آشتی تهران و ریاض ؛ آیا منظقه شگفت زده خواهد شد ؟
هیچ چیزی به اندازه ی مبارزات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بحث ها درباره مسیر سیاست خارجی واشنگتن نسبت به خاورمیانه را طرح نمی کند. مطمئناً انتخابات 2020 نیز از این قاعده مستثنا نیست.
نشنال اینترست نوشت: هیچ چیزی به اندازه ی مبارزات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بحث ها درباره مسیر سیاست خارجی واشنگتن نسبت به خاورمیانه را طرح نمی کند. مطمئناً انتخابات 2020 نیز از این قاعده مستثنا نیست.
به گزارش «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: جان بولتون در کتاب تازه منتشرشده ی خود، ابتکار عمل های دیپلماتیک در قبال تهران را رد می کند، از جمله برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که دولت اوباما درباره ی آن با تهران مذاکره کرد و ترامپ از آن خارج شد. دانیل بنایم، همکار ارشد در اندیشکده «امریکن پراگرس» و جیک سالیوان، همکار غیرمقیم در اندیشکده کارنگی برای صلح بین المللی که هر دو در ستاد بایدن فعالیت دارند، در نشریه فارن پالسی در ماه می درباره این موضوع اظهار نظر کردند و از بازگشت آمریکا به برجام حمایت به عمل آوردند. همچنین آنها نقش ایالات متحده را در ایجاد گفتگوهای منطقه ای در خاورمیانه با تمرکز ویژه بر خنثی کردن خصومت بین ایران و عربستان سعودی ترسیم کردند.
آنان گفتند: ما موافقیم که راه درست برای ایالات متحده دنبال کردن یک دیپلماسی هسته ای و منطقه ای در خاورمیانه است. واشنگتن در چارچوب این تلاش های دیپلماتیک باید سعی در رفع تنش ها داشته باشد و زمینه را برای گفتگو میان بازیگران اصلی منطقه مانند عربستان سعودی، ایران، ترکیه و مصر فراهم کند.
اما این مهم است که هر گونه تجویز سیاست مبتنی بر یک تحلیل واضح و روشن از تحولات منطقه ای خاورمیانه و محدودیت های احتمالی اعمال شده بر دولت بعدی در واشنگتن باشد، خواه این دولت تحت نظر جو بایدن تشکیل شود یا دونالد ترامپ. در حال حاضر، خاورمیانه به یک عرصه ی درگیری تبدیل شده است، در حالی که دیپلماسی سازنده ایالات متحده می تواند نیرویی تثبیت کننده در منطقه باشد. البته آگاهی از محدودیت های نتایجی که مسیرهای مختلف مذاکرات با ایران می تواند به همراه داشته باشد نیز اهمیت دارد.
اول اینکه برای پایان دادن به منازعات خاورمیانه لازم است که مشکلات طرف های درگیر در منطقه با یکدیگر حل و فصل شود. به طور مثال، به نظر بنایم و سالیوان پایان دادن به درگیری ایران و عربستان یک کلید طلایی برای ثبات منطقه است.
موضوع دوم اینکه، خاورمیانه درگیر یک تحول عمیق از درون است که می تواند تحت تأثیر قدرتهای خارجی باشد اما تحت کنترل آنها قرار نمی گیرد. ایالات متحده که از دیرباز در خاورمیانه حضور داشته و با پویایی های آن آشناست می تواند در محاسبات تصمیم گیری بازیگران اصلی موثر باشد اما نمی تواند منطقه را آن طور که خودش می خواهد، شکل دهد.
سومین موضوع این است که هر ابتکار عمل دیپلماتیک در منطقه باید با در نظر داشتن این مسئله همراه باشد که امروز آمریکا در خاورمیانه با کمبود اعتبار مواجه است. واقعیت این است که خلف وعده های ناگهانی و اساسی واشنگتن در سیاست هایش باعث شده است که دوستان و دشمنانش علیه واشنگتن موضع بگیرند. در این شرایط، کشورهایی همچون چین و روسیه قدرت گرفته اند.
با توجه به تمامی آنچه در بالا گفته شد در ادامه به ارائه ی سه دیپلماسی ای که می توان در خارومیانه در پیش گرفت، می پردازیم.
محور اول: دیپلماسی ایالات متحده-ایران
همانطور که بارها گفته شده، مذاکرات بین ایالات متحده و ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بسیار مهم است که واشنگتن اعمال فشار خود را نسبت به ایران با دیپلماسی فعالی که یک مسیر معتبر برای تغییر رفتار ایران پیش روی طرفین قرار می دهد، متعادل کند. دولت بعدی می تواند و باید مجدداً در چارچوب برجام به عنوان بهترین مسیر برای مقابله با چالش هسته ای ایران به فعالیت بپردازد. همچنین، دیپلماسی قدرتمند به معنای فشار شدید به تهران همراه با استفاده از دیپلماسی در مورد برنامه موشکی ایران و استقرار مستقیم و پروکسی آن در سراسر منطقه مهم است.
