پیشواز انتخاباتی اصلاح طلبان با اسحاق جهانگیری
حضور اسحاق جهانگیری در عرصه انتخابات ۱۴۰۰ محل مناقشه دوستان و مخالفان وی شده و از روزی که مشخص شد آقای معاون اول قصد کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را دارد مباحثه داغی در این مورد در گرفته است.
فردا: شاید مهمترین صحبتها در این مورد به سخنان علی صوفی عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان برگردد که شفاف از کاندیداتوری جهانگیری گفت و در ادامه هم آن را تکذیب کرد. البته این تکذیب او چندان واقعی نبود. چرا که سایت منتشر کننده مصاحبه صوفی صوت او را منتشر کرد. صوفی سه بار در آن مصاحبه خبر داده بود که جهانگیری نامزد انتخابات خواهد شد.
به نظر میرسد تصمیم آقای معاون اول از منظرهای مختلف میتواند مورد ارزیابی قرار گیرد و در نهایت نتیجه گیری این باشد که عدم حضور وی میتواند چالشهای سیاسی او را کمتر نماید. این موضوع از زوایای زیر قابل بررسی است:
۱-هرکدام از مسئولان دولت روحانی که بخواهند درآینده سیاسی ایران برای خود موقعیتی دست و پا کنند به طور یقین به دلیل کارنامه غیرقابل قبول این دولت مشکلات فراوانی خواهند داشت و جهانگیری هم از این موضوع مستثنی نیست.
۲-برخی تصمیمهای مرد دوم دولت به ویژه در حوزه اقتصادی و موضوع ارز همچنان عصبانیت و نگرانی مردم را به دنبال دارد و خیلی از افراد جامعه دلیل گرانی ارز و بالارفتن تورم و نیز خالی شدن سبد معیشتی خود را به دلیل تصمیمات او میدانند و از این منظر رغبتی از سوی جامعه برای حضور مجدد او در بالاترین سطوح تصمیم گیری کشور وجود ندارد.
۳-هرچه به زمان انتخابات نزدیک شویم دوستان ایشان در حزب اعتدال و توسعه بر طبل ناکارآمدی وی خواهند کوفت تا او را از حضور در عرصه انتخابات منصرف کرده و از کاندیدای احتمالی خود که به نظر میرسد محمود واعظی یا ستاری باشد حمایت نمایند. به همین دلیل شاید جدال سیاسی این دو چهره جنجالی دولت برای هیچکدام عاقیت خوشی به دنبال نداشته باشد.
۴-هنوز جریان اصلاحات درون خود دچار چالشها و مشکلات اساسی است و نام بردن از جهانگیری به عنوان کاندیدای این طیف محل سوال است و طرح ادعای حضور معاون اول در انتخابات چالشی است که هم برای این گروه و هم برای جهانگیری در آینده مشکلات فراوانی را ایجاد خواهد کرد و به نظر میرسد اصلاح طلبان به گزینههای دیگری روی بیاورند.
۵-به نظر میرسد جهانگیری برای اینکه بتواند در انتخابات آتی ریاست جمهوری حرفی برای گفتن داشته باشد باید از این دولت تبری جسته و به مردم بابت اشتباهات دولت در تصمیمهای سیاسی و اقتصادی که موجبات مشکلات عدیده برای کشور شده پاسخ دهد. در غیز اینصورت او همچنان از منظر مردم عضو تیم روحانی محسوب شده و حمایتهای تمام قدش از رییس جمهور در مناظرات انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری مانند فیلم از مقابل دیدگان مردم رژه خواهد رفت. گرچه جدایی او از دولت هم چندان برای او از این نظر توفیر ندارد؛ و موضوع آخر اینکه دولت تدبیر و امید در طول این ۷ سال چنان تمام خاکریزهای اقتصادی و سیاسی را نادرست اداره کرده که مردم هرگز از یاد نخواهند برد و به نظر نمیرسد بخواهند باردیگر کشور را به دست افرادی بسپارند که کارنامه شان چنگی به دل نمیزند. آقای جهانگیری هم میتواند با مرور این سطور باردیگر جایگاه خود در انظار عمومی و نیز فضای سیاسی کشور را مرور کرده و آنگاه برای آینده سیاسی خود تصمیم گیری نماید. شاید آقای معاون اول در تصمیم برای ادامه حضور در دولت و یا تقبیح و به چالش کشیدن عملکرد آن بر سر دوراهی مانده، وگرنه با این سبک و سیاق، انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ پایانی برای فعالیت سیاسی او تلقی خواهد شد. گرچه او این انتخابات را جدای از شانس پیروزی، فرصتی برای ریبرندینگ و فرار از فشار انتقادها میداند.
دیدگاه تان را بنویسید