توصیه جدی به ترامپ: در مورد ایران تجدید نظر کن
عصر ایران/ "باربارا اسلاوین" در اندیشکده "شورای آتلانتیک"، سیاست "فشار حداکثری" دولت ترامپ علیه ایران را شکست خورده توصیف کرده و به او توصیه کرده اگر میخواهد در دولت آتی خود در قبال ایران گشایشی داشته باشد باید به فکر تجدید نظر اساسی در این سیاست باشد.
"باربارا اسلاوین" محقق و پژوهشگر در زمینه سیاست خارجی آمریکا و مدیر "ابتکار آینده ایران" در اندیشکده " شورای آتلانتیک" آمریکا با نگارش مقاله ای با انتقاد از سیاست 4 سال گذشته دولت ترامپ در قبال ایران، این سیاست را بینتیجه و بدون دستاورد و باعث انزوای جهانی آمریکا دانسته و به ترامپ توصیه کرده در صورتی که دوباره در انتخابات 13 آبان امسال پیروز شد، در سیاست شکست خورده "فشار حداکثری" تجدید نظر کند.
به گزارش عصرایران، با وجودی که این عضو ارشد اندیشکده "شورای آتلانتیک" پیروزی "جو بایدن" در انتخابات آتی را به نفع سیاست خارجی آمریکا دانسته ولی در مقاله خود توصیه هایی را برای ترامپ در صورتی که در انتخابات آتی پیروز شود هم داشته است؛ از جمله اینکه در گماردن صاحب منصبان دولت خود افرادی را که به ایده خام "تغییر رژیم در ایران" می اندیشند را کنار بگذارد و در چارچوبی منطقه ای و با به کارگیری یک دیپلماسی فعال منطقه ای در صدد حل و فصل اختلافات با ایران براید و تحریم های کنونی را بردارد و اجازه دهد ایران به درآمد نفتی خود دسترسی داشته باشد.
متن کامل این مقاله در پی میآید:
سیاست ایالات متحده آمریکا در قبال ایران در روزهای منتهی به انتخابات نوامبر (13 آبان 1399) ترکیبی است از سیاستهای غیرسازنده، متناقض و شرمآور از تحریمهای اقتصادی، دیپلماسی پر سر و صدا و لفاظیهای تندوتیز همراه با برنامههای اعلام شده برای خروج هزاران سرباز آمریکایی از عراق و افغانستان است؛ چیزی که ایران مدتهاست به دنبال آن است.
طی سالهای گذشته هدف واقعی کارزار "فشار حداکثری" دولت ترامپ علیه ایران همواره در هالهای از رمز و راز بوده است. کارزاری که خواستار دست کشیدن کامل ایران از برنامه هستهای و حمایت از گروههای شبهنظامی نزدیک به تهران در خاورمیانه است؛ بخشی از شروط 12 گانهای که "مایک پمپئو" وزیر امور خارجه در جریان یک سخنرانی در سال 2018 بیان کرد که تحقق آن بدون تغییر رژیم ایران دشوار است. شانس هرگونه مذاکره مجدد معنادار با ایران در مورد توافق هستهای 2015 (برجام) به عنوان نتیجه و دستاوردی از رویکرد سیاست کنونی دولت ترامپ، صفر است در حالی که جهان منتظر یک دورهای شدن ریاست جمهوری دونالد ترامپ است.
ترامپ مدعی شده که اگر دوباره انتخاب شود میتواند "ظرف چهار هفته" با ایران توافق جدید انجام دهد؛ اما ایران هرگونه مذاکره مجدد در شرایط کنونی را رد کرده است مگر اینکه ایالات متحده به "برنامه جامع اقدام مشترک" (برجام) بازگردد و حتی در آن صورت هم تهران میگوید فقط در یک شرایط چندجانبه با آمریکاییها پشت میز مذاکره مینشیند. در همین حال، تهران در حال افزایش ذخایر اورانیوم غنی سازی شده خود و کوتاه کردن زمان کافی خود برای تولید سلاح هستهای است، در حالی که میگوید در صورت بازگشت دوباره ایالات متحده به برجام، این اقدامات قابل برگشت است. علاوه بر این، ایالات متحده از نظر دیپلماتیک منزوی است، و این مساله به وضوح در 19 سپتامبر امسال در شورای امنیت ملل متحد آشکار شد و حتی متحدان اروپایی واشنگتن هم دولت ترامپ را در بازگرداندن تحریمهای لغو شده شورای امنیت علیه ایران، همراهی نکردند.
در صورت پیروزی مجدد ترامپ، او فرصتی خواهد داشت تا رویکرد ناموفق خود در قبال ایران را بازبینی کند و مقاماتی را در دولت آتی خود منصوب کند که کمتر حامی سیاست تغییر رژیم در ایران هستند. در صورت علاقه واقعی او به توافق جدید با ایران، باید در ازای اهداف واقعی، مشوقهای اقتصادی مشخصی به ایران ارائه دهد- نه اینکه فقط به دنبال دیپلماسی نمایشی و عکس گرفتن همچون مورد مذاکرات با رهبر کره شمالی باشد- که رهبران ایران چنین مذاکراتی را رد کردهاند. حتی در آن صورت، با توجه به عدم اعتماد قابل درک ایران پس از تجربه آسیبزا خروج یک جانبه ترامپ از برجام و اعمال تحریمهای سخت، اطمینانی به موفقیت وجود ندارد.