اگرچه این رویکرد می تواند به نتایج قابل توجه در پرونده هسته ای دست یابد، اما بعید است که بر مواضع ایران در لبنان، سوریه، عراق و یمن تأثیر بگذارد. باید در نظر داشته باشیم که از نظر تهران، واشنگتن یک تهدید وجودی علیه ایران به شمار می رود و موافقت ها جنبه ی تاکتیکی دارند و تهران باید مراقب منافع استراتژیکش در برابر واشنگتن باشد.
محور دوم: دیپلماسی منطقه ای
علیرغم این شرایط دشوار، ایالات متحده باید گفتگوی منطقه ای مربوط به عربستان سعودی و ایران را پیگیری کند و در حالت ایده آل، به دنبال مذاکره سایر بازیگران منطقه ای نیز باشد. اما باید این نکته را به وضوح مد نظر داشته باشیم که تا وقتی ایران به عنوان یک تهدید جدی در نظر ایالات متحده و اسرائیل باقی بماند، تهران مذاکره ای راجع به حضور خود در کشورهای مختلف منطقه ای انجام نخواهد داد. در همین زمینه، گفتگوی منطقه ای می تواند در خنثی کردن و مدیریت تنش های منطقه ای و درگیری های نیابتی مفید باشد، اما مسیری واقع بینانه برای حل مسائل اساسی مورد اختلاف با ایران در مورد سیاست های منطقه ای تهران ارائه نمی دهد.
همواره گفته شده است که گفتگوهای منطقه ای بین ایران و همسایگان عرب این کشور نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. البته باید اذعان کرد که مسائل خاورمیانه فقط به تنش های ایران با کشورهای دیگر مربوط نمی شود. بلکه نزاع های میان اسرائیل و فلسطین و ترکیه و قطر با عربستان سعودی و امارات ، مصر و بحرین نیز مهم هستند.
محور سوم: ایران و اسرائیل
سومین و دشوارترین محور دیپلماسی در خاورمیانه، ایران و اسرائیل است که در آینده قابل پیش بینی امکان مذاکره یا دیپلماسی مستقیم در این زمینه وجود ندارد. اسرائیل در صورت دور شدن از طرح الحاق کرانه ی باختری و بازگشت به یک فرایند جدی مذاکرات دیپلماتیک، فرصتی برای صلح و عادی سازی روابط با فلسطینی ها و جهان عرب دارد. اسرائیل ایران را یک تهدید اصلی و وجودی برای خود می داند و ایدئولوژی ایران عمدتاً به خصومت با اسرائیل متعهد است و . این بدان معنی است که فارغ از پیشرفت در روابط ایران و ایالات متحده یا ایران و عربستان سعودی، حل و فصل مشکلات اسرائیل و ایران در لبنان و سوریه در آینده، روی میز نیست. واشنگتن نیز نباید انتظار داشته باشد که حمایت زیادی از سوی تل آویو در تلاش برای سامان دادن به دیپلماسی هسته ای یا منطقه ای با ایران کسب کند.
نتیجه گیری
در مجموع، یک استراتژی سه جانبه که در آن مذاکرات ایالات متحده و ایران، ترکیبی از فشار و دیپلماسی هوشمند و آینده نگر و دیپلماسی گسترده تر منطقه ای مدنظر قرار گیرد، مهمترین رویکرد برای کاهش تنش ها و تشنج زدایی در منطقه خاورمیانه است. اما درک این نکته نیز حائز اهمیت است که افق چنین گفتگوهایی عمدتا به پرونده هسته ای ایران و شاید پیشرفت در زمینه مسائل موشکی محدود شود.
به طور کلی، می توان گفت که دیپلماسی می تواند برخی از عناصر و حاشیه های سیستم درگیری در منطقه ی خاورمیانه را که شامل ایران، ایالات متحده، اسرائیل و عربستان سعودی است، خنثی کند، اما نمی تواند آن را از بین ببرد.
ایالات متحده همچنین باید توجه داشته باشد که با مشکل عدم مشروعیت در منطقه و سطح بین الملل مواجه است و با توجه به این موضوع باید تصمیم گیری و اقدام کند. به عبارت دیگر، موفقیت سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه به توانایی واشنگتن در رسیدگی به کمبود دیپلماسی در این منطقه که با گذشت زمان و به ویژه طی چهار سال گذشته تشدید شده است، بستگی دارد.
دیدگاه تان را بنویسید