ایران و عربستان آشتی می کنند ؟ / پیش بینی دیپلمات با سابقه ایرانی
قاسم محب علی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی ضمن تاکید بر این نکته که شرایط داخلی کشور اجازه افزایش تنش تهران با همسایگان را نمیدهد، پیرامون میزان موفقیت تلاش میانجیگرایانه مصطفی الکاظمی برای کاهش تنش بین ایران و عربستان معتقد است که در بهترین حالت خروجی و دستاورد این وساطت نخست وزیر عراق می تواند در حد نقل و انتقال پیام و مواضع بین تهران و ریاض باشد.
دیپلماسی ایرانی: سفر دیروز (یکشنبه) محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به بغداد و اربیل با تحلیلهای متفاوت کارشناسان و تحلیلگران در محافل رسانهای همراه بوده و اظهارنظرهای بسیاری را در پی داشته است. در این راستا مهمترین گمانه ای که مطرح شده این است که سفر ظریف بی ارتباط با وساطت منطقهای عراق بین عربستان و جمهوری اسلامی ایران نیست. لذا حضور وزیر امور خارجه ایران در عراق تلاشی برای انتقال مواضع طرف ایرانی به نخست وزیر موقت عراق بوده است. اگر چه این دیدگاه توسط عده زیادی از کارشناسان رد شده و ارتباط سفر ظریف با وساطت عراقی و یا درخواست تهران از بغداد برای انجام این وساطت را بعید دانستهاند، اما به هر حال نمی توان سفر فردا سه شنبه مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق به ایران را یک اتفاق و تصادف قلمداد کرد. اگر چه گه سفر امروز دوشنبه مصطفی الکاظمی، نخست وزیر موقت عراق به عربستان سعودی به دلیل کسالت ملک سلمان، پادشاه سعودی لغو و به دوران بعد از بهبودش موکول شد. در این راستا دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر این موضوع با قاسم محب علی، سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان، مدیر کل خاورمیانه عربی و شمال آفریقا وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب گفت وگو کرده است که در ادامه از نظر می گذرانید:
دیروز یکشنبه شاهد سفر محمد جواد ظریف به عراق بودیم. بسیاری از کارشناسان، تحلیلگران و ناظران امر بر این باورند که سفر رئیس دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با محوریت کاهش تنش در مناسبات تهران - ریاض و تلاشی برای انتقال مواضع ایران به نخست وزیر موقت عراق بوده است. اگر چه همان دیروز فاضل جابر، نماینده ائتلاف فتح در پارلمان عراق در گفت وگو با خبرگزاری المعلومه عنوان داشت که سفر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران به عراق یک سفر روتین بوده و ارتباطی با هرگونه درخواست از عراق برای وساطت بین تهران و واشنگتن و ریاض ندارد و هیچ گونه پیامی از سوی ایران در این رابطه مطرح نشده است. پیرو این مواضع عباس الزاملی، دیگر نماینده پارلمان عراق از این ائتلاف (فتح) بیان داشت که ما اعتقاد نداریم سفر ظریف به بغداد از روی قصد باشد. با این وصف و از نگاه شما تا چه اندازه سفر دیروز وزیر امور خارجه کشور را میتوان در این راستا مورد ارزیابی قرار داد؟
به هر حال جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی برای کاهش هزینه های سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی ناشی از تنش های چند ساله اخیر خود بی میل نیستند که تلاش هایی برای کاهش تنش بین دو طرف شکل بگیرد. حتی اگر آن تلاش ها از سوی نخست وزیر موقت عراق باشد. اما آنچه در خصوص سفر دیروز یکشنبه محمدجواد ظریف به عراق از سوی رسانه ها و کارشناسان مطرح شده است همه ماجرا نیست. چون قطعاً یکی از اهداف سفر رئیس دستگاه دیپلماسی به بغداد احتمالا به انتقال مواضع ایران باز می گردد. البته من بعید می دانم که آقای دکتر ظریف و در کل ساختار سیاسی در تهران درخواستی برای انجام وساطت توسط نخست وزیر عراق داده باشد، اما چون خود مصطفی الکاظمی به دنبال این تلاش میانجیگرایانه دیپلماتیک است، احتمال دارد که وزیر امور خارجه برای انتقال برخی از مواضع خود راهی بغداد شده باشد. با این وجود نمی توان عنوان کرد که محمد جواد ظریف تنها و تنها برای انجام این ماموریت به بغداد رفته است. به هر حال این اولین سفر محمد جواد ظریف بعد از روی کار آمدن مصطفی الکاظمی در عراق است. از سوی دیگر تهران محور گفت وگوها و رایزنی های متعدد در دیدار وزیر امور خارجه با عراقیها دارد. پس پیگیری برخی از توافقات و قراردادها به خصوص در حوزه تجاری و اقتصادی میتواند از دیگر محورهای مهم گفت وگو و رایزنیهای دیپلماتیک محمد جواد ظریف با مقامات عراقی باشد. کما این که از محتوای جلسات هم می توان به این مهم پی برد.
