استعفاطلبان و این همه اشتیاق برای ۱۴۰۰؟!
اصلاحطلبان که اخیراً استعفاطلب شدهاند، از رئیسجمهور میخواهند که «نه برای اعتراض بلکه برای گشایش کار» استعفا دهد.
شاید به گمان ایشان در این فرصت سه صد روز و نیم باقیمانده از دوره دوازدهم، نمیشود کار کرد. دلایل ایشان معمولاً از این جنس است: ۱-رئیسجمهور قدرت کافی ندارد. ۲-قدرت دارد، اما نمیگذارند کار کند. ۳-برنامه و خلاقیت و ابتکار و تدبیر و قدرت هست، اما تحریمها نمیگذارد و تحریمها هم چاره مذاکره دارد، اما اجازه مذاکره نمیدهند و مواردی از این قبیل.
اگر ایشان که قبلاً میگفتند «ما تضمین روحانی هستیم» (محمدرضا خاتمی) و الان حرف عوض کردهاند و میگویند «رئیسجمهور استعفا دهد» (عباس عبدی) واقعاً صادق هستند، باید صداقت خود را با برخی رفتارها تضمین کنند، از جمله:
۱- برای ۱۴۰۰ نامزدی معرفی نکنند.
چون ساختار که به زعم ایشان همان است و آن رئیسجمهور ۱۴۰۰ نیز نه قدرت دارد و نه آزادی عمل و نه کاخ سفید چیز دیگری شده است. اما به نظر میرسد با همین اوضاع سیاسی، بزرگترین دغدغه اصلاحطلبان نشستن روی صندلی ریاستجمهوری است. همین حالا اسامی عارف، جهانگیری، ستاری، هاشمی، معین و برخی دیگر را مطرح میکنند. برای چه پستی؟ پستی که نه قدرت دارد، نه میگذارند کار کند و نه امریکا به آنها که دوستدار غرب بودند، رحم کرد!
این یک راهکار ساده برای درک صداقت شما در پیشنهاد استعفا به رئیسجمهور است. نیازی به پیچیدهکردن ندارد. اگر از رئیسجمهوری که تضمینش با شما بود، میخواهید استعفا بدهد، برای دور بعد کس دیگری را تضمین نکنید. از این منطقیتر و سادهتر نمیتوان گفت.
۲- تکلیف خود را با امریکا روشن کنند.
رئیسجمهوری که شما تضمین او بودید، بعداً تضمین خود را از جای دیگری گرفت (امضای کری تضمین است). البته برخی معتقدند «میان اصلاحطلبان و غرب، چیزی به نام ما و آنها وجود ندارد، بلکه دو روح هستند در یک کالبد!» حالا اگر بگوییم به این شوری هم نیست، باید دید چگونه دولتی که آقای خاتمی درباره آنها گفت ما تضمینش میکنیم، ناگهان تضمینشان شد کری؟! دو چیز که چیز سومی را تضمین کنند، باید قرابتهای فراوان داشته باشند. این قرابتها چیست؟ همان آرزوهای ترامپ برای ایران که گاهی میگوید «خواهان ایرانی ثروتمند و آزاد است»؟! اگر چنین نیست، صریحاً تکلیف خود را برای ۱۴۰۰ با امریکا روشن کنید.
از طرفی آقای روحانی را که زمانی تضمین میکردید، اکنون میگوید: «امریکا وحشیترین کشور و پمپئو وزیر جنایت است» و ظریف وزیر امور خارجه را که بیشتر از روحانی پسند میکنید، در تازهترین اظهارنظر خود خطاب به امریکا گفت: «شما جنایتکاران علیه بشریت هستید و امروز ادعای حقوق بشر میکنید؟ شما ترسو و وحشی هستید.» شاید بگویید اینها از سر عصبانیت وضع برجام است و همین آقایان الان قهر و آشتیشان در پشت صحنه بر سر مذاکره است. این را از شما میتوان پذیرفت و قبول کرد که شما همچنان بر سر پیمان قبلی خود با امریکا هستید، مثل پشت صحنه آقایان! و دیگر انتظار نداشته باشیم که شما هم امریکا و اروپا را وحشی و جنایتکار بنامید.
۳- تکلیف خود را با معیشت مردم روشن کنید.
شرابط اقتصادی کشور اکنون به گونهای است که علیالظاهر همه باید در پذیرش جایگاه ریاست قوه مجریه، تقوا نشان دهند، اما همه به این گناه حریص و مشتاقند! باید مشخص شود برنامه استعفاطلبان برای ریاستجمهوری ۱۴۰۰ چیست. آیا برای معیشت مردم برنامهای دارند یا فقط برای معیشت دوستان و هم حزبیها چارهاندیشی کردهاند؟! آیا در خود میبینند که با تکیه بر داخل اقتصاد را نجات دهند یا میخواهند رئیسجمهور شوند و مدام غر بزنند و قهر کنند و بهانه بتراشند که «برویم مذاکره و هرچه این کدخدای لعنتی میخواهد بدهیم تا بتوانیم نفت بفروشیم و با پول آن مملکت را اداره کنیم»؟! با پول نفت که هیچ، یکی از خودتان (سعید لیلاز) قبلاً گفته بود «(در همین شرایط تحریم) اگر به جای فلانی به چوب خشک هم این همه اختیار داده بودند، الان کاری کرده بود.»پول ۳ میلیون بشکه نفت را اگر به چوب خشک هم بدهیم، مملکت را میگرداند، شما با این همه کاندیدا برای ریاستجمهوری چه برنامهای در این شرایط دارید؟
اینها پرسشهای ساده است. پاسخهای ساده هم میطلبد. مردم وقتشان را از سر راه نیاوردهاند که شما در مناظرهها وعدههایی مثل وعدههای ۹۲ و ۹۶ بدهید یا کسی مثل آقای جهانگیری را به عنوان پشتیبان بیاورید که بدترین وعدهها را او بدهد. یک سری به فضای مجازی بزنید؛ هزاران بسته مجازی از تناقضاتی که همین آقای جهانگیری در طول این دوره معاون اولی خلق کرده است، آماده است تا به وقتش به شما یادآوری شود. از تناقضات شما و وعدههای پوچ و نشدنی کسانی که شما تضمینشان کردید، میتوان صدها جلد کتاب نوشت. فکر مردم نیستید فکر جنگلها و مصرف بیرویه کاغذ باشید.
دیدگاه تان را بنویسید