هماهنگکننده جدید سیاستهای ضدایرانی دولت آمریکا کیست؟
آبرامز که سیاستهای مورد علاقهاش کودتا، تغییر رژیم، جنگ داخلی و تحریم هستند، اکنون مأمور شده تا ایران را پای میز مذاکره با آمریکا بیاورد.
مشرق - «برایان هوک» مشاور سابق جان بولتون و نماینده ویژه سابق دولت ترامپ در امور ایران و مدیر «گروه اقدام ایران » در وزارت خارجه آمریکا، ۶ آگوست ۲۰۲۰ (۱۶ مرداد ۹۹)، از سِمت خود استعفا داد. هوک یکی از حامیان سرسخت تحریم و فشار بر جمهوری اسلامی بود و اعتقاد داشت تحریمها علیه ایران بالأخره یک روز اقتصاد این کشور را نابود، و تهران را وادار به مذاکره با آمریکا خواهد کرد . واضح است که این سیاست، تا امروز شکست خورده است .
روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز، در گزارشی مینویسد استعفای هوک «هر شانسی را هم که برای حلوفصل دیپلماتیک [تنشها] با ایران پیش از پایان این دورهی ریاستجمهوری ترامپ باقی مانده بود، زیر خاک دفن کرد [۶] .» برخی منابع، به نقل از روزنامه آمریکایی واشینگتنپست نوشتهاند استعفای هوک به درخواست دولت ترامپ انجام شده تا تقصیرِ شکست سیاستهای واشینگتن در قبال ایران، به عهده او بیفتد .
بلافاصله پس از استعفای برایان هوک، «الیوت آبرامز » که اواخر ماه ژانویه سال ۲۰۱۹ به عنوان نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ونزوئلا انتخاب شده بود ، به عنوان جایگزین وی معرفی شد و اکنون هماهنگکننده سیاستهای آمریکا علیه هم ایران و هم ونزوئلا خواهد بود. مشرق پیش از این، آبرامز را در گزارشی بسیار مفصل معرفی کرده است. پیشنهاد میشود حتماً این گزارش را از اینجا بخوانید. گزارش فعلی، حاوی برخی اطلاعات تکمیلی درباره آبرامز و همچنین مواضع وی درباره مسائل بینالمللی و به ویژه ایران است.
آبرامز از جمله یهودیهایی است که دهها سال است در عالیترین سطح در عرصهی سیاسی آمریکا فعالیت میکند. با این حال، شهرتِ (یا به عبارتِ دقیقتر، بدنامیِ) آبرامز بیش از هر چیز به خاطر دخالت او در پرونده جنجالیِ «ایران-کنترا» بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷ است که در ایران با نام «ماجرای مَکفارلِین» هم شناخته میشود. در این رسواییِ سیاسی، که (بعد از ماجرای «واتِرگِیت») دومین رسوایی سیاسیِ بزرگ تاریخ آمریکا محسوب میشود، مقامات دولت رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا، اقدام به فروش سلاح به ایران کردند و امیدوار بودند از این طریق، ایران به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان کمک کند و دولت آمریکا هم بتواند با درآمد حاصل از فروش تسلیحات به ایران به شورشیان نیکاراگوئه (موسوم به کنترا) کمک مالی کند. این در حالی بود که طبق قوانین داخلی آمریکا و الزامات کنگره، هم معامله تسلیحاتی با ایران و هم کمک به کنتراها ممنوع بود.
آبرامز، دستیار وقت وزیر خارجه آمریکا در امور نیمکره غربی، ماه اکتبر سال ۱۹۸۶، مکرراً و مُصِراً در کنگره آمریکا شهادت داد که دولت آمریکا هیچ نقشی در حمایت از کنتراها نداشته است. وی سال ۱۹۹۱ (دو سال پس از پایان مسئولیتش) به جرم شهادت دروغ در کنگره محکوم شد، اما یک سال بعد، جورج بوشِ پدر با اختیارات ریاستجمهوری، او را مشمول عفو کرد. بعدها جورج بوشِ پسر، آبرامز را به عنوان دستیار ویژه رئیسجمهور و مدیر ارشد امور دموکراسی، حق و عملیاتهای بینالمللی در شورای امنیت ملی منصوب کرد؛ مسئولیتی که یک سال بعد به امور خاور نزدیک و شمال آفریقا نیز تعمیم پیدا کرد. اگرچه سپردن مسئولیت به آبرامز در حوزههای دموکراسی و حقوق بشر، با مخالفت گروههای حقوق بشری و ناظران سیاسی همراه بود، اما آبرامز تا انتهای دوران ریاستجمهوری جورج بوشِ پسر در سِمتهای عالی دیپلماتیک، از جمله معاون دستیار امنیت ملی در امور استراتژی جهانیِ دموکراسی، باقی ماند و به عنوان مشاورِ «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه وقت آمریکا، نیز بارها به خاورمیانه سفر کرد.