اگر ایالات متحده همچنان بخواهد خارج از برجام باقی بماند، در آن صورت هیچ کانال آمادهای برای راضی کردن ایران به حضور حتی در یک نشست چندجانبه ندارد. یک گزینه جایگزین ارایه یک رویکرد جدید منطقهای در زمینه امنیت و منع گسترش سلاحهای هستهای است که از کانالهای موجود بین ایران و کشورهای همسایه عرب استفاده کند. ایران بارها و بارها گفته است که به دنبال سلاح هستهای نیست و ممکن است از ایجاد یک پیمان با هدف عاری کردن منطقه خاورمیانه از سلاحهای کشتار جمعی با حضور کشورهای حاشیه خلیج فارس پشتیبانی کند تا اطمینان حاصل شود که عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز فعالیت هستهای در حال گسترش خود را محدود به اهداف غیرنظامی نگه میدارند.
سال گذشته حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، " ابتکار صلح هرمز" را که با الگوی "سازمان امنیت و همکاری اروپا" ساخته شده، مطرح کرد. هدف این طرح این است که 8 کشور همسایه خلیج فارس را برای گفتگوی امنیتی دور هم جمع کند.
پنج عضو دائم شورای امنیت ملل متحد و اتحادیه اروپا میتوانند با الگوگیری از برجام، چنین گفتگوهایی را ترویج دهند. گفتگوها میتواند در وین یا ژنو یا عمان، قطر یا کویت انجام شود. در این چارچوب توافق نامهای برای منطقهای کردن محدودیتهای هستهای که ایران تحت برجام پذیرفته است، مانند پروتکل الحاقی "پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای"، کنوانسیونهای بینالمللی در مورد ایمنی هستهای، محدودیتهای غنی سازی اورانیوم و ممنوعیت فرآوری مجدد پلوتونیوم، قابل دستیابی است. سرانجام میتوان دستور کار را گسترش داد تا شامل ایمنی دریایی و هشدار قبلی آزمایشهای موشکی شود.
برای تسهیل گفتگوهایی از این نوع، دولت ترامپ باید تحریمهای خود در قبال ایران را کاهش دهد و این کشور حداقل به درآمد نفتی خود در بانکهای خارجی دسترسی یابد. این مورد به ویژه در شرایطی که ایالات متحده بخواهد راه را برای کاهش مستمر نیروهای آمریکایی در کشورهای همسایه ایران هموار کند، موضوعیت خواهد داشت. تحریمهای ایالات متحده علاوه بر ایران، پیشرفت اقتصادی در عراق و افغانستان را هم دشوارتر کرده و در واقع شهروندان عادی این کشورها را مجازات میکند.
با توجه به خسارات اضافی که در اثر همهگیری ویروس کرونا به اقتصاد جهانی و چشمانداز طولانیمدت صنعت نفت وارد شده، همه کشورهای منطقه باید بر روی روشهای متنوع سازی اقتصاد خود و کاهش هزینههای بیهوده و اضافی دولت، از جمله هزینههای نظامی و خرید سلاحها و سیستمهای پیشرفته نظامی به ویژه برای ادامه جنگهایی فاجعهبار مثل جنگ 5 ساله یمن خاتمه دهند. کشورهای منطقه خاورمیانه باید تجارت بین خود را به حداکثر برسانند و تحریمهاعلیه یکدیگر را خاتمه دهند، مانند تحریمهایی که دولتهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی از 3 سال پیش به قطر تحمیل کردهاند.
دولت ترامپ باید به سیاست تفرقه افکنانه کنونی خود بین کشورهای منطقه در زمینه عادی سازی یکطرفه روابط برخی کشورهای عربی با اسراییل خاتمه دهد و این موضوع را در یک چارچوب و دیپلماسی جامع منطقهای دنبال کند.
البته، تصور بازگشت قوی آمریکا به دیپلماسی منطقهای و بینالمللی تحت دولت "جو بایدن"، با توجه به ابراز تمایل او برای پیوستن مجدد به برجام در صورت بازگشت ایران به این توافق، آسانتر است. توافق هستهای همیشه قرار بود مبنایی برای گفتگوهای گستردهتر درباره مسائل منطقهای و روابط ایالات متحده و ایران باشد، اما با روی کار آمدن ترامپ این پتانسیل ضایع شد.
هر کسی که رئیس جمهوری آمریکا شود با این واقعیت روبرو خواهد شد که جمهوری اسلامی ایران هر چقدر هم با تحریمها و نارضایتیهای داخلی تضعیف شود، اما از بین رفتنی نیست. سیاستی که فقط بر اساس خواستههای اسرائیلیها و اعراب سنی باشد، به طور حتم انگیزه "مقاومت" بیثبات کنندهتر ایران و شرکای آن را بیشتر خواهد کرد و به منافع ایالات متحده، دوستانش و جامعه جهانی بیشتر آسیب میرساند.
دیدگاه تان را بنویسید