جاوید منتظران در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ایران باید در تنش به وجود آمده فی‌مابین آذربایجان و ارمنستان، ابتکار عمل به خرج بدهد و نقش فعال‌تری را در زمینه برقراری صلح میان دو کشور ایفا و تلاش کند که طرفین به ترک مخاصمات نظامی و حل‌وفصل بحران از طریق سیاسی و گفت وگو ترغیب شوند.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

دیپلماسی ایرانی: در پی آغاز درگیری نظامی میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان در منطقه قره‌باغ که می‌توان گفت سنگین‌ترین درگیری میان دو طرف از سال 2016 تاکنون بوده است، تاکنون شمار متعددی از سربازان و نظامی‌های دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان کشته‌ شده‌اند. شورای امنیت سازمان ملل متحد در این بیانیه از طرفین درگیر خواسته‌شده که فوراً آتش‌بس را برقرار و با یکدیگر درباره منطقه مورد منازعه قره‌باغ گفت‌وگو کنند. کشورهای مختلفی نیز به این درگیری واکنش نشان داده و خواستاری خویشتن‌داری طرفین شده‌اند و ایران نیز آتش‌بس فوری، ترک مخاصمات و آغاز گفت وگوهای دوجانبه تنها راه‌حل قطعی این موضوع می‌داند.

بدون پرداختن به اینکه حق با کدام ‌یک از طرفین در این مناقشه است که البته نیازمند بررسی و تحقیق جامع و گسترده است، موضوع مناقشه قره‌باغ به‌عنوان یکی از پیچیده‌ترین مناقشات قومی و ارضی در جهان باقی‌مانده است. جمهوری آذربایجان با تمسک به اصل تمامیت ارضی کشورها و خدشه‌ناپذیر بودن مرزهای بین‌المللی بر تعلق قره‌باغ به این کشور تأکید دارد و در مقابل ارمنستان و جدایی‌طلبان ارمنی قره‌باغ با رد مواضع جمهوری آذربایجان و با تأکید بر اینکه هشتاد درصد ساکنان قره‌باغ را ارامنه تشکیل می‌دهند، معتقد هستند که بر اساس اصل حق تعیین سرنوشت این منطقه باید مستقل شود.

در این میان ازآنجاکه یکی از بازیگران منطقه‌ای مهم در تحولات مربوط به بحران قره‌باغ، جمهوری اسلامی ایران است، لذا ایران می‌تواند به دلیل پیوندهای فرهنگی – تاریخی و جغرافیایی فراوان با منطقه قفقاز، تلاش کند تا نقش مؤثری در حل‌وفصل درگیری‌های پیرامون منطقه مورد مناقشه قره‌باغ داشته باشد، در واقع به دلیل پیوندهای عمیق تاریخی و فرهنگی میان ایران و تمامی اقوام ساکن در قفقاز، لازم است که این منطقه به یکی از کانون‌های توجه در سیاست خارجی ایران تبدیل شود.

علاوه بر پیوند تاریخی‌های و فرهنگی و همجواری ایران با منطقه قفقاز، وجود تحرکات پان ترکیستی در موضوع جنگ قره‌باغ می‌تواند ایران را با داشتن جمعیت چندین میلیونی آذری‌زبان در خاک خود، متأثر از درگیری پیش‌آمده کند. از این منظر، لازم است که حل‌وفصل اختلافات دو کشور آذربایجان و ارمنستان در موضوع قره‌باغ موردتوجه ویژه ایران قرار گیرد تا این مسئله به درون مرزها و بهانه‌ای برای دامن زدن به تحریکات تجزیه‌طلبانه قومی پان ترکیستی از سوی گروه‌های پانترک فعال در منطقه، کشیده نشود.

ضمن اینکه حضور تروریست‌های تکفیری سوری در این درگیری و در جوار ایران، می‌تواند خطرات امنیتی و راهبردی بسیاری برای ایران داشته باشد و می‌تواند سبب تنش‌های فزاینده در آینده‌ای نه‌چندان دور با ایران شود، بر این اساس نیز ایران نباید اجازه دهد که موضوع این مناقشه به لحاظ نظامی پیش برود و این منطقه به مأمنی دائمی برای تروریست‌های تکفیری شکست‌خورده در سوریه تبدیل شود.

بر این اساس بر دستگاه دیپلماسی ایران لازم است که با اعلام روابط مبتنی بر حسن هم‌جواری با دو کشور ارمنستان و آذربایجان و نیز ارسال هشدارهای لازم به طرفین، با فراهم آوردن شرایط گفت وگو، مانع از ادامه درگیری‌های نظامی دو کشور شود.

ایران باید در تنش به وجود آمده فی‌مابین آذربایجان و ارمنستان، ابتکار عمل به خرج بدهد و نقش فعال‌تری را در زمینه برقراری صلح میان دو کشور ایفا و تلاش کند که طرفین به ترک مخاصمات نظامی و حل‌وفصل بحران از طریق سیاسی و گفت وگو ترغیب شوند.

گر چه از آغاز بحران قره‌باغ، ایران چندین بار برای میانجیگری تلاش کرده بود، چنانچه اولین تلاش ایران در اوایل نوامبر 1991 شکل گرفت که علی‌اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت ایران با همتای ارمنی خود مذاکره کرد و میانجی‌گری ایران را برای حل بحران قره‌باغ پیشنهاد داد اما طرفین به این پیشنهاد پاسخ ندادند. در ادامه و برای بار دوم فعالیت‌های میانجی گرانه ایران در بحران قره‌باغ در فوریه و مه سال 1992 صورت پذیرفت که به نشست سران وقت سه کشور جمهوری اسلامی ایران، جمهوری آذربایجان و ارمنستان (هاشمی رفسنجانی، محمد اف و لئون پطروسیان) در تهران منجر شده و حتی بیانیه‌ای هم در راستای چگونگی حل‌وفصل بحران به امضا رسید که البته این مذاکرات میانجیگرانه نیز نیمه‌تمام ماند و در آخرین تلاش میانجیگرانه پس از برقراری آتش‌بس سال 1994، ایران تلاش کرد تا به‌عنوان میانجی برای حل بحران قره‌باغ وارد عمل شود اما با دخالت بازیگران بین‌المللی نظیر آمریکا و روسیه، این میانجیگری ایران نیز به شکست انجامید.

با توجه به اینکه میانجیگری گروه مینسک، متشکل از کشورهای آمریکا، فرانسه و روسیه که متولی اصلی میانجیگری در مناقشه قره‌باغ در دو دهه اخیر بوده، تاکنون ناموفق بوده است. میانجی‌گری‌ای که با حمایت شورای امنیت سازمان ملل (قطعنامه‌های شماره‌های 878 و 884) درباره مناقشه قره‌باغ صورت گرفته و در عمل نتوانسته به موفقیتی برای حل مناقشه قره‌باغ دست یابد که البته عمده دلیل آن دیدگاه متفاوت و حتی متعارض روسای گروه مینسک است.

بنابراین، با توجه به تأثیرپذیری ایران از تشدید درگیری‌های در این منطقه، ایران اکنون باید به‌عنوان یک بازیگر تأثیرگذار و تأثیرپذیر در بحران قره‌باغ، با تکیه‌بر ظرفیت‌های خود، در شکل یک دولت میانجی گر، طرفین را به صلح و گفت وگو سوق دهد، گرچه این احتمال نیز وجود دارد که وساطت ایران نیز به‌مانند میانجیگری‌های پیشین با موفقیت همراه نشود، اما بااین‌حال ایران می‌تواند شرایط و تحولات این درگیری را به‌گونه‌ای مدیریت کند که حداقل، تأثیرپذیری ایران کمتر شود، کما اینکه ایران نیز خواهد توانست بنا به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی، منطقه‌ای، ملاحظات خود را در موضوع حل‌وفصل بحران در این منطقه، مطرح کرده باشد.