حین عملیات و چه بعد از شکست منافقان و در حین فرار مردم نقش زیادی در اسارت آن‌ها و در جاهایی هم درگیری و به هلاک رساندنشان داشتند، یک جورایی مردم بعد از شکست منافقین آن‌ها را از سطح منطقه جارو کردند.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

خبرگزاری فارس: «چهارزبر»، نام مکانی است که قرار بود تبدیل به محل عبور منافقان و رسیدن به کرمانشاه و بعد از آن تهران باشد؛ اما تبدیل به «کمین‌گاهی» برای نابودی نیروی‌های مزدور سازمان منافقین شد.

در طول ادوار مختلف روایت‌های متعددی از این عملیات که در منطقه چارزبر در ۳۰ کیلومتری شهر کرمانشاه به وقوع پیوست نقل می‌شود؛ عموم این روایت‌ها محدود به زمان عملیات است، اما از روایتی پیش از شروع عملیات و یا نیروهایی که عقبه تحرک منافقان را مسدود کردند وجود ندارد، «فتح اله قهرمان» یکی از دلاورن عرصه دفاع مقدس و جانشین تیپ «مسلم ابن عقیل» حاضر در این عملیات روایتی متفاوت را نقل می‌کند، روایتی ساده و صادقانه. آنچه می‌خوانید حاصل گفت‌وگوی دو ساعته ما با این رزمنده دفاع مقدس است.

فارس: آقای قهرمان به عنوان اولین سئوال، چرا در عملیات مرصاد منافقان توانستند تا ۳۰ کیلومتری شهر کرمانشاه پیشروی کنند؟

قهرمان: حقیقت امر این است که ارتش عراق در سال‌های انتهایی جنگ از قدرت نظامی بسیار بالای برخوردار بود و حتی در چند مرحله قصد تصرف اهواز را داشت؛ با این وجود هیچگاه فکر نمی‌کردیم که ارتش بعث با آن تجهیزات و سطح نیروی روزی بخواهد از منافقین استفاده نظامی گسترده کند.

تا پیش از این، منافقین تنها در یورش‌های چریکی و عملیات‌های محدود شرکت کرده و بیشتر نقش تخلیه اطلاعات و جنگ روانی را بازی می‌کردند و از لحاظ تجهیزات و نفرات پیش بینی نمی‌کردیم که آنها قصد حمله به ایران را داشته باشند.

فارس: استدلال منافقین برای حمله به خاک ایران چه بود؟

قهرمان: تصورشان این بود که در بین مردم دارای جایگاه خوبی هستند و با این فرض که با ورود به هر شهر مردم با آن‌ها همراه خواهند شد وارد خاک ایران شدند، فکر می‌کردند با ورود به ایران، تبدیل به یک نیروی عظیم خواهند شد؛ از طرف دیگر صدام نیز با یک حمایت قوی، تجهیزات ویژه را در اختیار آن‌ها قرار داد و بر اساس نقل‌های بعد از جنگ آمریکا نیز قول مساعدت سیاسی برای حمایت داده بود؛ بر اساس این تحلیل که آن‌ها داشتند تصورشان این بود در کمتر از یک هفته کل کشور و یا حداقل بخش عظیمی از آن را فتح می‌کنند.

فارس: در طول جنگ هیچگاه عراق حتی به نزدیکی اسلام آباد هم نرسید، به چه دلیل در کمتر از ۲۴ ساعت چندین شهر سقوط کردند؟

قهرمان: مهمترین مساله بحث حملات متعدد عراق با نیروی عظیم در چندین جبهه بود که شرایط غافلگیری خاصی را برای آن‌ها فراهم کرد؛ در واقع در چندین جبهه به صورت هماهنگ با تمام قوا وارد درگیری شد؛ این شرایط غافلگیری از آنجا نشات گرفته بود که حجم عظیمی از نیرو و تجهیزات ما جهت دفاع در مقابل حملات گسترده عراق در جنوب، راهی اهواز شد بود.

از طرفی کسی باور نمی‌کرد نیروی‌های منافقین که تمام توانش از یک لشکر بسیار کمتر بود این توان را در خود احساس کند که در یک عملیات مستقل شرکت کرده و وارد خاک ایران شوند. به همین دلیل در ساعات اولیه هرکسی این خبر را می‌شنید باور نمی‌کرد.

