ترامپ میگفت خوشم میآید سربهسر ایرانیها بگذارم
ترامپ پس از انفجار ماهوارهبر «سفیر» روی سکوی پرتاب، تلویحاً گفت آمریکا در این حادثه نقش داشته و ایران نمیتواند از چگونگی این عملیات سردربیاورد؛ بعداً هم گفت: «خوشم میآید سربهسرشان بگذارم.»
مشرق - کتاب جنجالی جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، تحت عنوان «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد: خاطرات کاخ سفید [۱] » بالأخره منتشر شد. طی روزهای منتهی به انتشار کتاب، رسانههای آمریکایی و به ویژه خبرگزاریهای منتقد ترامپ، بخشهایی از این کتاب را منتشر کردند که نشان میداد حاوی توصیفات افشاگرانهای علیه شخص ترامپ و نحوه اداره دولت کنونی آمریکاست.
سرویس جهان مشرق طی یک مجموعه گزارش، ترجمه فارسی بخشهایی از کتاب «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد» را که در آنها از ایران نام برده شده، خدمت مخاطبان محترم ارائه خواهد کرد. البته افشاگری جان بولتون علیه رئیس سابقش به هیچ عنوان به این معنا نیست که وی تمامِ یا حتی بخشی از حقیقت را بیان کرده است. بولتون نه تنها سیاستمداری به شدت افراطی و جنگطلب است، بلکه به فریبکاری و سیاستزدگی در آمریکا شهرت دارد. به طور خاص آنچه که درباره این مجموعه گزارش باید مدنظر قرار داد، خصومت آشکار بولتون با ایران است؛ کتاب جان بولتون را نیز باید از پشت همین عینک، مطالعه کرد. بنابراین لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب جان بولتون این مجموعه گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
آنچه در ادامه میخوانید، قسمت دوازدهم از ترجمه بخشهای مربوط به ایران در کتاب «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد» است. مشرق پیش از این شماری از جنجالیترین ادعاهای کتاب جان بولتون را منتشر کرده است که گزارش آن را میتوانید از اینجا بخوانید. همچنین قسمتهای قبلی مجموعه گزارش کنونی را میتوانید از لینکهای انتهای همین گزارش بخوانید.
یکی از جنبههای دیگر تقویت ظرفیتهای ایران که میتوانست مهم هم باشد، برنامه موشکهای بالستیک این کشور بود. آزمایشهای موشکی ایران طی سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ بیوقفه ادامه داشت، اگرچه تعداد زیادی از آزمایشها، یا در زمان شلیک و یا کمی بعد از آن، به شکست همراه میشدند. با اینکه پس از پرتابهای ناموفق، نفس راحتی میکشیدیم، اما من به یاد داشتم طی دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، دانشمندان آمریکایی، انفجار راکتهای «ونگارد » و «ژوپیتر-سی » [طی برنامه فضایی خود آمریکا] روی همان سکوی پرتاب را هم «موفقیتهای ۹۰ درصدی» توصیف میکردند. آنها علاوه بر پرتابهای تحسینبرانگیز، از شکستهای خود نیز تجربه کسب میکردند. بنابراین افزایش تهدید ایران برای منطقه و نهایتاً در سطح جهان در نتیجه ادامه آزمایشهای موشکی و پیشرفتهای این کشور، تقریباً ناگزیر بود. اما بهرغم تلاشهای مکررم نتوانستم ترامپ را متقاعد کنم روی این مسئله به صورت استراتژیک تمرکز کند. البته ترامپ، ۳۰ آگوست، پس از پرتاب آزمایشی ناموفق موشک ماهوارهبر «سفیر » توسط ایران، در اینباره توئیت کرد:
آمریکا در حادثه فاجعهبار طی مراحل نهایی آمادهسازی شلیک موشک ماهوارهبر سفیر در سایت شماره یک سمنان در ایران، نقشی نداشت. آرزوی بهترینها را برای ایران دارم و امیدوارم در تشخیص علت حادثه در سایت شماره یک موفق باشند
«آمریکا در حادثه فاجعهبار طی مراحل نهایی آمادهسازی شلیک موشک ماهوارهبر سفیر در سایت شماره یک سمنان در ایران، نقشی نداشت. آرزوی بهترینها را برای ایران دارم و امیدوارم در تشخیص علت حادثه در سایت شماره یک موفق باشند»؛ توئیت ترامپ که تلویحاً اشاره داشت آمریکا موجب انفجار ماهوارهبر سفیر شده و به ایران طعنه زده بود که نمیتواند بفهمد آمریکا چگونه این کار را کرده است ترامپ در توئیت خود این تصویر را منتشر کرده است، در حالی که برخی معتقدند این تصویر، در اصل طبقهبندیشده بوده است
این توئیت برای مدتی حرفوحدیثهایی به راه انداخت، چون منظور تلویحی ترامپ دقیقاً عکس چیزی بود که در توئیت نوشته بود [همچنین گمان میرفت تصویری که ترامپ در توئیتش منتشر کرد، طبقهبندیشده باشد]. ترامپ بعداً گفت: «خوشم میآید سربهسرشان بگذارم.» این هم یکی دیگر از «راهبردهای کلان» ترامپ بود.
