از پیران سیاست تا مردان رزم؛ جایگزین حسن روحانی کیست؟
در شرایط عادی شاید این روزها تحرکات وسیعتری در عرصه سیاسی کشور شاهد بودیم؛ تحرکی که موتور محرکش انتخابات 28 خرداد 1400 است. کمتر از 10 ماه دیگر، انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم به همراه انتخابات شوراهای شهر برگزار میشود و در سالهای گذشته، ماههای منتهی به انتخابات، محل شور و بحثها، معرفی کاندیداهای احتمالی و البته خودنمایی آنهایی بود که واقعا قصد حضور در انتخابات را دارند.
با این حال دو مساله باعث شده است که شور انتخاباتی هنوز در فضای سیاسی کشور دیده نشود و تنور انتخابات نزد جریانهای سیاسی گرم نباشد؛ از یک سو مشارکت پایین در انتخابات مجلس یازدهم پیشبینی انتخابات آتی را برای سیاسیون دشوار کرده است و از سوی دیگر، شیوع ویروس کرونا در ماههای اخیر، هم تحرک گروههای سیاسی را کاهش داده و هم با قرار گرفتنش در کنار تحریم و سایر مسائل اقتصادی و اجتماعی، شرایط بحرانی و دشواری را پیش روی دولت آینده نشان میدهد که باعث میشود هر کسی و گروهی توان و انگیزه حضور در عرصه انتخابات را نداشته باشد. با این حال باز هم نامهایی مطرح شدهاند که برخی در حد گمانهزنی و یا پیشنهاد چهرهها و گروههای سیاسی است و برخی مشخصا در این زمینه اعلام آمادگی کرده و حتی فعالیتهایی را هم شروع کردهاند. این در حالی است که مجلسنشینان نیز سودای اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری را در سر دارند که درصورت تصویب و رسیدن آن به انتخابات آینده، برخی گزینهها به دلیل شرایط جدید همچون سن، مدرک تحصیلی و سابقه مدیریتی شاید پیشاپیش شرایط لازم کاندیداتوری را نداشته باشند. همچنین انتشار اظهاراتی از سوی اعضای شورای نگهبان مبنی بر پیشنهاد عدم نامنویسی به کسانی که در انتخابات گذشته رد صلاحیت شدهاند هم نشان از تصمیم پیشفرض این شورا برای رد آنها دارد و روی برخی نامها قلم خواهد کشید.
اصلاحطلبان از استراتژی تا کاندیدا
اصلاحطلبان با توجه به قلع و قمع بسیاری از کاندیداهایشان در انتخابات مجلس یازدهم، تعطیلی فعالیت شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان با استعفای رئیس و نایب رئیس آن و عدم انتخاب سازوکار جایگزین، رویگردانی بدنه اجتماعی طرفدارشان در انتخابات اسفند 98 که منجر به کاهش مشارکت کلی و شکست کاندیداهای باقی مانده آنها شد، گره خوردن نامشان به حمایت از حسن روحانی به عنوان رئیسجمهوری که دولت دومش با توجه به چالشهای فراوان و عملکرد پرانتقاد، دیگر مانند بازه 92 تا 96 محبوب نیست، وجود شبههها و پراکندگیهای در تعریف اصلاحطلبی و سازوکارهایش، شانس پایین بسیاری از چهرههای شاخص این جریان برای تایید صلاحیت، تزلزل جایگاه رهبران اصلی این جریان همراه با فقدان آیتالله هاشمی رفسنجانی و دلایلی از این دست، هنوز در راه انتخاب استراتژی حضور در انتخابات 1400 ماندهاند، چه برسد به این که بخواهند کاندیدایی را هم معرفی کنند. به نظر میرسد تنها محور مشخص در این میان، عدم ائتلاف دوباره اصلاحطلبان با جریان اعتدالی باشد. اصلاحطلبان ترجیح میدهند حتی کاندیدایی نداشته باشند، اما دیگر نامشان را به کاندیدای