فارس: اصلی ترین عاملی که باعث شد منافقین در این عملیات به هدف خود نرسند، چه بود؟

قهرمان: واقعاً امداد الهی. ببینید امداد الهی در جنگ، اسب سفید و پرنده‌های ابابیل و امثال آن نبود. گاهی وقت‌ها شرایطی به وجود می آمد که انسان حس می‌کرد مجموع این شرایط تنها با خواست خدا امکان پذیر است.

به عنوان مثال در عملیات مرصاد، منافقان تا شهر اسلام آباد را در یک روز طی کردند اما به علت ازدحام جمعیت در جاده اسلام آباد به کرمانشاه و حضور یک گردان پشتیبان از «تیپ انصار الحسین» در منطقه «چارزبر» باعث شد که در یک منطقه با تپولوژی مناسب زمین جهت محاصره و نابودی به نام تنگه چهارزبر گرفتار شوند و همین امر زمینه محاصره آن‌ها و ضربه سنگین پس از آن را ایجاد کرد.

فارس: این امداد الهی در ابعداد مختلف جنگ به چه میزان نمود داشت؟

قهرمان: صادقانه باید گفت که عراق از لحاظ تجهیزات، امکانات و نفرات در بسیاری از مناطق نسبت به ما دست برتری داشت؛ هر کسی که در جنگ از ضعف نیروی‌های بعثی صحبت کند به نظر من صادقانه سخن نگفته است؛ واقعاً تجهیزات و امکانات و قوای ارتش عراق خوب بود.

منافقین در همین عملیات از پیشرفته‌ترین ادوات جنگی استفاده می‌کردند؛ اما آن شرایطی که باعث می‌شد فرماندهان و به تبع آن نیروهای ما از حداقل امکانات حداکثر استفاده را ببرند، همان امداد الهی بود که نیرو و دانش را به آن‌ها می‌داد.

فارس: شما در هنگام وقوع عملیات مرصاد در کدام منطقه فعالیت داشته و چگونه عمل کردید؟

قهرمان: در زمان عملیات مرصاد، من در منطقه گیلانغرب و به همراه تیپ ۵۹ مسلم ابن عقیل در مقابل تک‌های نیروهای بعثی حاضر بودم؛ اتفاقا همزمان با حمله منافقان به ایران از منطقه «نفت شهر» و «خسروی»، عراق در منطقه گیلانغرب یک تک بسیار وسیع انجام داد اما با توجه شرایط منطقه از لحاظ تپولوژی دست از پیش روی برداشت و ما بعدها متوجه شدیم تمام این حرکت به دلیل ایجاد شرایط مناسب برای حمله منافقین بوده است.

پس از آن حمله گسترده و زخمی شدن فرمانده تیپ، من به عنوان جانشین تیپ خبردار شدم که دشمن شهرهای قصرشیرین، سرپل ذهاب را فتح کرده و در راه اسلام آباد است! در ابتدا فکر می‌کردیم نیروهای بعثی هستند اما بعد از چندی متوجه شدیم منافقین خط لشکر ۵۸ ذولفقار ارتش را شکسته و وارد ایران شده است.

در بیمارستان اسلام آباد غرب منافقین اقدام به کشتار تمام مصدومان بیمارستان خواه زخمی‌های جنگی و خواه مردمی که به خاطر یک درد معمولی به بیمارستان آمده بود، کردند.

فارس: واکنش شما پس از شنیدن خبر سقوط شهرها و عبور دشمن از کنار شما چه بود؟

قهرمان: با توجه به اینکه خبر حمله رژیم بعث به محور تیپ مسلم ابن عقیل به مسئولین طراحی عملیات رسیده بود، عملا تیپ ما را از دستور کار عملیات مرصاد خارج کرده بودند؛ اما ما با توجه به احساس تکلیفی که در خود می‌دیدیم به همراه نیروهای باقی مانده از تیپ یک گردان کامل را تشکیل داده و در جاده کرند غرب به اسلام آباد مستقر شدیم.

همین مساله باعث شد نیروهای منافقین پس از شکست در مرصاد در هنگام عقب نشینی به گردان ما برخورد کرده و تجهیزات خود را رها و با پای پیاده و از طریق کوه به عراق فراری شوند.