اوایل وقت سهشنبه ۱۴ می، خبردار شدیم که ایران شبانه دوباره دست به حمله زده و دو ایستگاه پمپاژ در خطلوله شرق به غرب عربستان را هدف قرار داده است . اگرچه حوثیهای [انصارالله] یمن مسئولیت این حملات را به عهده گرفتند، اما برخی نیز معتقد بودند گروههای شبهنظامی شیعه عراقی دست به این کار زدهاند. در هر صورت، حملات تحت دستور و کنترل ایران انجام گرفته بودند. اینبار [بر خلاف حوادث فجیره] سعودیها به سرعت، وقوع حملات را اعلام کردند. بنابراین حدود ساعت هشت و نیم با ترامپ تماس گرفتم. با خونسردی واکنش نشان داد، اما درباره ایران گفت: «فقط میتوانم بگویم اگر به ما حمله کنند، ضربه سختی به آنها میزنیم.»
«حدود ۱۷ نقطه از زیرساختهای مهم مورد اصابت قرار گرفتهاند»؛ تصویر هوایی از حمله شگفتآور و غافلگیرکننده انصارالله به نیروگاه آرامکوی سعودی
وقتی ترامپ (به دلیل نامعلومی همراه با «گوردون ساندلند» [سفیر سابق آمریکا در اتحادیه اروپا و یک کمیسیونر اتحادیه اروپا که ساندلند، «مولوینی » [مدیر دفتر مدیریت و بودجه] را متقاعد کرده بود اجازه دهد سوار «ایرفورس وان» [هواپیمای اختصاصی رئیسجمهور آمریکا] شود) میخواست برای افتتاح یک تأسیسات جدید صادرات گاز طبیعی مایع، کاخ سفید را به مقصد لوئیزیانا ترک کند، خبرنگاران در مورد گزارشهای منتشره درباره اینکه او قصد دارد ۱۲۰ هزار نیروی جدید به خاورمیانه اعزام کند، سؤال کردند. ترامپ جواب داد اینها «اخبار جعلی» است و اضافه کرد: «اگر هم بخواهیم این کار را بکنیم، نیروهای خیلی خیلی بیشتری اعزام خواهیم کرد .» تا آن زمان دیگر حتی دموکراتها هم نگران شدت و سرعت رشد تهدید ایران شده بودند و آن را غیرقابلقبول میدانستند. در ادامه آن روز، انتشار عمومی اخبار «دستور ترک» عراق به بیش از صد نفر از پرسنل غیرضروری سفارت آمریکا در بغداد، نگرانیها را بیشتر کرد.