غیراصلاحطلب گره نزنند. در این میان برخی احزاب اصلاحطلب مثل اتحاد ملت دم از حضور حزبی در انتخابات آینده میزنند و برخی تصمیمشان را منوط به وجود یا عدم وجود سازوکاری برای وحدت اصلاحطلبان میدانند. در این میان احزابی مثل سازندگی هم هنوز تصمیم مشخصی برای انتخابات از خود بروز ندادهاند و معلوم نیست کاندیدای اصلاحطلب را ترجیح میدهند یا به سوی اصولگرایی معتدل مثل علی لاریجانی خواهند رفت. به هر حال علیرغم استراتژی نامعلوم کلیت جریان اصلاحات، برخی نامها در این جریان مطرح هستند. محمدرضا عارف، کسی که در انتخابات 92 با اشاره سیدمحمد خاتمی کنار رفت تا راه برای حضور حسن روحانی در پاستور هموار شود یکی از گزینههای احتمالی این جریان به شمار میرود که در عین حال به خاطر عملکرد فراکسیون امید در مجلس دهم که از سوی بدنه اجتماعی حامی اصلاحات طرف انتقادات بسیار قرار گرفته است. اسحاق جهانگیری هم که کاندیدای کمکی روحانی در انتخابات 96 بود، گزینه دیگری است که نامش برای انتخابات 1400 شنیده میشود؛ اما او هم با چالش گره خوردن نامش به معاون اولی روحانی و انتقادهای حامیان پیشین وی از دولت گره خورده است و برای زدودن این وجهه کار سختی دارد. نامهایی مثل علی مطهری که میگوید از نظر سیاسی اصلاحطلب اما از نظر فرهنگی اصولگرا است و سیدحسن خمینی که احتمالا سوابق مورد نظر طرح جدید مجلس را نخواهد داشت هم مطرح شده است. در عین حال اسامی افرادی مثل سیدمحمد و سیدمحمدرضا خاتمی، مصطفی معین و محسن صفایی فراهانی هم برده شده که به نظر میآید شانس کمی برای عبور از تایید صلاحیتها داشته باشند. مسعود پزشکیان هم از جمله نامهای مطرح شده از سوی برخی اصلاحطلبان است.
جنگ داخلی اصولگرایان
برخلاف اصلاحطلبان، اصولگرایان، سرمست از پیروزی آسان اسفند 98، خود را در حالی مهیای حضور در انتخابات 1400 میکنند که خود را پیشاپیش برنده میدانند. برای همین هم هست که جریانهای اصولگرا، درواقع بیشتر به یک رقابت درون گفتمانی فکر میکنند که چه بسا ائتلاف و همگرایی دشوار اصولگرایان در انتخابات گذشته را سختتر کند و مثل انتخابات 92 و 84 به واگرایی و حضور با چند کاندیدا برساند. دست اصولگرایان هم برای معرفی نامزد بازتر است، چرا که شانس بیشتری برای عبور از صافی شورای نگهبان دارند. به همین دلیل هم هست که فهرست آنها هر روز بلندتر میشود. پرویز فتاح، رئیس سابق کمیته امداد و رئیس فعلی بنیاد مستضعفان از اصلیترین گزینههای این جریان تلقی میشود که احتمالا اجماع بیشتری را جذب کند. سعید جلیلی گزینه احتمالی پایداریهاست و مهرداد بذرپاش هم از دیگر نامزدهای احتمالی آنها به شمار میرود. اصولگرایان سنتی به چهرهای مثل علی لاریجانی فکر میکنند، هرچند اقبال سایر اصولگرایان را با خود ندارند. علیرضا زاکانی، علی نیکزاد و محمد قمی هم از دیگر نامهای مطرح شده هستند. عزتالله ضرغامی هم حضورش در این عرصه در صورت نیاز را رد نکرده است. سید ابراهیم رئیسی هم البته گزینه مطلوبی برای اصولگرایان است، اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان سیاسی، بعید به نظر میرسد ردای ریاست قوه قضائیه را برای آزمودن بخت مجدد ریاست قوه مجریه از تن به در آورد.