شما به تلاش خودخواسته بغداد برای انجام میانجیگری بین تهران و بغداد اشاره داشتید. ولی اساساً چرا مصطفی الکاظمی که یک نخست وزیر و دولت موقت و در حال گذار است ریسک انجام میانجیگری بین ایران و عربستان را پذیرفته است؟
در پاسخ به سوال شما باید عنوان کرد که عراق در شرایط حساس و ملتهب کنونی خود به دنبال پیشبرد یک سیاست خارجی متوازن است. برای تحقق این امر بغداد سعی می کند یک مدیریت تنش در بین ایران و عربستان و همچنین ایران و ایالات متحده آمریکا را در دستور کار قرار دهد. به هر حال ایران و عربستان دو همسایه کلیدی و مهم عراق به شمار میروند که به واسطه اقتضائات ژئوپلیتیک، منافع و امنیت عراق خواسته یا ناخواسته به تنش ایران و عربستان گره خورده است. لذا این چالش های سیاسی تهران - ریاض افزایش مشکلات در عراق را باعث میشود. از این روست که دولت های بغداد همواره در انجام تلاش های دیپلماتیک میانجی گرایانه بین ایران و عربستان سعی داشته اند تا در سایه آن امنیت و منافع عراق تامین شود اگرچه تقریبا هیچ کدام از این تلاش ها نتیجه خاصی در بر نداشته است.
یعنی شما معتقدید که عراق اکنون ذیل چالش ها و بحران هایی که در حوزه سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، بهداشتی و اجتماعی که با آن دست به گریبان است سعی می کند از طریق دیپلماسی مشکلات خود را تعدیل کند. اما به نظر میرسد که این سیاست یک فرار رو به جلو است. چون تمام مشکلات عراق که در سایه تنشهای بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای شکل نگرفته است. به هر حال شیوع ویروس کرونا و کاهش شدید بهای نفت در بازارهای جهانی ارتباطی با تنش های ایران و عربستان در عراق ندارد؟
اگرچه تمام مشکلات عراق به تنش و درگیری بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در این کشور باز نمی گردد، اما به هرحال سهم قابل توجهی از چالش های سالهای اخیر در این کشور به واسطه بازیگری گاه مخرب این کشورها شکل گرفته است. به هر حال نمیتوان منکر نفوذ جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده آمریکا، عربستان و دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در عراق بود. بنابراین به هر میزان شاهد کاهش تنش بین این کشورها در زمین عراق باشیم قطعاً بستر و فضای مناسبی برای کاهش و حتی از بین رفتن برخی از چالشها و معضلات عراق به خصوص در حوزه سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی شکل خواهد گرفت. در این صورت دولت بغداد می تواند با انرژی بیشتری به فکر حل دیگر معضلات خود در حوزه های بهداشت و درمان یا اقتصادی و معیشتی باشد. پس اگر سفر امروز دوشنبه مصطفی الکاظمی، نخست وزیر موقت عراق به عربستان سعودی با مأموریت کاهش تنش و میانجیگری بین تهران - ریاض که به دلیل کسالت ملک سلمان، پادشاه سعودی لغو و به دوران بعد از بهبودش موکول شد و همچنین سفر فردای کاظمی به تهران مثمر ثمر باشد، بیش از آن که به نفع ایران و عربستان باشد قطعاً به سود خود عراق خواهد بود. اگرچه میانجیگری بین ایران و عربستان در شرایط کنونی نمیتواند خروجی چندان قابل توجهی در بر داشته باشد. ضمن اینکه من چندان تمایلی برای وساطت عراق در این رابطه ندارم.
