نامزدی مصطفی معین جدی شد؟
شرق: اگر اصلاحطلبان بخواهند با یک نامزد کاملا اصلاحطلب وارد انتخابات ریاستجمهوری شوند، حتما مصطفی معین گزینه خوبی است و میتواند یک نامزد تمامعیار اصلاحطلب باشد؛ فردی که از قضا به دلیل همین صفت در سالهای متمادی در معرض تندترین حملات از سوی جناح اصولگرا بوده و البته هیچگاه از مواضع اصلاحطلبانه خود کوتاه نیامده است.
او خاصه اکنون که غالب اصلاحطلبان بعد از ائتلاف با حسن روحانی و ارائه لیست ائتلافی امید برای مجلس دهم به این نتیجه رسیدهاند که دیگر وقت آزمون و خطا نیست و دستکم باید از هویت اصلاحطلبانه جریان اصلاحات دفاع کرد، میتواند چنین خواستهای را محقق کند. البته همه اینها در حالی است که استفاده از چنین نامزدی چندان راحت هم نیست؛ زیرا با توجه به ردصلاحیتهایی که در انتخابات مجلس یازدهم مشاهده شد، چندان نمیتوان خوشبین بود که صلاحیت معین نزد اعضای شورای نگهبان احراز شود. اما مصطفی معین کیست که چنین فرضیهای را بر او میتوان متصور بود؟
سابقه چند دوره نمایندگی
معین فوق تخصص ایمونولوژی و آلرژی بالینی و استاد دانشگاه علومپزشکی تهران است. در دوران دانشجویی و در مراحل مختلف شکلگیری و گسترش مبارزات انقلابی، حضوری فعال داشته است؛ تا حدی که سابقه بازداشت پیش از انقلاب را هم در کارنامه خود دارد. او با پیروزی انقلاب و پایان دوره تخصص کودکان (۱۳۵۸)، سمینار طب ملی و مردمی را در خرداد سال 58 با هدف تحقق عدالت در بهداشت و درمان کشور طراحی و برگزار کرد و پس از آن، سرپرستی طرح طب روستایی را با همکاری دانشگاه اصفهان، جهاد سازندگی و وزارت بهداری آن زمان در راستای محرومیتزدایی فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و بهداشتی-درمانی در مناطق محروم استان اصفهان بر عهده گرفت. معین در سال 60 با تشکیل شورای برنامهریزی بهداشت و درمان استان فارس، مسئولیت آن را عهدهدار شد. او در نخستین دوره مجلس بهعنوان نماینده شیراز راهی مجلس شد و از سالهای 62 تا 82 نیز عضو ستاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. او در سومین دوره مجلس شورای اسلامی نماینده مردم تهران شد و در دولت اول سازندگی بهعنوان وزیر فرهنگ و آموزش عالی فعالیت کرد. او در مجلس پنجم نیز از سوی مردم اصفهان انتخاب شد تا آنکه در سال 76 از سوی سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهوری وقت، بهعنوان وزیر علوم به مجلس معرفی و توانست رأی اعتماد کافی را از مجلس اخذ کند.
دوران پرحادثه وزارت علوم
حضور مصطفی معین در وزارت علوم با حوادث بسیاری همراه شد که در نهایت به استعفای او انجامید. از مهمترین وقایع آن دوران میتوان به ۱۸ تیر ۷۸ اشاره کرد؛ حوادثی که به گفته او «یک فشار و خشونت تحمیلشده به دانشگاه بود»؛ زیرا «میخواستند از دانشگاهیان و دانشجویان که نقش مؤثری در دوم خرداد داشتند، زهر چشم بگیرند». او درباره آن مقطع گفته بود: «آن فاجعه زهر چشمی از طبقه نخبه کشور در دانشگاهها بود و برای تضعیف مقبولیت دولت در میان آنها انجام گرفت. نمیگویم هدف اصلی ساقطکردن دولت بود، اما یکی از هدفهای آنها میتوانست باشد».