اعتدالگرایان و افت محبوبیت روحانی
حسن روحانی در دور دوم ریاست جمهوریاش از اصلاحطلبان فاصله گرفت و در عین حال با توجه به شرایط و البته رویدادهای گوناگون، عملکرد پرانتقادی را بر جای گذاشت؛ چنانکه هم اصلاحطلبان را از ائتلاف دوباره با اعتدالیون پشیمان کرد و هم بدنه اجتماعی حامی خود را شاکی دید. با این حال بعید نیست این گفتمان میانه سیاست ایران، به ادامه حضور حتی مستقل در عرصه سیاست فکر کند؛ آن هم در حالی که جریانی ریشهدار محسوب نمیشود و امیدش به حمایت بخشی از بدنه اجتماعی هر دو طیف اصلاحطلب و اصولگرا و نیز برخی رایهای خاموش گریزان از دو جناح است. این طیف در کنار خود، احزابی مثل اعتدال و توسعه را میبیند و در عین حال به همراهی احتمالی تکنوکراتهای کارگزاران هم امید دارد. اصلیترین گزینههای مطرح این جریان محمود واعظی و محمدباقر نوبخت محسوب میشوند که به نظر میرسد تسلط ویژهای بر دولت دوازدهم داشتهاند. محمدجواد ظریف که تا چند سال قبل با توجه به محبوبیتش از شانسهای آینده ریاست جمهوری محسوب میشد، اعلام کرده که کاندیدا نمیشود. محمدجواد آذری جهرمی، وزیر نسبتا جوان ارتباطات هم از دیگر گزینههای دولتنشین فعلی است که نامش مدتهاست مطرح شده. سورنا ستاری هم از گزینههایی است که امید به حمایت اصلاحطلبان را تقویت میکند و درنهایت محسن هاشمی رفسنجانی هم هست که به نظر میرسد کارگزاران زمینه ورود او به عرصه انتخابات را تحت بررسی دارند.
من مستقلم!
بسیاری از سیاسیون برای جذب حمایت حداکثری از جناحهای سیاسی مختلف، بدون توجه به خاستگاه سیاسیشان ترجیح میدهند مستقل شناخته شوند. در این راستا، حتی کسانی مثل علی مطهری، پرویز فتاح و سورنا ستاری هم در این طیف قرار میگیرند. با این حال این دسته فعلا دو کاندیدای بالقوه دارد؛ محمود احمدینژاد که هرچند با حمایت اصولگرایان به ریاست دولتهای نهم و دهم رسید، اما پس از ریاست جمهوری ژست مستقل دارد. البته حضور وی با توجه به چراغ قرمزهای سر راهش، از جمله رد صلاحیت در دوره گذشته انتخابات زیاد است و به نظر میرسد طرح نامش بیشتر برای جلوگیری از فراموشی و حفظ پتانسیل سیاسی وی محسوب میشود تا کاندیداتوری واقعی! محمد غرضی پدیده انتخابات 92 هم هر چند بخت خود را در انتخابات مجلس دهم و یازدهم هم آزمود و به نتیجه نرسید، اخیرا رسما اعلام کرده که در 1400 هم کاندیدا میشود؛ هرچند وی چنان که در مصاحبهاش هم انتقاد کرده، ممکن است پشت سد شرط سنی طرح مجلس برای اصلاح انتخابات بماند.
تحرک ژنرالها برای پاستور
مدتهاست که برخی معتقدند راهکار خروج کشور از بسیاری از مسائل، بر مصدر نشستن یک رئیسجمهوری نظامی است. با این حال صندوقهای رای تا به حال به نظامیون روی خوشی نشان ندادند؛ حتی اگر ترجیح داده باشند که بیش از نظامیگری با عناوینی مثل دکتر و غیره شناخته شوند. در این میان برخی نامهای آزموده شده مثل محسن رضایی و محمدباقر قالیباف وجود دارند که البته حرف و حدیث پیرامون کاندیداتوری قالیباف بیشتر است. او که حالا ریاست قوه مقننه را هم بر عهده دارد، بعید نیست بعد از سه بار کاندیداتوری که دو بارش به کنارهگیری منجر شد، یک بار دیگر هم بخت خود را برای پاستور بیازماید. صادق محصولی هم از دیگر چهرههای نظامی با سابقه وزارت در دولت احمدینژاد است که نامش برای ورود به عرصه انتخابات شنیده میشود. در اردوگاه نظامیان نزدیک به جریان اصولگرایی، اخیرا مطرح شدن نام سعید محمد، فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا هم واکنشهای بسیاری برانگیخته؛ هرچند وی هم از نظامیانی است که به نظر میرسد ترجیح میدهد با لباس شخصی و عنوان دکتر شناخته شود. علی شمخانی هم نظامی نزدیک به جریان اصلاحطلبی است که قبلا یک بار در انتخابات سال 80 بخت خود را برای رسیدن به پاستور آزمود. آخرین و البته یکی از جدیترین گزینههای این فهرست اما حسین دهقان است که خبرهایی از فعالیت انتخاباتی او به گوش میرسد و امیدوار است با سابقه فعالیت در هر سه دولت اصلاحات، احمدینژاد و اعتدال، شانس خوبی برای موفقیت در انتخابات داشته باشد.
حال باید دید در ماههای آینده این فهرست چه تغییراتی میکند و چه نامهایی به آن اضافه یا از آن کم خواهند شد.
دیدگاه تان را بنویسید