دلیل بدبینی شما در عدم موفقیت مصطفی الکاظمی برای انجام وساطت و میانجیگری بین ایران و عربستان چیست؟
اولین دلیل من به کارنامه نخست وزیران پیشین عراق در همین رابطه باز می گردد. چون تقریبا هیچ مقام عراقی نتوانسته است در این خصوص گام چندان موثری بردارد. اگرچه تلاشهای دیپلماتیک فراوانی برای این مسئله صورت گرفته است. ضمن اینکه دولت مصطفی الکاظمی یک دولت موقت و در حال گذار است و توان چانهزنی دیپلماتیک چندان بالایی ندارد. از طرف دیگر برای انجام هر گونه تلاش دیپلماتیک میانجیگرایانه موفق بین ایران و عربستان ابتدا به ساکن باید برخی از چالش ها، مشکلات و موانع بر سر راه این وساطت سیاسی برداشته شود که مهمترین آن به جنگ یمن باز می گردد. تا زمانی که این جنگ به سرانجام نرسد قطعاً نمیتوان به کاهش تنش بین ایران و عربستان خوشبین بود. چون به هرحال این جنگ اکنون به یکی از مهم ترین جنگ های نیابتی بین تهران و ریاض بدل شده است. اینها علاوه بر آن است که اکنون درگیری بین ایران و ایالات متحده آمریکا سایه جدی بر افزایش تنش بین تهران و ریاض دارد. یعنی تا زمانی که شاهد کاهش تنش بین ایران و ایالات متحده آمریکا نباشیم، نمیتوان امیدوار بود که بستری برای کاهش تنش بین ایران و عربستان شکل بگیرد. البته با وجود تمام این موانع من معتقدم اگر اراده و عزم سیاسی و دیپلماتیک لازم برای کاهش تنش در دو طرف وجود داشته باشد می توان به یک توافق و کاهش تنش حداقلی دست پیدا کرد. ولی متاسفانه در شرایط کنونی و در صحنه عمل اراده سیاسی لازم برای کاهش تنش ها، نه از سوی تهران و نه از سوی ریاض وجود ندارد.
با این تفاسیر من در نهایت معتقدم که بهترین راه حل کاهش تنش از طریق مذاکره سیاسی بین دو طرف بدون واسطه و میانجیگر است. چرا که تنشهای چند ساله اخیر بین ایران و عربستان، نه موفقیتی برای ایران دربرداشته است و نه برای عربستان سعودی. در این چند سال تنها و تنها شاهد افزایش هزینههای سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی برای هر دو طرف و کل منطقه خاورمیانه، ذیل جنگ های نیابتی از عراق گرفته تا سوریه، لبنان و یمن بوده ایم. برای مثال شما به جنگ یمن نگاه کنید، نه انصارالله و حوثی ها توانستند پیروز این جنگ باشند و نه بازیگران و دولت منصور هادی که تحت حمایت عربستان و امارات متحده است، می تواند چنین ادعایی بکند. اینجا تنها بار مشکلات، سختیها و رنج ناشی از قحطی، گرسنگی و بیماری جنگ یمن بر دوش مردم، زنان و بچه های این کشور است. پس تا کنون جنگ نه برای ایران همراه با توفیقی بوده و نه عربستان را به منافع و اهدافش رسانده است. از این رو باز تاکید می کنم که بهترین راه حل کاهش تنش بین ایران و عربستان از طریق مذاکره سیاسی بین دو طرف، آن هم بدون واسطه و میانجیگر است. اینجاست که من چندان تمایلی به وساطت و میانجیگری کشوری مانند عراق برای کاهش تنش ایران و عربستان ندارم. چون به هر حال ایران و عربستان سعودی دو قدرت بلامنازع در منطقه غرب آسیا هستند که نقش، نفوذ و توان بالایی در حل مشکلات این منطقه و کل جهان اسلام دارند. پس چرا به جای گفت وگو، تعامل، همراهی و همکاری باید توان سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی برای تخریب و از بین رفتن همدیگر به کار رود؟! اگرچه کاهش تنش بین ایران و عربستان نگرانی برخی دشمنان مانند ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای را باعث خواهد شد که از افزایش تنش بین ایران و عربستان سود میبرند.
