کلاهی که رجوی بر سر منافقین گذاشت
ظرف کمتر از چهار ساعت چنان سرنوشتی برای منافقین رقم خورد که هیچ یک از تحلیلگران رسانههای غربی و مزدوران آمریکایی و کارشناسان تصور نمیکردند مهلکترین ضربات را منافقین کوردل و لشکر دستنشانده آنها خواهند خورد.
مسعود رجوی سرکرده منافقین در شب آغازعملیات در ادعاهایی واهی گفته بود: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید. کاری که ما می خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند. از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند.
پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد. علاوه بر آن، ضد هوایی و موشک سام ۷ هم که داریم. هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستونها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشین ها به صورت ستون حرکت می کنند.»
بر همین مبنا مقارن ساعت ۱۴:۳۰ سوم مرداد ۱۳۶۷منافقین و ارتش بعثی عراق عملیات خود را با هجوم زمینی از طریق سرپل ذهاب و هلی برد از جنوب گردنه پاتاق (نزدیکی سر پل ذهاب) آغاز و به طرف شهر کرند غرب پیشروی کردند و حدود ساعت ۱۸:۳۰ اولین تانکهای عراقی با نشان منافقین وارد شهر شدند و در ساعت ۲۰:۲۱روز دوشنبه سوم مرداد پس از تصرف شهر به طرف اسلامآباد غرب پیشروی کرده، به محض رسیدن به مدخل شهر، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتی و همچنین تیراندازی و آشفته کردن اوضاع کردند. تعدادی از نیروهای سپاه و مردم با آنان درگیر شدند که به علت عدم انسجام نیروها و آمیختگی منافقین با مردم، اوضاع از کنترل نیروهای نظامی خارج و شهر به تصرف منافقین درآمد.
سپس با استفاده از تعداد زیادی تانک و خودرو، نیروهای پیاده به طرف کرمانشاه عزیمت کردند که در منطقه حسنآباد (۲۰کیلومتری اسلامآباد) به دلیل سازماندهی جدید رزمندگان ایرانی و جمعآوری نیرو، زمینگیر شدند. نیروهای خودی در فاصله ۲۰۰ متری آنان در ارتفاعات (چهار زبر)، ضمن تشکیل خط پدافندی، با آنان درگیر شده و بعد از ظهر روز چهار مرداد، با محاصره شهر اسلامآباد، به منظور انسداد عقبه و راه فرار، سه راه اسلام آباد – کرند را قطع و آنها را محاصره کردند. منافقین با عبور از خط و پیشروی تا تنگه پاتاق، به سوی اسلامآباد و کرمانشاه حرکت کرده و در ۳۰ کیلومتری کرمانشاه مستقر شدند.
نیروهای غفلتزده نفاق، ابرههوار و مغرورانه به پیش میآمدند که ناگاه رزمندگان اسلام با قدرتی خورشیدگونه از زمین و هوا یورش برقآسای سهمگین خود را آغاز و خواب خوش منافقین متجاوز را برهم زدند و ظرف کمتر از چهار ساعت چنان سرنوشتی برای خصم دون و اربابان آنان رقم خورد که هیچ یک از تحلیلگران رسانههای غربی و مزدوران آمریکایی و کارشناسان تصور نمیکردند مهلکترین ضربات را منافقین کوردل و لشکر دستنشانده آنها خواهند خورد.
شکست منافقین درعملیات مرصاد باعث شکسته شدن رجوی در ذهن تعداد زیادی از نیروها و ریزش سازمان گردید به طوری که تعداد کثیری از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند.
در توجیه شکست عملیات ، رجوی گفت: «تمامی اتکاء ما به ارتش و ایدئولوژیمان بود و روی عناصر سیاسی کار جدی صورت ندادهایم.» و آن را با قیام کربلا قیاس کرد. که تمامی اتکا بر دو عنصر شمشیر و ایدئولوژی نهاده و از معادلههای سیاسی چشمپوشی شد و همین باعث شکست شد.
دیدگاه تان را بنویسید