چند بار استعفا
معین پس از حوادث ۱۸ تیر استعفا داد، اما این استعفا که به گفته او «یک اعتراض بسیار بسیار جدی» بود، از سوی رئیسجمهوری وقت پذیرفته نشد. معین چند سال بعد و در سال 82 نیز استعفا داد؛ استعفایی که دلیل آن «تداخل مسئولیتها با شورای عالی انقلاب فرهنگی، سوءظنها، دخالتها و تعرضهای نهادها و شوراهای غیرمسئول یا غیرپاسخگو» و همچنین مورد خشونت و کژاندیشی قرارگرفتن «حریم مقدس دانشگاه، منزلت، حرمت و امنیت فکری و اجتماعی دانشجویان، استادان و دانشگاهیان و بهطورکلی جوانان، متفکران و فرهیختگان» اعلام شد؛ استعفایی که در نهایت با موافقت خاتمی همراه شد. وزیر وقت علوم در همان مقطع در نشستی با حضور اعضای انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه فردوسی مشهد، دلایل استعفای خود را اینگونه بیان کرد: «مقطع اول بعد از 18 تیر 78 و مقطع دوم در تابستان 82 بود که فلسفه این دو استعفا با یکدیگر تفاوت داشت... . هدف استعفای اول [...] من دفاع از دانشجویان بود؛ چون اینگونه استعفا را شدیدترین اعتراض میدانستم. من در اعتراض به اوضاع آن زمان، جلسه دولت را ترک کردم و از ساعت چهار عصر تا 12 شب در جمع دانشجویان حاضر شدم و با آنها صحبت کردم. این ترک مسند نیست، بلکه دفاع از دانشجویان است». او درباره دلیل استعفای دوم خود در تابستان 82 نیز گفته بود: «من برای خود اصولی داشتم که به آنها پایبند بودم. این اصول همان برنامهای بود که به خاطر آن از نمایندگان مردم رأی اعتماد گرفته بودم. در برنامهای که به مجلس ارائه دادم، تحول ساختار وزارت علوم را مطرح کرده بودم؛ چون این ساختار قدیمی بود و نمیتوانست نیازهای روز جامعه را برآورده کند. برای تحول ساختار در وزارت علوم، 10 طرح پژوهشی به مدت سه سال از سوی متخصصان انجام شد تا طرح تغییر ساختار آماده تحویل به دولت شد. من بهدلیل ایستادگی برای تصویب آن برنامه استعفا دادم؛ چون معتقدم قوانین 30 سال پیش پاسخگوی نیاز امروز جامعه دانشگاهی ما نیست... . من میتوانستم با دلخوشکردن به مقام عالی وزارت، وزارتخانه را چند سال دیگر هم اداره کنم، اما چون معتقد بودم مردم به من اعتماد کردهاند و منتظر عمل هستند، ترجیح دادم استعفا دهم... . من این استعفا را تهدید خاتمی نمیدانم و این مسئله را با ادله فراوان برای ایشان بیان کردم. همین باعث شد که ایشان نیز در پاسخ نامه من، استعفا را موجه بخواند».
انتخابات ریاستجمهوری 84
معین پس از پایان دوره دوم ریاستجمهوری خاتمی، در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۴ ثبتنام کرد و پس از ردصلاحیت از سوی شورای نگهبان، با حکم رهبری تأیید صلاحیت شد. معین در آن دوره انتخابات بر شعار «حقوق بشر و دموکراسیخواهی» تأکید میکرد. جبهه مشارکت حامی اصلی او در انتخابات بود، اما در نهایت به دلیل تکثر نامزدهای اصلاحطلب، او نتوانست در انتخابات ریاستجمهوری نهم به توفیقی دست یابد و فقط توانست چهارمیلیونو83هزارو 951 رأی، یعنی نزدیک به 14 درصد آرای کل در دور اول انتخابات را از آنِ خود کند. در آن انتخابات، معین، کروبی و مهرعلیزاده بهعنوان نامزدهای اصلاحطلب شرکت کرده بودند و اکبر هاشمیرفسنجانی نیز که آن روزها اصلاحطلبان به او نگاه مثبت این روزها را نداشتند، در انتخابات حضور داشت. برخی اصلاحطلبان مانند کارگزاران سمت هاشمی ایستاده بودند و دیگر اصلاحطلبان نیز بین سه نامزد دیگر و خاصه کروبی و معین متفرق بودند. مجموع آرای نامزدهای اصلاحطلبان در آن دوره گرچه از اصولگرایان و شخص احمدینژاد بالاتر بود، اما به دلیل پراکندگی آرا، هاشمیرفسنجانی و محمود احمدینژاد به دور دوم رفتند و در بهت همگان احمدینژاد ناشناخته توانست بر هاشمیرفسنجانی پیروز شود که متعاقبش هشت سال در سمت ریاست دولت باقی ماند. برخی همچنان باور دارند که اگر معین در دور اول به نفع کروبی کنار میکشید، کروبی میتوانست در همان دور اول پیروز انتخابات شود، اما دقیقا سبد رأیی که میتوانست در اختیار کروبی باشد، میان او و معین تقسیم شد.