نکته بسیار مهمی که در این میان وجود دارد این است که حتی اگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای مانعی برای کاهش تنش بین ایران و عربستان نباشند بستر برای نزدیکی مواضع تهران و ریاض چندان وجود ندارد چرا که در سایه گفت وگوهای پیشین شما با دیپلماسی ایرانی و نیز ارزیابی بسیاری از کارشناسان تحولات منطقه چون تنش ایران و عربستان سعودی به یک «تنش ایدئولوژیک» بدل شده عملاً کاهش تنش امر بسیار سخت و پیچیده ای به نظر می رسد، اگر نگوییم که غیر ممکن است؛ آیا حتی با وساطت و میانجیگری فردی مانند مصطفی الکاظمی تنش ایران و عربستان که یک تنش ایدئولوژیک است می تواند خاتمه پیدا کند و یا حداقل تعدیل یابد؟
ببینید در بهترین حالت خروجی و دستاورد سفر فردا سه شنبه نخست وزیر عراق به ایران و سفر آتی نخست وزیر عراق به عربستان می تواند در حد نقل و انتقال پیام و مواضع بین تهران و ریاض باشد. چون در سایه موانعی که پیشتر به آن اشاره کردم و نیز نکته درست شما ذیل تبدیل شدن درگیری ایران و عربستان به یک درگیری ایدئولوژیک، عملاً فضا و بستر برای کاهش تنش بین دو طرف وجود ندارد. یعنی مصطفی الکاظمی میتواند در سایه این رفت و آمد دیپلماتیک خود عزم و اراده سیاسی ایران و عربستان را برای انجام گفت وگو به منظور حصول توافق در راستای کاهش تنش در روابط دو کشور را بین پایتختها منتقل کند.
شما به تبعات گسترده جنگ های نیابتی ایران و عربستان در منطقه از سوریه تا لبنان، عراق و به خصوص یمن اشاره کردید. آیا در سایه چالش های اقتصادی و معیشتی داخلی دو طرف (تهران و ریاض) و به خصوص ایران، بستر و فضا برای پیگیری این تخاصم و تنش ایدئولوژیک چند ساله منطقه ای وجود دارد؟
نکته بسیار مهمی که در پاسخ به این سوال وجود دارد این است که چون تنش به یک سطح ایدئولوژیک رسیده است. پس کاهش تنش بین ایران و عربستان سعودی به اراده سران و رهبران دو کشور بستگی دارد. چرا که به نظر می رسد ادامه این رویکرد توفیقی برای هیچ از یک طرفین نخواهد داشت. البته در واقعیت امر هم نمی توان امیدی به پایان یافتن جنگ های نیابتی به خصوص در یمن باشیم. در این راستا اگر شما به تحولات میدانی در این کشور جنگ زده (یمن) نگاه کنید به نظر نمیرسد که این جنگ بخواهد سرانجامی داشته باشد. اما نکته بسیار مهم این است که مقامات و مسئولین، به خصوص تصمیم گیران حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید به این نکته توجه داشته باشند که شرایط داخلی کشور اجازه افزایش تنش تهران با همسایگان را نمیدهد. چون در حال حاضر عملاً هزینه این نوع سیاست خارجی تهران با محوریت افزایش تنش با همسایگان بر دوش مردم است. اگر شما به وضعیت بازار ارز، سکه، مسکن، خودرو، اجاره بهار و حتی کالاهای مصرفی در کشور نگاه کنید میبینید که بخشی از این چالش ها به واسطه نگاه به شدت غلط ما در حوزه سیاست خارجی در منطقه و جهان باز می گردد. به عبارت ساده تر اکنون بهای سنگین این نوع سیاست و دیپلماسی چهل ساله اشتباه ما در منطقه و جهان را مردم با تمام گوشت، پوست و وجود خود می دهند. از این رو با افزایش مشکلات اقتصادی و معیشتی در داخل قطعاً پیگیری دیپلماسی غلط ما دیگر مانند گذشته بدون خطر و ریسک نخواهد بود. چون هر لحظه امکان دارد با شکسته شدن آستانه تحمل مردم در برابر مشکلات اقتصادی شاهد یک اعتراضات گسترده در داخل باشیم.