ساعت نُه و نیم صبح روز بعد، جلسه شورای امنیت ملی به ریاست ترامپ برگزار شد تا اعضای شورا نظرات ترامپ را بهتر درک کنند. «دانفورد » [رئیس وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا] و «شاناهان » [وزیر دفاع موقت] بهدرستی چندین بار به ترامپ اصرار کردند روی چیزی فراتر از تصمیم اضطراری کنونی متمرکز شود و اقداماتی را برای آینده در نظر بگیرد. شاناهان گفت آنها [ایرانیها] میخواهند میزان ریسکپذیری ترامپ را ارزیابی کنند؛ و ترامپ جواب داد: «من ظرفیت فوقالعادهای برای ریسکپذیری دارم. ریسک چیز خوبی است» و سپس درباره دیدگاههایش سخنرانیای کرد؛ در خصوص عراق، اینکه چرا میخواهد از سوریه خارج شود، چرا (چنانکه درباره کشورهای دیگر، مانند عراق، هم گفته بود) باید بعد از اخراج «مادورو» [رئیسجمهور ونزوئلا] نفت این کشور را برداریم، چرا از نظر او رفتار اخیر چینیها در مذاکرات تجاری ثابت میکند که چین «بزرگترین متقلب دنیاست»؛ و دوباره شروع کرد به حرف زدن درباره نقش قدرت اقتصادی به عنوان مبنایی برای قدرت نظامی.
از آنجا رسید به موضوع ناوهای هواپیمابر و بحث دیگری درباره برتری سامانههایی که برای انتقال هواپیما به یا از روی عرشه این ناوها از بخار استفاده میکنند، بسیار بهتر از سیستمهای الکترونیکیای هستند که در ناو فوقالعاده گرانقیمت «جرالد فورد» استفاده میشود؛ بعد گفت این ناو تا همین امروز ۱۶ میلیارد دلار هزینه داشته (خوانندگان سختگیر میتوانند هزینه واقعی را خودشان جستوجو کنند؛ من نمیخواهم سِیر روایت را با بیان واقعیتها کُند کنم) در حالی که خود نیروهای دریایی هم میگویند سیستمهای بر پایه بخار را میتوانند با چند ضربه چکش تعمیر کنند، اما به هیچ عنوان از تعمیر سیستمهای الکترونیکی سردرنمیآورند. همین منطق را در مورد استفاده از شتابدهندههایی هم داشت که برای کمک به پرواز هواپیماها از روی ناو از سیستمهای بخار استفاده میکنند؛ ترامپ میخواست این نوع شتابدهندهها را دوباره روی همه ناوهایی نصب کند که اکنون از سیستمهای پیچیدهتر استفاده میکردند.
«هسپل » رئیس سیآیای، لطف کرد و ناگهان صحبتهای ترامپ را قطع و ارائه گزارش خودش را شروع کرد. البته نمیتوانم بگویم چه گفت، اما وقتی شروع به صحبت کرد، بقیه ما خدا را شکر کردیم. در غیاب پمپئو، «جان سالیوان » [معاون وقت وزیر خارجه] درباره کاهش شمار پرسنل در سفارت آمریکا در بغداد گزارش داد که ترامپ را به یاد افغانستان انداخت. ترامپ گفت: «باید گورمان را از آنجا گم کنیم» که از نظر من منظورش هم عراق و هم افغانستان بود؛ اگرچه قبل از اینکه منظور دقیقش را بفهمیم، پرسید: «چهقدر طول میکشد تا از سوریه خارج شویم؛ به جز آن چهارصد نیرو [دویست نیرو در [پایگاه آمریکا در] «التنف» و «چندصد نفر» همراه نیروی ناظری که قرار بود به صورت چندجانبه تشکیل شود]؟»
دانفورد جواب داد: «فقط چند ماه.»