نامزدی در انتخابات مجلس دهم
معین در انتخابات مجلس دهم نیز از حوزه انتخابیه شیراز ثبتنام کرد که باز از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت شد. او در سال 94 درباره علت حضورش در انتخابات به روزنامه «اعتماد» گفته بود: «من میدیدم با توجه به مشکلاتی که در فضای مجلس وجود دارد، آنچنان که باید و شاید نمیتوانم تأثیرگذار باشم. وقتی مجلس را میدیدم، با فضای درهمی مواجه میشدم. در مجلس نهم میدیدم که فراکسیونهایی واقعی که در یک انتخابات برابر وارد مجلس شده باشند و در سایه تعامل، سیاستها و قوانین را به تصویب برسانند، وجود ندارد. چیزی که مشاهده میکردم، این بود که جمعی یکدست با نگاههای خاص به مردم، سیاست، فرهنگ و مقداری هم با چاشنی بیاخلاقی همراه بود. فضایی که وقتی وارد آنجا میشویم، به نظرم وقت انسان تلف میشود. انسجامی که امروز بین نیروهای اصلاحطلب به وجود آمده، تصادفی و اتفاقی نبوده و جلسات زیادی روی آن گذاشته شده و ساعتها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است... . اصلا قرار نبود چهرههای شاخصی که در معرض ردصلاحیت جدی هستند، کاندیدا شوند. من واقعا بهعنوان یک وظیفه اخلاقی که نمیتوانم از آن سر باز بزنم، رفتم و ثبتنام کردم. البته بگویم که قرار جمعی محکمی نبود که چهرههای شاخص ثبتنام نکنند، اما در صحبتها این بود که با ورود چهرههای شاخص، آنها را حساس نکنیم که بخواهند ردصلاحیت کنند که در آخر نیز دیدیم چه میرفتیم و چه نمیرفتیم، ردصلاحیت گسترده میشد».
انتخابات ریاستجمهوری 1400
معین هرچند در گفتوگو با سایت خبری-تحلیلی «انصافنیوز» گفته است «برای انتخابات ۱۴۰۰ برنامهای ندارم و کاندیدا نخواهم شد»، اما در محافل سیاسی این گمانهزنی مطرح است که شاید او لحظه آخر تصمیمش را تغییر دهد و بازهم شاید تأیید صلاحیت شود تا با دست به دست هم دادن همه این شرایط، با حمایت اصلاحطلبان از او و ایجاد یک موج انتخاباتی، بتواند رأی مردم را از آن خود کند که البته این فرضیه قدری دور از ذهن است؛ زیرا تا این لحظه نشانه خاصی وجود ندارد که چهرههای سرشناس اصلاحطلب در انتخابات سال آینده تأیید صلاحیت شوند؛ بهخصوص چهرهای مانند معین که حواشی سیاسی در دوران مسئولیتش برای او به وجود آمده است.
کمتر از یک سال دیگر هشتمین رئیسجمهور تاریخ جمهوری اسلامی ایران بر مسند ریاست دولت خواهد نشست و تا آخرین روز ثبتنام کاندیداها برای انتخابات ریاستجمهوری 1400، گمانهزنی برای ورود بسیاری از سیاستمداران به این رقابت انتخاباتی ادامه خواهد داشت. روزنامه «شرق» در نظر دارد در سلسلهگزارشهایی به افرادی (از همه طیفهای مختلف سیاسی، از اصولگرا تا میانهرو و اصلاحطلب) بپردازد که در دوران سیاستورزی خود این توان و انتظار را ایجاد کردهاند تا بتوانند سبد رأیی برای رفتن به پاستور داشته باشند؛ اما گاه فرصتسوزیها و گاه ناملایمات سیاسی روزگار ما، بخت و اقبالشان را برای پاستورنشینی کم کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید