نقد مدیرمسئول سابق کیهان به حسین شریعتمداری
لحن نوشته آقای شریعتمداری که به آیه "الم تر الی الذین یزعمون انهم امنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت ...." استناد می کنند، نوعی استعلای در بیان و نقد استشمام می شود و یادآور لحن نوشته های ایشان خطاب به چهره ها و شخصیتهای سیاسی ایران است.
مهدی نصیری در کانال تلگرامی خود نوشت: یادداشت جناب آقای حسین شریعتمداری نماینده رهبری و مدیر مسئول روزنامه کیهان خطاب به آیت الله سیستانی، موجی از انتقادات را در داخل و خارج عراق برانگیخت.
بنده نیز پیرامون این یادداست ملاحظاتی دارم:
به نظرم نفس گفتگو و طرح یک انتقاد و یا تذکر به مقامات عالی دینی و سیاسی فاقد ایراد و اشکال و ای بسا لازم و ضروری باشد.
بر اساس منطق قران، باب گفتگو و احتجاج و استفسار (طلب توضیح) بندگان با خداوند متعال که خالق و مالک هستی است نیز بسته نیست. وقتی خداوند در صدد آفرینش آدم بر می آید فرشتگان صریحا با خداوند به طرح پرسشی می پردازند که حتی خالی از نوعی اعجاب آمیخته به انکار نیست اما خداوند نه تنها پرسشگری فرشتگان را سرکوب نمی کند بلکه به آنان پاسخ می گوید و آنها را قانع و متقاعد می کند.
بنا بر این نمی توان آقای شریعتمداری را به دلیل نفس مخاطبه با آیت الله سیستانی مورد ایراد و سررنش قرار داد اما با این حال چند نکته قابل تذکر است:
۱. برخی از این رو از یادداشت آقای شریعتمداری دلخور شده اند که در تمام سالهای مسئولیتشان در کیهان انتظار داشته اند که لا اقل گهگاهی از این دست گفتگو که با مرجع عالیقدر شیعه و مرشد معنوی و سیاسی عراق داشته اند، با برخی مقامات ولایی درجه ۲ و ۳ و همسو با خود در ایران نیز می داشتند و آنان را مورد نقد قرار می دادند اما ظاهرا چنین رویه ای در کیهان کم سابقه بوده است.
۲. از لحن نوشته آقای شریعتمداری که به آیه "الم تر الی الذین یزعمون انهم امنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت ...." استناد می کنند، نوعی استعلای در بیان و نقد استشمام می شود و یادآور لحن نوشته های ایشان خطاب به چهره ها و شخصیتهای سیاسی ایران است.
در حالی که آیت الله سیستانی نه رییس جمهور ایران است و نه رییس اصلاح طلبان ایران و نه هیچ شخصیت سیاسی دیگر ایرانی بلکه مرجع و ولی امر شیعیان عراق و مورد احترام و قبول طیف وسیعی از اهل سنت عراق و مرجع بسیاری از شیعیان در سرتاسر جهان است و این انتظار طبیعی است که اگر قرار است مخاطبه ای با ایشان صورت بگیرد با رعایت این جایگاه باشد.
۳. مردم و دولت عراق نسبت به برخورد قیم مابانه با کشورشان به خصوص در مواجهه با شخصیت اول مذهبی و از جهتی سیاسی شان به حق حساسیت دارند و بسیاری از عراقی ها از یادداشت آقای شریعتمداری به خصوص به دلیل سمت نمایندگی رهبری شان در کیهان چنین استنباطی کردند و البته بسیاری از رسانه های معاند منطقه نیز در این تنور دمیدند.
۴. به نظرم شاید اشکال اساسی نوشته آقای شریعتمداری این باشد که نمی توان نسخه ایران را برای شیعیان عراق و بحرین و نیجریه و یمن و افغانستان و... پیچید و آنان را تشویق به ستیز و ایستادگی همه جانبه در برابر غرب و آمریکا و نهادهای بین المللی کرد. حتی اگر چنین نسخه ای در ایران جواب کامل و مممتعی داده باشد، دلیل نمی شود برای دیگران نیز همین نسخه پیچیده شود.
استراتژی شیعه منحصر به انقلاب و قیام با سیف مانند مذهب زیدیه که خون به دل امام باقر و صادق و ... علیهما السلام کردند، نیست بلکه گاه در جنب قیام و ایستادگی، کوتاه آمدن و سازش و گفتگو در برابر قدرتهای مسلط و بی رحم و جبار است. امام صادق علیه السلام وقتی در برابر سفاک خونریزی چون منصور عباسی قرار می گیرد حتی ابایی از خطاب قرار دادن او با عنوان " یا امیر المومنین" و ضمانت دادن به او که ما دنبال درآوردن قدرت از چنگ تو نیستیم و دولت ما اهل بیت آخرین دولتها در آخرالزمان است، ندارد چه آن که حفظ کیان دین و مذهب را در تقیه و مدارا با ابرقدرت جبار زمانه اش می دید و امام رضا علیه السلام هم از همین رو تن به ولایت عهدی سفاکی دیگر به نام مامون می دهد و اقدام به قیام عاشورایی نظیر جد بزرگوارش حضرت اباعبدالله علیه السلام نمی کند.
احتمالا الان عده ای از دوستان انقلابی بر آشفته می شوند که این خط سازشکاری است اما باید یادآور شد که حتی امام خمینی هم وقتی در برابر شرایط نامساعد قرار گرفت از شعار داغ "جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم" و "جنگ جنگ تا نابودی صدام" و "زیر بار ننگ مذاکره با صدام نمی رویم" "جنگ ما جنگ اسلام و کفر است" و ... کوتاه آمدند و قطعنامه را پذیرفتند و بعد بسیاری از مقامات و فرماندهان نظامی هم گفتند کاش بعد از فتح خرمشهر این سازش و مصالحه صورت می گرفت.
و البته چنبن کوتاه آمدن هایی که بعدا نرمش قهرمانانه اش نام نهادیم باز هم ممکن و محتمل است در جمهوری اسلامی تکرار شود و ای بسا مجدد افسوس بخوریم که چرا زودتر نکردیم.
دیدگاه تان را بنویسید