ترامپ ادامه داد: «عراق محل سگ هم به ما نمیدهد» و در اشاره به کنسولگری اربیل گفت: «درها را قفل کنید و بزنید بیرون.» بعد اینطور اظهارنظر کرد: «[اعزام] ناو هواپیمابر [لینکلن به خاورمیانه] منظره زیبایی بود.» ترامپ، بعد از رؤیاپردازی درباره لینکلن، نسخه مختصرتری از سخنرانی قبلیاش [جزئیات بیشتر] درباره «جان کری » [وزیر خارجه سابق آمریکا در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما] و «قانون لوگان » [که شهروندان حقیقی آمریکا را از مذاکره با دولتهای متخاصم منع میکند] را ایراد کرد و گفت: «ایرانیها فقط به خاطر جان کری است که حاضر به مذاکره نمیشوند.» اما شاناهان که موفقیت هسپل در نادیده گرفتن ترامپ و قطع کردن صحبتش را دیده بود، بحث درباره موضوعات کسلکنندهتری مانند ریسک، هزینه و زمانبندی انواع گزینههای قابلبررسی ما، از جمله استفاده از نیروی نظامی، را از سر گرفت. ترامپ گفت: «فکر نمیکنم آنها ساخت سلاح هستهای را شروع کنند.» وقتی دانفورد سعی کرد جزئیات بیشتری در مورد نحوه و زمان اقدامات ما در واکنش به حمله احتمالی ایرانیها به دست آورد، ترامپ گفت کشورهای عرب خلیج [فارس] باید هزینه این عملیات ما را بپردازند. دانفورد همچنان تلاش میکرد ترامپ را روی گزینههای خاصی متمرکز کند که باید به ترتیبِ اولویت برای واکنش احتمالی ما چیده میشدند؛ اما بحث به شکلی عجیب به آفریقای جنوبی کشیده شد و اینکه ترامپ شنیده بود دولت این کشور رفتار بدی با مزرعهداران سفیدپوست دارد . ترامپ تأکید داشت میخواهد به این مزرعهدارها پناهندگی و شهروندی آمریکا را اعطا کند.
بعد بحث درباره اهداف احتمالی حمله نظامی از سر گرفته شد، که بیشترِ آن مورد رضایت من بود. متأسفانه، اشاره به ادامه حضور نیروهای ما در عراق، منجر شد ترامپ بپرسد: «چرا ما آنها را خارج نمیکنیم؟ ما در سوریه از شر داعش خلاص شدهایم.» چیزی که بعد از آن شنیدم تکاندهنده بود، اما مشخصاً به خاطر دارم که ترامپ گفت: «برایم مهم نیست اگر داعش دوباره به عراق برگردد.» در ادامه بحث، اقدامات احتمالی آمریکا علیه ایران هم مطرح شد، اما بعد دوباره روی افغانستان تمرکز کردیم، چون ترامپ از میزان پرداختی ما به سربازان ارتش دولت افغانستان گلایه داشت. ترامپ حتی وقتی شاناهان گفت که میانگین این پرداختی فقط حدود ۱۰ دلار در روز است، باز هم متقاعد نشد.
ساعات اولیه بعدازظهر روز ۱۹ می، یک هفته بعد از حمله به چهار نفتکش [در بندر فجیره - جزئیات بیشتر]، از اتاق وضعیت با من تماس گرفتند تا گزارشی از یک انفجار را بدهند؛ احتمالاً یک راکت کاتیوشا بود که در «پارک الزوراء»، در یک کیلومتری سفارت ما در بغداد، فرود آمده بود. ابتدا به دانفورد و سپس به پمپئو زنگ زدم؛ هیچکدام چیزی در اینباره نشنیده بودند، اما همه ما در مورد اینکه شلیک کاتیوشا در بغداد چیز مهمی نیست، اتفاقنظر داشتیم. ترامپ حدود ساعت ۵ بعدازظهر توئیت کرد:
ترامپ، روز بعد، در جلسه ارائه گزارش اطلاعاتی، در مورد «اخباری» گلایه کرد که میگفتند ما درخواست صحبت با رهبران ایران را کردهایم. بعداً هم توئیت کرد:
رسانههای «اخبار جعلی» طبق معمول و بدون داشتن هرگونه اطلاعاتی، اظهاراتی غلط منتشر کردهاند مبنی بر اینکه آمریکا سعی دارد با ایران مذاکره کند. این گزارشها غلط هستند... ایران، اگر و وقتی آماده بود، با ما تماس خواهد گرفت. در این فاصله، اقتصاد آنها روند فروپاشیاش را ادامه میدهد؛ که برای مردم ایران بسیار تأسفبار است!
خود روحانی علناً اعلام کرد: وضعیت امروز برای مذاکره مناسب نیست .
به نظر من ایرانیها بهتر ترامپ را سرِ کار گذاشته بودند تا ترامپ ایرانیها را. صراحتاً میگفتند میدانند که ترامپ خواهان گفتوگو است، اما مشاورانی مانند من [جان بولتون] نمیگذارند؛ یا اینکه ترامپ خواهان صلح است، اما مشاورانش جنگ میخواهند . درست مانند تلاشهای «کیم جونگاون» [رهبر کره شمالی] برای جدا کردن ترامپ از بقیه و تعامل مستقیم تنها با خود او، این فضاسازی ایرانیها هم تماماً یک تاکتیک روانی بود. پرداختن سادهلوحانهی رسانههای آمریکایی به این ادعاهای خارجی به گونهای که گویی کاملاً منطقی هستند، و تبدیل شدن این رسانهها به بلندگوی پرسروصدای پیونگیانگ و تهران، برایم آزاردهنده بود، اما اینکه ظاهراً ترامپ هم این داستانها را جدی میگرفت، به مراتب بدتر بود. اگر رؤسایجمهور قبلی بودند، هرگونه توصیف دشمنان خارجی درباره مشاورانشان را رد میکردند، اما به نظر میرسید واکنش ترامپ دقیقاً معکوس است. توضیح این مسئله برای افراد خارج از کاخ سفید کار دشواری بود، اما این مسئله داخل کاخ سفیدِ ترامپ کاملاً عادی بود. به عنوان مثال، روز بعد [از اظهارات ایرانیها] با لحنی اتهامآمیز به من گفت: «دوست ندارم آدمها[ی زیردستم] از ایران درخواست مذاکره کنند.» من جواب دادم: «من یکی که عُمراً چنین درخواستی نکردهام!» و ترامپ اذعان کرد: «نه، تو که چنین کاری نمیکنی.»
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، در جریان مصاحبه با خبرگزاری «رویترز» در نیویورک، مورخ ۴ اردیبهشت ۹۸؛ ظریف در این مصاحبه گفت اعتقاد ندارد که ترامپ به دنبال جنگ با ایران است، اما فکر میکند ممکن است پای رئیسجمهور آمریکا توسط اطرافیان جنگطلبش به چنین جنگی باز شود
من که عازم ژاپن شدم تا در آمادهسازیهای لازم برای ملاقات رسمی ترامپ با امپراتور این کشور کمک کنم، شاناهان و دانفورد به دیدار ترامپ رفتند تا درباره افزایش آمادگیهای دفاعی نیروهای مستقر در خلیج [فارس] صحبت کنند؛ جلسهای که پمپئو و «کوپرمن » [معاون وقت جان بولتون] هم در آن حضور داشتند. البته قبل از اینکه بحث خیلی پیش برود، ترامپ پرسید: «کِی قرار است از این افغانستانِ کثافت خارج شویم؟ نمیتوانید از بخشی از آنها [نیروهای مستقر در افغانستان] اینجا (یعنی در خاورمیانه) استفاده کنید؟» دانفورد توضیح داد که نیروهای مستقر در افغانستان، مهارتهای متفاوتی دارند. ترامپ گفت: «آن متیسِ کثافت» و ادامه داد که دستورات جنگی موردنظرش در افغانستان را به متیس داده، اما ما هنوز در آن جنگ پیروز نشدهایم. سپس پرسید: «کِی از سوریه خارج میشویم؟ تنها کاری که ما کردیم، حفظ اسد بود.»
دانفورد سعی کرد توضیح بدهد که ما در سوریه، داریم همان کاری را ادامه میدهیم که خود ترامپ چند ماه قبل با آن موافقت کرده بود. این توضیح، باعث شد ترامپ یک سؤال دیگر بپرسد: کدامیک از دو کشور عربی دوستِ ما سربازان بهتری پرورش میدهد. دانفورد که تا حدودی یکه خورده بود، دستوپایش را گم نکرد، و نام یکی از کشورها را آورد که معتقد بود سربازان بهتری دارد؛ اما ترامپ اینبار پرسید: «همه آنها یک اندازه نیستند؟» دانفورد که اکنون دوباره به حالت عادی برگشته بود، گفت فرهنگهای آنها با هم تفاوتهایی دارد. به هر طریق، بحث دوباره به موضوع اصلی خود برگشت و ترامپ پیشنهادات پنتاگون درباره استقرار نیروها را پذیرفت و با اعلام فوری این تصمیمات موافقت کرد.
آنچه خواندید، قسمت دوازدهم از ترجمه بخشهای مربوط به ایران در کتاب «اتاقی که آنجا اتفاق افتاد» نوشته جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، بود.
دیدگاه تان را بنویسید