آبرامز ده سال (بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹) از مسئولیتهای دولتی دور بود تا اینکه دونالد ترامپ، سال ۲۰۱۹ او را به عنوان مسئول سیاستهای دولتش در قبال ونزوئلا، و اکنون ایران، انتخاب کرد. آبرامز از مخالفان دونالد ترامپ پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا بود و ترامپ هم در مقابل، جلوی انتصابِ آبرامز به عنوان معاون «رکس تیلرسون» وزیر خارجه وقتِ آمریکا، را گرفت. با این حال، به نظر میآید ترامپ، اینبار مقابل تصمیم مایک پمپئو برای انتصاب آبرامز به عنوان هماهنگکننده سیاستهای وزارت خارجه آمریکا علیه ونزوئلا و ایران، مقاومتی نکرده است.
سال گذشته میلادی، زمانی که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، آبرامز را به عنوان مسئول سیاستهای واشینگتن در قبال ونزوئلا معرفی کرد، کمتر کسی شک داشت که دولت ترامپ عزم خود را برای سرنگون کردن دولت نیکلاس مادورو جزم کرده است؛ به خصوص که آبرامز، در کودتای ناکام سال ۲۰۰۲ در ونزوئلا علیه هوگو چاوز، رئیسجمهور وقت این کشور، نقشی محوری ایفا کرده بود . وی اخیراً هم صراحتاً اذعان کرد دارد تمام تلاش خودش را میکند تا دولت مادورو تا پیش از پایان سال ۲۰۲۰ از قدرت سرنگون شود . این سیاستمدار نومحافظهکار آمریکایی به طور کلی به عنوان سیاستمداری «متنفر از دموکراسی» و «عاشقِ تغییر رژیم» شناخته میشود .
مجله آمریکایی «ژاکوبن» پس از انتصاب آبرامز به عنوان نماینده دولت ترامپ در امور ونزوئلا، درباره تنفر وی از دموکراسی مینویسد: «آبرامز در تمام عمرش نسبت به دقیقاً همان چیزی اظهار تنفر کرده که اکنون برای پیشبردش انتخاب شده است: دموکراسی.» ژاکوبن سپس نمونههایی از اقدامات ضددموکراتیک آبرامز را اینگونه برمیشمارد:
طبق گزارشهای موجود، آبرامز، سال ۲۰۰۲، به کودتای نظامیِ ناموفقی چراغ سبز نشان داد که تلاش کرد دولت هوگو چاوز را که از طریق یک انتخابات دموکراتیک در ونزوئلا به قدرت رسیده بود، سرنگون کند... آبرامز مدتهاست چشمانتظار سرنگون کردن دولت ونزوئلاست. وقتی حماس در انتخابات سال ۲۰۰۶ فلسطین، «فتح» را شکست داد، آبرامز که آن زمان مسئول ارشد سیاست دولت جورج دابلیو بوش در قبال خاورمیانه بود، به طراحی توطئهای کمک کرد که [آن را ایران-کنترای دوم هم توصیف کردهاند و] هدفش ایجاد یک جنگ داخلی در فلسطین برای ابطال نتایج انتخابات و برکناری حماس از قدرت بود. وقتی این نقشه، نتیجه معکوس داد و حماس، هم به پیروزی دست پیدا کرد و هم کنترل کامل غزه را به دست گرفت، آبرامز حماس را به انجام «کودتا» متهم کرد.
ژاکوبن درباره علاقه آبرامز به تغییر رژیم هم مینویسد: «آبرامز هم، مثل همهی نومحافظهکارهای دیگر، اعتقاد راسخی دارد به اینکه دولت آمریکا میتواند هر وقت دلش خواست، هر رهبری را که دوست نداشته باشد در هر کشوری از جهان سرنگون کند.» این مجله در اینباره توضیح میدهد:
آبرامز، سال ۲۰۰۷، مجوز اجرای نقشهی [جورج دابلیو] بوش برای انجام عملیاتی مخفی با هدف بیثباتسازی دولت ایران را صادر کرد. دو سال بعد هم پیشنهادش درباره واکنش آمریکا به دستیابی ایران به سلاح هستهای را اینگونه بیان کرد: «رهبران مسئولیتپذیر در آمریکا نباید اجازه چنین چیزی را بدهند. در فهرست بدترین تصمیمات ممکن، جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای با استفاده از اقدام نظامی، رتبه دوم را دارد. تنها گزینهی بدتر، آن است که بگوییم [دستیابی ایران به سلاح هستهای] اشکالی ندارد؛ قابلقبول است؛ ما کاری نمیکنیم.» آبرامز تأکید داشت که سیاستِ آمریکا علیه ایران نباید شامل تغییر رژیم یا کشتنِ غیرنظامیان باشد؛ صرفاً حمله به تأسیسات هستهای ایران.
