نامزد روحانی در انتخابات ۱۴۰۰ کیست؟
حسن روحانی که از فردای انتخابات ۱۴۰۰ تنها یک چهره سیاسی و رئیس جمهور سابق است، مایل است چه کسی جای او را بگیرد؟
انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است و هر یک از جریانها، احزاب و حتی چهرههای شاخص سیاسی تمایل دارند گزینه خودشان بر مسند قدرت بنشیند. حسن روحانی نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگرچه در جایگاه رئیس جمهور مستقر طبق قانون و عرف حقی برای دخالت در رقابتهای پیشرو ندارد و وارد این وادی نیز نخواهد شد، اما به صفت فردی خود مثل هر یک از اهالی سیاست تمایلاتی دارد.
روحانی که از فردای انتخابات ۱۴۰۰ تنها یک چهره سیاسی و رئیس جمهور سابق است مایل خواهد بود چه کسی جای او را بگیرد؟ پاسخ صریح و شفافی برای این پرسش نداریم، اما نکات قابل توجه و البته روشنی وجود دارد که میتواند ما را تا حدی به پاسخ نزدیک کند.
بدیهیترین نکته آن است که روحانی از روی کار آمدن فردی از جریان سیاسی رقیب خوشحال نخواهد شد. گذشته از جناح سیاسی رئیس جمهور آتی، اما برای روحانی این موضوع اهمیت دارد که جایگزین وی قصد تخریب و زیر سوال بردن اقدامات دولت یازدهم و دوازدهم را نداشته باشد. او حتی ترجیح میدهد که رئیسجمهور آتی همان سیاستهای دولت فعلی را ادامه داده و مردم را به این نتیجه نرساند که هشت سال برای اقدام درست دیر کردهاند.
در عین حال طبیعی است که مایل باشد به یکی از چهرههای ماندگار سیاست ایران تبدیل شده و حتی فرصت بازگشت به پاستور را برای خود حفظ کند، بر این اساس خواهان ریاست جمهوری یکی از چهرههای نزدیک به خود خواهد بود.
شاخصترین افرادی که میتوانند روحانی را به اهداف پیش گفته برسانند، اما بیشتر از چهار نفر نیستند. محمدباقر نوبخت، محمود واعظی، محمد جواد ظریف و علی لاریجانی.
در بررسی و ارزیابی این چهار گزینه، اما خیلی زود میتوان نوبخت و واعظی را کنار گذاشت. این دو اگرچه از قدیم به روحانی نزدیک بوده و از جمله نیاورانیها به حساب میآیند، اما قابلیت تبدیل شدن به یک کاندیدای جدی را ندارند چه رسد به رئیس جمهور آتی. واعظی و نوبخت بازوی سیاسی اعتدال و توسعه بوده و از این نظر مطلوب روحانی هستند، اما آقای رئیس جمهور نمیتواند آنقدر غیرواقعبین باشد که ضعف آنان در رای آوری را نادیده بگیرد. ضمن اینکه هر دو این افراد با توجه به حضور در دولت روحانی ناگزیر به دفاع از وضع موجود هستند و این وضعیت نیز به قدری موجب نارضایتی بوده است که دفاع از آن، هر کاندیدای بالقوهای را به حاشیه ببرد.
بر این اساس به دوگانه ظریف – لاریجانی خواهیم رسید که ریاست جمهوری هر کدام در تامین خواستههای روحانی به کار میآید. سوال مهم، اما اینجا است که روحانی کدام یک از این دو را ترجیح میدهد؟
روحانی هم مثل ما میداند که ظریف یکی از محبوبترین چهرههای دولتش بوده و با وجود موانعی که پیش پای برجام افتاد، هنوز هم بر اساس نظرسنجیها یکی از محبوبترین رجال سیاسی کشور است. ظریف از جمله افرادی است که لازم نیست نگران تایید صلاحیت باشد و حتی این قابلیت را دارد که مورد حمایت اصلاح طلبان قرار بگیرد. وی همچنین یک برند بینالمللی است و این ویژگی شانس پیروزی او در انتخابات را افزایش میدهد.
لاریجانی، اما ویژگیهای بیشتری هم دارد. لاریجانی مثل ظریف تا کنون نسبت به حضور در انتخابات آتی ابزار بیمیلی نکرده است و حتی عدم کاندیداتوری او در انتخابات پیشین مجلس ثابت کرد که خودش نیز سودای پاستور در سر دارد. لاریجانی نیز مثل ظریف به سادگی از فیلتر دستگاههای نظارتی عبور خواهد کرد و میتواند گزینه ائتلاف باشد. دست بالاتر او نسبت به ظریف، اما این است که امکان جلب حمایت بخشی از جریان اصولگرا را نیز دارد. ضمن اینکه کاندیداتوری لاریجانی و حمایت اصلاح طلبان از وی به نوعی تکرارتجربه ۹۲ و یادآور ریاست جمهوری روحانی است.
امتیاز دیگر لاریجانی این است که وقتی رقابتهای انتخاباتی به تخریب بکشد، نسبت به ظریف و دیگران کمتر در معرض تخریب قرار خواهد گرفت. به عبارت دیگر رقبای روحانی در جریان اصولگرا بهانه کمتری برای تخریب لاریجانی دارند.
اینکه روحانی کدام یک از چهار گزینه پیش گفته را ترجیح میدهد معلوم نیست، اما او به صفت فردی لابد خواهان ریاست جمهوری یکی از این افراد و یا فردی با همین ویژگیها است.
دیدگاه تان را بنویسید