلافات را خوب هضم کند و بستری –نه بستر طایفهگری، بلکه بستر منافع مشترک را- تعریف کند.
به عقیدهی من یکی از کارهایی که ما میتوانیم انجام دهیم این است که باتوجه به اختلاف دیدی که وجود دارد، آن سابقه جنگی که بین دوکشور وجود دارد، واقعیتها را درنظر بگیریم؛ اگر فرضا گاهی زیادهرویهایی در صحنهی عراق کردهایم و فکر میکردیم دو ملت خیلی بهم نزدیکاند، واقعیتها و حساسیتها را درنظر بگیریم. بالاخره شیعیان عراق هم بر عرب بودن تاکید دارند. قصد بها دادن به اصل عرب و عجم را ندارم ولی براساس مسائل تاریخی نباید به اختلافات دامن بزنیم بلکه باید فصل مشترک کشورها را پیدا کنیم. اگر پیشنهاد بستر اقتصادی میدهم، معتقدم که منافع اقتصادی الان برای همه امر و اصل مهمی است و باید به سمت این همکاری اقتصادی رفت تا ملت عراق هم از این همکاری و رابطه سود ببرد و بازی را برد برد تمام کنیم. همچنین ملت ما هم از طریق همکاریهای اقتصادی و پیدا شدن یک بازار جدید –بجای اینکه بسمت همکاریهای نظامی و امنیتی صرف برویم- احساس کنند همکاری ما با عراق یک نهر اقتصادی است. عراق یک کشور ثروتمند نفتی است و به محض اینکه ثبات را بدست آورد، میتواند به یک قدرت منطقهای تبدیل شود، البته نه مثل گذشته. دلیلش هم بهم خوردن بافت سیاسی اجتماعی عراق توسط آمریکاییهاست؛ آمریکاییها با طراحی سیستم فدرالیته بنوعی با تقسیمات عرضی و طولی عراق را تقسیم کردند. از نظر زمینی تقسیم سهگانهی شمال، مرکز و جنوب یا کردها، اهل سنت و شیعه؛ از نظر طولی هم در سیاست حکومت، ریاست جمهوری به کردها رسیده، نخست وزیری به شیعیان و ریاست مجلس به اهل سنت. من نمیگویم اینها لزوما بد یا خوب است، اینها را باید خود عراقیها تصمیم بگیرند. اما به هر صورت الان به گونهای شده است که عراق نتوانسته است در چند سالهی پس از سرنگونی صدام، کمر راست کند و روی پای خودش بایستد. دخالتهای آمریکا در عراق هم بر این جریانات بیتاثیر نیست. ترامپ بطور مشخص گفته است که هزینهای که کردیم را باید از اقتصاد و نفت عراق بدست آوریم و طبیعی است که به عراق بعنوان یک گاو شیرده نگاه میکند.
ولی ما باید تلاش کنیم که صحنهی عراق برایمان صحنهای باثبات باشد، ناامنی عراق به ما منتقل میشود و باید سعی کنیم با همسایگان مشترک منطقهای صحنهی عراق را امن کنیم.
عراقی ها معتقدند که ما در عراق از موضع بالا با آنها صحبت کردیم و این حساسیت ایجاد کرده است. آیا تا به حال اینطور بوده است؟
تقریبا درست است. شما اسمش را میگذارید از موضع بالا صحبت کردن. متاسفانه وقوع دو جنگ بین دو کشور شکافی بین دو ملت ایجاد کرد و ما باید به سمت التیام برویم نه اینکه دامن بزنیم. ولی همان طور که عرض کردم عامل عرب بودن، یک تفاوتی بین ملت دوکشور است؛ ولی ما نباید اقداماتی بکنیم یا میکردیم که به این حساسیتها دامن بزند. ما باید سعی کنیم واقعیتهای سیاسی-اجتماعی جامعهی عراق را مدنظر داشته باشیم و براساس این واقعیتها و به دور از زیادهخواهی، تلاش کنیم پلهای جدیدی بین دو ملت بسازیم تا هم آن شکاف التیام پیدا کند و هم زمینه برای ایجاد شکاف بیشتر بین مردم دو کشور فراهم نشود؛ مثلا تصاویری که اخیرا از بزرگراهها و خیابانهای عراق جمع شد یا ماجرایی که برای کنسولگری ما پیش آمد تکرار نشود. به نظر من باید یک روش مطلوب سیاسی و براساس منافع اقتصادی، بین دوکشور تعریف بکنیم تا آن حساسیتها هم تا حدی از بین بروند.
چه تعاملاتی را در مواجهه با عراقیها پیشنهاد میدهید؟
پیشنهاد من همان طراحی الگوی همکاریهای اقتصادی بین دو کشور است. یعنی ما باید الگوی همکاریهای اقتصادی را طراحی کنیم و قسمتی از بازار عراق –کالا، خدمات فنی و مهندسی و…- را به خودمان تخصیص دهیم تا هم منافعمان تامین شود و هم از آن سرمایهگذاریهای مادی و معنوی که کردیم بتوانیم بهره ببریم.
از لحاظ سیاسی چطور؟
عراق آبستن حوادث و مسائل سیاسی و اجتماعی زیادی است و ما نباید به گونهای در عراق عمل کنیم که شکست دولتها سر ما شکسته شود؛ چون الان مرسوم است که دولتها میآیند و میروند و نمیتوانند به قولها و برنامههایشان عمل کنند. ایران نباید به گونهای خودش را قاطی کند که این جور شکستها متوجه ایران شود.
با روانشناسی صحبت میکردم و به او گفتم خوب است شما که این کیسها را بررسی میکنید خودتان دچار مشکلی نشدهاید؛ گفت من دست بیمار را میگیرم که بالا بکشم، اگر توانستم میکشم بالا اگر نتوانستم اجازه نمیدهم او دست من را بگیرد و پایین بکشد. یعنی خودش را آنقدر دخالت نمیدهد که اگر بیمارش مداوا نشد او را هم باخود به همان وادی بکشاند. بنابراین ما نباید بگونهای رفتار کنیم که شکست دولتهای عراق متوجه ما شود.
دیدگاه تان را بنویسید