ژاکوبن در ادامه گزارش خود مینویسد:
سال ۲۰۱۳، آبرامز طی جلسه شهادت کمیته خدمات مسلح مجلس نمایندگان گفت آمریکا باید در سوریه دخالت نظامی کند. چرا؟ چون «اگر آمریکا در سوریه قدرتِ ارادهاش را نشان ندهد، بسیاری از مقامات ایران به این نتیجه میرسند که ما ممکن است بگوییم «همه گزینهها روی میز است»، اما واقعیت این است که همه گزینه روی میز نیستند؛ و بنابراین ایران میتواند خرسند و ایمن به سوی سلاح هستهای برود.» آبرامز، دو سال بعد، در نشست [اندیشکده] «شورای روابط خارجی» گفت نتانیاهو دو گزینه دارد: یا همین الآن به ایران حمله کند، یا دو سال دیگر صبر کند و ببیند آیا [بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا] دولتی روی کار خواهد آمد که حاضر باشد سیاست سختگیرانهتری علیه ایران اتخاذ کند یا مجوز حمله اسرائیل به ایران را صادر نماید، یا نه.
آبرامز معتقد است سابقهاش در دروغگویی به کنگره پس از ماجرای ایران-کنترا مشکلی برای او در سمتهای جدیدش ایجاد نمیکند ، اما چهبسا مسئله از این هم فراتر باشد. منابع متعددی گفتهاند که درونِ دولت کنونی آمریکا، مهمتر از همه چیز، «وفاداری به شخصِ ترامپ » است. بنابراین بعید نیست که اثبات وفاداری آبرامز نسبت به رئیسجمهور وقتش با ارائه شهادت دروغ در کنگره، یکی از نقاط قوتِ رزومهی او برای پیدا کردن شغل در دولت ترامپ بوده باشد . با این حال، یکی دیگر از ویژگیهای آبرامز که میتواند انگیزه انتخاب او برای مدیریت اقدامات آمریکا علیه ایران باشد، حمایت بیچونوچرای او از اسرائیل است.
دوست بیقیدوشرط اسرائیل
اگرچه برایان هوک، نماینده سابق دولت آمریکا در امور ایران، قبلاً دستیارِ جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ و یکی از ایرانستیزترین سیاستمداران آمریکایی بود، اما به جرأت میتوان گفت، مواضع آبرامز بیشتر از هوک به مواضع جان بولتون نزدیک است؛ از جمله حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل و دشمنیِ بیقیدوشرط با ایران. واشینگتنپست مینویسد: «آبرامز بیاندازه طرفدار اسرائیل است و حضور او در سطح بالا در وزارت خارجه میتواند نشانه دیگری باشد از اینکه دولت ترامپ میخواهد سیاستهای آمریکا در قبال اسرائیل را پس از آنچه که به نظر ترامپ «ناکامیهای دوره اوباما»ست، احیا کند.» چنانکه گفته شد، آبرامز سابقه به راه انداختن جنگ داخلی در فلسطین را دارد، اما این تمام ماجرا نیست.
حمایت از اسرائیل همیشه یکی از اصول بنیادینِ مواضع سیاسی آبرامز بوده است و همین مسئله موجب شد تا طی ماههای منتهی به انتصابش در دولت ترامپ، از سیاستهای واشینگتن، به ویژه تصمیم ترامپ برای به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخت اسرائیل، حمایت کند. وی همچنین پس از حمله اسرائیل علیه مواضع ایران در سوریه در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۷، به دولت ترامپ اصرار کرد به این رژیم برای «اقدام در سطح گستردهتر» کمک کند. آبرامز پیشنهاد کرد واشینگتن بیانیهای صادر کند و در آن ضمن تأیید اقدام اسرائیل، تأکید کند که در صورت بروز درگیری، آمریکا از اسرائیل حمایت خواهد کرد و مثلاً اجازه خواهد داد تا این رژیم از تسلیحاتی که آمریکا در فلسطین اشغالی انبار کرده، استفاده کند.