فارس: دلیل این واکنش شما چه بود؟

قهرمان: وقتی دشمن حمله می‌کند، قطع عقبه آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. از آنجا که منافقین شهرهای قصرشیرین، سرپل ذهاب و کرند را گرفتهو از اسلام آباد نیز عبور کرده بودند، قطع کردن عقبه آن‌ها در کرند غرب از اهمیت بسیار بالای برخوردار بود.

 

 

با برآورد اینکه منافقین از استعداد باقی مانده در تیپ ما اطلاع ندارند در این محور مستقر شدیم و اتفاقا تصمیم ما نتیجه داد و گواه آن حجم بسیار زیادی از غنائم ماشین آلات و ادواتی است که در اسلام آباد غرب باقی ماند و بعد از آن منافقین با پای پیاده به عراق فرار کردند.

فارس: چرا در اسناد دفاع مقدس در خصوص عملیات مرصاد از عملکرد تیپ مسلم عقیل مطالب زیادی نقل نشده است؟

قهرمان: به این دلیل است که پس از تک رژیم بعث در گیلانغرب، طراحان عملیات، عملا تیپ مسلم ابن عقیل را از محاسبات خود حذف کرده بودند. عملکرد تیپ ما بعد از آن ماجرا و قطع ارتباط با فرماندهی عملیات به صورت خودجوش و انتحاری بود. البته فرماندهی عملیات به صورت «هلی برن» نیروی موردنیاز قطع مسیر پشتیبانی منافقین را در کرند غرب مستقر کرده بود اما با توجه به قرار گیری ما در محور کرند به اسلام آباد غرب، قبل از رسیدن به کرند، ما منافقین را زمین گیر کرده و متلاشی کردیم.

فارس: برخورد منافقین با مردم عادی در طول مسیر چطور بود؟

قهرمان: منافقین یک تئوری دارند که مبنای عمل آن‌ها در عملیات مرصاد بود. آن‌ها اعتقاد دارند هدف وسیله را توجیه می‌کند و برای رسیدن به یک هدف می‌توان به هر عملی دست زد. با همین تئوری هر کسی را که احساس می‌کردند ذره‌ای مخالفت دارد را می‌کشتند. شاهد این مساله فاجعه بیمارستان اسلام آباد بود که در بیمارستان آن‌ها اقدام به کشتار تمام مصدومان بیمارستان خواه زخمی‌های جنگی و خواه مردمی که به خاطر یک درد معمولی به بیمارستان آمده بود،کردند.

اما چه در حین عملیات و چه بعد از شکست منافقان و در حین فرار مردم نقش زیادی در اسارت آن‌ها و در جاهایی هم درگیری و به هلاک رساندنشان داشتند، یک جورایی مردم بعد از شکست منافقین آن‌ها را از سطح منطقه جارو کردند.

صادقانه باید گفت که عراق از لحاظ تجهیزات، امکانات و نفرات در بسیاری از مناطق نسبت به ما دست برتری داشت؛ هر کسی که در جنگ از ضعف نیروی‌های بعثی صحبت کند به نظر من صادقانه سخن نگفته است

فارس: آیا امکان انهدام کامل منافقین در مرصاد و جلوگیری از فرار آن‌ها وجود داشت؟

قهرمان: فضای فرار منافقین به کشور عراق منطقه وسیعی را شامل می‌‍شود. بخش زیادی از آنها در حین عملیات مرصاد و یا هنگام بازگشت به کشور عراق به هلاکت رسیدند. بخشی از آن‌ها که اگر اشتباه نکنم حدود ۲۸۰ نفر بودند نیز در حین فرار اسیر شدند.

لذا نتیجه عملیات شکست دشمن و انهدام نیروهای آن‌ها بود؛ اما جلوگیری از فرار همه آن‌ها با توجه به وسعت منطقه امری غیر ممکن به نظر می‌رسید و امکانش برای ما وجود نداشت. اما در حین عملیات و در هلی برنی که در کرند غرب صورت گرفت نزدیک بود که مسعود و مریم رجوی اسیر شوند.

بعداً ما متوجه شدیم که آن‌ها تا کرندغرب آمده‌اند و اگر این خبر زودتر به ما رسیده بود قطعاً این دو نفر هم یا اسیر می‌شدند و یا به هلاک می‌رسیدند؛ ولی چون جلو ستون نظامی آن‌ها در چهارزبر گرفته شد آن‌ها فرار را بر قرار ترجیح دادند و از طریق عوامل خودشان از ایران خارج شدند.