البته من علاقه و تمایلی به تحلیل مسائل سیاسی داخلی ندارم، اما نمی توان این چالش ها و مشکلات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و معیشتی داخل و تاثیر مخرب آن بر حوزه سیاست خارجی و یا بالعکس را منکر شد. چون تمام این مسائل به هم ارتباط دارند. البته به واسطه کاهش شدید بهای نفت در بازارهای جهانی در سایه شیوع کرونا از آن طرف عربستان سعودی نیز با مشکلات و چالش های اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم می کند. پس تداوم این سیاست و دیپلماسی غلط از سوی دو کشور هیچ سودی برای هیچ کدام از طرفین ایرانی و عربستانی نداشته و نخواهد داشت. لذا اگر مقامات و مسئولین کشور ذرهای برای آینده ایران نگرانند از خواستههای حداکثری و کلان خود در تنش و تخاصم با برخی از همسایگان چشمپوشی میکنند و به فکر تعامل، گفت وگو و مذاکره با آنها خواهند بود. چون با مطرح شدن خواستههای حداقلی، بستر و فضا برای گفت وگو و تعامل بین تهران و ریاض حتی بدون واسطه و میانجیگر به وجود خواهد آمد. شاید تمام این بحران ها به واسطه این نوع نگاه حل نشود، اما حداقل به صورت موقت و کوتاه مدت می توان شاهد کاهش تنشها در منطقه بود. باور کنید جنگ هیچ طرف پیروزی ندارد. پیگیری جنگ های نیابتی در منطقه تنها میتواند باعث افزایش چالشها و مشکلات سیاسی، امنیتی و اقتصادی در منطقه باشد که بیشترین بار آن بر دوش مردم کشورها خواهد بود. ضمن اینکه هیچ جنگی تا ابد ادامه پیدا نخواهد کرد و نهایتا همه طرف ها مجبورند پای میز مذاکره و دیپلماسی بنشینند. اینجا تنها دیپلماسی، گفت و گو، تعامل و مذاکره سیاسی است که می تواند راه نجات باشد. پس تا دیر نشده است باید به فکر تغییر راهبردها و استراتژی خود در سیاست خارجی کشور باشیم. ضمن این که اکنون تمام مردم کشورهای درگیر جنگ در منطقه تا دیگر کشورها از لیبی تا سوریه، افغانستان، یمن و دیگر کشورها از جنگ، خونریزی، درگیری، قحطی، بیماری، رنج و درد خسته شده اند. لذا آنها نیز بهترین راه حل را دیپلماسی می دانند. لذا در مجموع با وجود تمام مسائل و موانعی که به آن اشاره کردم معتقدم که اگر چه نمی توان به وساطت و میانجیگری مصطفی الکاظمی به منظور کاهش تنش بین ایران و عربستان خوشبین بود، اما من امیدوارم این تلاش ها بتواند زمینه حصول یک تفاهم سیاسی بین تهران و ریاض را ایجاد کند.
دیدگاه تان را بنویسید