دشمن قسمخورده ایران
ایران سالهای سال است که یکی از دغدغههای آبرامز است. وی یکی از سرسختترین منتقدان مذاکرات و توافق هستهای با ایران است . همزمان با مذاکرات هستهای، آبرامز از اقدامات دولت اوباما انتقاد کرد و ضمن متهم کردن دولت وقت آمریکا به «سادهلوحی» در تلاش برای آشتی با تهران، نوشت: «هر کس فکر کند «روحانی» اصلاحطلبی است که میخواهد نظام ایران را تغییر بدهد، به سمت دموکراسی برود، و برنامه تسلیحات هستهای را رها کند، دارد خودش را فریب میدهد .» وی در گزارش دیگری هم نوشت: «راهِ رسیدن به صلح، از توافقهای ضعیف با دیکتاتوریهای وحشی نمیگذرد... هر توافقی که منجر به تقویت رژیم ایران شود (اعتبار آن را بهبود ببخشد، اهرم نفوذ قویتری در خاورمیانه به آن بدهد، یا به تنگتر شدن حلقهی محاصرهی آن علیه مردم ایران کمک کند) نه به آزادی کمکی میکند و نه به صلح .»
آبرامز بلافاصله پس از امضای برجام، گزارشی انتقادآمیز با این عنوان درباره این توافق نوشت: «توافقی که ایران به دست آورد، بهتر از آن چیزی که حق داشتند حتی انتظارش را داشته باشند ». به علاوه، بعد از آنکه باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا، از توافق هستهایش با دولت ایران حمایت کرد و گفت دیدگاههای منتقدان این توافق منجر به بروز جنگهای بیشتر در خاورمیانه خواهد شد، آبرامز (که خودش یهودی است) اوباما را به یهودستیزی متهم کرد ، چراکه بسیاری از مخالفان توافق هستهای، یهودیان و به خصوص صهیونیستها بودند. وی همچنین بارها تلاش کرده برای درگیری مستقیم نظامی میان آمریکا و ایران مقدمهچینی کند؛ از جمله ماه آگوست سال ۲۰۱۲، طی گزارشی نوشت کنگره باید قطعنامهای را به رأی بگذارد که به رئیسجمهور، اختیار جنگ با ایران را بدهد. آبرامز خواستار تشدید تحریمها و حمایت از «مخالفان دموکراتیک» در ایران هم شده است .
معنای انتخاب آبرامز برای اداره امور ایران چیست؟
انتصاب آبرامز به عنوان مسئول امور ایران در دولت آمریکا نشان میدهد ترامپ یا دروغ میگوید که هدف نهاییاش رسیدن به توافق با ایران است، و یا در انتخاب آدمهایی که بتوانند این هدف را محقق کنند، اشتباه میکند، چراکه یکی پس از دیگری، سیاستمدارهایی را برای این کار انتخاب میکند که قسم خوردهاند هرگز با ایران صلح نکنند. طبق گزارشهای رسانهای، شخصِ آبرامز سال ۲۰۰۳ پیشنهاد صلحی را که از جانب ایران طرح شده بود، ناکام گذاشت . واشینگتنپست، سال ۲۰۰۷ طی گزارشی مدعی شد دولت وقتِ ایران، به ریاست سید محمد خاتمی، سال ۲۰۰۳، از طریق سفارت سوئیس، به دولت جورج بوشِ پسر پیشنهاد داده تا دو طرف درباره برنامه هستهای ایران، اقدامات ضدتروریستی، و حتی (به ادعای واشینگتنپست) موافقت با راهحل دو کشوری برای مناقشه اسرائیل و فلسطین و به رسمیت شناختن اسرائیل، مذاکره کنند. با این حال، به نظر میآید آبرامز، که آن زمان توسط کاندولیزا رایس به عنوان مسئول سیاستهای خاورمیانهای دولت بوش منصوب شده بود، هرگز این پیشنهاد را به اطلاع رایس نرسانده است .
البته تعجبی ندارد که در بحبوحه تلاشهای دولت ترامپ برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران، آبرامز برای مدیریت این تلاشها انتخاب شده است. هرچه باشد، به نظر میآید، تجربه آبرامز در سیاست و دشمنیِ وی با ایران بیشتر از برایان هوک است. با این حال، پس از آنکه خبر استعفای هوک در رسانههای منتشر شد، پمپئو مدعی شد هوک در مقابله با ایران «دستاوردهای تاریخی»ای داشته است. باید دید اکنون که سیاستمداری با دستاوردهای تاریخی در مبارزه با ایران استعفا داده، آبرامز که پیشاپیش در اجرای سیاست کودتای آمریکا در قبال ونزوئلا نتوانسته کاری از پیش ببرد، درباره ایران چه خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید